شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۴۱۷۷۱
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۰
اعتدال در تعریف و معنای بشری، همواره با نوعی تسامح، تساهل، انفعال و سازش همراه است و در این نوع اعتدال، اصول و عقاید به‌راحتی قابل تغییرند. در این نوع اعتدال، با همه‌ی افکار و عقاید تعاملی یکسان صورت می‌گیرد، اما در اعتدالی که دین مبین اسلام تعریف می‌نماید، اصل اساسی، تحقق احکام اسلام است
شهدای ایران: علم سیاست علمی سرشار از مفاهیم انتزاعی و در عین حال بنیادین و اساسی در زندگی انسان‌هاست. مفاهیمی همچون آزادی، عدالت، قدرت، سیاست و... این مفاهیم از مناقشه‌برانگیزترین مفاهیم علم سیاست هستند که تاریخ مباحثه بر سر آن‌ها، سابقه‌ای به گستردگی تاریخ بشر دارد. از جمله‌ی این مفاهیم می‌توان به مفهوم اعتدال اشاره کرد که از جمله مفاهیم انتزاعی به شمار می­رود که در شرایط مختلف و نزد افراد مختلف، به‌ صورت‌ها و اشکال گوناگونی تعریف می­شود و معیارها و شاخصه‌های آن تغییر میکند.

اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه‌ی «ع‌‌د‌‌ل» و در لغت به معنای حد میانه، میانه‌روی،[۱]اخلاط چهارگانه گفته ‌می‌شود.[۲] این مفهوم در مقابل دو مفهوم افراط و تفریط قرار دارد.حد متوسط بین دو وضعیت دیگر[۳] است. مفهوم اعتدال در علوم و حوزه‌های مختلف دارای معانی و کاربردهای متفاوت است. برای نمونه، در علوم پزشکی، به حالت هماهنگی میان

خداوند در قرآن کریم مفهوم اعتدال و میانه‌روی را با واژگانی چون «قوام»[۴]، «وسط»[۵]، «قصد»[۶]، « سواء»[۷] و «حنیف»[۸] بیان کرده و از اهمیت و ارزش آن سخن گفته است. اهمیت این امر به اندازه‌ای است که خداوند اعتدال را مبنا و اساس آفرینش این جهان معرفی می­نماید. لذا دین اسلام اعتدال را یک امر اساسی و فراگیر در همه‌ی عرصه‌ها دانسته و رعایت آن را لازم و ضروری اعلام می­نماید، زیرا رعایت اعتدال و عدم افراط و تفریط سبب حصول نتیجه‌ی دقیق و صحیح می­شود؛ به‌گونه‌ای که ما می­بینیم پیام‌آور دین اسلام، حضرت محمد (ص)، می­فرمایند: «خیر الامور اوسطها: بهترین امور، حد وسط و میانه و حالت اعتدال آن‌هاست.»[۹] لذا دین مبین اسلام انسان را به رعایت اعتدال در همه‌ی شئون زندگی توصیه می­نماید، زیرا اعتدال رمز موفقیت، تعالی و کمال و خروج از آن سبب انحراف است.

دین اسلام دینی است که به دنبال هدایت، تربیت و سعادت انسان کامل است و در این راستا، انسان را به حرکت در راه راست و صراط مستقیم دعوت می­کند و این راه را راهی میانه و درست معرفی می­کند، زیرا طی نمودن آن را شرط سعادت و کمال می­داند. در همین راستاست
در اعتدالی که دین مبین اسلام تعریف می‌نماید، اصل اساسی، تحقق احکام اسلام است، زیرا با تحقق این احکام که از سوی خالق این جهان نازل شده است، تمام اعمال و رفتار انسان به تعادل خواهد رسید. بنابراین در این اعتدال که برای احیای اسلام است، انفعال و سازش با دشمنان اسلام جایی ندارد و مبارزه با ظلم و فساد و اجرای حدود الهی جزء سیاست اعتدال اسلامی است.
که خداوند در قرآن کریم، امت حق یعنی مسلمانان را امت وسط و میانه معرفی می­کند که دارای اعتدال و میانه‌روی است.[۱۰]

به‌طور کلی، بررسی همه‌جانبه‌ی آموزه‌های دین مبین اسلام به‌خوبی نشان‌دهنده‌ی این حقیقت است که اسلام، نظام عالم را که نظام اَحسن است، به‌عنوان نظامی اعتدالی معرفی می­نماید و انسان را در تمامی ابعاد و عرصه‌های زندگی، به تعادل و اعتدال دعوت می‌کند و او را از افراط و تفریط بازمی‌دارد. بر این اساس می‌توان گفت که اسلام، مکتب اعتدال است.

در راستای تحقق اهداف والای اسلام، ائمه معصومین (ع) بر همه‌ی ارزش‌های اسلامی تأکید کرده‌اند و در راستای تحقق عملی این ارزش‌ها قدم برداشته‌اند. اعتدال نیز به‌عنوان یک ارزش انسانی و دینی، همواره در گفتار و عمل معصومین قابل مشاهده است. امیرالمؤمنین امام علی (ع) در عهدنامه‌ی مالک اشتر، زمانی که وی را برای حکومت مصر برگزید، محبوب‌ترین امر نزد وی را در حق میانه‌ترین[۱۱] آن معرفی کرد. ایشان همچنین در جای دیگری، ثمره‌ی اعتدال را عدالت معرفی می­کند: «بر تو باد به میانه‌روی در کارها؛ هرکس از میانه‌روی روی گرداند، ستم می‌کند و هرکس به آن چنگ زند، عدالت ورزد.»[۱۲]

همان‌طور که بیان شد، رعایت اعتدال در همه‌ی وجوه زندگی انسان ضرورت دارد. در حوزه‌ی اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، سیاست و... که از جمله مهم‌ترین و اصلی‌ترین وجه آن می­توان به اعتدال در حکومت و در رفتار و اعمال سیاسی اشاره کرد.

امام خمینی (ره) به‌عنوان فقیه عالی‌قدر و بیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، اساس کار خود را اسلام قرار داد و در همه‌ی عرصه‌ها، بر موازین و اصول اسلام جامه‌ی عمل پوشاند. یکی از برجسته‌ترین اصولی که ایشان در همه‌ی عرصه­ها، به‌ویژه سیاست و حکومت تحقق بخشید، اصل رعایت اعتدال بود.

ایشان در شرایط زمانی خویش، با داشتن روحیه‌ی انقلابی و برپایی مبارزات گسترده علیه رژیم شاهنشاهی به نمونه‌ای کامل برای اعتدال و میانه‌روی تبدیل شد. در حقیقت ایشان با تحقق احکام و اصول اسلام، سعی در حاکم کردن اعتدال واقعی نمود. اعتدالی که ایشان برای حاکم کردن آن تلاش کرد، با اعتدالی که در عرف زمانه تعریف میشد، تفاوت فراوانی داشت. ایشان اعتدالی را احیا نمود که هماهنگ با هدف خلقت و جهان طبیعت بود.

اعتدال در تعریف و معنای بشری، همواره با نوعی تسامح، تساهل، انفعال و سازش همراه است و در این نوع اعتدال، اصول و عقاید به‌راحتی قابل تغییرند. در این نوع اعتدال، با همه‌ی افکار و عقاید، تعاملی یکسان صورت می­گیرد، اما در اعتدالی که دین مبین اسلام تعریف می­نماید، اصل اساسی، تحقق احکام اسلام است، زیرا با تحقق این احکام که از سوی خالق این جهان نازل شده است، تمام اعمال و رفتار انسان به تعادل خواهد رسید. بنابراین در این اعتدال که برای احیای اسلام است، انفعال و سازش با دشمنان اسلام جایی ندارد و مبارزه با ظلم و فساد و اجرای حدود الهی جزء سیاست اعتدال اسلامی است.

حرکت و قیام امام خمینی (ره) علیه نظام شاهنشاهی نیز تبلور و عینیت اعتدال و میانه‌روی بود، زیرا ایشان از یک‌سو علیه عقاید متجددانه و غرب‌زده‌ای قیام کرد که با اقدامات خود در پی نابودی اسلام و گسترش اسلام آمریکایی بودند؛ آن‌هایی که در انزوای روحانیون و جدا کردن دین از سیاست سعی داشتند ثابت کنند که اسلام توانایی اداره‌ی جامعه را نداشته و اسلام را همچون مسیحیت مربوط به امور فردی و محصور در کلیسا و حوزه‌ی علمیه نمایند.

از سویی دیگر نیز اعتدالی بودن این قیام زمانی آشکار می­­شود که ما می‌بینیم خاستگاه اجتماعی امام روحانیت بود. روحانیتی که بعضاً دیده می‌شد در آن زمان دچار انزوا و تحجر و تقدس‌نمایی شده بود. امام از میان روحانیونی برخاست که بعضاً دین را از سیاست جدا کرده بودند
این سخنان امام خمینی (ره) در حقیقت طرد و نفی افراط و تفریط در نگرش به اسلام است. امام مبارزه‌ی خود را با دیدگاه‌های غرب‌گرا که اسلام را ناتوان از اداره‌ی جامعه می‌دانستند آغاز کرد، اما از خطر تحجرگرایان نیز آگاه بود و پیوسته آن را هشدار می‌داد.
و در انزوای کامل به سر می­بردند. ایشان مبارزات خود را از حوزه‌های علمیه آغاز کردند و در عملی پیامبرگونه، مساجد و حوزه‌ها را کانون قیام خود قرار دادند.

ایشان ابتدا هدف حملات و انتقادات خود را رژیم شاهنشاهی قرار داد که با شعار تجدد، درصدد غربی کردن جامعه و نابودی اسلام بود و از طرفی این خود سبب وابستگی به غرب میشد. ایشان ابتدا تجددگرایی و روشن‌فکران غرب‌گرا را مورد انتقاد قرار دادند. امام معتقد بود که متجددین غرب‌زده دارای وابستگی فکری و مغزی به غرب هستند و تنها راه‌حل پیشرفت را غربی شدن می­دانند.[۱۳]کند و این بیگانگی جامعه و روشن‌فکران از دین را نقشه‌ی استعمار معرفی می‌نماید.[۱۴] وی این وابستگی به غرب را عامل بدبختی کشور اعلام می
امام خمینی (ره) از طرف دیگر نیز خطر مقدس‌مآبان و تحجرگرایان را عنوان میکند و آنان را کسانی می‌داند که تیشه به ریشه‌ی اسلام میزنند و آنان را دشمن رسولالله معرفی می­کنند.[۱۵]

این سخنان امام خمینی (ره) در حقیقت طرد و نفی افراط و تفریط در نگرش به اسلام است. امام مبارزه‌ی خود را با دیدگاه‌های غرب‌گرا که اسلام را ناتوان از اداره‌ی جامعه میدانستند آغاز کرد، اما از خطر تحجرگرایان نیز آگاه بود و پیوسته آن را هشدار می­داد. ایشان معتقد بود که علت عقب‌ماندگی مسلمانان و تسلط استعمارگران، معرفی نادرست اسلام است؛ اسلامی که جامع‌ترین دین است و برای همه‌ی مراحل و حوزه‌های زندگی انسان (فردی و اجتماعی) برنامه دارد.[۱۶]

امام خمینی راهکار مقابله با این دو گروه را احیای اسلام ناب محمدی می­دانست که حد میانه و وسط دو گروه فوق بود و در حقیقت صراط مستقیم و خط اعتدالی برای هدایت انسان‌ها محسوب میشود. در واقع امام می‌خواست با احیای اسلام ناب محمدی، انسان‌ها و در نهایت جامعه را به تعادل برساند.

این میانه روی ایشان در آغاز مبارزات، تا پایان عمر ایشان ادامه داشت و شرایط حساس انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی وی را از رعایت این اصل اساسی باز نداشت. بدین جهت که ما می­بینیم حتی در سخت‌ترین و حساس‌ترین شرایط، مقابله با این گروه‌های انحرافی را رها نکرد و از سپردن این انقلاب به دست لیبرال‌ها و ملی‌گرایان، که نگاه حداقلی و تفریطی به اسلام داشتند، خودداری کرد و کسانی از آنان که به مناصبی رسیده بودند، زمانی که برخلاف اهداف انقلاب حرکت کردند، به‌وسیله‌ی نهادها و مردم برکنار گردیدند.

لیبرال‌ها و ملی‌گرایان گروه‌های غرب‌گرایی بودند که به‌وسیله‌ی روشن‌فکران و تحصیل‌کردگان غرب تشکیل شده بودند و راه پیشرفت و رشد جامعه را غربی شدن میدانستند. آن‌ها نگاهی حداقلی به اسلام داشتند و اسلام را دینی میدانستند که تنها برای امور فردی برنامه دارد. این گروه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به‌عنوان طیف میانه‌رو فعالیت داشته و در برهه‌ای از زمان، مناصب کلیدی را در اختیار داشتند، اما به دلیل رویکرد غرب­گرایی که داشتند و اخلال‌هایی که در مسیر پیشبرد اهداف انقلاب ایجاد کردند، از صحنه‌ی سیاست و مناصب سیاسی طرد شدند.

سیاست‌ها و استراتژی‌های این گروهها بازگشت به قدرت‌های غرب بود که در حقیقت شکل دیگری از سیاست‌های دوره پهلوی به شمار میرفت. لذا از منظر امام، که به دنبال احیای اسلام در برابر اسلام آمریکایی و اثبات کارآمدی دین در اداره‌ی ‌جامعه بود و
از منظر امام که به دنبال احیای اسلام در برابر اسلام آمریکایی و اثبات کارآمدی دین در اداره‌ی جامعه بود و این خط را تنها خط اعتدالی جامعه می‌دانست، استراتژی ملی‌گرایان و لیبرال‌ها قابل پذیرش نبود. در نتیجه با روشن شدن عقاید آنان و مشکلات ناشی از آن، به مقابله با آنان و آگاه‌سازی مردم پرداخت تا خط حرکتی جمهوری اسلامی را بر خط اعتدال قرار دهد.
این خط را تنها خط اعتدالی جامعه میدانست، استراتژی ملی‌گرایان و لیبرال‌ها قابل پذیرش نبود. در نتیجه با روشن شدن عقاید آنان و مشکلات ناشی از آن، به مقابله با آنان و آگاه‌سازی مردم پرداخت تا خط حرکتی جمهوری اسلامی را بر خط اعتدال قرار دهد. همین امر سبب حمایت همه‌جانبه‌ی ایشان از حرکت ضداستعماری و ضدآمریکایی دانشجویان و دانش‌آموزان در تسخیر لانه‌‌ی جاسوسی در زمان دولت‌های لیبرالی شد که این امر خود به عاملی برای طرد لیبرال‌ها از صحنه‌ی سیاست جمهوری اسلامی بدل گردید.

امام خمینی (ره) در سخنانی روشنگرانه، محور قرار گرفتن ملی‌گرایی را برخلاف اصول اساسی اسلام و عامل تفرقه و نفاق میان امت مسلمان معرفی می­کند. ایشان گروه­گرایی و ملی­گرایی را در جهت سیاست‌های استعماری دانسته که صدمات و لطمات جبران‌ناپذیری را به اسلام و مسلمین وارد میکند.[۱۷]کند. این اعتقاد امام خمینی، برای جلوگیری از افراطگری و قومیت‌گرایی مطرح می­شود تا از منحرف کردن خط اعتدالی انقلاب جلوگیری شود. وی براساس ارزش‌های والای اسلام، اعتقاد به اسلام و مذهب را عامل و محور می­داند و مرز و کشور را عامل نادرستی برای دسته‌بندی انسان‌ها عنوان می

به‌طور کلی می­توان گفت امام در شرایطی که جامعه در اثر افراط‌ها و تفریط­های اعتقادی و سیاسی دچار آشفتگی شده بود، قیام کرد تا با احیای اسلام ناب محمدی، در مقابل متجددین و متحجرین بایستد. ایشان در پی احیای صراط مستقیمی بود که شرط بازگشت اعتدال به جامعه بود، زیرا در سایه‌ی اعتدال است که میتوان به امور اساسی چون عدالت و پیشرفت دست پیدا کرد. اما وی این اعتدال را به معنای مسامحه و تساهل، به‌ویژه در مقابل استکبار و استبداد نمی­دانست. ایشان احیای اسلام ناب محمدی را سرلوحه‌ی کار خویش قرار داد تا ایستادگی و پایداری بر اصول، اعتقادات، حقوق و منافع مسلمانان را عین اعتدال معرفی نماید و جامعه را از انحرافاتی چون عدم اعتماد به نفس و وابستگی به قدرت‌های دنیایی برهاند. ایشان در حقیقت احیای اسلام ناب محمدی را از واجبات اساسی می­دانست که نجات انسان‌ها و جامعه، جز با آن ممکن نیست.

از دیگر حوزه‌هایی که عملکرد امام خمینی (ره) مظهر و تبلور اعتدال است، عرصه‌ی سیاست خارجی است که با توجه به شرایط کنونی جامعه‌ی ایران نیز دارای اهمیت فراوانی است. ایشان در مقابل سیاست خارجی که رژیم پهلوی داشت و همچنین در مقابل سیاست مسامحه‌گرانه و ضعیفی که بعد از انقلاب بعضی از گروه‌ها معتقد به آن بودند، سیاست خارجی را سرلوحه‌ی کار خویش قرار داد که عین اعتدال بود و منافع حداکثری را برای اسلام و مسلمین تأمین مینمود.

در این حوزه، همانند سایر حوزه‌های اجتماعی و سیاسی، امام اصل اساسی را اسلام قرار داد و گام‌های خود را طبق صراط مستقیمی برداشت که خداوند به‌عنوان خط اعتدال هدایت مردم فروفرستاده بود. ایشان عمل برطبق اسلام و ایستادگی و پایداری بر اصول اساسی آن را عین اعتدال میدانست.

نگرش امام خمینی (ره) در عرصه‌ی سیاست خارجی نوعی آرمان‌گرایی واقع‌بینانه بود. رویکردی که در عین حفظ آرمان‌های انقلابی و عادلانه، تأمین منافع ملی را از اساسیترین اصول برنامه‌ی خویش میدانست. در چارچوب نگرش حضرت امام، اعتدال در سیاست خارجی، مترادف با سلطه‌پذیری و سلطه‌گری، ظلم‌پذیری و ستمگری نیست، بلکه این امور خود عین خروج از اعتدال است. ایشان با درکی صحیح از مناسبات ناعادلانه‌ی بین‌المللی، سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری را دو مسیر افراط و تفریط میدانست و احترام به حقوق اساسی هر ملت را عادلانه‌ترین و مطلوب­ترین استراتژی بین‌المللی معرفی نمود.

همان‌طور که بیان شد، امام خمینی (ره) اعتدال در سیاست خارجی را به معنای تسامح و کوتاه آمدن در مقابل دشمن نمی­دانست، بلکه برعکس، آن را مترادف
در چارچوب نگرش حضرت امام، اعتدال در سیاست خارجی، مترادف با سلطه‌پذیری و سلطه‌گری، ظلم‌پذیری و ستمگری نیست، بلکه این امور خود عین خروج از اعتدال است. ایشان با درکی صحیح از مناسبات ناعادلانه‌ی بین‌المللی، سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری را دو مسیر افراط و تفریط می‌دانست و احترام به حقوق اساسی هر ملت را عادلانه‌ترین و مطلوب‌ترین استراتژی بین‌المللی معرفی نمود.
با ایستادگی بر اصول اسلام و منافع ملی عنوان کرد تا با احیای ارزش‌های انسانی و اسلامی، اعتماد به نفس و عزت مسلمانان را در جامعه‌ی بین‌المللی بیفزاید. در این راستا، میتوان برترین اصول سیاست خارجی امام خمینی را، که نمود اعتدال بود، این‌چنین برشمرد:

۱. استکبارستیزی
۲. عدم سلطه‌گری و سلطه‌پذیری
۳. عدم ستمگری و ستم‌کشی
۴. حمایت از مستضعفان جهان
۵. اتحاد و همبستگی مسلمانان
۶. پایداری و ایستادگی بر اصول در مقابل دشمنان
۷. تقویت اعتماد به نفس و اتکا به خود در مقابل قدرت‌های شرق و غرب

از منظر امام، راه میانه و اعتدال، داشتن روحیه‌ی انقلابی برای ایستادن در برابر استعمار و استبداد و در عین حال، رعایت عدالت در منصب قدرت است. لذا مشی سیاست خارجی حضرت امام (س) را باید رویکردی اعتدال‌گرا دانست. رویکردی که در چارچوب اصول سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی متجلی و متبلور است.

در حقیقت امام خمینی به دنبال این بود که با احیای اسلام، اجرای دقیق احکام آن و رشد و پیشرفت در سایه‌ی آن، اعتماد به نفس و عزت را به جامعه‌ی مسلمان و ایرانیان بازگرداند و بتواند سیاست حقیقی را در مقابل سیاست ماکیاولیستی مطرح نماید و در جهان به‌عنوان الگوی والای کشورداری معرفی نماید.

نتیجه‌گیری

امام خمینی (ره) به‌عنوان معمار نظام جمهوری اسلامی برای نجات جامعه‌ی بحران‌زده‌ی زمان خویش به پا خاست و راه نجات را در بازگشت به اسلام ناب محمدی یافت. اسلامی که با ارائه‌ی برنامه برای تمام مراحل زندگی به دنبال ساختن انسان کامل است. اسلامی که خداوند از آن به‌عنوان راه میانه یاد کرده است. امام به دنبال رهایی جامعه‌ی خویش از افراط و تفریط‌های گسترده‌ای بود که جامعه را به سمت انحطاط کشانده بود. لذا اسلام ناب محمدی (ص) به‌عنوان عصاره‌ی اندیشه‌ی دینی حضرت امام (ره)، این مصلح و احیاگر بزرگ قرن، را می‌توان به‌مثابه‌ی مانیفست انقلاب اسلامی دانست.اندیشه‌ای که انسان‌ها را بر خط اعتدال قرار میداد و تنها راه ممکن برای پیشرفت و نجات انسان‌ها بود و درخت تنومند نظام جمهوری اسلامی را به بار آورده است.

از این رو، اگر مفهوم اعتدال در چارچوب اندیشه‌ی اسلام ناب محمدی (ص)، که مقصود حضرت امام بوده است، معیار قرار گیرد، می‌توان گفت که اعتدال یکی از اجزا و عناصر اصلی هویت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است. عنصری که نه تنها بیگانه با هویت و مبانی نظام جمهوری اسلامی نیست، بلکه می‌تواند موجب پیشبرد و تکامل اهداف انقلاب اسلامی گردد.

بارزترین عرصه‌ی تجلی و تبلور این اعتدال، عرصه‌ی سیاست خارجی است که هرگونه افراط و تفریط در این حوزه، سبب وابستگی، عقب ماندن و انحطاط جامعه‌ی انسانی می­گردد. وابستگی به غرب، که در نتیجه‌ی عدم اعتماد به اصول اسلام به وجود میآید، سبب تباهی ظرفیت‌ها و استعدادهای جامعه‌ی اسلامی می­گردد.

[۱]. فرهنگ لغت معین.
[۲]. لسان‌العرب، ج ‌۹، ص ‌۸۵.
[۳]. التوقیف، ج ‌۱، ص ‌۴۳۱.
[۴]. فرقان: ۶۷.
[۵]. بقره: ‌۱۴۳.
[۶]. فرقان: ۶۷.
[۷]. روم: ۱۰.
[۸]. انعام: ۷۹.
[۹]. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۳۸۳.
[۱۰]. بقره: ۱۴۳.
[۱۱]. دشتی، محمد (۱۳۸۷)، نهج‌البلاغه، مؤسسه‌ی فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین، قم، ص ۴۰۵.
[۱۲]. تمیمی آمدی، عبدالولحد بن محمد (۱۳۶۶)، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلام، ص ۳۵۴.
[۱۳]. صحیفه‌ی امام، ج ۱۲، ص ۴.
[۱۴]. امام خمینی، حکومت اسلامی، ص ۵.
[۱۵]. صحیفه‌ی امام، ج ۲۱، ص ۲۷۷ و ۲۷۸.
[۱۶]. امام خمینی، حکومت اسلامی، ص ۵.
[۱۷]. صحیفه‌ی امام، ج ‏۱۲، ص ۳۳۴.
«ملى‌گرایى این است که بعضى از این دولت‌هاى عربى مى‏گویند عربیت و نه غیر. ملى‌گرایى این پان‏ایرانیسم است، این پان‏عربیسم است، این برخلاف دستور خداست و برخلاف قرآن مجید است. ما که مى‏گوییم که جمهورى اسلامى، مجلس شوراى اسلامى، براى اینکه از آن امامزاده ما معجزى ندیدیم! پنجاه سال است، بیشتر، ما را عقب راندند، پنجاه سال بیشتر است.‏»

منبع: برهان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار