شهدای ایران: عباس عبدی، از فعالان اصلاحطلب، به تازگی در یادداشتی که سایت اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرده است، در اشاره به اعتراضات این روزها در آمریکا نوشت: «این روزها اتفاقاتی در کرمانشاه و به ویژه خوزستان رخ داده است که نشان میدهد درک درستی از کیفیت این ظرفیت خطرناک -اعتراضی- وجود ندارد و مدیران استانی به جای آنکه نگران اصل و ریشه این خطر باشند، نگران رخدادهای تشدیدکننده آن هستند. نکته بسیار جالب این است که چون چنین ظرفیتی برای ابراز نارضایتی وجود دارد، به صورت غریزی هر حادثه معمولی را نیز عاملی جهت نقض امنیت تلقی میکنند. البته از یک جهت درست فکر میکنند. مثل آن است که در انبار پنبههای آغشته به بنزین نگران زدن کوچکترین جرقه شویم که آن را به آتش خواهد کشید. ولی کیست که نداند جرقهها و بالاتر از آن دیر یا زود رخ میدهد.»
او همچنین تصریح میکند:
"مساله این است که آب و تامین آن برای ساکنان منطقهای گرم چون خوزستان یک مساله جزیی و عادی نیست؛ نه فقط برای آنان بلکه برای همه مردم آب و تامین آب شرب مساله حیاتی است. هیچ کس نمیپذیرد که در یک منطقه ثروتمند از نظر منابع طبیعی، وضعیت آبرسانی اسفبار باشد. اگر مدیران استان میتوانستند طی این دو هفته کار را به سرانجام برسانند و تا کنون انجام نداده بودند، به این معناست که آنان با عملکرد خودشان اعتراضات را مشروع و حتی ضروری کردهاند، چون معلوم شده است که فقط از طریق اعتراض و راهبندان و امثال آن است که مردم میتوانند به اهداف مشروع خود برسند."
*جالب است که عباس عبدی و دوستان او در تغییر ایدئولوژی سیاسی خود به جایی رسیدهاند که راه رسیدن مردم به اهداف مشروعشان را به جای "صندوق رأی"؛ راهبندان و اعتراض خیابانی معرفی میکنند!
در این رابطه و در وهله اول بدانیم که عبدی اگر راست میگوید و دلسوز رخدادهایی مثل غیزانیه بوده؛ باید در روزهایی که به "قالیباف" میتاخت و او و کارنامه جهادیاش را از سبد انتخاب مردم خارج میکرد؛ به فکر چنین روزهایی میبود...
به سخن دیگر اینکه امروز موسم عذرخواهی عبدی و دوستان اوست نه روزگار مدعی شدن آنها.
چه اینکه آنها میدانستند مشکل کشور ناکارآمدی است اما عمداً و در دو انتخابات از گزینه کارآمد حمایت نکردند و بلکه تندترین حملات را هم به او رواداری کردند.
در گام بعد باید دانست که هر نیروی سیاسی که قصد داشته باشد به بهانه یک دستمال، قیصریه را به آتش بکشد و ب بهانه هر ضعفی از "خشونت مشروع"! سخن بگوید؛ فیالواقع در حال بازی در زمین دشمن است.
و دو دیگر اینکه اساساً "خشونت در خیابان" حتی در ولنگارترین نظامات سیاسی در جهان هم گزینهای عقلانی شمرده نمیشود و در ظاهر مشخص نیست چرا عبدی و دوستانش طی ماههای اخیر بصورتی کاملا روادارانه درباره آن صحبت میکنند؟!
آیا آنها نمیدانند که در انتهای رواداری خشونت چیزی جز ریخته شدن خون نخواهد بود؟ پاسخ این است که میدانند و برای همین امثال محسن رنانی و عباس آخوندی از چیزی با مضمون "خونریزی" حرف میزنند!
پس مشخص است که آنها در این خونریزی منافعی را میجویند که اقدام به توصیه آن میکنند و مشروع جلوهاش میدهند.
از وظایف خواص در موقعیت خطیر کنونی آنست که ضمن تأکید بر راه حل "صندوق رأی"؛ بر این نکته پافشاری کنند که با سیاست خیابانی و تکرار راهبندان غیزانیه نه تنها مشکلی حل نخواهد شد بلکه امنیت مردم بعنوان لازمه اصلی حل مشکلات نیز خدشهدار میشود.
عبدی به تازگی اظهاراتی مبنی بر "تقدیس خشونت" و "آرزوی بدتر شدن اوضاع" نیز داشته است.
او همچنین تصریح میکند:
"مساله این است که آب و تامین آن برای ساکنان منطقهای گرم چون خوزستان یک مساله جزیی و عادی نیست؛ نه فقط برای آنان بلکه برای همه مردم آب و تامین آب شرب مساله حیاتی است. هیچ کس نمیپذیرد که در یک منطقه ثروتمند از نظر منابع طبیعی، وضعیت آبرسانی اسفبار باشد. اگر مدیران استان میتوانستند طی این دو هفته کار را به سرانجام برسانند و تا کنون انجام نداده بودند، به این معناست که آنان با عملکرد خودشان اعتراضات را مشروع و حتی ضروری کردهاند، چون معلوم شده است که فقط از طریق اعتراض و راهبندان و امثال آن است که مردم میتوانند به اهداف مشروع خود برسند."
*جالب است که عباس عبدی و دوستان او در تغییر ایدئولوژی سیاسی خود به جایی رسیدهاند که راه رسیدن مردم به اهداف مشروعشان را به جای "صندوق رأی"؛ راهبندان و اعتراض خیابانی معرفی میکنند!
در این رابطه و در وهله اول بدانیم که عبدی اگر راست میگوید و دلسوز رخدادهایی مثل غیزانیه بوده؛ باید در روزهایی که به "قالیباف" میتاخت و او و کارنامه جهادیاش را از سبد انتخاب مردم خارج میکرد؛ به فکر چنین روزهایی میبود...
به سخن دیگر اینکه امروز موسم عذرخواهی عبدی و دوستان اوست نه روزگار مدعی شدن آنها.
چه اینکه آنها میدانستند مشکل کشور ناکارآمدی است اما عمداً و در دو انتخابات از گزینه کارآمد حمایت نکردند و بلکه تندترین حملات را هم به او رواداری کردند.
در گام بعد باید دانست که هر نیروی سیاسی که قصد داشته باشد به بهانه یک دستمال، قیصریه را به آتش بکشد و ب بهانه هر ضعفی از "خشونت مشروع"! سخن بگوید؛ فیالواقع در حال بازی در زمین دشمن است.
و دو دیگر اینکه اساساً "خشونت در خیابان" حتی در ولنگارترین نظامات سیاسی در جهان هم گزینهای عقلانی شمرده نمیشود و در ظاهر مشخص نیست چرا عبدی و دوستانش طی ماههای اخیر بصورتی کاملا روادارانه درباره آن صحبت میکنند؟!
آیا آنها نمیدانند که در انتهای رواداری خشونت چیزی جز ریخته شدن خون نخواهد بود؟ پاسخ این است که میدانند و برای همین امثال محسن رنانی و عباس آخوندی از چیزی با مضمون "خونریزی" حرف میزنند!
پس مشخص است که آنها در این خونریزی منافعی را میجویند که اقدام به توصیه آن میکنند و مشروع جلوهاش میدهند.
از وظایف خواص در موقعیت خطیر کنونی آنست که ضمن تأکید بر راه حل "صندوق رأی"؛ بر این نکته پافشاری کنند که با سیاست خیابانی و تکرار راهبندان غیزانیه نه تنها مشکلی حل نخواهد شد بلکه امنیت مردم بعنوان لازمه اصلی حل مشکلات نیز خدشهدار میشود.
عبدی به تازگی اظهاراتی مبنی بر "تقدیس خشونت" و "آرزوی بدتر شدن اوضاع" نیز داشته است.