شهدای ایران: عباس عبدی، از تئوریسینهای جریان چپ و فردی که چندی قبل آرزو کرده بود اوضاع کشور بدتر شود! به تازگی طی یادداشتی با عنوان "اعتراض مدنی یا آشوب؟ " که سایت انصافنیوز آنرا منتشر کرد، در اشاره به اعتراضات آمریکا نوشت:
«اعتراضات آمریکا هم یک وجه مدنی و اعتراضی قابل احترام دارد و هم یک وجه آشوبگرانه و تخریبی و خشونتآمیز. وجه مدنی آن اعتراضات به تبعیض نژادی و حتی تبعیض در معنای فراتر از نژاد در آن کشور است. این تبعیض نه فقط در جریان کشتن جرج فلوید دیده شد، بلکه آمارهای بسیار گوناگونی معرف و اثبات کننده این واقعیت است.»
او سپس تصریح میکند:
"با وجود این باید پرسید که چرا نباید بخش آشوبگری و خشونتورزی این اعتراضات را محکوم کرد؟ پاسخ روشن است. در روی کاغذ میتوانیم میان اعتراض مدنی علیه تبعیض با رفتارهای خشونتآمیز و اغتشاش و اوباشگری و غارت مغازهها و آتش زدن اماکن و خودروها تفاوت قایل شویم، ولی در عمل چنین تمایزی به سادگی میسر نیست. رفتار خشن آن پلیس و نیز سایر تصمیمات تبعیضآمیز منشاء شکلگیری خشونت است، زیرا که فرد یا گروه یا نژاد مورد تبعیض را از دایره تعلقات به نظام اجتماعی خارج میکند و ضرورت رعایت خطوط قرمز رفتاری را برای او از میان برمیدارد. بنابراین خشونتورزی و آشوب نتیجه روشن تبعیض است. از این رو صرف وجود رفتار مجرمانه یا آشوب مستلزم محکوم کردن این رفتار نیست. در سطح فردی میتوانیم چنین رفتارهایی را محکوم کنیم ولی در سطح تحلیل اجتماعی اینها واقعیات یک جامعه است. "
عبدی میافزاید: اگر در یک جامه آشوب و غارت به پا شود و ساختمانها به آتش کشیده شوند، به معنای آن است که یک یا چند جای آن جامعه دچار ایراد است و نمیتوان آن حرکتهای آشوبگرانه را بدون توجه به عوامل ایجاد کننده آنها در آن جامعه؛ محکوم و رد کرد. این وظیفه مدیریت جامعه است که باید به بازنگری خود بپردازد و نشان دهد که کجای کارش ایراد دارد که جوانان و مردمش چنین بیپروا علیه آن جامعه سر به شورش و آشوب برمیدارند.
*اظهارات عباس عبدی در تقدیس "آشوب و خشونت"؛ به وضوح هرچهتمامتر در این یادداشت آشکار است و نیازی به توضیح و تبیین بیشتر ندارد.
این تقدیسگری عبدی از خشونت که به زعم ما در تاریخ سیاستورزی بیسابقه است؛ در حدی از شرارت و فقدان عقلانیت قرار دارد که حتی احمد زیدآبادی، از فعالان اصلاحطلب نیز طی یادداشتی به انتقاد از آن پرداخت و تأکید کرد که اتفاقا بایستی خشونت را محکوم کرد.
پیش از این، محسن رنانی و عباس آخوندی از چیزی به نام "حرکت خونین" نیز صحبت کردهاند.
بدیهیست که اگر اظهارات خشونتطلبانه عباس عبدی از سوی رجال چپ محکوم نشود و انتقادات زیدآبادی از سوی آنها تکرار نشود؛ سکوت اصلاحطلبان علامت رضایت از این اظهارات تلقی خواهد شد.
«اعتراضات آمریکا هم یک وجه مدنی و اعتراضی قابل احترام دارد و هم یک وجه آشوبگرانه و تخریبی و خشونتآمیز. وجه مدنی آن اعتراضات به تبعیض نژادی و حتی تبعیض در معنای فراتر از نژاد در آن کشور است. این تبعیض نه فقط در جریان کشتن جرج فلوید دیده شد، بلکه آمارهای بسیار گوناگونی معرف و اثبات کننده این واقعیت است.»
او سپس تصریح میکند:
"با وجود این باید پرسید که چرا نباید بخش آشوبگری و خشونتورزی این اعتراضات را محکوم کرد؟ پاسخ روشن است. در روی کاغذ میتوانیم میان اعتراض مدنی علیه تبعیض با رفتارهای خشونتآمیز و اغتشاش و اوباشگری و غارت مغازهها و آتش زدن اماکن و خودروها تفاوت قایل شویم، ولی در عمل چنین تمایزی به سادگی میسر نیست. رفتار خشن آن پلیس و نیز سایر تصمیمات تبعیضآمیز منشاء شکلگیری خشونت است، زیرا که فرد یا گروه یا نژاد مورد تبعیض را از دایره تعلقات به نظام اجتماعی خارج میکند و ضرورت رعایت خطوط قرمز رفتاری را برای او از میان برمیدارد. بنابراین خشونتورزی و آشوب نتیجه روشن تبعیض است. از این رو صرف وجود رفتار مجرمانه یا آشوب مستلزم محکوم کردن این رفتار نیست. در سطح فردی میتوانیم چنین رفتارهایی را محکوم کنیم ولی در سطح تحلیل اجتماعی اینها واقعیات یک جامعه است. "
عبدی میافزاید: اگر در یک جامه آشوب و غارت به پا شود و ساختمانها به آتش کشیده شوند، به معنای آن است که یک یا چند جای آن جامعه دچار ایراد است و نمیتوان آن حرکتهای آشوبگرانه را بدون توجه به عوامل ایجاد کننده آنها در آن جامعه؛ محکوم و رد کرد. این وظیفه مدیریت جامعه است که باید به بازنگری خود بپردازد و نشان دهد که کجای کارش ایراد دارد که جوانان و مردمش چنین بیپروا علیه آن جامعه سر به شورش و آشوب برمیدارند.
*اظهارات عباس عبدی در تقدیس "آشوب و خشونت"؛ به وضوح هرچهتمامتر در این یادداشت آشکار است و نیازی به توضیح و تبیین بیشتر ندارد.
این تقدیسگری عبدی از خشونت که به زعم ما در تاریخ سیاستورزی بیسابقه است؛ در حدی از شرارت و فقدان عقلانیت قرار دارد که حتی احمد زیدآبادی، از فعالان اصلاحطلب نیز طی یادداشتی به انتقاد از آن پرداخت و تأکید کرد که اتفاقا بایستی خشونت را محکوم کرد.
پیش از این، محسن رنانی و عباس آخوندی از چیزی به نام "حرکت خونین" نیز صحبت کردهاند.
بدیهیست که اگر اظهارات خشونتطلبانه عباس عبدی از سوی رجال چپ محکوم نشود و انتقادات زیدآبادی از سوی آنها تکرار نشود؛ سکوت اصلاحطلبان علامت رضایت از این اظهارات تلقی خواهد شد.