ادامه روند پیوستن اصلاحطلبان به جریان آنارشیسم
شهدای ایران: سعید حجاریان، از تئوریسینهای اصلاحطلب در گفتوگو با شماره شنبه گذشته روزنامه همشهری(ارگان شهرداری تهران) چگونه وزارت اطلاعات را متهم به تندروی کرده است.
او اما در این مصاحبه اظهارات قابل تأمل دیگری هم دارد.
حجاریان در صحبتهای خود اینطور میگوید که اصلاحطلبی علاوه بر دمکراسی و لوازمش باید درباره 4 مولفه «عدالت»، «بحث شهروندی»، «الگوی سیاستورزی» و «سیاست خارجی» نظر دقیق و صریح داشته باشد.
او با اشاره تلویحی به مقولاتی مثل تحریم انتخابات مجلس یازدهم از سوی اصلاحطلبان میگوید: آیا کسی که به هر قیمت خود را درون بازی از پیش تعیین شده سیاست پرتاب میکند، اصلاحطلب است؟ آیا کسی که ناظر شرایط موجود است و سیاست داخلی را متغیر درجه دوم میداند، اصلاحطلب است؟ لااقل، پاسخ من به هر دو پرسش منفی است.
حجاریان پای سیاستهای جمهوری اسلامی در بحث محور مقاومت را نیز پیش میکشد و تصریح میکند: واقعیت این است دیگر نمیتوان در سیاست خارجی از راهبردهای دوگانه سخن گفت و تعارف کرد. یا سیاست خارجی کشور در خدمت توسعه و منافع ملی است، یا فاقد چنین نقشی است و در خدمت توسعه نیست. فرد اصلاحطلب بدون مسامحه باید اعلام کند، حامی کدام راهبرد است و صف خود را از راهبردهای هزینهساز جدا کند.
او میافزاید: به این مؤلفهها میتوان مواردی دیگر را اضافه کرد اما باید به یک گزاره وفادار بود؛ اصلاحطلبی و اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند همزمان روی دو صندلی بنشینند و هم این باشند و هم آن. حالا ممکن است کسی اسم این رویکرد را تندروی بداند، خب بداند!
* این رویکرد که سلسلهجنبان یک جریان سیاسی خاص اعلام میکند برخی مسیرهای حرکت اصلی انقلاب و نظام را قبول ندارد و اگر این مسئله تندروی است "خب باشد"! حتما تندروی است.
و حجاریان از آنرو میگوید "خب باشد!" که فکر میکند فضای جامعه "عامالبلوی" است و دور، دورِ تندروی...
به سخن دیگر اینکه حجاریان و دوستان او در ستاد کنترل از راه دور فتنه اقتصادی؛ مدتهاست که فکر میکنند جامعه در شرایط انفجار قرار دارد و این شرایط انفجار نیز به نیروی سیاسی معتقد به فعالیت درون نظام نیازی ندارد! بلکه نیاز به فرماندهانی دارد تا با تشکیل شورای انقلاب! از آب گلآلود نارضایتیها ماهی مقاصد خود را بگیرند. ولو حتی اگر این نارضایتیها دستکند خودشان و دولت متبوعشان باشد.
فلذاست که میبینیم از سمت دیگر ستاد اصلاحات؛ این عباس عبدی است که اقدام به تقدیس خشونت میکند، این محمدرضا تاجیک است که نظام را به کشتی تایتانیک تشبیه میکند و در ضلعی دیگر این محسن رنانی است که از حوادث خونین حرف میزند و یا در یک مانیفست بلندبالای اعتراضی؛ عنوان میکند نظام جمهوری اسلامی در مقابل تکرار آبان تاب مقاومت ندارد!
آنها به آخر خط رسیدهاند و از همینروست که حتی دیگر از تکرار حرفهای منافقین هم اِبایی ندارند اما باید دید در این سوی جبهه چه کارهای ناکردهای وجود دارد که سران فتنه اقتصادی میتوانند حتی تندترین حرفها را بدون هیچ پاسخی مطرح کنند.
برخی محافل تحلیلی معتقدند اثر این رفتارهای بیپاسخ در فضای افکار عمومی به وقوع پیشلرزههای فتنه اقتصادی در دیماه 96 و آبان 98 منتج شده است.
در اینجا باید به این نکته هم بعنوان یک عبرت روزگار اشاره کرد که جریانی سیاسی که دست به تحریم انتخابات بزند؛ طبیعتا به جای آن به "تندروی" رأی خواهد داد!
او اما در این مصاحبه اظهارات قابل تأمل دیگری هم دارد.
حجاریان در صحبتهای خود اینطور میگوید که اصلاحطلبی علاوه بر دمکراسی و لوازمش باید درباره 4 مولفه «عدالت»، «بحث شهروندی»، «الگوی سیاستورزی» و «سیاست خارجی» نظر دقیق و صریح داشته باشد.
او با اشاره تلویحی به مقولاتی مثل تحریم انتخابات مجلس یازدهم از سوی اصلاحطلبان میگوید: آیا کسی که به هر قیمت خود را درون بازی از پیش تعیین شده سیاست پرتاب میکند، اصلاحطلب است؟ آیا کسی که ناظر شرایط موجود است و سیاست داخلی را متغیر درجه دوم میداند، اصلاحطلب است؟ لااقل، پاسخ من به هر دو پرسش منفی است.
حجاریان پای سیاستهای جمهوری اسلامی در بحث محور مقاومت را نیز پیش میکشد و تصریح میکند: واقعیت این است دیگر نمیتوان در سیاست خارجی از راهبردهای دوگانه سخن گفت و تعارف کرد. یا سیاست خارجی کشور در خدمت توسعه و منافع ملی است، یا فاقد چنین نقشی است و در خدمت توسعه نیست. فرد اصلاحطلب بدون مسامحه باید اعلام کند، حامی کدام راهبرد است و صف خود را از راهبردهای هزینهساز جدا کند.
او میافزاید: به این مؤلفهها میتوان مواردی دیگر را اضافه کرد اما باید به یک گزاره وفادار بود؛ اصلاحطلبی و اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند همزمان روی دو صندلی بنشینند و هم این باشند و هم آن. حالا ممکن است کسی اسم این رویکرد را تندروی بداند، خب بداند!
* این رویکرد که سلسلهجنبان یک جریان سیاسی خاص اعلام میکند برخی مسیرهای حرکت اصلی انقلاب و نظام را قبول ندارد و اگر این مسئله تندروی است "خب باشد"! حتما تندروی است.
و حجاریان از آنرو میگوید "خب باشد!" که فکر میکند فضای جامعه "عامالبلوی" است و دور، دورِ تندروی...
به سخن دیگر اینکه حجاریان و دوستان او در ستاد کنترل از راه دور فتنه اقتصادی؛ مدتهاست که فکر میکنند جامعه در شرایط انفجار قرار دارد و این شرایط انفجار نیز به نیروی سیاسی معتقد به فعالیت درون نظام نیازی ندارد! بلکه نیاز به فرماندهانی دارد تا با تشکیل شورای انقلاب! از آب گلآلود نارضایتیها ماهی مقاصد خود را بگیرند. ولو حتی اگر این نارضایتیها دستکند خودشان و دولت متبوعشان باشد.
فلذاست که میبینیم از سمت دیگر ستاد اصلاحات؛ این عباس عبدی است که اقدام به تقدیس خشونت میکند، این محمدرضا تاجیک است که نظام را به کشتی تایتانیک تشبیه میکند و در ضلعی دیگر این محسن رنانی است که از حوادث خونین حرف میزند و یا در یک مانیفست بلندبالای اعتراضی؛ عنوان میکند نظام جمهوری اسلامی در مقابل تکرار آبان تاب مقاومت ندارد!
آنها به آخر خط رسیدهاند و از همینروست که حتی دیگر از تکرار حرفهای منافقین هم اِبایی ندارند اما باید دید در این سوی جبهه چه کارهای ناکردهای وجود دارد که سران فتنه اقتصادی میتوانند حتی تندترین حرفها را بدون هیچ پاسخی مطرح کنند.
برخی محافل تحلیلی معتقدند اثر این رفتارهای بیپاسخ در فضای افکار عمومی به وقوع پیشلرزههای فتنه اقتصادی در دیماه 96 و آبان 98 منتج شده است.
در اینجا باید به این نکته هم بعنوان یک عبرت روزگار اشاره کرد که جریانی سیاسی که دست به تحریم انتخابات بزند؛ طبیعتا به جای آن به "تندروی" رأی خواهد داد!