شهدای ایران: «عباس عبدی» فعال سیاسی اصلاح طلب که پیش از این «الگوی پیشرفت ایران» را خیالی نامیده بود، در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «انفعال، خطرناکتر از اعتراض» نوشت: «انقلابی که به نام مستضعفین بود، اکنون در شرایطی قرار دارد که کارگران و جانبازانش باید خود را به دار بکشند یا به شعلههای آتش بسپارند و برای داشتن آب شرب و گرفتن دستمزد اندکشان معترض شوند، در مقابل کسانی در سطوح بالای مدیریتی قرار دارند که با افتخار میگویند پول گرفتهاند و رشوهدهنده مثل برادر او بوده و به او دهها میلیارد داده و مدیر پولگیرنده چنان وضعی دارد که تاکنون نیاز نداشته که حتی درب ساختمانیهای دهها میلیاردی اهدایی به خود را باز کند».
عبدی در ادامه نوشت: «این روزها اتفاقاتی در کرمانشاه و به ویژه خوزستان رخ داده است که نشان میدهد درک درستی از کیفیت این ظرفیت خطرناک وجود ندارد و مدیران استانی به جای آنکه نگران اصل و ریشه این خطر باشند، نگران رخدادهای تشدیدکننده آن هستند. نکته بسیار جالب این است که چون چنین ظرفیتی برای ابراز نارضایتی وجود دارد، به صورت غریزی هر حادثه معمولی را نیز عاملی جهت نقض امنیت تلقی میکنند. البته از یک جهت درست فکر میکنند. مثل آن است که در انبار پنبههای آغشته به بنزین نگران زدن کوچکترین جرقه شویم که آن را به آتش خواهد کشید. ولی کیست که نداند جرقهها و بالاتر از آن دیر یا زود رخ میدهد، باید محیط را از ظرفیت آتشسوزی پالایش کرد»
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه نوشت: «این ساختار چگونه میتواند به یک پیرزن بگوید که ۱۰ یا ۲۰ متر ساختمان غیرمجاز را با بلوک سیمانی نساز و درون آن زندگی نکن، چون قانون میگوید که مجاز نیست؟ چگونه میتوان از کارگران بخواهد که برای مقابله با تحریم تاخیر در دریافت دستمزد خود را تحمل کنند؟ در حالی که حکومت در همین شرایط صدها میلیون دلار پول زبانبسته را به نام وام به همان مدیران میپردازد. با چنین وضعی نمیتوان مفهوم امنیت انفعالی و گورستانی را برای بلندمدت میان مردم تبلیغ کرد و آن را جا انداخت».
عبدی در ادامه نوشت: «این روزها اتفاقاتی در کرمانشاه و به ویژه خوزستان رخ داده است که نشان میدهد درک درستی از کیفیت این ظرفیت خطرناک وجود ندارد و مدیران استانی به جای آنکه نگران اصل و ریشه این خطر باشند، نگران رخدادهای تشدیدکننده آن هستند. نکته بسیار جالب این است که چون چنین ظرفیتی برای ابراز نارضایتی وجود دارد، به صورت غریزی هر حادثه معمولی را نیز عاملی جهت نقض امنیت تلقی میکنند. البته از یک جهت درست فکر میکنند. مثل آن است که در انبار پنبههای آغشته به بنزین نگران زدن کوچکترین جرقه شویم که آن را به آتش خواهد کشید. ولی کیست که نداند جرقهها و بالاتر از آن دیر یا زود رخ میدهد، باید محیط را از ظرفیت آتشسوزی پالایش کرد»
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه نوشت: «این ساختار چگونه میتواند به یک پیرزن بگوید که ۱۰ یا ۲۰ متر ساختمان غیرمجاز را با بلوک سیمانی نساز و درون آن زندگی نکن، چون قانون میگوید که مجاز نیست؟ چگونه میتوان از کارگران بخواهد که برای مقابله با تحریم تاخیر در دریافت دستمزد خود را تحمل کنند؟ در حالی که حکومت در همین شرایط صدها میلیون دلار پول زبانبسته را به نام وام به همان مدیران میپردازد. با چنین وضعی نمیتوان مفهوم امنیت انفعالی و گورستانی را برای بلندمدت میان مردم تبلیغ کرد و آن را جا انداخت».
عباس عبدی، با طعنه و کنایه، خودکشی و خودسوزی افراد را به انقلاب اسلامی نسبت داده است. این در حالی است که در هفت سال اخیر و در نتیجه حضور اصلاح طلبان در دولت(با اختیارات و امکانات بسیار گسترده) شاهد تعطیلی گسترده کارخانه ها و کارگاه های تولیدی، افزایش ۴۰۰ درصدی قیمت مسکن و اجاره بهای واحدهای مسکونی، افزایش سرسام آور خودرو و لوازم خانگی و گوشت و برنج و اقلام ضروری خانوار بوده ایم.
دولت اصلاح طلبان در ۷ سال اخیر حامی درجه یک مفسدین اقتصادی بود و مدیران نجومی بگیر و مفسدان دانه درشت و حرام خوار را «ذخیره نظام»! و «نخبه»! و «کارآفرین برتر»! معرفی کرد.
دولت اصلاح طلبان در هفت سال اخیر، هم چرخ کارخانه ها را از کار انداخت و هم چرخ سانتریفیوژها را. وضع فعلی اقتصادی کشور، میوه برجام است. به عبارت دیگر، قیمت فعلی پراید و سکه و دلار همان سیب و گلابی برجام است.
در سایه اقتدار و امنیت جمهوری اسلامی ایران، یکروز نفتکش های ایرانی محموله بنزین را به ونزوئلا صادر کردند و دیگر روز، اولین ماهواره نظامی ایران به فضا پرتاب شد و روز دیگر پالایشگاه ستاره خلیج فارس افتتاح شد.
مجموعه اقداماتی که هم امنیت را ارتقا داد و در ادامه در سایه امنیت و اقتدار، ماحصل اقتصادی برای کشور در برخواهد داشت.
جریان غربگرا به عنوان بانی و مسبب وضع موجود اقتصادی، ژست شاکی به خود گرفته و امنیت فعلی در کشور را گورستانی و انفعالی جا می زند.
مسئله اصلی مردم، نه فریاد زدن و اعتراض کردن، بلکه رسیدگی به مطالبات و اموراتشان است. همان مطالباتی که دولت اصلاح طلبان، هفت سال است که بخش اعظمی از آن را معطل گذاشته است.