شماره ی اخیر نشریه ی Philosophy Now مقاله ای به قلم «روبین ریمازوک» در تحلیل فضای فیس بوک منتشر کرده است. روبین در این مقاله کوشیده تا به این پرسش که «فیس بوک چگونه فضایی است ؟» پاسخ دهد.
به گزارش شهدای ایران،سال 2012 بود که تعداد کاربران فیس بوک در سراسر جهان از مرز یک میلیارد نفر گذشت. این علاقه و اشتیاق جهانی در پیوستن به شبکه ی اجتماعی بر خطی (آن لاین) که مارک زاکر برگ و دوستانش در سال 2004 در دانشگاه هاروارد آن را ایجاد کرده بودند، مطالعات جدیدی را در باره ی مفاهیمی قدیمی همچون دوست، دوستی، دوست یابی، فضای دوستی و مسائل مرتبط با ارتباطات انسانی موجب شد، مطالعاتی که به دلیل اهمیت این پدیده ،هم کاربران و هم غیر کابران این شبکه ی اجتماعی را در برگرفت.
در مقاله ی ' فضای هتروتوپیایی فیس بوک ' روبین ریمازوک، تحلیلگر رسانه و علوم اجتماعی، فیس بوک را تنها به عنوان شبکه ی اجتماعی جهانی مورد تفسیر قرار نداده بلکه کوشیده آن را به مثابه ی فضایی دوگانه پسند مورد تحلیل قرار دهد ؛ بدین ترتیب که برخی افراد در جهان مجذوب آن شده و برخی دیگر از آن و نوع زندگی اجتماعی مرتبط با آن بیزاری می جویند. از منظر اخیر، نویسنده ی مقاله ادعا می کند تعریف نوع روابط افراد در فضای فیس بوک، در اصطلاحی که فیلسوف فقید فرانسوی - میشل فوکو- (1926- 1984) درباره ی فضای هیتروتوپیایی 'un espace autre' وضع کرده، قابل گنجاندن است. هتروتوپیا ( Heterotopia) عنوانی است که میشل فوکو برای ' فضای دیگر' یا ' دیگر فضا ' برگزیده بود؛ فضایی متفاوت و در مقابل یوتوپیا یا آرمانشهر .
روبین می نویسد فیس بوک از یک سو به عنوان یک فضای مدرنِ شبکه ایِ ایده آل ستوده می شود و از سوی دیگر به عنوان گامی پیش برنده به سوی یک ناکجا آباد دیجیتالی که به گونه ای افراطی غرق در اطلاعات است؛ وی برای وفق دادن این دو جهت متضاد از تعریف فضای هتروتوپیایی فوکو کمک می گیرد.
میشل فوکو (1926- 1984) اولین کسی بود که از هتروتوپیا سخن گفت. او ابتدا این مفهوم را در سال 1966 میلادی در مقدمه ی کتاب ' نظم اشیاء' ( Les Mots et les Choses که ترجمه انگیسی آن با نام The Order of Things موجود است) مطرح کرد و سپس در سال 1967 در درس گفتار معروف خود با عنوان 'از دگر فضاها' (Of Other Spaces) ، مفهوم هتروتوپیا یا ' دیگر فضا ' را بسط داد .
هتروتوپیا واژه ای است که به زعم فوکو توسط خود وی و در برابر واژه ی یوتوپیا (آرمانشهر) ساخته شده است. هیدی سان ، استاد دانشکده معماری دلفت هلند، در مقاله ای با عنوان ' هتروتوپیا، بازخوانی یک واژه ی پزشکی ' اظهار می کند که ریشه ی این واژه در علوم پزشکی و زیست شناسی سابقه دارد و اشاره می کند که این مسأله در هیچ کدام از آثار فوکو نیامده است ؛ در واقع فوکو در هیچ کدام از مباحث هتروتوپولوژیکی خود به ریشه ی پزشکی این واژه نظر نداشته است. از دیدگاه اتیمولوژی (ریشه شناسی) هترو به معنای 'دیگر ' و توپیا به معنای 'مکان یا فضا ' است.
کریس فیلو – استاد جغرافیا و علوم زمین دانشگاه گلاسکو - در مقاله ای با عنوان ' میشل فوکو ' می نویسد : فوکو حین تلاشش برای یافتن پاسخ این گزاره که فضا در طول تاریخ چگونه 'کار' کرده است، به پرداخت های فضایی ـ مکانی ای رسید که نشان می دهند چگونه قدرت و دانش در بی نهایت (سو) رفتارهای ناخوشایند دخیل بوده اند، او ظاهرا قادر بود، همه چیز را به حالت سکون درآورد تا بتواند بخش عظیمی از تضادهای چالش برانگیزتر 'اکنون' را 'بنگارد.
فوکو در مقاله ی ' دگر فضاها / مکان ها' ، مکان را به سه بخش یوتوپیا (لامکان) ، مکان واقعی ، و هتروتوپیا (دیگر مکان ) دسته بندی کرد. وی هتروتوپیاها یا دگرمکانها را عرصه هایی معرفی می کند ما بین مکانهای واقعی که ـ وجود دارند ـ و یوتوپیاها ـ که به واقع وجود ندارند و گونه های آرمانی مکانهای واقعی اند. 'دگر فضاها/ مکانها' به عنوان انفصال میان مکانهای اجتماعی آرمانی و واقعی عمل می کنند و در پیوندی معین با یکدیگر و با ساختار اجتماعی قدرت، علاوه بر آن که قابل اطلاق به مکانهای مادی، مانند قلمروهای شهری و یا حتی سازه های ژئوپولتیکال اند، شامل مکانهای مفهومی (غیرمادی ) نیز می شوند.(6)
بر این اساس اما برخی صاحبنظران سه گانه ی فضا را طور دیگری دسته بندی کرده اند: 1: یوتوپیا ، فضایی که همه چیز در آنجا خوب است، 2: دیستوفیا ( dystophia) مکانی که همه چیز در آنجا بد است، و 3:هتروتوپیا جایی که همه چیز در آن متفاوت است (جایی که اعضای آن اتصالات قابل فهمی از هم ندارند).
هتروتوپیای فوکویی فضایی است که نسبت به فضاهای دم دستی و روزمره از لایه های معنایی بیشتری برخوردار است و مناسبات و روابط بیشتری بر ذاتش حکمفرماست. مکان های معنوی، موزه ها ، زندان ها،قبرستان ها، باغ های قدیم ایرانی و فرش ایرانی به زعم فوکو نمونه ای از فضاهای هتروتوپیایی اند.
فضاهای یوتوپیایی یا آرمان شهرها شامل فضاهایی خیالی ، ناممکن و دست نیافتنی هستند ؛ هتروتوپیا همانطور که اشاره شد در مقابل یوتوپیاست اما مانند یوتوپیاها فضایی معطوف به فضا/ مکان هایی دیگر است که به شیوه ای خاص آن فضا/ مکان ها را نمایندگی می کند ؛ نیز فضایی ناممکن و به متعلق به انسان هایی است که نیستند.
فوکو با آگاهی از ارتباط میان یوتوپیا و هتروتوپیا بر این گزاره که یوتوپیا 'فضایی است که نه این جا و نه آنجاست' تاکید می کند. وی در مقاله ی 'دگر فضاها' درباره ی عملکرد هتروتوپیا می گوید که : 'فضایی دیگر را می سازد، یعنی یک فضای واقعی دیگر ، فضایی ناب و خیلی دقیق ؛ نیز فضاهای آشفته ی، بدساخته ، چندپاره و فاقد تأثیرگذاری پیرامون ما را نظم می دهد و در عین حال مجموعه ای از روابط را معکوس، خنثی یا مشکوک جلوه می دهد. فضای هتروتوپایی همواره اجتماعی را نمایندگی می کند که به نحوی توسط ایدئولوژی فرهنگ ، تحریف شده است.'
فوکو بر این باور بود که اضطراب ها و تشویش های زندگی کنونی اساساً مربوط به فضاهایی است که در آن قرار داریم . او می گفت علی رغم ارتباط تکنیک با فضا (مکان) ، آنچه از قرن نوزدهم به طور کامل معنویت زدایی شد ، زمان بود و نه مکان ؛ به زعم وی اگر چه نشانه هایی از معنویت زدائی مکان در کارهای گالیله بروز کرد اما به طور یکپارچه چنین اتفاقی رخ نداد.
فوکو به منظور بسط مفهوم هتروتوپیا از ' آینه ' استعاره می گیرد. وی آینه را به دلیل انتقال بلاواسطه ی مفهوم فاصله بین دو فضا انتخاب کرده است. فوکو می گوید: ' آینه یک مکان ِ بی مکان است. من در آینه خودم را در جایی می بینم که نیستم ؛ در عین حال در همان زمان وقتی به لیوانی نگاه می کنم بی درنگ ارتباط بین دو فضای واقعی و غیر واقعی را در می یابم . هتروتوپیا مانند آینه عمل می کند.' یعنی فضایی است که هم هست و هم نیست ؛فضایی که در مکان های مجادله ای و متفاوت از پیرامون آشکار می شود. فضایی محقق در یک تماس تلفنی، یا گپ و گفت های رایج فیس بوکی و سایر شبکه های اجتماعی برخط.
روبین در ادامه ی مقاله اش در Philosophy Now می نویسد : به زعم فوکو عملکرد هتروتوپیا، ساختن فضایی خیالی است از آنچه تمام فضاهای واقعی در معرض نمایش می گذارند ، تمام محل هایی که زندگی انسان در آن حصار بندی شده ، و هنوز غیر واقعی اند ' . روبین در اینجا می پرسد : با توجه به این تعریف فوکو از هتروتوپیا، آیا واقعاً فیس بوک چنین جایی نیست ؟
وی در ادامه می گوید : فیس بوک در اصطلاح فوکویی ، فضای روال عادی زندگی ما را که با زحمتِ تداوم و روزمرگی جلو می رود ، از هم می گسلاند. فیس بوک جهانی اندرون جهان دیگر است که تدارک بیننده ی وهم است و در تناقضی آشکار افشا می کند که این جهان ' وهم ' است.
فیس بوک نمایشگاه تناقض هاست. شما را همزمان هم فصل می کند هم وصل. از سویی حس می کنید کنترل شما بر امور افزایش یافته و از سویی می بینید به خلوت شما لطمه وارد آمده است. فیس بوک در عین جذابیت و قدرت دموکراتیکی که برای کاربرانش به ارمغان می آورد با برخورداری از کنترل کنندگان یا مدیران نامرئی، مؤسس جامعه ای بسته برای کاربران است. و این همان چیزی است که دائماً هم کاربران و هم غیر کاربران فیس بوک را در حالت تردید نگه می دارد. امری که غیر کاربران را – به طور خاص - بر آن می دارد تا فیس بوک را پدیده ای فاقد ' اصالت ' قلمداد کنند.
منابع :
1: The Heterotopia of Facebook; Rymarczuk, Robin; Philosophy Now, A magazin of Idea; April/May 2015 issue
2: Heterotopia and the City (Public space in a postcivil society); Dehaen, Michiel; De Cauter,Lieven;Rutledge NewYork 2008.
3: Philo, C. 2004. 'Michel Foucault'. (eds) Key Thinkers on Space and Place. Sage, London, 121-128
4: فضا، شهر و نظریۀ اجتماعی ، فرن تانکیس، ترجمۀ حمیدرضا پارسی و آرزو افلاطونی، انتشارات دانشگاه تهران،1390
5: میشل فوکو؛ جغرافیا، مکان و فضا، کریس فیلو ، برگردان آرش بصیرت ، (پرونده ی میشل فوکو در تارنمای انسان شناسی و فرهنگ)
6: بررسی سینمای هتروتوپیایی با رویکردی به مفهوم گفتمان قدرت فوکو؛ غلامی ، ساهره ؛ کیمیای هنر (فصلنامه) ؛ سال 2، شماره ی 8 ، پاییز 1393