شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۸۴۵۰
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
بعد از 3-2 ماه که خبری نشد، با آقای حسینی، تماس گرفتم. ایشان گفت: پول آماده است. دوباره به مسئولی که امتناع می‌کرد، زنگ زدم، گفت: چون فیلم اول‌تان است، باید مرکز مستند سینمایی آن را تأیید کند و ...
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ همه او را به عنوان بازیگر می شناختند، نه بیشتر. اگرچه بازیگری تراز اول محسوبش نمی کردند اما همواره مشهور بود. بازیگری همچون دیگر سینماگران کشورمان بود تا یک روز به کما رفت. آنجا بود که همه فهمیدند رضا ایرانمنش یک بازیگر معمولی نیست. جانباز است. جانبازی که در عملیات هایی همچون والفجر 8 شرکت داشت. هم با ترکش زخم خورده و هم با گاز خردل. به همۀ اینها نیز افتخار می کند.


از آن روز به بعد همه او را به یک چشم دیگر می دیدند. او دیگر تنها مشهور نبود، محبوب بود. بازیگر سینما، رزمندۀ دفاع مقدس و جانباز کشور را همه زیر نظر داشتند و دارند.  در حین مصاحبه فهمیدیم  بین مردم و حداکثر در رسانه ها محبوب است اما از مسئولین و سینماگران دل خوشی نداشت. به خصوص از وضعیت سینمای دفاع مقدس گله داشت.


ایرانمنش در ابتدا متناسب با نام خبرگزاری در خصوص دانشجو و ارزش این قشر مهم گفت: از زمانی که آموزش عالی در کشور ما شکل گرفت، دانشجو به عنوان یک پایه و ستون در مملکت ما معرفی شد. به نظر من در هیچ جای جهان دانشجویان تا این اندازه مؤثر نیستند.


وی ادامه داد: من سیاسی نیستم، به نظر من هنرمند اصلاً نباید وارد سیاست شود، هر هنرمندی که وارد سیاست شد، بعد از چند صباحی از این عرصه کنار گذاشته می شود، البته شاید دوباره برگردد، ولی به هر حال برای مدتی از عرصه هنر دور شده. دیگر اقشار مردم و صنوف کشور باید فعالیت سیاسی کنند اما رسالت هنرمند این است که انتقاد کند، یعنی اگر بخواهد در سیاست نیز دخالت کند، در راستای کمک به جامعه و بنابر ادای دینی که به گردنش هست، موظف به ورود به سیاست است، اما نباید آدم سیاسی شود.


ایرانمنش اضافه کرد: من یک عمر دانشجو بودم، از زمان دانشجویی و حتی قبل از آن یعنی از دوران دبستان، هنر را شروع کردم، سپس در خود جنگ نیز هنر را ادامه دادم.


بچه‌های جنگ هم عاشق می‌شدند

 

این بازیگر کشورمان در توضیح رابطۀ جنگ و زندگی بیان کرد: در جبهه‌ها و در بین عملیات‌ها تئاتر اجرا می‌کردیم. مردم فکر می‌کنند ما در هشت سال جنگ از روز اول تا روز آخر تماماً جنگ می‌کردیم. در صورتی که به زندگی و بخش هنرمندان در آن دوره پرداخته نشده است. بچه‌های جنگ عاشق می‌شدند، زن و بچه داشتند و یا درس می‌خواندند خود من سال اول یا دوم راهنمایی وارد جنگ شدم و سال آخر جنگ نیز دیپلم گرفتم در طول این 4 سال و نیم در جنگ درس خواندم.

 

ایرانمنش ادامه داد: دیگر دوستان نیز به همین شکل بودند، دکتر عسگری از همرزمان من بود.او حدود 12 سال اسیر بود و در طول این مدت به سه زبان مسلط شد، او زمانی که اسیر شده بود، سوم راهنمایی بود، اما زمانی که از اسارت برگشت، از همه اساتید دانشگاه حاذق‌تر شده بود، بنابراین در آزمون شرکت کرد و پزشک شد.


وی با اشاره به اینکه گاهی مسئولین فراموش می‌کنند رکن اصلی برای تحکیم و بقای نظام ، قشر دانشجو‌ است گفت: اگر بخواهیم ببنیم اساس شکل‌گیری انقلاب کجاست، باید توجه اصلی امام (ره)که بیشتر به سمت دانشجویان بود را مشاهده کنیم.


بازیگر «سجادۀ آتش» افزود: اگر در ادامه انقلاب را مشاهده کنیم جدای تحرکات مقطعی، دانشجویان بوده‌اند که در مقاطع حساس وارد شدند. مبحث ستم ستیزی و آزادی از مسائل بنیادین دانشجویان است اما وظیفه هنرمند این است که با نگاهی بی‌طرف تاریخ را ثبت کند.

 


وقتی حاتمی کیا کنار بکشد، ده نمکی می آید وسط!

 

ایرانمنش تصریح کرد: من فیلم‌نامه‌ای در خصوص جنگ نوشته و بارها تصریح کرده‌ام ما در زمان جنگ دزد داشته‌ایم، عرقخور داشته‌ایم و یا حتی معتاد داشته‌ایم، اما نمی‌توانیم این امر را کلیت دهیم. تنها می‌توانیم در گوشه‌ای از فیلم و سریال به آن اشاره کنیم، من فیلم‌نامه یک سریال داشتم، این سریال را در ابتدا برای 13 قسمت نوشتم اما بعدها دیدم دفاع مقدس وسعت بسیار زیادی دارد به همین دلیل زمانی که حاتمی‌کیا فیلم دفاع مقدس را کنار گذاشت به او گفتم: زمانی که تو فیلم جنگی را رها کنی، اخراجی‌های 1،2،3 و سپس «رسوایی» ساخته می‌شود من به عنوان یک هنرمند دلم نمی‌آید تمام اعتقاداتم فدای آقای ده‌نمکی شود که پول خوبی به دست می‌آورد.


رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه داد:  زمانی که «اخراجی‌های 1» را دیدم بسیار مؤدبانه اعتراض کردم، نوشتم امثال «اخراجی‌ها» فیلم دفاع مقدس نیست، امثال این فیلم تیشه به ریشه دفاع مقدس می‌زند، حتی آن جا نوشتم از ده‌نمکی بعید است چنین فیلمی بسازد، شما در اخراجی‌های 1 یک نفر را که سالم باشد و وارد جنگ شود مثال بزنید. یک نفر معتاد است، یک نفر دزد است که به خاطر یک خانم می‌رود یک نفر ریاکار است که تظاهر می‌کند. البته ما گفتیم خب این افراد می‌آیند تزکیه می‌شود و بر می گردد اما اینجا چنین چیزی وجود نداشت.

 

وی ادامه داد: سپس آقای ده‌نمکی به من زنگ زد. دوستان سینمایی در دفترم نشسته بودند، آقای محسن رضایی نیز در جریان است. زمانی که دوستان در دفتر هستند من معمولاً تلفن را روی آیفون می‌گذارم و صحبت می‌کنم، آقای ده‌نمکی فحاشی بسیار زشتی کرد.


این جانباز کشورمان در ادامۀ نقد اخراجی ها گفت: در «اخراجی‌های 2» دیدم تمام آن مشکلات را به اسیران ما منتقل کرد، آیا واقعاً دوران اسارت اینگونه بود؟! من یکبار با یکی از دوستان آزاده‌ام نشسته بودم، دیدم شروع به گریه کرد، گفتم چه شده؟ گفت: شما که در سینما هستی، جلوی ده‌نمکی را بگیر، گفتم: چرا؟ گفت: ما در اسارت در طول 12-10 سال پدرمان درآمد، حتی یک سال هم سخت است، حالا ده‌نمکی باید بیاید و اینگونه نشان دهد!ما می‌رقصیدیم؟ روحانی نیز چشمک بزند و بگوید بگذارید حالشان را کنند؟!


این هنرپیشه سینما گفت: اما حاتمی‌کیا درک کرد و جنگ را می‌فهمد. ما باید این را نشان دهیم که بچه‌ها یک مدت می‌جنگیدند، اما یک دوره‌هایی جنگ نبود. مثلاً گاهی بین عملیات‌ها شش ماه فاصله بود. در طول این شش ماه زندگی می کردند. بعضی‌ها تئاتر یا سرود اجرا می‌کردند و برخی نیروهای جدید را آموزش می‌دادند. اما برخی خانواده‌هایشان را می‌آوردند یعنی دقیقاً زیر بمباران زندگی می کردند.


سینمایی به نام سینمای دفاع مقدس نداریم!

 

وی افزود: حال می‌خواهم این مطلب را بگویم که در جامعه نوعی جاافتاده است که والدین به جوانان می‌گویند می خواهید برای چه درس بخوانید؟ من خودم نیز دکتری نگرفتم یعنی تز دکتری ارائه ندادم. در نهایت خود دانشگاه به من گفت این دکترای افتخاری را بگیر و دست از سر ما بردار. اما بحث من در آن زمان این بود که همین فوق لیسانس به درد من نخورد، هیچ جا به خاطر مدرک به من بازی ندادند. اصل تجربه‌هایی بود که کسب کردم ما نباید بگذاریم این حس در خانواده‌هایمان ایجاد شود. ما این اعتماد به نفس را به خود دانشجویان برگردانیم که شما آینده سازان کشور هستید. از طرف دیگر به علت مشکلات مالی، خانواده‌ها به جوانانشان اجازه ادامه تحصیل نمی‌دهند.


ایرانمنش در پاسخ به این سوال که حال سینمای جنگ و دفاع مقدس را چطور می‌بینید گفت: در حال حاضر اصلاً وجود ندارد، الان سینمایی به نام سینمای دفاع مقدس نداریم. کسی گفته بود سینما مرد. نه، سینما نمرد، بلکه سینمای دفاع مقدس است که وجود ندارد. آن ماهیت و شروع خوبی که استارت زده شد از دست رفت، درحالی که خیلی سخت بود در حین سال‌های جنگ ساخت فیلم هم داشته باشیم.


بازیگر فیلم سجاده آتش گفت: مرحوم ملاقلی‌پور و ابراهیم حاتمی‌کیا به چه دلیل فیلم‌هایشان به دل می‌نشیند؟ سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. این بزرگواران واقعیات را دیدند و لمس کردند. قاب بندی‌هایشان واقعی است. متاسفانه متولیان هنر در گذشته و بعد از آن هم توجهشان به سینمای دفاع مقدس بسیار بسیار ضعیف است. ما شروع بسیار خوبی در دهه 60 داشتیم که رو به اوج رفت. در نیمه اول دهه هفتاد ما اوج سینمای دفاع مقدس را داشتیم. واقعاً شاهکار بود، چرا ؟ چون آدم‌های خوبی هم تربیت شده بودند.


دفاع کردن هزینه دارد

 

وی افزود: آقایان شاه‌حاتمی، برزیده، مرادپور، مرحوم‌ملاقلی‌پور، راعی و شورجه کسانی بودند که چون در جنگ قدم می‌زدند و زندگی می‌کردند کارهای فاخری تحویل دادند که در آن ها نه غلو بود و نه کمی و کاستی. ولی این نوع فیلم در آن دوران ژانر نوپایی بود و انتظار می‌رفت از نیمه دوم دهه هفتاد تا دهه هشتاد فیلم‌هایی با تکنیک بالا بسازیم. ولی متاسفانه دیدیم سال‌ 75 به بعد فیلم‌های خوب نمی‌بینیم، حتی ژانرهای دیگر مثل کمدی، پلیسی و عشقی را هم از دست دادیم.

 

جانباز شیمیایی دوران دفاع مقدس خاطر نشان کرد: زمان جنگ به ما حمله کردند و جنگ به ما تحمیل شد. آنها با آمادگی آمدند و ما بدون آمادگی رفتیم و در حالی دفاع کردیم که به اندازه سرسوزنی از امکانات آنها را نداشتیم. بنابراین خرج ما خیلی بیشتر از آنها می‌شود. ما خیلی بیشتر از آنها هزینه و تاوان دادیم. چرا؟ چون ما مدافع بودیم. دفاع کردن هزینه‌اش از تهاجم بیشتر است.

 

وی ادامه داد: بعد از جنگ‌ ما مورد هجمه فرهنگی قرار گرفتیم. در هجمه فرهنگی دشمن خرج می‌کند و ما در مقابله با آن باید دو برابر خرج کنیم. الآن برعکس شده است. دشمن خرج می‌کند ولی ما خرج نمی‌کنیم.


ایرانمنش با ذکر مثالی بیان کرد: از پیروزی انقلاب به بعد و زمانی که بحث حجاب پیش آمد در کشور ما به عنوان یک کشور اسلامی چند کار فرهنگی در جهت توجیه کسانی که حجاب برایشان سخت است انجام شده است و چقدر کار فرهنگی انجام شده است؟

 

این هنرپیشه سینما و تلویزیون گفت: وقتی هنرمند غم نان نداشته باشد با خیال راحت کار می کند. جشنواره‌هایمان جشنواره‌های تشریفاتی است. خرج‌های الکی می‌شود. اصلاً می‌شود گفت 5 سال جشنواره فیلم فجر را برگزار نکنید.

 


حکایت «شاه می بخشد،وزیر نمی بخشد» را شنیده اید؟

 

وی با بیان اینکه آزادی بیان برای بهبود سینما وجود نداردگفت: 10 سال است فیلمنامه‌ای با آقای «خداکریم» نوشتیم و مجوز هم گرفته‌ایم، بعد از 10 سال دوندگی دو سال پیش آقای احمدی‌نژاد در جلسه‌ای از من پرسیدند که چکار می‌کنی؟ من با گله جواب دادم دادم : حمالی می‌کنم به ما کار نمی‌دهند.


و به آقای وزیر گفتم که فیلمنامه‌ای دارم ولی نمی‌توانم بسازم. تا به حال چند فیلمنامه من را گرفتند و خواندند و کپی برداشته و ساخته‌اند. به هر تهیه‌کننده‌ای هم که من می‌گویم، می‌گوید فیلمنامه‌ات را بده بخوانیم. من می گویم فیلمنامه مجوز ارشاد دارد. ولی باز می گویند بده ما بخوانیم. خوب می‌برند و کپی برداری می‌کنند. آقای وزیر با صراحت به من گفتند: ساخت فیلمنامه چقدر خرج بر می‌دارد، گفتم: 700 میلیون تومان، ایشان به یک نفر دستور اکید دادند که انجام دهید، او هم به دیگری گفت.

 

بعد از 3-2 ماه که دیدم خبری نشد با آقای حسینی، وزیر ارشاد تماس گرفتم و گفتم خبری نشده است. ایشان گفت پول آماده است. دوباره با آن مسئول تماس گرفتم و او گفت: چون فیلم اول سینمایی شما است حتماً باید مرکز مستند سینمایی آن را تأیید کند. به آنجا مراجعه کردم ولی نشد. پس از چند ماه دوندگی به آقای مسئول گفتم همانطور که گفتید عمل کردم، ولی جواب نداد. گفت: اینکه نمی‌شود، دلیلش قانون است. من هم گفتم چرا برای برخی  دیگر قانون نیست؟ مشکل ما این است که فقط اسمش قانون است.

 

به قدر کمربند ایمنی هم به حجاب بها ندادیم!

 

وی افزود: قانون در مملکت ما معنا دارد. الان در حوزه سینما بی‌قانونی داریم. من در حوزه سینما عرض می‌کنم و به جاهای دیگر کار ندارم. ایراد اساسی از سیستم ما است. جریمه نبستن کمربند ایمنی را اویل 20 هزار تومان گذاشتند و همچنین برای حرکت بین خطوط، پلیس گذاشتند. اما تأثیر نگذاشت. ولی در این رابطه 4 تا انیمیشن که ساخته شد، فرهنگ سازی شد. بچه 4 ساله وقتی درون ماشین می‌نشیند به پدرش می‌گوید کمربندت را ببند. ما کجا برای حجاب چنین کاری را کردیم؟


وی با بیان این مطلب که پولهایمان را در مقاصد نامناسب خرج می کنیم ادامه داد: الان بچه‌های جنگ دارند می‌میرند. آنهایی که جنگ دیده‌اند را تا 20 سال آینده نداریم، خوش بینانه‌اش این است، دیگر آوینی تکرار نمی‌شود. صدای آوینی را نمی‌توانیم تکرار کنیم. آن تأثیر و حس را ندارد. البته کسی ممکن است تقلید صدا کند ولی آن حس و آن نگاه وجود ندارد. روایت فتح، ملت را میخکوب می کرد، چرا؟ زیرا سخنان آوینی از درونش می‌ جوشید و بلد بود. حاتمی‌کیا تا کی زنده است؟ علی‌شاه حاتمی تا کی زنده است؟ مراد‌پور، مجتبی راعی، جمال شورجه تا کی زنده هستند؟

 

ایرانمنش افزود: من در درون مردم هستم؛ در حا  حاضر ماهواره بین مردم بسیار گسترده شده است. فیلم‌ها دارد از دستمان می‌رود. من می گویم این مردم مقصر نیستند. ما خوراک به آنها ندادیم. تلویزیون ما چه دارد؟ آن موقع جوان‌ها جانشان را برای جنگ دادند. الآن برای تهاجم فرهنگ باید مقابله و دفاع فرهنگی کنیم و این امر هزینه‌بر است.

 

وی اضافه کرد: چند وقت دیگر این بچه‌ها زنده هستند؟ جوانان که جنگ را ندیده‌اند. متاسفانه این امر در اولویت ما نیست. ارزش‌های دینی‌مان یک طرف و ارزش‌های ملی‌مان هم یک طرف. بچه‌های ما 8 سال جنگیده‌اند.  عراقی‌ها خشاب‌های پرشده و گریس زده کاوردار روسی داشتند، ما هر کدام 3-2 خشاب ضربه خورده و کهنه که فنرهایشان گیر می‌کرد داشتیم. ما با دست خالی جنگیدیم، اگر این را به مردم بگوییم نظرشان عوض می‌شود.

 

ایرانمنش خاطرنشان کرد: امر به معروف و نهی از منکر کار بسیار بسیار شاق و سختی است و مثل لبه تیغ می ماند. ما برای این کار باید فرهنگ سازی کنیم. متولیان هنر و مجریان قانون باید برای مسئله فرهنگ فکر کنند. بهترین راهکار نظرخواهی از نخبگان هنر است. باید بدون نگاه ممیزی یا سیاسی از آنها نظرخواهی کنیم.


تجربه فدای تعهد شد!

 

رضا ایرانمنش گفت: یک مشکل دیگری که ما داریم این است که تعهد برای ما ملاک و تجربه فدای تعهد شد. یعنی نگفتیم تعهد در کنار تخصص باشد. ما گاهی آدم متعهد را می‌آوریم و می‌گوییم تو برای ما برنامه‌ریزی کن.

 

ایرانمنش در پاسخ به این سوال که چه کاری در دست تولید دارید گفت: هیچ چیز؛ منتظرم که زودتر بمیرم، چون کار دیگری از دستمان بر نمی‌آید. ما فکر کردیم بعد از جنگ به نحوی در مملکت مؤثر خواهیم بود و می‌توانیم برای نظام کاری کنیم. چند سالی است که هیچ کاری از دستمان بر نمی‌آید. اینکه از خداوند مرگ بخواهیم هم گناه دارد و اگر خیلی خودمان را گول بزنیم جزء دسته سومی هستیم که شهید باکری فرمود: یک سری از بچه‌های جنگ می‌مانند و دق می‌کنند و اجرشان از شهداء بیشتر است. ما که البته اجری هم نداریم.

 

رضا ایرانمنش در پایان در رابطه با حال و روز خود گفت: ما خوبیم، خوب. «نفس عمیق و آه» اگر بگذارند خوبیم. با این حالِ بد هم خیلی از بچه‌ها حال می‌کنند، اگر این حال نباشد اذیت می‌شویم. اگر درد نباشد و راحت بخوابیم، اذیت می‌شویم. الان وقتی درد نیست اذیت می‌شوم. وقتی درد می‌کشم می‌گویم از گناهانم دارد کم می‌شود.

 

 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار