انتظار، تجلّى جامع و تبلور كامل تربيتهاى مكتب است. انتظار، هم، «شاخص منوّر ابعاد عقايد حقّه» است، و هم «تبلور كامل تربيتهاى مكتب» . غيبت، جريانى بسيار عميق، و انتظار جريانى بسيار سازنده و مهم است. دورۀ غيبت و انتظار از يك جهت، مانند مدتى است كه معلم از كلاس خارج مىشود تا بنگرد كه شاگردان در غياب او چه مىكنند؟
به گزارش شهدای ایران به نقل از جهان،یا مهدی (عج) ! باز منم و اشتیاقی که پایانی ندارد.... باز منم و غربتم از «تو» که خودم برای خودم رقم زده ام. با خطاهای بزرگ و کوچکم.(۱)
مهدی جان ! آرزویم نه فقط دیدارت که رضایتت از من شیعه ای است که آخرتش با رضایت امام زمانش گره خورده.(۲)
امامم! شاید یاد و غربتت در روزمرگی هایم فراموشم شود، اما رضایتت را گریزی نیست که تأیید پایان نامه اعمالم هست.
آقا جان ! دعایم کن شاگرد خوبی یرای مکتب اهل بیت علیهم السلام باشم. دعای پدر در حق فرزند مستجاب است.(۳)
سخن امام مهدی (عج) با شیعیان
اگر شیعیان ما از معصیت دوری کنند، پایان کار طبق حکمت خداوند متعال به نفع آنان خواهد بود.(۴)
معارف منتظران
رابطه انتظار و تکلیف
انتظار، تجلّى جامع و تبلور كامل تربيتهاى مكتب است. انتظار، هم، «شاخص منوّر ابعاد عقايد حقّه» است، و هم «تبلور كامل تربيتهاى مكتب» . غيبت، جريانى بسيار عميق، و انتظار جريانى بسيار سازنده و مهم است. دورۀ غيبت و انتظار از يك جهت، مانند مدتى است كه معلم از كلاس خارج مىشود تا بنگرد كه شاگردان در غياب او چه مىكنند؟ و دربارۀ تعاليم و تكاليف خود چگونه رفتار مىنمايند. انسان منتظر، كه شاگرد مكتب پيامبران، و حاضر در كلاس دين حق است، بايد همواره مراقب خود باشد، و در علم و عمل بكوشد و بداند كه معلم از كلاس بيرون رفته است، و هر لحظه ممكن است برسد، و او را در آن حال كه هست ببيند. . . بايد هميشه در حالى باشد كه رضاى كامل خاطر معلم را فراهم آورد.
...هنگامى كه به ماهيت دين و تعليم ها و تكليف هاى دين مىانديشيم، و وقتى كه به زندگى و تكليف، با شناختهاى درست، فكر مىكنيم، به اين نتيجه مىرسيم، كه روزگار انتظار، نه تنها روزگار سستى و رهايى و بىتفاوتى و قعود و تحمل و ظلمپذيرى نيست، بلكه دوران انتظار، دوران حساس حضور تكليفى است، هم در ابعاد تكاليف فردى، و هم در ابعاد تكاليف اجتماعى. دوران انتظار، دوران تكليف است، تكليف بزرگ. و آن تكليف بزرگ نگهبانى دين خداست، در سطح فرد، و در سطح اجتماع.
اگر روزگار انتظار، روزگار فتور بود، و انسان وظايف چندانى نداشت، بايد تكليف برداشته مىشد، و بايد در تعاليم پيشوايان، سخن از چنگ زدن به دين، و رعايت تقوى و پارسايى، و حفظ خط مكتب و رهبرى و امامت گفته نمىشد، با اينكه مىبينيم چنين نيست، بلكه احكام خدا به قوت خود باقى است، و حوزۀ «تكليف» ، محروس و محفوظ است و بر چنگ زدن به دين تأكيد شده است.
و گمان ندارم كسى تصور كند كه چنگ زدن به دين، منفك از عمل به احكام دين تواند بود. و جزء احكام عمده دين، مبارزۀ با ظلم، امر به معروف، و نهى از منكر، و حضور در همۀ ابعاد وظايف فردى و اجتماعى است و اينها همه مبتنى بر قدرت و حاكميت است.(۵)
آداب انتظار در کلام معصومین علیه السلام
پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نقل فرمود: «زمانى بر مردم بيايد كه امامشان از ايشان غايب شود. پس خوشا براى كسانى كه در آن زمان بر امر ما ثابت باشند، كمترين چيزى كه براى ايشان خواهد بود از ثواب، آن است كه بارى عزّ و جلّ ايشان را ندا كند: اى بندگان من ايمان آورديد به سرّ من و تصديق كرديد غيب مرا پس بشارت باد شما را به حسن ثواب از من.
شماييد بندگان و كنيزان حقيقى من، از شما قبول مىكنم و شما را عفو مىكنم و شما را مىآمرزم، به خاطر شما باران خود را بر بندگان نازل مىكنم و بلا را از ايشان مىگردانم و اگر شما نبوديد هرآينه عذاب خود را بر ايشان نازل مىكردم.»(۶)
تشرفات
سيّد جليل، آقا سيّد جعفر قزوينى مىگويد: با پدرم-مرحوم آقاى سيّد باقر قزوينى-به مسجد سهله مىرفتيم. وقتى نزديك مسجد رسيديم، به او گفتم: اين حرفهايى كه از مردم مىشنوم؛ يعنى هركس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله بيايد حضرت مهدى عليه السّلام را مىبيند، پايه و اساسى ندارد.
پدرم غضبناك متوجّه من شد و گفت: چرا اساسى نداشته باشد؟ فقط به خاطر آنكه تو نديدهاى؟ آيا هرچيزى كه تو نديدهاى اصل ندارد؟ و خيلى مرا سرزنش كرد؛ بهطورىكه از گفتۀ خويش پشيمان شدم.
داخل مسجد شديم. هيچكس در آنجا نبود. وقتى پدرم در وسط مسجد، براى خواندن دو ركعت نماز استجاره ايستاد، شخصى از طرف مقام حضرت حجّت عليه السّلام متوجّه او شد و از كنارش عبور نمود. به او سلام كرد و با ايشان مصافحه نمود. در اينجا پدرم به من توجّه كرد و پرسيد: اين آقا كيست؟
گفتم: آيا او حضرت مهدى عليه السّلام است؟
فرمود: پس كيست؟
من به دنبال آن حضرت دويدم؛ ولى احدى را نه در مسجد و نه در خارج آن نديدم.(۷)
منابع:
۱- فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ ...
هيچ چيز ما را از ايشان محبوس نمىدارد جز اخبارى كه از ايشان به ما مىرسد و ما را مكروه و ناراحت مىسازد و از ايشان انتظار نداريم .
بحار الأنوار ، ج۵۳ ، ص۱۷۷ و الإحتجاج ، ج۲ ، ص ۴۹۹ .
۲-امام صادق(علیه السلام) دربارة کمترین حدّ معرفت امام می فرماید: «پایین ترین مرتبة شناخت امام آن است که (بدانی) او جایگزین پیامبر ـ جز در مقام نبوت ـ و وارث اوست، و فرمان برداری از او، فرمان برداری خدا و رسولش می باشد.
سایت تبیان به نقل از تفسیر البرهان علامه بحرانی ج ۱ ص۳۶۷
۳- امام رضا علیه السلام میفرمایند: «الإمام: الأنیس الرّفیق و الوالد الشّفیق»
امام همدمی همراه و پدری مهربان است.
مکیال المکارم ج ۱ ص ۷۸ به نقل از کافی ج۱ ص۲۰۰
۴ – کلمات قصار امام زمان (عج)، محمد تقی اکبرنژاد ص۷۵
۵- خورشید مغرب ، محمرضا حکیمی صص۲۷۶-۲۷۵
۶- مهدی منتظر (عج) ، محمدجواد خراسانی ، ص ۳۵۷ به نقل از بحار الانوار ۵۲/۱۴۵ ح ۶۶؛ كمال الدين ۱/۳۳۰ح ۱۵
۷- برکات حضرت ولی عصر (عج) صص۶۶-۶۵ به نقل از عبقری حسان ج ۲ ص۷۲ س ۳۷
مهدی جان ! آرزویم نه فقط دیدارت که رضایتت از من شیعه ای است که آخرتش با رضایت امام زمانش گره خورده.(۲)
امامم! شاید یاد و غربتت در روزمرگی هایم فراموشم شود، اما رضایتت را گریزی نیست که تأیید پایان نامه اعمالم هست.
آقا جان ! دعایم کن شاگرد خوبی یرای مکتب اهل بیت علیهم السلام باشم. دعای پدر در حق فرزند مستجاب است.(۳)
سخن امام مهدی (عج) با شیعیان
اگر شیعیان ما از معصیت دوری کنند، پایان کار طبق حکمت خداوند متعال به نفع آنان خواهد بود.(۴)
معارف منتظران
رابطه انتظار و تکلیف
انتظار، تجلّى جامع و تبلور كامل تربيتهاى مكتب است. انتظار، هم، «شاخص منوّر ابعاد عقايد حقّه» است، و هم «تبلور كامل تربيتهاى مكتب» . غيبت، جريانى بسيار عميق، و انتظار جريانى بسيار سازنده و مهم است. دورۀ غيبت و انتظار از يك جهت، مانند مدتى است كه معلم از كلاس خارج مىشود تا بنگرد كه شاگردان در غياب او چه مىكنند؟ و دربارۀ تعاليم و تكاليف خود چگونه رفتار مىنمايند. انسان منتظر، كه شاگرد مكتب پيامبران، و حاضر در كلاس دين حق است، بايد همواره مراقب خود باشد، و در علم و عمل بكوشد و بداند كه معلم از كلاس بيرون رفته است، و هر لحظه ممكن است برسد، و او را در آن حال كه هست ببيند. . . بايد هميشه در حالى باشد كه رضاى كامل خاطر معلم را فراهم آورد.
...هنگامى كه به ماهيت دين و تعليم ها و تكليف هاى دين مىانديشيم، و وقتى كه به زندگى و تكليف، با شناختهاى درست، فكر مىكنيم، به اين نتيجه مىرسيم، كه روزگار انتظار، نه تنها روزگار سستى و رهايى و بىتفاوتى و قعود و تحمل و ظلمپذيرى نيست، بلكه دوران انتظار، دوران حساس حضور تكليفى است، هم در ابعاد تكاليف فردى، و هم در ابعاد تكاليف اجتماعى. دوران انتظار، دوران تكليف است، تكليف بزرگ. و آن تكليف بزرگ نگهبانى دين خداست، در سطح فرد، و در سطح اجتماع.
اگر روزگار انتظار، روزگار فتور بود، و انسان وظايف چندانى نداشت، بايد تكليف برداشته مىشد، و بايد در تعاليم پيشوايان، سخن از چنگ زدن به دين، و رعايت تقوى و پارسايى، و حفظ خط مكتب و رهبرى و امامت گفته نمىشد، با اينكه مىبينيم چنين نيست، بلكه احكام خدا به قوت خود باقى است، و حوزۀ «تكليف» ، محروس و محفوظ است و بر چنگ زدن به دين تأكيد شده است.
و گمان ندارم كسى تصور كند كه چنگ زدن به دين، منفك از عمل به احكام دين تواند بود. و جزء احكام عمده دين، مبارزۀ با ظلم، امر به معروف، و نهى از منكر، و حضور در همۀ ابعاد وظايف فردى و اجتماعى است و اينها همه مبتنى بر قدرت و حاكميت است.(۵)
آداب انتظار در کلام معصومین علیه السلام
پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نقل فرمود: «زمانى بر مردم بيايد كه امامشان از ايشان غايب شود. پس خوشا براى كسانى كه در آن زمان بر امر ما ثابت باشند، كمترين چيزى كه براى ايشان خواهد بود از ثواب، آن است كه بارى عزّ و جلّ ايشان را ندا كند: اى بندگان من ايمان آورديد به سرّ من و تصديق كرديد غيب مرا پس بشارت باد شما را به حسن ثواب از من.
شماييد بندگان و كنيزان حقيقى من، از شما قبول مىكنم و شما را عفو مىكنم و شما را مىآمرزم، به خاطر شما باران خود را بر بندگان نازل مىكنم و بلا را از ايشان مىگردانم و اگر شما نبوديد هرآينه عذاب خود را بر ايشان نازل مىكردم.»(۶)
تشرفات
سيّد جليل، آقا سيّد جعفر قزوينى مىگويد: با پدرم-مرحوم آقاى سيّد باقر قزوينى-به مسجد سهله مىرفتيم. وقتى نزديك مسجد رسيديم، به او گفتم: اين حرفهايى كه از مردم مىشنوم؛ يعنى هركس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله بيايد حضرت مهدى عليه السّلام را مىبيند، پايه و اساسى ندارد.
پدرم غضبناك متوجّه من شد و گفت: چرا اساسى نداشته باشد؟ فقط به خاطر آنكه تو نديدهاى؟ آيا هرچيزى كه تو نديدهاى اصل ندارد؟ و خيلى مرا سرزنش كرد؛ بهطورىكه از گفتۀ خويش پشيمان شدم.
داخل مسجد شديم. هيچكس در آنجا نبود. وقتى پدرم در وسط مسجد، براى خواندن دو ركعت نماز استجاره ايستاد، شخصى از طرف مقام حضرت حجّت عليه السّلام متوجّه او شد و از كنارش عبور نمود. به او سلام كرد و با ايشان مصافحه نمود. در اينجا پدرم به من توجّه كرد و پرسيد: اين آقا كيست؟
گفتم: آيا او حضرت مهدى عليه السّلام است؟
فرمود: پس كيست؟
من به دنبال آن حضرت دويدم؛ ولى احدى را نه در مسجد و نه در خارج آن نديدم.(۷)
منابع:
۱- فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ ...
هيچ چيز ما را از ايشان محبوس نمىدارد جز اخبارى كه از ايشان به ما مىرسد و ما را مكروه و ناراحت مىسازد و از ايشان انتظار نداريم .
بحار الأنوار ، ج۵۳ ، ص۱۷۷ و الإحتجاج ، ج۲ ، ص ۴۹۹ .
۲-امام صادق(علیه السلام) دربارة کمترین حدّ معرفت امام می فرماید: «پایین ترین مرتبة شناخت امام آن است که (بدانی) او جایگزین پیامبر ـ جز در مقام نبوت ـ و وارث اوست، و فرمان برداری از او، فرمان برداری خدا و رسولش می باشد.
سایت تبیان به نقل از تفسیر البرهان علامه بحرانی ج ۱ ص۳۶۷
۳- امام رضا علیه السلام میفرمایند: «الإمام: الأنیس الرّفیق و الوالد الشّفیق»
امام همدمی همراه و پدری مهربان است.
مکیال المکارم ج ۱ ص ۷۸ به نقل از کافی ج۱ ص۲۰۰
۴ – کلمات قصار امام زمان (عج)، محمد تقی اکبرنژاد ص۷۵
۵- خورشید مغرب ، محمرضا حکیمی صص۲۷۶-۲۷۵
۶- مهدی منتظر (عج) ، محمدجواد خراسانی ، ص ۳۵۷ به نقل از بحار الانوار ۵۲/۱۴۵ ح ۶۶؛ كمال الدين ۱/۳۳۰ح ۱۵
۷- برکات حضرت ولی عصر (عج) صص۶۶-۶۵ به نقل از عبقری حسان ج ۲ ص۷۲ س ۳۷