گفتوگو
یک نویسنده کتاب گفت: یکی از بخشهای جذاب کتاب «سالار تیپ عمار» مربوط به پیش بینیهایی بود که وی ۷۲ ساعت قبل از شهادت در مورد زمان شهادتش کرده بود و همه در حین عملیات و هنگامی که در مقرهای خود در کمین دشمن بودند شاهد تمام پیشبینیهای این شهیدبزرگوار از لحظه شهادتش بودند.
شهدای ایران؛ گلعلی بابایی در گفتوگو با خبرگزاری میزان پیرامون کتاب «سالار تیپ عمار» گفت: کتاب «سالار تیپ عمار» زندگینامه شهید مهدی خندان است که به عنوان فرمانده تیپ یکم لشکر ۲۷ «محمد رسوا الله (ص)» فعالیت میکرد و در زمان شهادت فرمانده تیپ عمار بود که در عملیات والفجر ۴ و در تنگه کانی مانگا به شهادت رسید.
وی در همین راستا ادامه داد: شهید مهدی خندان از سوی شهید همت به عنوان «شیر کوهستان» لقب گرفته بود او هموار کننده راه همرزمانش برای مقابله با دشمن در ارتفاعات کانی مانگا بود. وی دارای روحیه سلحشوری و از خود گذشتگی فراوانی بود، شهید مهدی خندان متولد روستایی در منطقه لواسان و فردی خشرو و مهربان بود، همراهی او با دوستان و خوش مشربی وی سبب شده بود دوستان و حتی مردم منطقه ای که در آنجا خدمت کرده بود این شهید بزرگوار را دوست داشته باشند و به وی احترام خاصی بگذارند.
بابایی در همین راستا اظهار کرد: شهید خندان در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی در جبهه میانی یعنی حد فاصل سرپل ذهاب و قصر شیرین خدمت میکرد، اقداماتی که شهید مهدی خندان برای عشایر و بومیان منطقه در جهت نجات از دست اشرار و دشمن انجام داده بود از وی یک فرد سرشناس و محبوب در منطقه ساخته بود این رابطه هنوز هم بین برخی از خانوادههای منطقه و خانواده شهید خندان وجود دارد. وی رزمندهای چند بعدی بود او علاوه بر عبادت و راز و نیاز با خدا و مداحی، با خلق خدا نیز رابطه خوبی داشت.
وی به شیوه نگارش کتاب «سالار تیپ عمار» اشاره و ابراز کرد: کتاب «سالار تیپ عمار» را به صورت سوم شخص نوشتم در عین حال اطلاعات و منابع گوناگونی از خانواده، همرزمان و دوستان وی برای تنظیم زندگی شهید مهدی خندان دریافت کردم که کمک بسیار به من کرد، روایت همرزمان وی در ارتفاعات کانی مانگا و کسانی که شاهد لحظه شهادت این شهید بزرگوار بودند برایم بسیار ارزشمند بود.
وی در مورد علل نامگذاری کتاب خود با عنوان «سالار تیپ عمار» اظهار کرد: نام کتاب «سالار تیپ عمار» را از شخصیت شهید مهدی خندان گرفتم، زیرا تمام کسانی که او را میشناختند از وی با عنوان فردی صادق و سالارمنش یاد میکردند لذا نام کتاب را «سالار تیپ عمار» نام گذاری کردم.
بابایی به فصلهای ابتدایی کتاب «سالار تیپ عمار» اشاره کرد و افزود: در فصلهای ابتدایی کتاب «سالار تیپ عمار» به دوران کودکی تا زمان نوجوان این شهید اشاره شده همچنین روزهایی که بخاطر درس و مدرسه و بخاطر کمبودهای منطقهای مجبور بود فاصله بسیاری را از روستای خود تا مدرسه مناطق دیگر حرکت کند تا به مقصد برسد، همه این اتفاقات در کتاب «سالار تیپ عمار» مورد توجه قرار گرفته است.
وی مهمترین بخش کتاب «سالار تیپ عمار» را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: کتاب «سالار تیپ عمار» سراسر خاطرات و رویدادهای زندگی یکی از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس را بیان کرده، واقعیتی که شنیدنی و در عین حال بسیار جذاب است، اما شاید جذابترین بخش کتاب «سالار تیپ عمار» زمان شهادت شهید مهدی خندان باشد، زمانی که دره کانی مانگا در محاصره دشمن قرار گرفته و عملیات با مشکل برخورد کرده بود و تنها راه، شکست خط دشمن بود و شهید مهدی خندان برای خاموش کردن دوشکای دشمن از جا برخواست و با رجز خوانی به سمت دوشکای دشمن حرکت کرد و در نهایت به شهادت رسید، پیکر این شهید عزیز روی سیم خاردارهایی که دشمن کشید بود به شکلی حماسی و صلیب وار باقی ماند و مدتها بعد پیکرش به لواسان آورده شد.
بابایی پیرامون بخشهای جذاب کتاب «سالار تیپ عمار» اظهار کرد: در کتاب «سالار تیپ عمار» جذابیتهای فراوانی نهفته شده، اما شاید یکی دیگر از بخشهای جذاب کتاب مربوط به پیش بینیهایی بود که وی ۷۲ ساعت قبل از شهادت در مورد زمان شهادتش کرده بود و همه در حین عملیات و هنگامی که در مقرهای خود در کمین دشمن بودند شاهد تمام پیش بینیهای این شهیدبزرگوار از لحظه شهادتش بودند، گویی اتفاقات لحظه به لحظه به گونه ای رقم میخورد که قبلا از زبان شهید مهدی خندان بیان شده بود و انگار شهید خندان را مجبور می کرد تا پا در آن مسیر بگذارد.
این نویسنده در همین راستا خاطرنشان کرد: حال دیگر شیر کوهستان به مرحله ثمر رسیده بود و برای شهادت اشتیاق داشت او دلیرانه جنگید و با غرور به شهادت رسید و تنها دوستانش شاهد رخداد وقایع شهادت وی به شکل فلاش بک بودند، اینکه مهدی خندان در خواب خود چه دیده بود و پیشبینی کرده بود و اینکه دوستانش شاهد کدامین قسمت و رخداد در این لحظه بودند جذابیت فراوانی دارد که همه و همه در کتاب «سالار تیپ عمار» روایت شده است.
وی در مورد علل نامگذاری کتاب خود با عنوان «سالار تیپ عمار» اظهار کرد: نام کتاب «سالار تیپ عمار» را از شخصیت شهید مهدی خندان گرفتم، زیرا تمام کسانی که او را میشناختند از وی با عنوان فردی صادق و سالارمنش یاد میکردند لذا نام کتاب را «سالار تیپ عمار» نام گذاری کردم.
بابایی به فصلهای ابتدایی کتاب «سالار تیپ عمار» اشاره کرد و افزود: در فصلهای ابتدایی کتاب «سالار تیپ عمار» به دوران کودکی تا زمان نوجوان این شهید اشاره شده همچنین روزهایی که بخاطر درس و مدرسه و بخاطر کمبودهای منطقهای مجبور بود فاصله بسیاری را از روستای خود تا مدرسه مناطق دیگر حرکت کند تا به مقصد برسد، همه این اتفاقات در کتاب «سالار تیپ عمار» مورد توجه قرار گرفته است.
وی مهمترین بخش کتاب «سالار تیپ عمار» را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: کتاب «سالار تیپ عمار» سراسر خاطرات و رویدادهای زندگی یکی از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس را بیان کرده، واقعیتی که شنیدنی و در عین حال بسیار جذاب است، اما شاید جذابترین بخش کتاب «سالار تیپ عمار» زمان شهادت شهید مهدی خندان باشد، زمانی که دره کانی مانگا در محاصره دشمن قرار گرفته و عملیات با مشکل برخورد کرده بود و تنها راه، شکست خط دشمن بود و شهید مهدی خندان برای خاموش کردن دوشکای دشمن از جا برخواست و با رجز خوانی به سمت دوشکای دشمن حرکت کرد و در نهایت به شهادت رسید، پیکر این شهید عزیز روی سیم خاردارهایی که دشمن کشید بود به شکلی حماسی و صلیب وار باقی ماند و مدتها بعد پیکرش به لواسان آورده شد.
بابایی پیرامون بخشهای جذاب کتاب «سالار تیپ عمار» اظهار کرد: در کتاب «سالار تیپ عمار» جذابیتهای فراوانی نهفته شده، اما شاید یکی دیگر از بخشهای جذاب کتاب مربوط به پیش بینیهایی بود که وی ۷۲ ساعت قبل از شهادت در مورد زمان شهادتش کرده بود و همه در حین عملیات و هنگامی که در مقرهای خود در کمین دشمن بودند شاهد تمام پیش بینیهای این شهیدبزرگوار از لحظه شهادتش بودند، گویی اتفاقات لحظه به لحظه به گونه ای رقم میخورد که قبلا از زبان شهید مهدی خندان بیان شده بود و انگار شهید خندان را مجبور می کرد تا پا در آن مسیر بگذارد.
این نویسنده در همین راستا خاطرنشان کرد: حال دیگر شیر کوهستان به مرحله ثمر رسیده بود و برای شهادت اشتیاق داشت او دلیرانه جنگید و با غرور به شهادت رسید و تنها دوستانش شاهد رخداد وقایع شهادت وی به شکل فلاش بک بودند، اینکه مهدی خندان در خواب خود چه دیده بود و پیشبینی کرده بود و اینکه دوستانش شاهد کدامین قسمت و رخداد در این لحظه بودند جذابیت فراوانی دارد که همه و همه در کتاب «سالار تیپ عمار» روایت شده است.
*میزان