رئیس مجلس در موضعی یکطرفه به معاون اول قوه قضائیه گفت مسائل تنشزا را در رسانهها مطرح نکند.
به گزارش شهدای ایران، رئیس مجلس در موضعی یکطرفه به معاون اول قوه قضائیه گفت مسائل تنشزا را در رسانهها مطرح نکند.
علی لاریجانی دیروز در همایش قوه قضائیه گفت: سرمایهگذاران باید مطمئن شوند که قوه قضائیه پشت آنها است. رهبری هم بر این امر بسیار تاکید داشتند و در ماه مبارک رمضان هم در دیداری که داشتند، مطرح کردند. آنان باید دلگرم شوند به هنگام مشکلات سرمایه حذف میشود، نباید در کشاکش رسانهها افتاد، برادر عزیزم آقای محسنیاژهای حرفهایی که سرمایهگذاران را از کشور فراری میدهد را بیان نکنید. نباید در دامن رسانهها افتاد. مسائل را در محافل خصوصی حل و فصل کنید، مسائل تنشزا مطرح نکنید مردم باید احساس سکینه کنند.
هر چند اصل حرف آقای لاریجانی درباره نکشاندن مسائل تنشزا به رسانهها حرف درستی است، اما توقع و انصاف این است که رئیس مجلس قبل از هر کس، به شروعکننده برخی کشمکشها که نوعا شخص رئیس دولت و برخی دولتمردان و طیف رسانهای همسو با آنهاست، این تذکر را بدهند به ویژه اینکه آقای لاریجانی در طول 4-5 سال گذشته در زمره حامیان اصلی و نزدیک آقای روحانی قرار گرفته است. در واقع هفتهای نیست که متحد سیاسی نزدیک آقای لاریجانی، به اختلاف و مجادله یا ساختارشکنی سیاسی و فکری دامن نزند. اما آقای لاریجانی معمولا ساکت است.
از طرف دیگر سزاوار است بلکه مطالبه قانون اساسی این است که مجلس از دولت درباره تکالیف قانونی (مثلا در حوزه رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال و تامین مسکن مردم و تولید ملی و...) توضیح و گزارش بخواهد در حالی که قریب 7 ماه است دولت به خاطر انتخابات، مسئولیتهای خود درباره تدبیر اقتصاد کشور را رها کرده، مجلس هیچ توضیح جدی از دولت نمیخواهد. همین اتفاق درباره انفعال در حوزه خارجی و نقض مکرر برجام از سوی آمریکا و غرب نیز دیده میشود.
بدعملی دولت به حدی است که در ماجرای تدوین برنامه ششم و بودجه سال 96 کمترین همکاری و بیشترین دهنکجی را به مجلس کرد؛ شاید به این دلیل که طیفی از نمایندگان مجلس را در قبضه خود (وکیلالدوله) میپنداشت و معاون آقای روحانی زمانی تصریح کرده بود «مجلس نباید دغدغه رئیسجمهور و دولت باشد. سؤالات بیجا و بیمورد نمایندگان موجب سلب آرامش آنان میشود. فقط صدای دولت باید در مجلس شنیده شود.»
از رئیس مجلس و نمایندگان انتظار میرود از حالت انفعال خارج شوند و دولت را به پاسخگویی وادار سازند. به عنوان مثال دولت امسال باید 970 هزار شغل ایجاد کند، حال آن که کمترین برنامهریزی اجرایی برای این کار انجام نداده است.
*کیهان
علی لاریجانی دیروز در همایش قوه قضائیه گفت: سرمایهگذاران باید مطمئن شوند که قوه قضائیه پشت آنها است. رهبری هم بر این امر بسیار تاکید داشتند و در ماه مبارک رمضان هم در دیداری که داشتند، مطرح کردند. آنان باید دلگرم شوند به هنگام مشکلات سرمایه حذف میشود، نباید در کشاکش رسانهها افتاد، برادر عزیزم آقای محسنیاژهای حرفهایی که سرمایهگذاران را از کشور فراری میدهد را بیان نکنید. نباید در دامن رسانهها افتاد. مسائل را در محافل خصوصی حل و فصل کنید، مسائل تنشزا مطرح نکنید مردم باید احساس سکینه کنند.
هر چند اصل حرف آقای لاریجانی درباره نکشاندن مسائل تنشزا به رسانهها حرف درستی است، اما توقع و انصاف این است که رئیس مجلس قبل از هر کس، به شروعکننده برخی کشمکشها که نوعا شخص رئیس دولت و برخی دولتمردان و طیف رسانهای همسو با آنهاست، این تذکر را بدهند به ویژه اینکه آقای لاریجانی در طول 4-5 سال گذشته در زمره حامیان اصلی و نزدیک آقای روحانی قرار گرفته است. در واقع هفتهای نیست که متحد سیاسی نزدیک آقای لاریجانی، به اختلاف و مجادله یا ساختارشکنی سیاسی و فکری دامن نزند. اما آقای لاریجانی معمولا ساکت است.
از طرف دیگر سزاوار است بلکه مطالبه قانون اساسی این است که مجلس از دولت درباره تکالیف قانونی (مثلا در حوزه رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال و تامین مسکن مردم و تولید ملی و...) توضیح و گزارش بخواهد در حالی که قریب 7 ماه است دولت به خاطر انتخابات، مسئولیتهای خود درباره تدبیر اقتصاد کشور را رها کرده، مجلس هیچ توضیح جدی از دولت نمیخواهد. همین اتفاق درباره انفعال در حوزه خارجی و نقض مکرر برجام از سوی آمریکا و غرب نیز دیده میشود.
بدعملی دولت به حدی است که در ماجرای تدوین برنامه ششم و بودجه سال 96 کمترین همکاری و بیشترین دهنکجی را به مجلس کرد؛ شاید به این دلیل که طیفی از نمایندگان مجلس را در قبضه خود (وکیلالدوله) میپنداشت و معاون آقای روحانی زمانی تصریح کرده بود «مجلس نباید دغدغه رئیسجمهور و دولت باشد. سؤالات بیجا و بیمورد نمایندگان موجب سلب آرامش آنان میشود. فقط صدای دولت باید در مجلس شنیده شود.»
از رئیس مجلس و نمایندگان انتظار میرود از حالت انفعال خارج شوند و دولت را به پاسخگویی وادار سازند. به عنوان مثال دولت امسال باید 970 هزار شغل ایجاد کند، حال آن که کمترین برنامهریزی اجرایی برای این کار انجام نداده است.
*کیهان
حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران؛ نقض آشکار حقوق بین الملل
حمله موشکی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران در تیر 1367 خورشیدی، نقض آشکار حقوق بین الملل بود. جنایتی ضدبشری که در آن انسان های بی گناه، قربانی زیاده خواهی های سردمداران استکبار شدند و مظلومیت نظام مردم سالار را به تصویر کشیدند تا جهانیان دریابند جنایتکاران برای دستیابی به اهداف خویش از هیچ اقدامی فروگذاری نخواهند کرد.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با فراز وفرودهای فراوان پس از هشت سال پایان یافت. واکنش سازمان ها و قدرت هایی که از برقراری صلح و اجرای عدالت سخن می گفتند، در این سال ها در بوته آزمایش قرار گرفت. با وجود تجاوزطلبی رژیم بعث عراق و حمله این کشور به ایران تا مدت های طولانی پس از پایان جنگ، هرگز سازمان ملل و برخی کشورها، عراق را به عنوان متجاوز جنگی معرفی نکردند. حمایت مالی و تسلیحاتی بیش از 30 کشور به عراق در جریان این جنگ از مظلومیت جمهوری اسلامی حکایت داشت؛ نظامی نوپا که از برخی از همسایگان تا کشورهای غربی در پی از میان بردن آن بودند. حتی در این میان بعضی دولت ها به طور مستقیم وارد صحنه می شدند تا ایران را تضعیف و مجبور به تن دادن به خواسته های زیاده خواهانه خود کنند. نمونه آشکار آن، حمله یگان دریایی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران بود.
یک فروند هواپیمای مسافربری ایرباس خطوط هوایی جمهوری اسلامی در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ خورشیدی از بندرعباس عازم دبی بود، بر فراز آبهای خلیج فارس و در نزدیکی جزیره هنگام، مورد حمله ناو جنگی «وینسنس» آمریکا، مستقر در آبهای خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد. فاجعه ای غیرانسانی که به شهادت بیش از 290 مسافر و خدمه انجامید.
** جنایتی آشکار و توجیه هایی غیرمنطقی
انتشار ابعاد مختلف این جنایت هولناک در سطح جهان، آمریکا را در تنگنا قرار داد تا با اظهارنظرهای متناقض و بی پایه در پی سرپوش نهادن بر این گناه نابخشودنی برآید. دلیل های زیادی وجود داشت تا ادعای آمریکایی ها مبنی بر ارزیابی اشتباه هواپیمای مسافربری از جنگی نقض شود. یکی از این علت ها که از توجیه های غیرمنطقی آمریکایی ها پرده بر می داشت، تجهیز ناو جنگی وینسنس به پیشرفته ترین سیستم های راداری و رایانه ای بود که امکان هر نوع خطا و اشتباه را از میان می برد و از خصمانه و هدفمند بودن این جنایت بزرگ جنگی حکایت می کرد.
پس از سقوط هواپیمای ایرباس، مقام های آمریکایی اعلام کردند که یک فروند هواپیمای اف 14 جمهوری اسلامی ایران را ساقط کرده اند، این در حالی بود که هواپیمای مسافربری ایرباس از نظر حجم، شکل، اندازه و توانایی پرواز به طور کامل با هواپیمای اف 14 تفاوت داشت. ضمن آن که با توجه به ارتباط کلامی و ناوبری هر هواپیمای بازرگانی و مسافربری، ناو آمریکایی میتوانست با شنیدن مکالمه های خلبان به ماهیت هواپیمای مسافربری پی ببرد.
حتی شماری از دولتمردان آمریکایی نیز به تفاوت آشکار ایرباس با اف 14 اذعان کرده اند که کاپیتان «دیوید کارلسون» فرمانده پیشین ناو «سایدز» در این باره معتقد است: «ایرباس ایران علاوه بر علایمی که مبنی بر غیرنظامی بودن خود می فرستاد، با سرعتی کم در حال اوج گرفتن بود و حتی اگر در چنین شرایطی نیز آن را به عنوان یک جت اف 14 شناسایی می کردند، باز من تردید دارم که یک هواپیمای اف 14 می توانست تهدید سطحی را متوجه ناو وینسنس، سایدز و هر شناور دیگری کند. همچنین اپراتور های رادار ناو هواپیمابر «فورستال» نیز هواپیمای ایرانی را به عنوان یک هواپیمای مسافری شناسایی کردند.»
تناقض حرف و عمل آمریکاییان زمانی نمایان تر شد که فرمانده ناو وینسنس نشان افتخار و شجاعت دریافت کرد؛ اقدامی که نه تنها از هدفمند بودن حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران نشان داشت، بلکه مشخص کرد، آمریکا از ارتکاب این جنایت جنگی و اقدام غیرانسانی پشیمان نیست و به آن افتخار می کند.
** نقض آشکار قواعد بین المللی با هدف های مشخص
مسوولان و دولتمردان ایالات متحده به طور حتم به این نکته مهم فکر کرده بودند که شهادت نزدیک به 300 تن از مردم بیگناه لکه ننگی بر پیشانی آنها بر جای خواهد گذاشت اما با همسنجی هزینه و فایده، این جنایت بزرگ ضدبشری را رقم زدند. یکی از هدف های آنها کاستن از توان نظامی ایران و هشدار به جمهوری اسلامی بود تا آنها را از ادامه جنگ منصرف کنند. چون شورای امنیت دستکم هشت قطعنامه برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر کرد اما تهران هیچ یک از آنها را نپذیرفته بود زیرا آشکارترین حقوق ایران در این قطعنامه ها مشاهده نمی شد.
ایران برای احقاق حق خود بارها در مجامع بین المللی حضور یافت تا بلکه از راه های قانونی مشخص شده صدای مظلومیت خود را به گوش جهانیان برساند. با این هدف، کشورمان 2 روز پس از این رخداد با ارسال نامه ای به ریاست وقت شورای امنیت سازمان ملل خواستار تشکیل جلسه فوری برای رسیدگی به این فاجعه انسانی شد و در اقدامی دیگر به منظور پیگیری حقوقی این رویداد به شورای سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری(ایکائو) شکایت کرد اما حاصل این اقدام تنها صدور یک بیانیه بود که نشان می داد این سازمان نیز دچار سیاست زدگی است.
رویداد سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس در حالی به وقوع پیوست که معاهده های بین المللی قواعد آشکاری در ارتباط با جرایم جنگی دارند که یکی از آنها «معاهده شیکاگو» است. بر پایه ماده یک این معاهده بین المللی، کشورها اجازه ندارند، علیه هواپیمای غیرنظامی از سلاح استفاده کنند؛ موضوع مهمی که نه تنها درباره ایران بلکه بارها از طرف بازیگران ستیزه جوی عرصه بین الملل نادیده گرفته شده است.
سرانجام با وجود پیگیری های مصرانه ایران برای احیای حقوق ملت در عرصه جهانی به دلیل ضعف جامعه جهانی، پس از گذشت چند سال، پرونده حمله ناو آمریکایی وینسنس به هواپیمای مسافربری ایرباس جمهوری اسلامی ایران بسته و دولت آمریکا تنها به پرداخت غرامت ملزم شد.