پس از جنگ بارها این موضوع طرح شده است که وقتی رزمندگان به میدان مین میرسیدند، فرمانده از رزمندگان درخواست میکرد که برای باز شدن میدان مین، داوطلب شده و از این طریق، راه پیشروی نیروها گشوده میشد. سؤال این است که آیا این موضوع که باز کردن میدان مین در شب عملیات از طریق رزمندگان داوطلب انجام میشده، صحت دارد؟ در این صورت چرا درباره علت آن توضیح داده نمیشود، در غیر این صورت چرا تکذیب نمیشود؟
به گزارش شهدای ایران، سایت تاریخ ایرانی در مطلبی به قلم محمد درودیان؛ پژوهشگر جنگ ایران و عراق نوشت:
پس از جنگ بارها این موضوع طرح شده است که وقتی رزمندگان به میدان مین میرسیدند، فرمانده از رزمندگان درخواست میکرد که برای باز شدن میدان مین، داوطلب شده و از این طریق، راه پیشروی نیروها گشوده میشد. سؤال این است که آیا این موضوع که باز کردن میدان مین در شب عملیات از طریق رزمندگان داوطلب انجام میشده، صحت دارد؟ در این صورت چرا درباره علت آن توضیح داده نمیشود، در غیر این صورت چرا تکذیب نمیشود؟
تاکنون بارها اینگونه گزارشها را که بیشتر در مراسم خاطرهگویی و یا عزاداری، همچنین از سوی راویانی که در جنگ حضور نداشتهاند، مطرح شده است، شنیدهام اما به دلایلی از پذیرش آن خودداری کردهام. نخست اینکه ما و مجموعه دوستانی که به عنوان راوی در کنار فرماندهان برای ثبت و ضبط عملیاتها حضور داشتیم، حتی یک مورد را نشنیدهایم که یکی از راویانی که در کنار فرماندهان حضور داشته است، اظهار کند که در یگان نظامی و در شب عملیات، چنین اتفاقی رخ داده است. در عملیاتهایی که در قرارگاه فرماندهی جنگ سپاه و ارتش حضور داشتم، حتی یک مورد گزارش در جلسات عمومی و یا خصوصی در این زمینه بیان نشده است.
اگر این احتمال را در نظر بگیریم که مواردی وجود داشته اما به دلایلی در جلسات بیان نشده و یا راویان از ثبت و گزارش آن خودداری کردهاند، دو مسئله به میان خواهد آمد: نخست اینکه، موارد یاد شده به قدری نادر و یا غیرقابل پذیرش بوده که از بیان و نقل، همچنین ثبت و ضبط آن، خودداری شده است. در این صورت موضوع دوم به میان خواهد آمد که چرا آنچه وقوع آن بسیار اندک و تاکنون در هیچ گزارش رسمی بیان نشده، تا این اندازه رواج یافته و به مثابه یک رویه عمومی در جنگ تلقی میشود؟ متأسفانه در جلسات نقد و بررسی جنگ و یا سخنرانی فرماندهان نیز درباره چگونگی این نوع موارد، در صورت وقوع و همچنین تکذیب و مقابله با ترویج این روش، به عنوان یک رویه عمومی برای عبور از میادین مین، توضیحی داده نشده است که خود محل تأمل است.
طرح این موضوع علاوه بر سابقهای که وجود داشته است، بیشتر به خاطر انتشار عکس موسوم به عملیات رمضان، در تیرماه ۱۳۶۱ و ادعای شهادت رزمندگان به هنگام عبور داوطلبانه از میدان مین است. پیش از این یک بار از سردار رشید جانشین رئیس محترم ستادکل نیروهای مسلح که خود در تمام صحنههای هشت سال دفاع مقدس حضور داشته، سؤال کردم که شما به عنوان یکی از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ، آیا تاکنون شنیدهاید که میدان مین با عبور داوطلبانه گشوده شود؟ ایشان اظهار داشت: «خیر اگر هم بوده باشد، بسیار نادر است و فرماندهی که چنین دستوری را داده است، بر خلاف تدبیر و روش و تاکتیکهای جنگ اقدام کرده است.» اخیراً عکس یاد شده را به ایشان نشان داده و سؤال کردم، اساساً این تصویر میدان مین است؟ آیا نحوه شهادت رزمندگان نشان میدهد که بر روی مین به شهادت رسیدهاند؟ در هر دو مورد ایشان تکذیب کرد. در واقع در تصویر نه تنها نشانهای از میدان مین قابل مشاهده نیست، حتی نحوه شهادت رزمندگان هم بیانگر انفجار مین نیست، بلکه بیشتر به نظر میرسد تعدادی از نیروها محاصره، زخمی و احتمالاً پس از تصرف منطقه از سوی دشمن، به شهادت رسیدهاند.
گسترش چنین باورهایی درباره جنگ، به معنای نادیده گرفتن عقل و تدبیر، همچنین محاسبات و بررسی در طراحی عملیات است که گاهی بررسیهای اطلاعاتی برای شناسایی و طرحریزی بیش از شش ماه به طول میانجامید. گشودن معابر مین نیز بخشی از همین اقدامات بود که از قبل انجام میشد و علائمی نیز برای عبور از میدان مین گذاشته میشد تا رزمندگان پس از عبور از میدان مین، اهداف تعیین شده را تصرف نمایند.
سردار غلامعلی رشید در خاطرات خود موضوعی را برای اینجانب نوشته است که بیانگر میزان دقت و اهتمام فرماندهان به شناسایی میادین مین و گشودن معابر برای پیشروی نیروها در شب عملیات است: «در عملیات دارخوین نیروهای تیپ ۱۴ امام حسین برای عملیات علیه مواضع لشگر ۳ زرهی عراق، هفتهها روی میادین مین دشمن شناسایی انجام دادند. شهید اکبر تیموری مسئول این اقدام بود. وی با تخصصی که در تخریب و خنثیسازی مین داشت، پس از شناسایی میادین مین، برای گشودن معبر برای پیشروی نیروها، مینهای دشمن را خنثی و سپس در جای خود قرار میداد تا دشمن متوجه این موضوع نشود. وی برای این کار در شبهای مهتابی آنقدر به مواضع و سنگرهای عراقیها نزدیک میشد که صدای آنها را به راحتی میشنید. پس از اتمام عملیات دو تن از کشتههای دشمن را شناسایی کرد و میگفت من زیر نور ماه آنها را دیده بودم.»
با این توضیح چرا چنین تصوری از نحوه جنگ و گشودن میادین مین، به عنوان یک رویه عمومی و جاری در عملیاتها، در تصور عمومی جامعه ایجاد میشود و در عین حال هیچگونه اقدامی برای توضیح درباره وقوع احتمالی آن در شرایط خاص و یا تکذیب آن به عنوان رویه جاری و عمومی در جنگ، صورت نمیگیرد؟ اگر اینگونه موارد که در صورت وقوع بسیار نادر و در شرایط غیرمنتظره و خاص و بدون مجوز و تدبیر فرماندهی بوده، به عنوان رویه جاری در جنگ تصور شود و با گذشت یک نسل و در زمان حیات فرماندهان جنگ اینگونه بیان میشود و هیچ توضیحی درباره آن صورت نگیرد، آیا بیم آن نمیرود که وقایع جنگ بیشتر از آنچه تصور میشود، در معرض تحریف قرار گیرد؟
پس از جنگ بارها این موضوع طرح شده است که وقتی رزمندگان به میدان مین میرسیدند، فرمانده از رزمندگان درخواست میکرد که برای باز شدن میدان مین، داوطلب شده و از این طریق، راه پیشروی نیروها گشوده میشد. سؤال این است که آیا این موضوع که باز کردن میدان مین در شب عملیات از طریق رزمندگان داوطلب انجام میشده، صحت دارد؟ در این صورت چرا درباره علت آن توضیح داده نمیشود، در غیر این صورت چرا تکذیب نمیشود؟
تاکنون بارها اینگونه گزارشها را که بیشتر در مراسم خاطرهگویی و یا عزاداری، همچنین از سوی راویانی که در جنگ حضور نداشتهاند، مطرح شده است، شنیدهام اما به دلایلی از پذیرش آن خودداری کردهام. نخست اینکه ما و مجموعه دوستانی که به عنوان راوی در کنار فرماندهان برای ثبت و ضبط عملیاتها حضور داشتیم، حتی یک مورد را نشنیدهایم که یکی از راویانی که در کنار فرماندهان حضور داشته است، اظهار کند که در یگان نظامی و در شب عملیات، چنین اتفاقی رخ داده است. در عملیاتهایی که در قرارگاه فرماندهی جنگ سپاه و ارتش حضور داشتم، حتی یک مورد گزارش در جلسات عمومی و یا خصوصی در این زمینه بیان نشده است.
اگر این احتمال را در نظر بگیریم که مواردی وجود داشته اما به دلایلی در جلسات بیان نشده و یا راویان از ثبت و گزارش آن خودداری کردهاند، دو مسئله به میان خواهد آمد: نخست اینکه، موارد یاد شده به قدری نادر و یا غیرقابل پذیرش بوده که از بیان و نقل، همچنین ثبت و ضبط آن، خودداری شده است. در این صورت موضوع دوم به میان خواهد آمد که چرا آنچه وقوع آن بسیار اندک و تاکنون در هیچ گزارش رسمی بیان نشده، تا این اندازه رواج یافته و به مثابه یک رویه عمومی در جنگ تلقی میشود؟ متأسفانه در جلسات نقد و بررسی جنگ و یا سخنرانی فرماندهان نیز درباره چگونگی این نوع موارد، در صورت وقوع و همچنین تکذیب و مقابله با ترویج این روش، به عنوان یک رویه عمومی برای عبور از میادین مین، توضیحی داده نشده است که خود محل تأمل است.
طرح این موضوع علاوه بر سابقهای که وجود داشته است، بیشتر به خاطر انتشار عکس موسوم به عملیات رمضان، در تیرماه ۱۳۶۱ و ادعای شهادت رزمندگان به هنگام عبور داوطلبانه از میدان مین است. پیش از این یک بار از سردار رشید جانشین رئیس محترم ستادکل نیروهای مسلح که خود در تمام صحنههای هشت سال دفاع مقدس حضور داشته، سؤال کردم که شما به عنوان یکی از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ، آیا تاکنون شنیدهاید که میدان مین با عبور داوطلبانه گشوده شود؟ ایشان اظهار داشت: «خیر اگر هم بوده باشد، بسیار نادر است و فرماندهی که چنین دستوری را داده است، بر خلاف تدبیر و روش و تاکتیکهای جنگ اقدام کرده است.» اخیراً عکس یاد شده را به ایشان نشان داده و سؤال کردم، اساساً این تصویر میدان مین است؟ آیا نحوه شهادت رزمندگان نشان میدهد که بر روی مین به شهادت رسیدهاند؟ در هر دو مورد ایشان تکذیب کرد. در واقع در تصویر نه تنها نشانهای از میدان مین قابل مشاهده نیست، حتی نحوه شهادت رزمندگان هم بیانگر انفجار مین نیست، بلکه بیشتر به نظر میرسد تعدادی از نیروها محاصره، زخمی و احتمالاً پس از تصرف منطقه از سوی دشمن، به شهادت رسیدهاند.
گسترش چنین باورهایی درباره جنگ، به معنای نادیده گرفتن عقل و تدبیر، همچنین محاسبات و بررسی در طراحی عملیات است که گاهی بررسیهای اطلاعاتی برای شناسایی و طرحریزی بیش از شش ماه به طول میانجامید. گشودن معابر مین نیز بخشی از همین اقدامات بود که از قبل انجام میشد و علائمی نیز برای عبور از میدان مین گذاشته میشد تا رزمندگان پس از عبور از میدان مین، اهداف تعیین شده را تصرف نمایند.
سردار غلامعلی رشید در خاطرات خود موضوعی را برای اینجانب نوشته است که بیانگر میزان دقت و اهتمام فرماندهان به شناسایی میادین مین و گشودن معابر برای پیشروی نیروها در شب عملیات است: «در عملیات دارخوین نیروهای تیپ ۱۴ امام حسین برای عملیات علیه مواضع لشگر ۳ زرهی عراق، هفتهها روی میادین مین دشمن شناسایی انجام دادند. شهید اکبر تیموری مسئول این اقدام بود. وی با تخصصی که در تخریب و خنثیسازی مین داشت، پس از شناسایی میادین مین، برای گشودن معبر برای پیشروی نیروها، مینهای دشمن را خنثی و سپس در جای خود قرار میداد تا دشمن متوجه این موضوع نشود. وی برای این کار در شبهای مهتابی آنقدر به مواضع و سنگرهای عراقیها نزدیک میشد که صدای آنها را به راحتی میشنید. پس از اتمام عملیات دو تن از کشتههای دشمن را شناسایی کرد و میگفت من زیر نور ماه آنها را دیده بودم.»
با این توضیح چرا چنین تصوری از نحوه جنگ و گشودن میادین مین، به عنوان یک رویه عمومی و جاری در عملیاتها، در تصور عمومی جامعه ایجاد میشود و در عین حال هیچگونه اقدامی برای توضیح درباره وقوع احتمالی آن در شرایط خاص و یا تکذیب آن به عنوان رویه جاری و عمومی در جنگ، صورت نمیگیرد؟ اگر اینگونه موارد که در صورت وقوع بسیار نادر و در شرایط غیرمنتظره و خاص و بدون مجوز و تدبیر فرماندهی بوده، به عنوان رویه جاری در جنگ تصور شود و با گذشت یک نسل و در زمان حیات فرماندهان جنگ اینگونه بیان میشود و هیچ توضیحی درباره آن صورت نگیرد، آیا بیم آن نمیرود که وقایع جنگ بیشتر از آنچه تصور میشود، در معرض تحریف قرار گیرد؟