شهدای ایران shohadayeiran.com

داقل برای ما نسل سومی‌ها شنیدن برخی از اسامی یگان‌ها و اشخاص حاضر در این جنگ، ‌هاله‌ای از ابهام را در اذهان‌مان ایجاد می‌كند، در حالی كه بیان همین اسامی برای یادگاران جنگ تحمیلی، ‌مملو از خاطرات و حماسه‌های فراموش‌نشدنی است.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

در تاریخچه دفاع مقدس گاه به نام‌ها و نشانه‌هایی برخورد می‌كنیم كه در عین تأثیرگذاری، ‌كمتر به آنها پرداخته شده است. حداقل برای ما نسل سومی‌ها شنیدن برخی از اسامی یگان‌ها و اشخاص حاضر در این جنگ، ‌هاله‌ای از ابهام را در اذهان‌مان ایجاد می‌كند، در حالی كه بیان همین اسامی برای یادگاران جنگ تحمیلی، ‌مملو از خاطرات و حماسه‌های فراموش‌نشدنی است. قرارگاه اطلاعاتی و بعدها اطلاعاتی- عملیاتی نصرت، ‌یكی از همین اسامی است كه هرچند كمتر نسل سومی از آن شنیده اما تأثیرگذاری این قرارگاه در انجام دو عملیات خیبر و بدر، برهیچ رزمنده‌ای پوشیده نیست. قرار داشتن در ایام اسفندماه، ماه انجام عملیات‌های غرورآفرین بدر و خیبر را بهانه‌ای قرار دادیم تا در گفت‌وگو با سردار بهنام شهبازی، همرزم شهید هاشمی و از مسئولان قرارگاه نصرت، مروری بر عملكرد این قرارگاه و همچنین موسس آن یعنی سردار شهید علی هاشمی داشته باشیم.
نطفه تشكیل قرارگاه نصرت از كجا رقم خورد؟
دو تا سه ماه قبل از عملیات والفجر مقدماتی قرار شد از منطقه هور ضربه‌ای به عقبه منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی زده شود، هرچند این امر صورت نپذیرفت اما عدم‌الفتح در این عملیات باعث شد دوباره بحث استفاده از چنین طرحی به میان آید. از سوی دیگر گره خوردن جنگ پس از انجام عملیات‌هایی چون رمضان، والفجر مقدماتی و والفجر یك نیز باعث شد كه فرماندهان برای برون‌رفت از بن‌بست جنگ، منطقه هور را برای انجام یك عملیات بزرگ در نظر بگیرند. در خصوص هور باید گفت كه این منطقه به خاطر آبگرفتگی‌ها و نیزارهایی كه دارد، نه از طرف ما قابل استفاده بود و نه از طرف دشمن كه متكی به نیروی زرهی‌اش بود چراكه تانك‌ها و ادوات سنگین نظامی نمی‌توانستند در چنین شرایطی وارد عمل شوند. با این توصیفات در منطقه هور یعنی تقریباً در حد فاصل چزابه تا طلائیه، یك منطقه نسبتاً خالی وجود داشت كه دو طرف درگیر كمترین موانع و تجهیزات را در آن داشتند. آرامش موجود در این منطقه و اطمینان خاطر دشمن از عدم ورود ما باعث شده بود كه عراق دو جزیره مصنوعی درست كند كه به خاطر وجود یك پاسگاه به نام مجنون، نام این دو را جزای ر مجنون شمالی و جنوبی گذاشته بودند. وسعت تقریبی‌شان پنج در شش كیلومتر بود. عراقی‌ها در این جزایر كارهای اكتشافی برای استخراج نفت نیز انجام می‌دادند. به هرحال تصمیم بر این گرفته شد كه شهید علی هاشمی به عنوان فرمانده وقت سپاه سوسنگرد، ‌به صورت كاملاً سری یك قرارگاهی تحت عنوان نصرت را تشكیل داده و به همراه نیروهایش امر شناسایی منطقه هور برای انجام یك عملیات بزرگ را انجام دهند. این قرارگاه در بهمن سال ۶۱ تشكیل شد.

چرا شهید هاشمی برای فرماندهی این قرارگاه انتخاب شد؟
شهید هاشمی فرمانده و مؤسس تیپ ۳۷ نور حمیدیه بود. این تیپ تقریباً در جبهه میانی خوزستان مستقر بود كه پس از عملیات طریق‌القدس و آزادسازی بستان، ‌كاركرد خود را از دست داد، لذا شهید هاشمی به عنوان فرمانده سپاه سوسنگرد منصوب شد. بعد از توجه فرماندهان به پروژه هور و انجام عملیاتی در آن، فرمانده وقت سپاه كه از توانایی شهید هاشمی مطلع بود، از ایشان خواست كه با حفظ سمت و به صورت مخفیانه قرارگاه اطلاعاتی نصرت را تشكیل دهد. سردار هاشمی نیز مقر قرارگاه خود را در منطقه جفیر كه پیش‌تر مقر لشكر۶ عراق بود، ‌بنا نهاد. از این پس اغلب رزمندگانی چون من كه همراه شهید هاشمی از تیپ ۳۷ به سپاه سوسنگرد منتقل شده بودیم، همگی ایشان را در تشكیل قرارگاه نصرت یاری دادیم و پای كار آمدیم.

اهداف و كاركردهای قرارگاه نصرت چه بود؟ اصلاً چه اقدماتی را پس از تشكیل انجام داد؟
این قرارگاه تقریباً از سال ۶۲ تا اسفندماه همین سال آماده‌سازی انجام عملیات خیبر را تعقیب می‌كرد. در این زمان قرارگاه نصرت چند كار عمده را مدنظر قرار داد. اول سازماندهی و دوم تشكیل گردان شناسایی كه می‌خواست كارهای شناسایی منطقه هور به عنوان منطقه عملیاتی خیبر را به انجام رساند. ذكر این توضیح ضروری است كه تا این تاریخ ما در جنگ گردان شناسایی نداشتیم. پیش از آن هر یگانی برای خود نیروهای اطلاعاتی و شناسایی داشت اما اینكه بیاییم و یك گردان شناسایی تشكیل بدهیم كاری بكر بود كه قرارگاه نصرت به همت اشخاصی چون شهید حمید رمضانی و سردار علی ناصری این مهم به انجام رسید. بنابر این به صورت كاملاً سری و محرمانه امر شناسایی منطقه عملیاتی خیبر آغاز شد. این شناسایی‌ها تا پنج شش ماه ادامه یافت تا اینكه فرماندهان مجاب شدند كه عملیات قابلیت اجرایی دارد.

شما كه قبل از تشكیل قرارگاه نصرت یك نیروی رزمی بودید، ‌چطور توانستید خودتان را با شرایط خاص اطلاعات و شناسایی وفق دهید؟ مسئولیت شما در این قرارگاه چه بود؟
من قبل از خیبر جانشین یكی از گروهان‌های گردان شناسایی بودم. بعد از عملیات هم رئیس ستاد قرارگاه نصرت شدم اما در خصوص بخش اول سؤال‌تان باید بگویم رزمنده‌ای كه در جبهه‌های جنگ حضور می‌یافت خود را آماده ورود به هرگونه شرایطی می‌كرد، آن زمان نیز شرایط ایجاب می‌كرد كه ما از یك نیروی صرف رزمی به نیرویی اطلاعاتی و عملیاتی تبدیل شویم كه بچه‌ها با جان و دل پذیرای چنین شرایطی شدند، البته قبل از ورود جدی به این مقوله بچه‌ها آموزش‌های لازم را پشت سرگذاشتند و این طور نبود كه بدون تخصص وارد بشویم. یادم است كار ما در نهایت مخفی‌كاری بود. به این ترتیب كه با لباس شخصی در منطقه تردد می‌كردیم و حتی اتومبیل‌های‌مان هم از آرم جهاد سازندگی استفاده می‌كردند. قبلاً هم اشاره كردم تمامی مسئولان و رده‌های قرارگاه همان سمت‌هایی كه در سپاه سوسنگرد داشتند را توأمان حفظ كرده بودند و نزد عامه رزمندگان با همان سمت‌ها شناخته می‌شدند، مثلاً شهید هاشمی به عنوان فرمانده سپاه سوسنگرد شناخته می‌شد.
در صحبت‌های‌تان اشاره كردید كه گردان شناسایی برای اولین‌بار تشكیل شده بود. این گردان نام خاصی هم داشت؟ اگر می‌شود از شهدا و تقسیمات گردان هم بگویید.
گردان شناسایی متبرك به نام امام آخر شیعیان بود و به نام گردان ۳۱۳ حضرت قائم(عج)‌ موسوم شد كه از پنج گروهان تشكیل می‌شد. یك گروهان پشتیبانی، یك گروهان دیده‌بانی و سه گروهان شناسایی. هر كدام از این گروهان‌ها هم سه دسته شناسایی داشتند. این گردان شهید نیز در طول دفاع مقدس تقدیم آرمان‌های نظام اسلامی كرده كه به اتفاق جمعی از دوستان سعی كرده‌ایم هر سال دو یادواره برای آن برگزار كنیم و هر هفته نیز بازدید‌هایی از خانه یكی از شهدای گردان صورت می‌گیرد.

برای‌مان جالب است كه از مراحل شناسایی در هور بدانیم. این مراحل به چه صورت بود و چطور انجام می‌شدند؟
اولین مرحله قبل از هر شناسایی تشكیل جلسه‌ای با نیروهای بومی منطقه بود. برخی از این نیروها از عراقی‌های معاند رژیم بعث بودند كه سعی می‌كردند با ما همكاری كنند. نظیر عشایر عراقی و افراد بومی منطقه، در این جلسات نقاط هدف را طرح می‌كردیم. مثلاً می‌گفتیم می‌خواهیم برویم البیضه، كفاره یا مجنون و... آنها هم ما را راهنمایی می‌كردند. تیم‌های‌مان هم سه نفره بود. هر سه نفر توی یك بلم می‌نشستند. دو نفر پارو می‌زدند و یك نفر وسط می‌نشست. اوایل شناسایی معمولاً بچه‌های گردان وسط می‌نشستند و بلدهای بومی هم كه به زبان عربی مسلط بودند قایق را هدایت می‌كردند. بعدها بچه‌ها واردتر شدند و خودشان كاملاً عملیات را هدایت می‌كردند. مواقعی كه به ماهیگیران عراقی برمی‌خوردیم، نیروی وسط بلم خودش را پنهان می‌كرد و دو نفر دیگر كه عربی بلد بودند اوضاع را مساعد می‌كردند. بعد از آنكه به موضع مورد نظر می‌رسیدیم، كارهایی چون زمانبندی، تعیین جهت و گرفتن گرای منطقه را انجام می‌دادیم. گاه این تعیین جهت با شیوه‌های ساده‌ای چون گره‌زدن نی‌ها و... انجام می‌گرفت. رفت و برگشت هم دو تا چهار شب طول می‌كشید، یعنی طی این چند روز ما تماما در قایق بودیم و مسائلی چون غذا خوردن، نظافت و... را همان‌جا انجام می‌دادیم.

شناسایی در چنین منطقه‌ای چه ویژگی‌هایی داشت؟
علاوه بر مسائلی كه مطرح شد، یكی از این ویژگی‌ها نفوذ به عمق خاك دشمن بود. گاه ما باید ۴۵ كیلومتر را در هور طی می‌كردیم تا به مواضع دشمن برسیم. در حالی كه شاید در عملیات والفجر۸ نیروها از مانع طبیعی اروند عبور كردند اما نهایت فاصله ما با دشمن در آن منطقه یك كیلومتر بود. به هرحال تا زمان انجام عملیات خیبر هر نیروی اطلاعاتی چیزی حدود ۵۰ عملیات شناسایی را انجام می‌داد.

در طول شناسایی‌ها تلفاتی هم دادید؟ اگر خاطره‌ای نیز در این خصوص دارید بفرمایید.
در یك حادثه كه یك گروه از بچه‌های شناسایی روی مین رفتند، ‌مسلم بنی نجار به شهادت رسید و دو همراهش هدایت‌الله ترك‌زاده و كاظم جودی هم اسیر شدند، اما خوشبختانه دشمن متوجه مأموریت آنها نشد. پیش‌تر اشاره شد كه ‌بچه‌های شناسایی آموزش‌های خاصی را پشت سر گذاشته بودند. بعضی از آموزش‌ها نیز مربوط به زمان اسارت می‌شد، لذا این دو نفر این طور وانمود كرده بودند كه راه را گم كرده‌اند و از روی بی‌خبری به خط دشمن وارد شده‌اند. به هر روی پس از اتمام شناسایی‌ها، نیروهای اطلاعاتی یگان‌های دیگر رفته رفته به بچه‌های ما ملحق شدند تا با راهنمایی آنها، ‌این عزیزان نیز شناخت كامل از منطقه بیابند و به این ترتیب حین عملیات خیبر بتوانند یگان‌های خود را به درستی هدایت كنند اما به عنوان خاطره، خوب است به سفر دو نفر از بچه‌های شناسایی یعنی شهیدان سیدناصر سیدنور و عبدالمحمد سالمی به كربلا اشاره كنم.این دو شهید بزرگوار توانسته بودند با راهنمای محلی‌شان از تمامی خطوط دشمن عبور كنند و خود را به كربلا برسانند، حتی عكس‌هایی را هم به عنوان مدرك از خود انداخته بودند كه هنگام بازگشت به فرماندهان ارائه شد. جالب اینجاست كه این دو در همین عملیات خیبر به شهادت رسیدند و به این ترتیب كمی بعد از زیارت حرم مطهر امام حسین(ع)، ‌میهمان سرور و سالار شهیدان در آن جهان شدند.

گفتید قرارگاه نصرت بر آن بود تا شناسایی‌های لازم در منطقه عملیاتی خیبر را انجام دهد، ‌پس از عملیات سرنوشت این قرارگاه چه شد؟
عملیات خیبر به همه نتایجی كه می‌خواست نرسید، اما در عین حال به فرماندهان ثابت كرد كه ما می‌توانیم دشمن را در خاك خودش تعقیب و تنبیه كنیم، لذا تصمیم گرفته شد پس از خیبر همچنان شناسایی‌ها ادامه یابد. پس قرارگاه نصرت همچنان شناسایی‌های خود را دنبال كرد. با این تفاوت كه به خاطر حضور یگان‌های دیگر در منطقه، ‌این شناسایی‌ها در كنار نیروهای اطلاعاتی این یگان‌ها انجام می‌گرفت. همچنین به خاطر اینكه طی عملیات خیبر ما چیزی حدود دوسوم هور را تصرف كرده بودیم، فاصله‌مان با نیروهای دشمن كم شده بود. اگر برای خیبر گاه ۴۵ كیلومتر مسیر طی می‌كردیم، اكنون این فاصله به پنج كیلومتر كاهش یافته بود. از سویی فاصله سنگرهای كمین دشمن بسیار كمتر از قبل شده بود، آنها هوشیارتر شده و سعی كردند كه منطقه را بیش از پیش پوشش بدهند. اگر در خیبر فاصله سنگرهای كمین خیلی زیاد بود، در بدر این فاصله تا صد متر رسیده بود. خود قرارگاه نصرت هم بعد از خیبر از بعد اطلاعاتی صرف خارج شد و یك وجه عملیاتی هم به خود گرفت و حتی با لشكر ۹۲ قرارگاه مشتركی را ایجاد كردند.

با توجه به اینكه در طول این گفت‌وگو بارها نام شهید علی هاشمی به میان آمد، خوب است یادی از این شهید بزرگوار داشته باشیم. آشنایی شما با ایشان از كجا رقم خورد؟
شهید هاشمی بچه محله حصیرآباد شهر اهواز بود، ‌به خاطر آنكه محله تولد ما یعنی آسیه‌آباد در مجاورت این محله قرار دارد، ‌این سعادت را داشتم كه با شهید هاشمی از دوران انقلاب آشنا شوم. صرف‌نظر از پرداختن به سایر ابعاد زندگی او، باید شهید هاشمی را از محبوب‌ترین فرماندهان دفاع مقدس دانست. در طول گفت‌وگو نیز بارها اشاره كردم كه چگونه هر جا ایشان می‌‌رفتند، ‌نیروها به دنبالش‌ می‌رفتند كه این امر ناشی از محبت بین هاشمی و رزمندگان و نیز از روح همگرایی خبر می‌داد كه هاشمی در بین نیروهایش ایجاد كرده بود. هرچند شهید هاشمی به خاطر مسئولیت قرارگاه سری نصرت تا حدودی به نسبت سایر فرماندهان دفاع مقدس كمتر شناخته شده، ولی پس از عملیات شكست حصر آبادان كه سپاه ۵ تیپ را به عنوان اولین تیپ‌های خود تشكیل داد، تیپ ۳۷ نور جزو همین تیپ‌ها بود كه شهید هاشمی فرماندهی آن را برعهده داشت. این تیپ ضربات سنگینی به ارتش متجاوز بعث در مناطق كرخه نور و طراح وارد كرد. در یك نگاه كلی شهید هاشمی فرماندهی بود كه برقلوب رزمندگان حكم می‌راند. سرداری كه به قول بچه‌ها فرمانده پشت بی‌سیمی نبود و شخصاً در میدان نبرد و كنار نیروها حضور می‌یافت. او كه سخنوری توانا بود، همواره با سخنانش قوت قلبی برای رزمندگان ایجاد می‌كرد و با عملگرایی‌اش، الگویی شایسته برای آنها به شمار می‌رفت. عاقبت شهید هاشمی در تك بزرگ دشمن در تاریخ ۴/۴/۶۷ كه به جزایر مجنون انجام گرفت، ناپدید شد و از آنجا كه كسی از سرنوشت ایشان خبر نداشت و امكان اسارتش نیز می‌رفت، ‌موضوع ناپدید شدن ایشان رسانه‌ای نشد تا اینكه پس از سقوط رژیم صدام و مشخص شدن اینكه دیگر اسیری در كشور عراق وجود ندارد، ‌ایشان نیز به عنوان شهید معرفی شدند. سه سال پیش پیكر مطهر ایشان در منطقه هور شناسایی شد و به میهن بازگشت.

از آنجایی كه در ایام انجام عملیات‌های بدر و خیبر قرار داریم به عنوان یكی از رزمندگان حاضر در این دو عملیات اندكی از آنها بگویید.
پس از هور یك خشكی شش، هفت كیلومتری وجود داشت كه رودخانه دجله از وسط آن می‌گذشت. ما قصد داشتیم در عملیات خیبر به آنجا دست یابیم. فرمانده تصور می‌كردند در صورت رسیدن به این خشكی، عراق خط خود را ۴۵ كیلومتر به عقب منتقل خواهد كرد. حسن عملیات هم این بود كه ما شناسایی‌های خوبی انجام داده بودیم و قبلاً هم اشاره شد كه دشمن موانع كمی در منطقه داشت. لذا به رغم تصوری كه از تلفات نیروهای خودی می‌رفت، به دلیل انجام دقیق شناسایی‌ها، این تلفات بسیار كمتر از پیش‌بینی‌ها شد. ولی به خاطر آنكه رزمندگان در ورود به منقطه آبی، خاكی هور به خوبی توجیه نبودند، مشكلاتی پیش آمد و در برخی از نقاط الحاق نیروها به خوبی صورت نگرفت و خیبر به اهدافی كه می‌خواست نرسید اما در بدر شرایط تا حدودی فرق كرد. نیروها برای عملیات در شرایط جغرافیایی و طبیعی منطقه توجیه شدند، اما از سوی دیگر دشمن هم هوشیار شده بود و تعداد و كیفیت موانعش را گسترش چشمگیری داد. انواع سیل‌بندها، مین‌های خورشیدی، ‌سنگرهای كمین و... از جمله این موانع بودند. به همین خاطر با وجود آنكه در عملیات بدر خط اول و دوم دشمن شكست و حتی برخی از نیروها به قسمت خشكی پس از هور رسیدند (چنانچه شهید باكری در دجله به شهادت رسید) اما به خاطر هوشیاری دشمن و انبوه موانعش، ‌این عملیات به تمامی اهدافش نرسید. لیكن بدر توانست ماشین جنگی دشمن را به لرزه درآورد و تقریباً خطوط دشمن در تمامی مناطق جز طلائیه سقوط كرد.

آیا عملكرد قرارگاه نصرت به امور اطلاعاتی و عملیاتی محدود می‌شد؟
قرارگاه نصرت یك مركز تحقیقات مهندسی_ رزمی هم داشت كه كار ساخت انواع پل‌ها و شناورها و تجهیزات خاص آبی‌، خاكی در منطقه هور را عهده‌دار بود. این مركز با به كارگیری متخصصان خبره به نام مركز تحقیقاتی، مهندسی امام حسین(ع) و با مسئولیت جواد فیاضی و سیدمحمد علوی از پیشكسوتان تیپ ۳۷ نور موفق شد انواع شناورهای دو زیست آبی، خاكی و اولین نمونه از پل‌های نفر رو و پل‌های شناور در هور را طراحی كند. این پل‌های شناور به منظور استقرار كمین و تجهیزات سنگین همانند توپخانه و ادوات سنگین كاربرد داشتند. حساسیت ساخت چنین تجهیزاتی به قدری بود كه در زمان عملیات‌های خیبر و بدر فرماندهان عالیرتبه سپاه شخصاً از مراحل ساخت بازدید می‌كردند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار