به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ به قول شاعری، مردم ایران را دوست دارم؛ چون مردمانش شاعرانه سخن می گویند. این علقه مردم ایران به شعر در این دوره از جشنواره شعر فجر، به واسطه انتخاب شاعر مردمی محترم شمرده شد؛ به همین منظور طی یک نظرسنجی که دبیر علمی جشنواره، روایی و پایایی آن را اثبات شده اعلام کرد.
از بین 196شاعر، دو نفر از شاعران سرشناس برگزیده و معرفی شدند؛ علیرضا قزوه و سید حمیدرضا برقعی؛ همچنین مجموعه سه گانه فاضل نظری از جانب مردم شایسته تقدیر شناخته شد.
شاید تعریف دقیقی از شاعر مردمی وجود نداشته نباشد، اما در یک تعریف ساده، شاعر مردمی شاعری است که در میان اقشار مختلف، محبوب است و مردم شعرش را پسندیده اند و آن را به شیوه های مختلف استفاده می کنند؛ آنچه هر سه شاعر منتخب مردم از آن برخوردارند.
میزان به کار بردن اشعار در قالب های مختلف هنری، بازنشر آن، تجدید چاپ کتاب و تکرار ابیات این شعرا، مبین این سخن و اقبال مردمی است؛ طبیعتاً ملاک و معیار مردم برای برگزیدن، با انتخاب علمی شاعر که به عهده داوران جشنواره است، متفاوت خواهد بود.
بر وزن شعر آیینی و انقلابی
انتخاب و احترام به نظر مخاطب شعردوست ایرانی فی نفسه اتفاق مبارکی بود که مبارک سحری نیز برای هنر شعر در خود داشت؛ به برکت انقلاب اسلامی و همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، هنر برتر شعر در ایران پیش رونده بوده و آینده ای درخشان برای آن متصور است.
قطعاً یکی از عوامل موفقیت شعر، پیوند آن با مردم و برقراری ارتباط با جان آنهاست. این مردم هستند که شعر را می خوانند و تکرار می کنند و از مفاهیم شعر بهره مند می شوند، از همین رو، اینکه اقبال مردم با کدام شعر هم قافیه است، مسئله مهمی است؛ آنچه انتخاب شاعر مردمی دهه مشخص کرد، همین اقبال بود؛ شاعرانی با شعرهایی انقلابی، آیینی و اخلاقی.
رهبر انقلاب در آخرین دیدارشان با شعرا (1391/05/14- بیانات در دیدار شاعران) فرمودند: «شعر به عنوان یک هنر والا، یک هنر برتر، به عنوان یک نعمت بزرگ الهى، غیر از بیان احساسات، مسئولیتى هم دارد. به نظر من آن مسئولیت عبارت است از اینکه باید در خدمت دین و انقلاب و اخلاق و معرفت باشد.»
مسئولیتی که شعر آیینی و انقلابی به آن عمیقاً متعهد است. تلاقی ادای این مسئولیت با حسن سلیقه مخاطب، طلیعه روشنی برای شعر معاصر و مشخصاً شعر آیینی و انقلابی است؛ نکته حائز اهمیتی که با توجه به حرف و حدیث های پیرامون انتخاب شاعر مردمی دهه به محاق رفت؛ چنانچه رسانه ها نیز این اتفاق مبارک را به حاشیه بردند.
پارادوکس و ایهام
در انتقاد به انتخاب شاعران مردمی برخی روش، برخی انتخاب و برخی اساساً چنین انتخابی را نادرست دانستند، غافل از آن که این انتخاب به هر طریق، انتخاب مردم بوده و نظر مردم نیز محترم است و این انتقادات به هر دلیلی نهایتاً به معنای نپذیرفتن نظر مردم می باشد؛ همان مردمی که نظرشان برای ایشان مهم است و آنها را به چنین واکنش هایی واداشته است. به نظر می رسد منتقدان تکلیف خودشان را با نظر مردم به طور دقیق مشخص نکرده اند.
اگر چه ایران شاعران خوش قریحه و توانمند زیادی دارد، اما انتخاب این شعرا از جانب مردم نیز انتخاب نابجا و ناصوابی نبوده است، اگر چه هر سه ایشان تواضع کرده اند؛ علیرضا قزوه شاعری است که شعرش نسبت به روزگار حساس است و در برابر حق و باطل بی تفاوت نیست؛ شعرهای عمیق و همردیف او در این مصاف، گواه این مدعاست. این نکته از چشم تیزبین مخاطب دور نخواهد بود.
در این میان انتخاب حمیدرضا برقعی به واسطه جوانی و هیئتی بودنش، گناه بزرگ تری بود، در حالی که او به اذعان بزرگان شعر ایران یک شبه ره هزار ساله رفته است. حتی اگر به زعم برخی، بسیار جوان تر از آن باشد که مردمی شناخته شود، حتی اگر شاعری به خاطر یاری نکردن حافظه خود در به خاطر آوردن اشعار برقعی، او را مردمی نداند یا آن شاعری که نام برقعی را نشنیده است؛ به قول موسوی گرمارودی که در مقدمه کتاب «قبله مایل به تو» نوشته، حقیقت این است که جوهر شعر برقعی، چون از قریحه توانای او میجوشد، از این خردک ایرادها لطمهای نمیبیند و آسمان ذهن او همیشه سرشار از ابر قریحه، بارانزاست.
و از همه جالب تر اینکه در هیاهوی عدم پذیرش این انتخاب و انتقاد، استقبال مردم از غزلیات فاضل نظری نیز به حاشیه رفت؛ غزل هایی که به اعتراف شاعران بزرگ یک سر و گردن بالاتر از شعر شاعران غزل سراست؛ هر چند به قول خود او هر شاعری به واسطه تکرار و کاربرد اشعارش در سایر هنرها، بازخورد شعرش را از مردم می داند.
بیت آخر
شکى نیست که شعر یک ثروت ملى است. اگر کسى در این تردید بکند، در یکى از بدیهىترین مسائل تردید کرده است. شعر یک ثروت براى هر کشور است؛ یک ثروت بزرگ و پرثمر. اولاً باید این ثروت را ایجاد کرد، ثانیاً باید این را روز به روز افزایش داد که دچار خسران و کم آمدن و کاهش نشود و ثالثاً باید از آن براى نیازهاى کشور استفاده بهتر و برتر کرد.
از سوی دیگر، زبانی که می تواند پیام انقلاب را به اعماق جامعه رسوخ دهد، زبان شعر و ادبیات است و زبان هنر؛ شعر انقلاب باید بتواند انقلاب و مضمون حقیقی انقلاب را در بهترین قالب ها منعکس کند، شعر امروز آیینه آینده است، انسان های قرن های بعد چطور بفهمند در جامعه امروز ما چه می گذشته است، در حالی که تنها چیزی که می تواند این پیام را به نسل های بعد منتقل کند همین شعر و هنر و ادبیات است.