وصیتنامه عارفانه یک شهید مدافع حرم

شهدای ایران: وصیتنامه شهید ۲۳ ساله، عباس دانشگر حاوی جملات عارفانهای است که بیانگر روح پاک و متعالی این شهید میباشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
آخر من کجا و شهدا کجا!
خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفرهی آنان هم نیستم.
شهید شهادت را به چنگ میآورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام میرسد اما من چه! سیاهی گناه چهرهام را پوشانده و تنم را لُخت و کِسل کرده.
حرکت، جوهرهی اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است.
سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکتِ عالم، به سمت معبود حقیقی،سکون دست و پایم را اسیر خود کرده!
انسان کَر میشود، کور میشود، نفهم میشود، گُنگ میشود و باز هم زندگی میکند. بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم!
انسان بیهوش درد نمیکشد، انسان خواب آلود درد را نمیفهمد! انسان با هوش و بیدار میفهمد درد چیست!
راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شدهام؟ نکند بیهوشم؟ نکند خوابم؟
مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم.
قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟!
خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن!
صدای العطش میشنوم صدای حرم می آید گوش عالم کر است!
خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد. مرضی بالاتر از این؟! چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم؟
روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم.
مردهام تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم تو بیدارم کن.
خدایا! به حرمت پای خسته ی رقیه (س) به حرمت نگاه خستهی زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج) به ما حرکت بده.
عباس دانشگر ۱۳۹۵/۲/۲