معاویه؛ دشمن دیروز، الگوی صهیونیست‌های امروز!

پیامبر اکرم(ص) با بینش الهی خود، بارها صحابه را از خطر حزب سیاسی بنی‌امیه و توطئه‌هایشان برحذر داشتند. اما چرا این هشدارها نادیده گرفته شد؟ تحلیل دستورات رسول خدا(ص) و تقابل تاریخی اسلام ناب با اسلام اموی، درس‌های عبرت‌آموزی برای امروز ما دارد؛ از فتنه‌های دیروز تا انحرافات امروز.

 شهدای ایران:به نقل از حوزه، حجت‌الاسلام محمدعلی مروجی طبسی، استاد حوزه و عضو هیأت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه حضرت معصومه(س) در سلسله جلساتی که در انجمن علمی قرآن و حدیث دانشگاه حضرت معصومه سلام الله علیها برگزار شد به واکاوی یکی از حساسترین موضوعات تاریخ صدر اسلام پرداخت و با استناد به منابع دست اول اهل سنت و شیعه، زوایای پنهان هشدارها و دستورات پیامبر اکرم(ص) به صحابه درباره حزب سیاسی بنی‌امیه را روشن ساخت که متن این نشست تقدیم حضور شما می‌گردد.

 

تحلیلی بر هشدارها و دستورات رسول خدا (ص) به صحابه درباره حزب سیاسی بنیامیه

بسم الله الرحمن الرحیم

پیش از ورود به مباحث اصلی، یعنی هشدارها و دستورات رسول خدا (ص) به صحابه، لازم میدانم چند مطلب مقدماتی و مرتبط با اصل بحث را مطرح کنم.

 

* مفهوم صحابه

همه شما می‌دانید که منظور از «صحابه پیامبر» کسانی هستند که آن حضرت را دیدند، مشاهده کردند و در دوران ایشان می زیستند. البته این همراهی به این معنا نیست که همه آنها در تمام دستورات و فرامین پیامبر (ص) مطیع و پیرو بودند. طبق تعریف دانشمندان اهل سنت، هر کس که پیامبر را دیده باشد، صحابی محسوب می‌شود. اما طبیعی است که برخی از صحابه زمان بیشتری در کنار ایشان بودند و برخی کمتر.

 

صرفِ دیدار پیامبر (ص) و حضور فیزیکی در کنار ایشان، لزوماً به معنای پیروی کامل از سیره و دستورات آن حضرت نیست. این تمایز، در تحلیل رفتار برخی صحابه به‌ویژه در مواجهه با جریان بنی‌امیه، بسیار مهم است.

 

موضع شیعه و اهل سنت درباره صحابه

طبق مبانی شیعه، صحابه پیامبر (ص) دارای کارنامه های متفاوتی هستند: برخی مانند جناب عمار یاسر و ابوذر غفاری، دارای سیره ای درخشان و وفادار به خط رسول خدا (ص) بودند، در حالی که برخی دیگر کارنامه ای تاریک عملکردی مبهم و سوال برانگیز دارند.

اما در نگاه اهل سنت، تمام صحابه به عنوان «عادل» شناخته می‌شوند.

 

 

* پیشینه سران بنی‌امیه قبل و در دوران اسلام

برای درک خطر بنی امیه، لازم است نگاهی به سابقه سیاسی و اجتماعی سران این خاندان در مکه پیش از اسلام و در دوران ظهور پیامبر (ص) داشته باشیم.

 

 

مناصب سیاسی و نظامی بنی‌امیه در مکه

بر اساس منابع تاریخی (عمدتاً از کتب اهل سنت مانند اخبار مکه اثر محمد ابن عبدالله ابن احمد ازرقی؛ متوفای حدود۲۵۰ ه.ق )، بنی‌امیه دارای مناصب کلیدی در ساختار قدرت مکه بودند:

 

منصب «قیاده»(فرماندهی نظامی)

این مقام، فرماندهی نیروهای نظامی مکه را شامل می‌شد و ابوسفیان این مسئولیت مهم را بر عهده داشت. به گفته برخی این جایگاه نه تنها نظامی، بلکه نقش تجاری نیز داشت.

 

پرچمداری (عقاب)

بنی‌امیه (به طور خاص ابوسفیان) پرچمی به نام عقاب را در اختیار داشتند که نماد فرماندهی نظامی بود. این پرچم در جنگها به افراد دارای صلاحیت و مورد اعتمادشان سپرده می‌شد، البته بنی‌امیه خصوصا ابوسفیان کاروان‌های تجاری و بازرگانی را هم راهبری می‌کردند، آنان از سرمایه‌داران مکه بودند، هم قدرت پول و منصب نظامی داشتند و می‌توانستند تجهیزات نظامی را با توجه به امکانات مالی گسترده‌ای که در اختیار داشتند فراهم کنند.

 

بنی امیه حزبی سازمان‌یافته با پایگاه قدرتمند در مکه بودند و ابوسفیان به عنوان چهره شاخص، نقش محوری در تقابل و رویارویی با رسول خدا (ص) داشت، آگاهی ازین پیشینه در واقع سو پیشینه به ما کمک می‌کند تا هشدارهای پیامبر (ص) درباره خطر این جریان را بهتر درک کنیم.

 

 

پیشینه خصومت بنی امیه با رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)

 

اما با ظهور اسلام مواجهه خصمانه بنی امیه با پیامبر اکرم (ص) آغاز شد منابع تاریخی معتبر سوپیشینه سنگینی ازین مخالفت‌ها ثبت کرده‌اند از جمله می‌توان به مشارکت فعال آنان در نقشه توطئه ترور رسول خدا (ص) اشاره کرد.

ابن هشام در السیره النبویه (جلد۲) گزارش می‌دهد که در جلسه‌ای با حضور سران قبایل مکه از جمله ابوجهل از بنی مخزوم و نمایندگان بنی امیه از جمله ابوسفیان در «دار الندوه»، نقشه قتل پیامبر (ص) طراحی و تصویب شد.

علاوه بر این می‌توان به اقدامات نظامی و مسلحانه بر ضد حکومت و حاکمیت الهی رسول خدا (ص) اشاره کرد.این اقدامات بر پایه جنگ های بزرگی است که این حزب سیاسی، در مقابل رسول خدا (ص) فرماندهی کردند.

بنی امیه بسیاری از جنگ‌های مهم صدر اسلام مانند جنگ احد و جنگ خندق را رهبری کردند، برپایی این جنگ‌ها نشان می‌دهد که سران بنی امیه هنگام ظهور اسلام، در رویارویی با رسول خدا (ص) چه واکنشی ها و مواضع خصمانه ای را از خود بروز دادند.

 

نگاهی به مواضع خصمانه بنی امیه در برابر رسول خدا (ص):

 

تصویب نقشه ترور پیامبر اکرم (ص)

در جلسه سرنوشت ساز دارالندوه که با حضور سران شرک مکه تشکیل شد، طرح ترور پیامبر اکرم (ص) به تصویب رسید. در این نشست، ابوسفیان بن حرب - پدر معاویه - به عنوان یکی از سران بنی امیه حضوری فعال داشت و این طرح شوم را تأیید کرد.

نقشه آنان این بود که از هر قبیله یک جنگجوی زبده انتخاب شود تا با ضربات متعدد شمشیر، پیامبر (ص) را به شهادت برسانند. این تدبیر شیطانی دو هدف داشت: اولاً مسئولیت قتل را بین همه قبایل تقسیم کنند تا بنی هاشم نتوانند با تمام قبایل درگیر شوند، ثانیاً با پرداخت دیه، موضوع را خاتمه دهند.

 

اقدامات نظامی بر ضد حکومت الهی رسول خدا (ص)

اما دشمنی بنی امیه به این توطئه محدود نماند. این خاندان در میدان‌های نظامی نیز حضوری فعال داشتند:

- در غزوه بدر (سال دوم هجرت)

- در غزوه احد (سال سوم هجرت) که ابوسفیان فرماندهی نیروهای مشرکین را بر عهده داشت

- در غزوه خندق/ احزاب (سال پنجم هجرت)

 

ابن هشام در السیرة النبویه گزارش می‌دهد که در جنگ احد، ابوسفیان به همراه همسرش هند معروف به جگرخوار لشکریان شرک را برعهده داشتند، این مواضع خصمانه نشان می‌دهد که بنی امیه تا چه اندازه در مقابله با اسلام و رسول خدا (ص) پافشاری داشتند.

 

نقش محوری ابوسفیان و بنی امیه در جنگ های صدر اسلام

 

ابوسفیان به عنوان فرمانده ارشد نظامی مشرکین در جنگ احد، نقش کلیدی در سازماندهی نیروهای ضد اسلامی ایفا کرد. منابع تاریخی تاکید دارند که او نه تنها فرماندهی عملیات را بر عهده داشت، بلکه به تحریک و تشویق پرچمداران برای مقابله با پیامبر اکرم (ص) می پرداخت. رفتار او پس از جنگ که با شعار «یوم بیوم بدر» و «اعلُ هبل»(بلندپایه باد هبل) همراه بود، نشان دهنده تعصب جاهلی و دشمنی عمیق او با اسلام بود.

 

در جنگ خندق (احزاب) که یکی از مهمترین نبردهای تاریخ اسلام محسوب می شود، ابوسفیان نقش مرکزی داشت:

به گزارش ابن اسحاق در سیره ابن هشام، او فرماندهی ۴۰۰۰ جنگجوی قریش را بر عهده داشت.برخی منابع تعداد نیروهای تحت فرمان او را تا ۱۰۰۰۰ نفر نیز ذکر کرده اند

این جنگ با تحریک یهودیان بنی نضیر و هماهنگی کامل با سران مکه آغاز شد.

ابوسفیان به عنوان فرمانده کل نیروهای متحد علیه مسلمانان عمل می کرد

 

جالب توجه اینکه این خصومت به نسل بعدی بنی امیه نیز انتقال یافت. معاویه فرزند ابوسفیان نیز در جنگ های ضد اسلامی نقش آفرینی کرد، که نشان دهنده تداوم رویکرد خصمانه این خاندان نسبت به اسلام بود. این مواضع خصمانه این خاندان نسبت به اسلام بود. این مواضع خصمانه بعدها در قالب مخالفت با اهل بیت (ع) و جریان اصیل اسلامی ادامه یافت.

 

نگاه تاریخی به حضور معاویه در جنگ های مشرکان علیه رسول خدا (ص)

 

ابن ابی الحدید نقل می‌کند که از استادش ابوزید پرسید: آیا معاویه در جنگ بدر حضور داشت؟

پاسخ شنید که سه نفر از فرزندان ابوسفیان حنظله، عمرو و معاویه در این جنگ حضور داشتند. از این سه، یکی کشته شد، یکی اسیر شد و معاویه با فرار به مکه جان سالم به در برد، به گونه‌ای که از شدت دویدن پاهایش ورم کرد.

 

سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص دو تعبیر قابل توجه دارد:

 

۱. در جایی گفته است: معاویه و پدرش ابوسفیان در هیچ یک از جنگ‌های مهم پیامبر(ص) در کنار آن حضرت حضور نداشتند.

۲. در جای دیگر نقل می‌کند که از جدم ابوالفرج پرسیدند: "آیا معاویه جنگ بدر را درک کرد؟ پاسخ داد: بله، اما در سمت دیگر در یعنی در جبهه کفار بود.

 

واقدی (م ۲۰۷ ق) در کتاب معتبر «المغازی» که این کتاب به گفته ابن سیدالناس (متوفی ۷۳۴ق) و خطیب بغدادی (م ۴۶۳ق) در «تاریخ بغداد» از منابع دست اول تاریخ جنگ‌هاست ؛ روایت مفصلی از غزوه خندق نقل می‌کند که نشان‌دهنده حضور فعال معاویه در جبهه مشرکین است.

 

او از قول یکی از یاران پیامبر(ص) حذیفة بن یمان حکایت می‌کند که در آن شب سرد و پر از اضطراب، وقتی پیامبر(ص) خواستند کسی را برای کسب خبر از جبهه دشمن بفرستند، به من اطمینان دادند که خطری تهدیدم نمی‌کند و من مأمور شدم تا از مواضع دشمن خبر بیاورم. این روایت نشان‌دهنده شرایط سخت آن جنگ و تدابیر پیامبر(ص) است. این روایت نشان‌دهنده شرایط سخت آن جنگ و تدابیر پیامبر(ص) است. حذیفه ابن یمان می‌گوید: ابوسفیان به نیروهایش هشدار می‌داد که مراقب جاسوسان باشند و هرکس با دقت به هم‌نشینی نگاه کند در این هنگام به عمرو ابن عاص که سمت راستم بود نگاه کردم و پرسیدم: کیستی؟ گفت: معاویه بن ابی سفیان، این روایت به وضوح ثابت می‌کند که معاویه در جنگ خندق در صفوف دشمنان اسلام می‌جنگیده است.

 

تحلیل تاریخی مواضع بنی امیه در جنگ‌های صدر اسلام و اسلام آوردن ابوسفیان

 

روایت تکان‌دهنده‌ای از غزوه خندق در منابع تاریخی نقل شده است که نشان‌دهنده حضور فعال معاویه در جبهه مشرکین است. بر اساس گزارش واقدی در المغازی، هنگامی که یکی از یاران پیامبر(ص) به نام حذیفه بن یمان به عنوان جاسوس به اردوگاه دشمن نفوذ کرد، با صحنه‌ای مواجه شد که ابوسفیان به نیروهایش هشدار می‌داد مراقب جاسوسان باشند. در این هنگام، حذیفه به راست و چپ خود نگاه کرد و با عمرو بن عاص در یک طرف و معاویه بن ابوسفیان در طرف دیگر مواجه شد که هر دو به صراحت خود را معرفی کردند. این روایت به وضوح ثابت می‌کند که معاویه در جنگ خندق در صفوف دشمنان اسلام می‌جنگیده است.

 

در مورد غزوه حنین پس از فتح مکه، ذهبی(م ۷۴۸ق) گزارش می‌دهد که بسیاری از اهالی مکه از جمله بنی امیه اگرچه ظاهراً مسلمان شده بودند، اما اولا تنها برای بدست آوردن غنائم در جنگ شرکت کرده بودند ثانیا کراهت نداشتند ازینکه رسول خدا (ص) در اینجا جنگ صدمه و آسیبی ببیند.

همچنین چگونگی اسلام آوردن ابوسفیان نیز در منابع تاریخی مانند: ( واقدی در المغازی، ابن هشام (م۲۱۸ق) در السیره النبویه؛ ابن کثیر در (م ۷۷۴ق) در البدایه و النهایه و نیز السیره النبویه؛ ابن الجوزی ( م ۵۹۷ق) در المنتظم فی التاریخ الامم والملوک؛ ابن عساکر دمشقی (م ۵۷۱ در تاریخ مدینه دمشق ) به شکل تکان‌دهنده‌ای نقل شده است.

هنگامیکه عباس ابن عبدالمطلب او را نزد پیامبر آورد رسول خدا از او پرسیدند:

«الم یان لک ان تعلم انه لا اله الا الله»

«آیا وقت آن نرسیده که یقین پیدا کنی معبودی جز الله نیست؟»

ابوسفیان پس از تعریف و تمجید از حلم و کرامت و گذشت رسول خدا می‌گوید:

«اگر خدایی همراه الله بود مرا ازین وضعیت نجات میداد و مشکلی راه‌حلی از من حل می‌کرد »

 

همچنین رسول خدا از او پرسیدند: آیا وقت آن نرسیده که بدانی من رسول خدایم؟

ابوسفیان پس از تکرار تعریف و تمجیدش از پیامبر(ص) می‌گوید:

 

«من در درون خودم نسبت به رسالت تو هنوز در تردیدم!»

در این هنگام عباس عموی پیامبر (ص) به ابوسفیان میگوید:

اسلام بیاور و شهادت بده به یکتایی خدا و رسالت پیامبر قبل از آنکه گردنت زده شود.

ابوسفیان به ناچار در چنین شرایطی اسلام می آورد این نشان می‌دهد که اسلام آوردن ابوسفیان آن هم ناقص و با تردید از روی اجبار و با ترس بوده، نه ایمان و اعتقاد قلبی.

 

تداوم کفر ابوسفیان پس از رحلت پیامبر(ص)

در منابع مهمّ تاریخی مانند انساب الاشراف بلاذری(م۲۷۹ق)، تاریخ طبری (م۳۱۰ق) الأغانی ابوالفرج اصفهانی(م۳۵۶ق) و شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید (م بعد از ۶۵۶ق) به حقایق تکان‌دهنده‌ای درباره مواضع و سخنان کفرآمیز ابوسفیان پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) اشاره شده است. ابوسفیان هنگام وفات پیامبر(ص) - و به روایتی در دوران خلافت عثمان - به جمع بنی امیه گفت: این توپ خلافت را بین خودتان بچرخانید! به خدا قسم نه بهشتی هست، نه جهنمی و عذابی، نه حساب و کتابی، نه قیامتی!

(فو اللَّه ما من جنّة ولا نار ؛ ما من عذاب و لا حساب و لا جنة و لا نار و لا بعث و لا قیامة)

ابوالفرج اصفهانی پس از نقل این سخنان کفرآلود، می‌گوید: «أمثال چنین اخباری درباره ابوسفیان بسیار زیاد است که نقل همه آنها طولانی می‌شود. ذکر همین مقدار کافی است.» ای بسا برداشت شود که ابوسفیان بارها چنین سخنان کفرآمیزی بر زبان رانده است.

 

پیشگویی‌های هشدارآمیز رسول خدا(ص) درباره اقدامات حزب سیاسی بنی امیه

 

وقتی بنی‌امیه به چهل نفر برسند...

پیامبر اکرم(ص) با بینش الهی خود، با تعابیر مختلف، پیشگویی‌های هشدارآمیزی درباره آینده حزب سیاسی بنی امیه بیان فرمودند.

حاکم نیشابوری(م۴۰۵ق) در المستدرک علی الصحیحین ـ که وی روایات کتاب خود را قبول داشته و صحیح می‌دانسته است ـ از ابوذر غفاری روایت می‌کند که پیامبر(ص) فرمودند: «وقتی بنی امیه به چهل نفر برسند، بندگان خدا را برده خود می‌سازند، مال خدا (اموال عمومی) را حیف و میل می‌کنند و قرآن را وسیله فریب مردم قرار می‌دهند (تحریف معنوی می‌کنند).»

این پیشگویی به سه بعد از ابعاد فساد بنی امیه اشاره دارد:

 

۱. فساد سیاسی (به بردگی کشیدن مردم)

۲. فساد اقتصادی (تبذیر اموال عمومی)

۳. فساد فرهنگی (تحریف معنوی دین)

 

حاکم نیشابوری در روایت دیگری از جناب ابوذر نقل می‌کند که پیامبر(ص) درباره نسل ابوالعاص (شامل مروان بن حکم و عثمان بن عفان) فرمودند: "وقتی فرزندان ابوالعاص به سی نفر برسند، مال خدا را حیف و میل می‌کنند و بندگان خدا را برده خود قرار می‌دهند."

شبیه این روایت از صحابی پیامبر(ص) یعنی ابوسعید خدری نقل شده است. ابن عساکر دمشقی هم در تاریخ مدینه دمشق هم این روایات را نقل کرده است. علامه امینی(ره) در الغدیر، طبق مبانی اهل سنت به ارزیابی سند این روایات پرداخته و آنها را صحیح دانسته است.

 

غصب منبر رسول خدا(ص)

پیش‌گویی هشدارآمیز دیگر رسول‌خدا(ص) درباره آینده بنی‌امیه، اشاره به غصب منبر آن حضرت(ص) است.

سیوطی(م۹۱۱ق) در کتاب الدر المنثور از پیامبر اکرم(ص) اینگونه نقل می‌کند: «(در خواب) دیدم فرزندان حکم بن ابی العاص مانند میمون بر روی منابر بالا و پایین می‌روند. خداوند آیه " وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ" را درباره حکم و فرزندانش نازل کرد» در روایت و با تعبیری دیگر از رسول خدا(ص) نقل می‌کند: «(در رؤیا) بنی‌امیه را بر منابر زمین دیدم که بر شما حکومت و پادشاهی می‌کنند و مسلط خواهند شد. در حالی که آنان را «ارباب سوء» خواهید یافت.» (...فتجدونهم أرباب سوء) بعد از این خواب پیامبر اکرم(ص) غمگین و نگران بودند و کسی ایشان را خوشحال ندید.

 

تحلیلی بر پیش‌گویی‌های رسول خدا(ص)

 

تعابیر مختلفی که از پیش‌گویی های پیامبر اکرم(ص) درباره اقدامات بنی‌امیه نقل شد، در واقع نگرانی‌های آن حضرت(ص) را از حوادث آینده و رویدادهایی که پس از رحلت ایشان(ص) توسط بنی‌امیه اتفاق می‌افتاد، نشان می‌دهد. منبر رسول خدا(ص) محل بیان إرشادات، موعظه‌ها و دستورات نظامی، اجتماعی و سیاسی آن حضرت(ص) بود. پیامبر اکرم(ص) شؤون مختلفی داشتند: شأن سیاسی، مدیریتی و رهبری جامعه اسلامی، شأن اجتماعی، شأن تفسیر آیات قرآن، و بیان احکام. تعبیر بالا و پایین رفتن بنی امیه از منبر پیامبر(ص) کنایه است از تصرّف و غصب جایگاه رسول خدا(ص). همچنین پیشگویی رسول خدا(ص) حکایت از سلطه‌جویی و سلطنت‌گرایی بنی‌امیه دارد و اینکه آنان به دنبال برقراری حکومت پادشاهی بودند. حکایت از روحیه خودکامگی، استبدادی و استعبادی (به بردگی کشاندن مردم) بنی‌امیه دارد و آنان می‌خواستند در آینده نظام و حکومت فرعونی تشکیل دهند.

 

پس می‌توانیم بگوییم رسول خدا(ص) از به قدرت رسیدن و هرگونه فعالیت سیاسی حزب بنی‌امیه ناخشنود و ناراضی بودند. این نشان می‌دهد که حزب سیاسی بنی‌امیه یک حزب نامشروع و غیر قانونی بوده است. حزبی که با توجه به آنچه از منابع اهل سنّت بیان شد، نامعتقد به مبانی و موازین اسلام بوده است.

 

تحلیل سیاست‌های راهبردی پیامبر(ص) در قبال حزب بنی‌امیه

 

در گام بعدی این مبحث، این سؤال مطرح می‌شود که سیاست راهبردی پیامبر اکرم(ص) در قبال حزب بنی‌امیه با توجّه به سوء پیشینه آنان به طور خاص سران آنها یعنی ابوسفیان و معاویه چه بود؟ عقل و تجربه چه حکم می‌کند؟ آنان جنگهای بزرگی را به راه انداختند. باند و حزبی که نسبت به رسالت پیامبر(ص) مردد است. اسلام آوردنشان از روی ترس بر جانشان هست و تا آخرین لحظه نسبت به مبانی اسلام (وحدانیت خدا و رسالت پیامبر(ص)) به اطمینان و یقین نرسیدند. پیامبر(ص) ۲۳ سال برای تبلیغ و ترویج اسلام زحمت کشیدند. حال برنامه ایشان(ص) در مواجهه با این حزب چیست؟

با توجه به سوء پیشینه بسیار سنگین سران بنی‌امیه که از جمله آنها اقدام بر ضدّ امنیت جامعه اسلامی و حکومت اسلامی رسول خدا(ص) بود، تنها راه پیشگیرانه و خردمندانه برای حفظ أساس اسلام و زحمت‌های طاقت‌فرسای پیامبر اکرم(ص)، و برای جلوگیری از ارتجاع و عقب‌گرد امّت اسلامی به دوران جاهلیت؛ این بود که آن حضرت(ص) انحلال و متلاشی ساختن این حزب خطرناک را اعلام نمایند. یعنی رسما اعلام کنند که حزب سیاسی بنی‌امیه باید از صحنه سیاست محو بشود تا امت اسلامی گرفتار فتنه نگردد و أساس اسلام متزلزل نشود.

 

پس سیاست راهبردی پیامبر (ص) در برابر این حزب خطرناک انحلال کامل ساختار سیاسی آنان بود. این سیاست در چند دستور صریح تجلی یافت:

 

* دستور به قتل معاویه

ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق روایتی از ابوسعید خدری (صحابی) نقل می‌کند که پیامبر(ص) فرمود: «اگر معاویه را بر منبرم دیدید، او را سنگسار کنید.»

عبدالله بن مسعود صحابی نیز شبیه به این روایت را با تعبیر «فاقتلوه» «او را بکشید» نقل کرده است.

بلاذری در انساب الاشراف از حسن بصری نقل می کند که پیامبر(ص) فرمود: «وقتی معاویه را بر منبرم دیدید، او را بکشید.» اما دستور پیامبر(ص) را انجام نداند؛ پس به فلاح و رستگاری نرسیدند. کنایه از اینکه امت اسلامی با ترک این دستور بیچاره شدند.

 

* تحریم خلافت بر آل ابوسفیان

 

ابن اعثم (م قرن چهارم) در کتاب «فتوح» می‌نویسد: «امام حسین(ع) خطاب به مروان بن حکم به نقل از پیامبر(ص) فرمود: حکومت بر آل ابوسفیان حرام است اگر معاویه را بر منبرم دیدید، شکمش را پاره کنید. به خدا سوگند اهل مدینه دیدند که معاویه بر منبر جدّم قرار گرفت اما به دستور پیامبر(ص) عمل نکردند. خداوند آنان را به فرزندش یزید گرفتار کرد.»

 

* دستور اکید به أصحاب برای نبرد با قاسطین (حزب معاویه)

 

حاکم نیشابوری در المستدرک از ابوایوب انصاری صحابی نقل می‌کند که پیامبر(ص) به علی(ع) دستور داد با سه گروه بجنگد: ناکثین (پیمان‌شکنان)، قاسطین (معاویه و یارانش) و مارقین (خوارج)

شبیه این روایت در تاریخ مدینه الدمشق ابن عساکر جلد ۱۶ و ۴۲ هم نقل شده است.

طبرانی(م۳۶۰ق) از عبدالله بن مسعود صحابی نقل می‌کند: «رسول خدا(ص) دستور به نبرد با سه دسته دادند: ناکثین، قاسطین، مارقین»

در روایت دیگری از ابوایوب انصاری نقل شده که رسول خدا(ص) از ما تعهد گرفت (عهد الینا) که در کنار علی بن ابیطالب(ع) با ناکثین، قاسطین و مارقین بجنگیم.

 

در پایان باید گفت: حزب سیاسی بنی امیه یک حزب، سلطنت گرا، سلطه جو، مستبد و خودکامه و به دنبال برقراری نظام فرعونی بود همچنین به دنبال ارتجاع امت اسلامی به دوران جاهلیت بود. این مطلب از مجموعه روایات پیامبر اکرم (ص) قابل برداشت است.

سیاست راهبردی رسول خدا (ص) آن بود که حزب سیاسی و نامشروع بنی امیه باید منحل و از صفحه سیاست محو شود.حزبی که معتقد به مبانی و موازین اسلام نبود لذا طبق دستور صریح و اکید رسول خدا (ص) امت اسلامی وظیفه داشت برای انکه فتنه‌های بزرگ گریبانگیرشان نشود این حزب را متلاشی کنند؛ لذا جنگ امیرالمومنین(ع) با شامیان یا جنگ امام حسن مجتبی (ع) در ابتدای حکومتشان با شامیان حتی نبرد امام حسین (ع) در کربلا همه در ذیل همین دستورات پیامبر (ص) قابل تعریف، تحلیل و مطالعه است.

 

اگر از حوادث گذشته به زمان حال منتقل شویم امروز شاهدیم شباهت‌های زیادی بین جنایات بنی‌امیه و اقدامات وحشیانه رژیم جعلی صهیونیستی هستیم همان‌گونه که پیامبر(ص) نگران وقوع فتنه های بزرگ بنی‌امیه در امت اسلامی بودند و به مسلمانان آن روزگار دستور اکید به محو بنی‌امیه از صحنه سیاست دادند امروز نیز امت اسلامی باید منحد، منسجم و مصمم اسرائیل این رژیم نامشروع و باند وحشی تبهکار صهیونی را از صفحه روزگار محو کنند در واقع عمل به همان فرمایش امام خمینی (رضوان الله علیه) این رژیم ذاتا تروریست تبهکار و وحشی است.

متاسفانه به این سخن امام رحمه‌الله چه از ناحیه مسلمانان و چه از ناحیه سران آنان توجه لازم نشد. امروز شاهدیم که بیش از هفتاد سال است از سال ۱۹۴۸ به بعد بلای جان مسلمانان شده‌اند.

با روحیه توسعه طلبانه و زیاده خواهانه خود به هیچ کس رحم نمی‌کنند.

امروز امت اسلامی اگر بخواهد طبق دستور پیامبر در جبهه مقابل بنی‌امیه قرار بگیرد و با آنان نبرد کند و نگرانی‌های رسول خدا را درباره فتنه ها و اوضاع مصیبت بار امروز جهان اسلام حقیقتا برطرف کند، باید بنی امیه امروز را به درستی شناسایی کند. قطعا شبیه ترین حزب سیاسی و باند جتایتکار به حزب بنی‌امیه رژیم نامشروع و غده سرطانی صهیونیسم است. امروز جهان اسلام باید با هم‌فکری و برنامه ریزی برای همدردی و همراهی حقیقی با مردم مظلوم فلسطین تلاش کنند تا رژیم جعلی، کودک کش و بی رحم اسرائیل محو و نابود شود.

اگر می‌خواهیم در برابر بنی‌امیه بایستیم چاره‌ای نداریم جز اینکه به هر شکل ممکن از مردم مظلوم فلسطین حمایت کنیم چه از طریق تحریم‌ها گسترده برضد اسرائیل غاصب و چه از طریق ارسال کمک های بشردوستانه دوستانه به سرزمین فلسطین اشغالی.»

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار