فرهنگ چاپلوسی و سالوسی توسط این افراد در فرهنگ سیاسی ایرانیان رخنه کرده و تا به امروز ادامه پیدا کرده است.
به گزارش شهدای ایران؛ «محمدرضا تاجیک»، مشاور رئیس دولت اصلاحات و از فعالان حاضر در ستاد تبلیغاتی حسن روحانی در مصاحبه با شماره دوشنبه گذشته روزنامه آرمان امروز پیرامون خصایص مردم ایران از نظر خود گفته است: اقتضای یک نظام سیاسی پاتریمونیالیستی و بناپارتیستی این است که همه در «طول» «شاه» قرار بگیرند تا دیده نشوند. هر آنچه هست شاه است و بقیه باید محو باشند و صدایی نداشته باشند. به همین دلیل نیز فضای سیاسی ایران همواره توسط افراد حقیری پر شد که چشم دیدن افراد رشید را نداشتند. تکنیک و تاکتیک همه این افراد چاپلوسی و سالوسی بوده و هنگامی که به قدرت میرسیدهاند تعظیمها و تکریمها میکردهاند. در نتیجه فرهنگ چاپلوسی و سالوسی توسط این افراد در فرهنگ سیاسی ایرانیان رخنه کرده و تا به امروز ادامه پیدا کرده است.
او همچنین با بیان اینکه تاریخ ایران مملو از نخبهکشی بوده و در فرهنگ سیاسی ایرانیان ریشه دوانیده است اظهار میکند:در هر مقطعی که به مشکل خوردهایم منتظر بودهایم که شاهزادهای که بر اسب رویاها نشسته از در به درون بیاید و با دم مسیحایی مشکل ما را مرتفع کند. در من ایرانی این مسأله وجود ندارد که خودش باید مشکل خود را حل کند و به همین دلیل همواره طلب از برون کردهایم. به قول مرحوم شریعتی «ما خودمان همواره تولید شاه کردهایم». خلاف این قضیه در غرب اتفاق افتاده است.
تاجیک در بخش دیگری از صحبتهای خود علیه مردم ایران، همچنین میگوید: میرزا رضای کرمانی در سی مقاله خود مینویسد که در درون هر ایرانی یک میرغضب نهفته است. این سخن به این معنا است که در درون هر ایرانی یک مستبد وجود دارد اما فرصت بروز و ظهور پیدا نکرده است. به محضی که فرصت بروز پیدا میکند من مستبد خود را نشان میدهد.
مشاور رئیسجمهور دولت اصلاحات تصریح میکند: انسان ایرانی در دوران آیینهگی بسر میبرد که هنوز هویت مستقلی از خود دارد. انسان ایرانی به دلیل اینکه نظم نمادینی از خود ندارد هنگامی که با دگر غربی خود مواجه میشود دچار نوعی حیرانی و شیزوفرنی میشود.
تاجیک در صحبتهای خود همچنین از این گفته است که گردش نخبگان در ایران به معنای آن است که کسی که نخبه تعریف شده از یک نقطه به نقطه دیگر برود. قدرت در ایران در دست نیم طبقهای بوده که همواره بین خود آنها در حال چرخش بوده است.
متأسفانه توهین به مردم، بخشی از ژنتیک جریان سیاسی چپ و تئوریسینهای اصلاحطلب است و هر از گاهی نیز خواسته یا ناخواسته بروز مییابد.
مردم ایران لشکر قابلمه بدستها هستند، مردم برای جارو و مرگ موش هم صف میکشند، پفیوزی سرّ بقای ما ایرانیهاست و لبوفروشها دانشی درباره مسائل کشور ندارند از جمله بخشی از همین توهینهاست.
مثلاً چندی قبل بود که روزنامه شرق در یک مصاحبه حدود ۲۰ توهین را روانه مردم ایران کرد و نوشت: (ما ایرانیان) دروغ و غیبت و تهمت را بد میدانیم، اما گفتار روزانهمان مملو از دروغ و تهمت و غیبت و چاپلوسی است!
البته بحث توهین فقط متوجه مردم نیست و چپها نیروهای کارآمد و اصولگرای کشور را نیز همواره با الفاظی مثل بیعقل، دروغگو، تندرو و بیسواد خطاب کردهاند.
کنایه خندهدار اما تلخ این ماجرا هم اینست که اینهمه توهین و فرومایگی نیز در کنار مشتی ناکارآمدی، فساد سیاسی، اصرار بر فتنهانگیزی و طرح و نقشه برای سرکیسه کردن مردم قرار دارد!
اظهارات تاجیک درباره خاصّه بودن قدرت در ایران و عدم چرخش نخبگان نیز در حالیست که شخص وی زمانی در قدرت بود و الآن کسان دیگری در قدرت هستند.
از طرفی باید از تاجیک پرسید اگر به این خاصّگی معتقد است پس چرا در تبلیغات انتخاباتی شرکت فعالانه داشت و در راستای تقلّا برای رأی آوری حسن روحانی حتی زبان به مدح پوپولیسم نیز گشود!
تاجیک پیش از این هم زمانی در یک مصاحبه با اشاره به الصاق لفظ سلطان به نام امام رضا(ع)، مدعی تولید استبداد توسط مردم ایران شده بود.
هیچ مسئولی در کشور به فکر مشکلات معیشتی مردم نیست که هر روز باید شاهد افزایش قیمت کالاهای ضروری و مصرفی باشیم؟ آیا وقت آن نرسیده است که آسایش و آرامش به میان مردم برگردانده شود؟ متأسفانه در میان انبوه مشکلات اقتصادی و افزایش نرخ تورم، مسئولان صداوسیما در شبکههای تلویزیون به رقابت در زمینه آموزش پخت و پز با انواع محصولات پروتئینی میپردازند، در صورتی که با وجود معضلات اقتصادی، گوشت قرمز، مرغ و ماهی از سبد غذایی اکثر خانوارها در حال محوشدن است. آیا آموزشهای هنری و آشپزی به ارائه راهکارهایی برای هماهنگی دخل و خرج مردم ارجحیت دارد؟ امیدوارم وعدههای دولت برای رونق بازار کار، افزایش حقوقها و رفع مشکلات معیشتی مردم به کمک دیگر مسئولان کشور به اجرا درآید.