تجمعات اخیر در تهران و چند شهر دیگر پژواک دستوراتی است که «سعید حجاریان» و دوستان او طی ۵ سال گذشته صادر کردهاند.
شهدای ایران: تجمعات اخیر در تهران و مشهد و چند شهر دیگری در ظاهر امر محتوای اعتراض اقتصادی دارد.
اما این یک روی سکه است و در روی دیگر، اگرچه مردم مطالبات به حقی در زمینه مسائل اقتصادی از دولت دارند ولی حوادث روزهای گذشته نشان داد گرگهایی در لباس میش هم خود را مردم جا زده و عنان تجمعات را به دست گرفتهاند.
جالب آنکه برخی محافل تحلیلی که از چند سال قبل درباره احتمال وقوع چیزی به نام «فتنه اقتصادی» در ایران صحبت کرده و ابعاد آن را برشمرده بودند؛ در کنار اشاره به برخی مطالبات به حق مردم از دولت آقای روحانی و نیز برخی بیتدبیریهای دولت؛ اما عامل اصلی وقوع این حادثه را سیاهنمایی اصلاحطلبان و تلاش آنها برای به خیابان کشاندن مردم عنوان میکردند.
از نظر این عوامل اگرچه اقتصاد ایران دارای مشکلات غیر قابل انکاری هست اما این مشکلات بحرانی نیستند و به خیابان کشاندن مردم نیز توطئه نظام سلطه و دشمنان خارجی نظام است که با عملگری جریان سیاسی خاص انجام میشود.
شاید در همین راستا بود که مقام معظم رهبری نیز بارها بحث توطئه دشمن برای به خیابان آوردن مردم با انگیزه مشکلات اقتصادی را مورد اشاره قرار داده بودند.
معظمله مثلاً در یکی از سخنرانیهای خود در سال گذشته در همین رابطه فرمودند:
«اینکه ما مرتّب راجع به مسئلهی اقتصاد، اقتصاد مقاومتی و مانند اینها در این چند سال مرتّب اوّل سال، وسط سال، آخر سال میگوییم، تکرار میکنیم، بهخاطر این است که دشمن به این نقطهی خاص توجّه کرده است. [میخواهند] اقتصاد کشور را خراب کنند، وضع مردم بد باشد، جیب مردم خالی بشود، امکانات مردم کم بشود، پول مردم بیارزش بشود، قدرت خریدشان کم بشود تا ناراضی بشوند؛ هدف، این است. مردم را از اسلام و از نظام اسلامی ناراضی کنند؛ این، هدف دشمن است. لذا روی اقتصاد تکیه میکنند برای اینکه وضع مردم خراب بشود تا بهخاطر خرابی وضع، از اسلام و از نظام اسلامی منصرف بشوند.
خب این وظیفهی کیست که در مقابل این وضعیّت ایستادگی کند؟ وظیفهی همه؛ وظیفهی دولت هست، وظیفهی مجلس هست، وظیفهی مسئولین گوناگون هست، وظیفهی آحاد مردم هم هست. همه وظیفه داریم، باید انجام بدهیم.»[1]
*آنها که میدانستند عاقبت سیاهنمایی اقتصادی؛ حضور خیابانی مردم است/ اصلاحطلبانی که پیش از این به «تجمع خیابانی» اشاره کرده بودند
مجددا تأکید میشود که هیچکس منکر وجود مشکلات اقتصادی در کشور نیست اما فرق است میان بحران و میان مشکلاتی که در تمام اقتصادهای جهانی وجود دارد.
امر واضح آنست که بر اساس اعلام صندوق بینالمللی پول، اقتصاد ایران در جایگاه هجدهم جهانی قرار دارد و عمده بیکاران در ایران که مجموعا 12 درصد هستند نیز در وضعیت «بیکاری بحرانی» نیستند زیرا مثلا به گواه وزیر کار، عمده مشاغل پیشنهادی این وزارتخانه به کارجویان مورد قبول واقع نمیشود و بیکاران ترجیح میدهند بیکار بمانند.[2]
بدیهیست که این مسئله به معنی بحرانی نبودن وضعیت عمده بیکاران است.
از این دست مثبتات اقتصادی ایران بسیار زیاد است اما متأسفانه کسانی از ستاد مشترک «اصلاحات و اعتدال» طی 5 سال گذشته تمام همّ و غمّ خود را به کتمان این حقایق و سیاهنمایی از اوضاع کشور گذاشتند.
مردم باید بدانند حنجرههایی که از خزانه خالی، گرسنگی، بیکاری 72 میلیون نفری، به ستوه آمدن و خرد شدن استخوان مردم، فروپاشیدگی و غارت اقتصاد ایران طی سالهای گذشته حرف زدهاند در داخل و در اردوگاه مشترک اصلاحطلبان و اعتدالیون بودهاند.
و جالب آنکه گویا این افراد به عاقبت این اظهارات خود نیز واقف بوده و نه به عنوان تحلیل که به مثابه اجرای پروژه؛ میدانستهاند که در پس از این سیاهنمایی شوم و ناجوانمردانه چیزی جز تجمع و اغتشاش خیابانی نخواهد بود.
آنچه که در ادامه میخوانید بخشهایی از اظهارات همین افراد طی 5 سال اخیر درباره «احتمال حرکت خیابانی» است:
- محمدرضا تاجیک: رفع تحریمها فقط حدود ٥ درصد از اقتصاد کشور را سامان میدهد و ٩٥ درصد آن منوط به اتخاذ سیاستهای درست اقتصادی در کشور است، اما احتمالا انتظارات مردم ٩٥ درصدی خواهد بود، و عدم تناسب آن تاثیر و این انتظار، به بیان تد رابرتگر، نوعی احساس محرومیت نسبی را به بدنه جامعه تزریق و آنان را مستعد اعتراضهای رادیکال میکند. (سال 94 طی یادداشتی در سایت حزب ندای ایرانیان)[3]
- احمد نقیبزاده: جریان واپسگرا آخرین نفسهای خود را میزند. اگر بخواهد مقاومت سرسختانهای از خود نشان دهد، آن زمان با عکسالعمل بسیار تند جامعه روبهرو میشود. یعنی جامعه فقیر صبوری خود ر از دست میدهد و احساس میکند دائم باید در حال انتظار باشد تا ببیند در انتخابات بعدی وضع بهتر میشود یا نه. سپس متوجه میشود که در این صبر و انتظار، در حال از دست دادن زمان و عمرش است. از این رو احتمال بروز واکنش خیلی تند در او بالا میرود. در حال حاضر با دیدن آنچه در عراق و سوریه و دیگر ناملایمات منطقه و مختصر امیدهایی که در پیش رو دارد، در حال صبر و انتظار است. ولی جناح مقابل باید بداند اگر دولت روحانی با شکست روبهرو شود، واکنش تندی در انتظار آنها خواهد بود، زیرا مردم در مسائل اقتصادی بسیار در مضیقه هستند.(در مصاحبه با نشریه ایران فردا)
- محسن رنانی: در زمانی که جامعه دارد به شدت دوقطبی میشود؛ در زمانی که شانزده میلیون پرونده در دادگستری ما انباشته شده است و روز به روز بر آن افزوده میشود؛ در زمانی که اعتیاد بخش بزرگی از نیروی جوان کشور را درگیر کرده است...در زمانی که فساد به ویژگی عادی و اصلی نظام اداری ما تبدیل شده است؛ و در زمانی که دهها مسئله ریز و درشت دیگر قوای کشور را روز به روز تحلیل میبرد، نظام سیاسی باید دست به انتخابهای دشواری بزند. انتخابهایی که میتواند از جنس تحول یا حتی «انقلاب از بالا»! محسوب شود.(سال 94 در گفتوگو با نشریه ایران فردا)[4]
- عمادالدین باقی: معضل فساد پابهپای سایر معضلات سیاسی و اجتماعی، بهمنوار در مسیر تبدیل شدن به یک بحران امنیتی عظیم هستند.(در مصاحبه با شماره 98 نشریه صدا)
- محمد کیانوشراد: -با اشاره به عبارتی با عنوان لشکر معترضان اقتصادی- احتمال اینکه برخی از جریانات رقیب که از قدرت کافی جهت ایجاد سازماندهی هم برخوردار هستند، دست به برخی اقدامات تحریک آمیز همچون اعتراضات بزنند، وجود دارد... دولت لازم است با دقت عمل، هم از جهت رفع زمینههای شکلگیری رفتارهای پوپولیستی در میان برخی سیاسیون و هم از جهت کار کارشناسانه امنیتی، نسبت به برخی جریاناتی که احتمال ایجاد ساختگی جریانات مخالف را در اقشار صنفی میتوانند داشته باشند، جلوگیری نمایند.(سال 94 در مصاحبه با آرمان امروز)
- مسعود نیلی: در حال حاضر اقتصاد ایران روی دو بمب ساعتی بزرگ قرار گرفته است. یک بمب ساعتی حجم بالای جمعیت غیر فعال نسبت به جمعیت فعال است که نسبت بسیار بالایی است. بمب دوم، بمب نقدینگی است. این دو بمب ساعتی هنوز فعال نشدهاند و زمان انفجار را نشان نمیدهند. جمعیت غیر فعال ایرانی با عطف به جمعیت شاغلان زندگی میکنند و برای اینکه صبر آنها لبریز نشود باید اقدامهای کوتاهمدت انجام داد.[5]
- محمدجواد حقشناس: میخواهند مردم را ناراضی کنند! (سال 95 در مصاحبه با شماره 173 نشریه تجارت فردا)
- محمد عطریانفر: افراطیون اصولگرا تلاش نابخردانهای را آغاز کردهاند تا بر سر راه تدبیر مسئولان سنگاندازی کنند و مسیر حل مشکلات مردم را که خود باعث آن بودهاند با بازیهای سیاسی، به سنگلاخی تبدیل سازند تا در اثر آن، دولت و مجریان حکومتی را به ناتوانی بکشانند و یا با ایجاد بحران اجتماعی، دغدغههای جدیدی بیافرینند.(سال 95 در مصاحبه با شماره 78 نشریه صدا)
- ابراهیم اصغرزاده: اصولگرایان به ویژه در حوزه اقتصادی ادعاهایی را مطرح خواهند کرد و میکوشند مطالبات اقتصادی جامعه را بالا ببرند؛ اما این، در عین حال پاشنه آشیل آنها هم هست. چرا که وقتی مطالبات اقتصادی جامعه بالا برود، هدف آن صرفا دولت روحانی نخواهد بود؛ بلکه ممکن است کل نظام را هدف قرار دهد.(سال 95 در مصاحبه با شماره 80 نشریه صدا)
- ابراهیم اصغرزاده: زمانی که بیکاری و فقر فراگیر شود و قدرت خرید مردم به شدت کاهش پیدا کند، با اعتراضات اجتماعی مواجه خواهیم گردید که دیگر به وعدههای سر خرمن هیچ کس اعتماد نخواهند داشت.
وای به روزی که اکثریت جامعه خود را قربانی سیاستهای اقلیت غارتگر ببیند آنگاه جامعه به دو پاره «غارتگر – قربانی» تقسیم میشود و کسی از انتقام قربانیان در امان نخواهد ماند.کسی دیگر نه به محافظهکار، نه به اصلاحطلب و نه به میانهرو رحم نخواهد کرد. آنگاه خیلی زود؛ دیر خواهد بود.(سال 96 در مصاحبه با ایلنا)[6]
***
این خبرهای آینده، تحلیل بود یا کارت رو نشده؟ سؤالی که اگر بدانیم علت اصلی تجمعات اخیر، سیاهنمایی دروغین از وضعیت کشور و بحرانی جلوه دادن اقتصاد ایران بوده و سررشته این سیاهنمایی هم به ستاد مشترک اصلاحات و اعتدال میرسد؛ پاسخ سادهای برای آن آشکار میشود...
*حجاریان: برای خواستههایتان به خیابان بیاید...
ما البته یک نشانه مهم و تعیینکننده دیگر هم در دست داریم که نشان میدهد آنچه اصلاحطلبان درباره احتمال وقوع اغتشاش و تجمع به بهانه مشکلات اقتصادی گفتهاند؛ نه یک پیشبینی یا تحلیل که یک «خط» بوده است.
و آن اینکه «سعید حجاریان» چند سال قبل صراحتاً به مردم گفته بود اگر مطالبهای دارند؛ آن را در خیابان بجویند.
او در سال 93 به نشریه ایران فردا گفته بود: «موضوع فشار افکار عمومی است که باید ایجاد شود...همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواستهها هم فشار اجتماعی وارد کنند»[7]
قابل تأمل آنکه تمام چهرههای اصلاحطلب در ساعات پس از بروز اغتشاشات اخیر، به مخالفت با این حرکات خیابانی تظاهر کردند!
*از حمایت ترامپ تا حمایت منافقین/وقتی گاردین به اشتیاق دشمنان ایران برای تجمعات واکنش نشان میدهد
اغتشاشات رخ داده در تهران و چند شهر دیگر البته مورد حمایت دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و سران منافقین هم قرار گرفته است.
مسئلهای که بایستی در ماجرای مطالبات به حق مردم از دولت و البته تفکیک و تمییز این موضع با حمله به دولت و نظام و فراهم کردن بستر برای حضور اغتشاشگران؛ مد نظر باشد.
ترامپ در قالب توییتهایی اعلام کرده است که در کنار معترضین حضور دارد.
او همچنین در یک توییت دیگر مردم ایران را کسانی خطاب کرده که گرسنه اند و مطالبه آنها هم آزادی است.
مریم رجوی، سرکرده گروهک تروریستی منافقین نیز طی روزهای اخیر در قالب پیامهایی، حضور خود را در کنار معترضین را اعلام کرده است.
جالب آنکه روزنامه انگلیسی گاردین در خصوص اغتشاشات اخیر، دشمنان و رقبای ایران را به پرندگان شکاری تشبیه کرده است که در آسمان بالای سر ایران با ذوق در چرخشند.[8]
اکنون سؤال اینجاست جریاناتی که طی 5 سال گذشته دست به سیاهنمایی و مفسدنمایی از نظام و بحران نمایی از وضعیت اقتصادی کشور زدهاند و در تخریب دولت و نظام هم سر از پا نمیشناسند با این ابراز همراهیها چه نسبتی دارند؟
و اینکه دستور چند سال قبل سعید حجاریان مبنی بر حضور خیابانی مردم برای خواستههایشان در چه قسمتی از این ماجرا تعریف میشود؟!
اما این یک روی سکه است و در روی دیگر، اگرچه مردم مطالبات به حقی در زمینه مسائل اقتصادی از دولت دارند ولی حوادث روزهای گذشته نشان داد گرگهایی در لباس میش هم خود را مردم جا زده و عنان تجمعات را به دست گرفتهاند.
جالب آنکه برخی محافل تحلیلی که از چند سال قبل درباره احتمال وقوع چیزی به نام «فتنه اقتصادی» در ایران صحبت کرده و ابعاد آن را برشمرده بودند؛ در کنار اشاره به برخی مطالبات به حق مردم از دولت آقای روحانی و نیز برخی بیتدبیریهای دولت؛ اما عامل اصلی وقوع این حادثه را سیاهنمایی اصلاحطلبان و تلاش آنها برای به خیابان کشاندن مردم عنوان میکردند.
از نظر این عوامل اگرچه اقتصاد ایران دارای مشکلات غیر قابل انکاری هست اما این مشکلات بحرانی نیستند و به خیابان کشاندن مردم نیز توطئه نظام سلطه و دشمنان خارجی نظام است که با عملگری جریان سیاسی خاص انجام میشود.
شاید در همین راستا بود که مقام معظم رهبری نیز بارها بحث توطئه دشمن برای به خیابان آوردن مردم با انگیزه مشکلات اقتصادی را مورد اشاره قرار داده بودند.
معظمله مثلاً در یکی از سخنرانیهای خود در سال گذشته در همین رابطه فرمودند:
«اینکه ما مرتّب راجع به مسئلهی اقتصاد، اقتصاد مقاومتی و مانند اینها در این چند سال مرتّب اوّل سال، وسط سال، آخر سال میگوییم، تکرار میکنیم، بهخاطر این است که دشمن به این نقطهی خاص توجّه کرده است. [میخواهند] اقتصاد کشور را خراب کنند، وضع مردم بد باشد، جیب مردم خالی بشود، امکانات مردم کم بشود، پول مردم بیارزش بشود، قدرت خریدشان کم بشود تا ناراضی بشوند؛ هدف، این است. مردم را از اسلام و از نظام اسلامی ناراضی کنند؛ این، هدف دشمن است. لذا روی اقتصاد تکیه میکنند برای اینکه وضع مردم خراب بشود تا بهخاطر خرابی وضع، از اسلام و از نظام اسلامی منصرف بشوند.
خب این وظیفهی کیست که در مقابل این وضعیّت ایستادگی کند؟ وظیفهی همه؛ وظیفهی دولت هست، وظیفهی مجلس هست، وظیفهی مسئولین گوناگون هست، وظیفهی آحاد مردم هم هست. همه وظیفه داریم، باید انجام بدهیم.»[1]
*آنها که میدانستند عاقبت سیاهنمایی اقتصادی؛ حضور خیابانی مردم است/ اصلاحطلبانی که پیش از این به «تجمع خیابانی» اشاره کرده بودند
مجددا تأکید میشود که هیچکس منکر وجود مشکلات اقتصادی در کشور نیست اما فرق است میان بحران و میان مشکلاتی که در تمام اقتصادهای جهانی وجود دارد.
امر واضح آنست که بر اساس اعلام صندوق بینالمللی پول، اقتصاد ایران در جایگاه هجدهم جهانی قرار دارد و عمده بیکاران در ایران که مجموعا 12 درصد هستند نیز در وضعیت «بیکاری بحرانی» نیستند زیرا مثلا به گواه وزیر کار، عمده مشاغل پیشنهادی این وزارتخانه به کارجویان مورد قبول واقع نمیشود و بیکاران ترجیح میدهند بیکار بمانند.[2]
بدیهیست که این مسئله به معنی بحرانی نبودن وضعیت عمده بیکاران است.
از این دست مثبتات اقتصادی ایران بسیار زیاد است اما متأسفانه کسانی از ستاد مشترک «اصلاحات و اعتدال» طی 5 سال گذشته تمام همّ و غمّ خود را به کتمان این حقایق و سیاهنمایی از اوضاع کشور گذاشتند.
مردم باید بدانند حنجرههایی که از خزانه خالی، گرسنگی، بیکاری 72 میلیون نفری، به ستوه آمدن و خرد شدن استخوان مردم، فروپاشیدگی و غارت اقتصاد ایران طی سالهای گذشته حرف زدهاند در داخل و در اردوگاه مشترک اصلاحطلبان و اعتدالیون بودهاند.
و جالب آنکه گویا این افراد به عاقبت این اظهارات خود نیز واقف بوده و نه به عنوان تحلیل که به مثابه اجرای پروژه؛ میدانستهاند که در پس از این سیاهنمایی شوم و ناجوانمردانه چیزی جز تجمع و اغتشاش خیابانی نخواهد بود.
آنچه که در ادامه میخوانید بخشهایی از اظهارات همین افراد طی 5 سال اخیر درباره «احتمال حرکت خیابانی» است:
- محمدرضا تاجیک: رفع تحریمها فقط حدود ٥ درصد از اقتصاد کشور را سامان میدهد و ٩٥ درصد آن منوط به اتخاذ سیاستهای درست اقتصادی در کشور است، اما احتمالا انتظارات مردم ٩٥ درصدی خواهد بود، و عدم تناسب آن تاثیر و این انتظار، به بیان تد رابرتگر، نوعی احساس محرومیت نسبی را به بدنه جامعه تزریق و آنان را مستعد اعتراضهای رادیکال میکند. (سال 94 طی یادداشتی در سایت حزب ندای ایرانیان)[3]
- احمد نقیبزاده: جریان واپسگرا آخرین نفسهای خود را میزند. اگر بخواهد مقاومت سرسختانهای از خود نشان دهد، آن زمان با عکسالعمل بسیار تند جامعه روبهرو میشود. یعنی جامعه فقیر صبوری خود ر از دست میدهد و احساس میکند دائم باید در حال انتظار باشد تا ببیند در انتخابات بعدی وضع بهتر میشود یا نه. سپس متوجه میشود که در این صبر و انتظار، در حال از دست دادن زمان و عمرش است. از این رو احتمال بروز واکنش خیلی تند در او بالا میرود. در حال حاضر با دیدن آنچه در عراق و سوریه و دیگر ناملایمات منطقه و مختصر امیدهایی که در پیش رو دارد، در حال صبر و انتظار است. ولی جناح مقابل باید بداند اگر دولت روحانی با شکست روبهرو شود، واکنش تندی در انتظار آنها خواهد بود، زیرا مردم در مسائل اقتصادی بسیار در مضیقه هستند.(در مصاحبه با نشریه ایران فردا)
- محسن رنانی: در زمانی که جامعه دارد به شدت دوقطبی میشود؛ در زمانی که شانزده میلیون پرونده در دادگستری ما انباشته شده است و روز به روز بر آن افزوده میشود؛ در زمانی که اعتیاد بخش بزرگی از نیروی جوان کشور را درگیر کرده است...در زمانی که فساد به ویژگی عادی و اصلی نظام اداری ما تبدیل شده است؛ و در زمانی که دهها مسئله ریز و درشت دیگر قوای کشور را روز به روز تحلیل میبرد، نظام سیاسی باید دست به انتخابهای دشواری بزند. انتخابهایی که میتواند از جنس تحول یا حتی «انقلاب از بالا»! محسوب شود.(سال 94 در گفتوگو با نشریه ایران فردا)[4]
- عمادالدین باقی: معضل فساد پابهپای سایر معضلات سیاسی و اجتماعی، بهمنوار در مسیر تبدیل شدن به یک بحران امنیتی عظیم هستند.(در مصاحبه با شماره 98 نشریه صدا)
- محمد کیانوشراد: -با اشاره به عبارتی با عنوان لشکر معترضان اقتصادی- احتمال اینکه برخی از جریانات رقیب که از قدرت کافی جهت ایجاد سازماندهی هم برخوردار هستند، دست به برخی اقدامات تحریک آمیز همچون اعتراضات بزنند، وجود دارد... دولت لازم است با دقت عمل، هم از جهت رفع زمینههای شکلگیری رفتارهای پوپولیستی در میان برخی سیاسیون و هم از جهت کار کارشناسانه امنیتی، نسبت به برخی جریاناتی که احتمال ایجاد ساختگی جریانات مخالف را در اقشار صنفی میتوانند داشته باشند، جلوگیری نمایند.(سال 94 در مصاحبه با آرمان امروز)
- مسعود نیلی: در حال حاضر اقتصاد ایران روی دو بمب ساعتی بزرگ قرار گرفته است. یک بمب ساعتی حجم بالای جمعیت غیر فعال نسبت به جمعیت فعال است که نسبت بسیار بالایی است. بمب دوم، بمب نقدینگی است. این دو بمب ساعتی هنوز فعال نشدهاند و زمان انفجار را نشان نمیدهند. جمعیت غیر فعال ایرانی با عطف به جمعیت شاغلان زندگی میکنند و برای اینکه صبر آنها لبریز نشود باید اقدامهای کوتاهمدت انجام داد.[5]
- محمدجواد حقشناس: میخواهند مردم را ناراضی کنند! (سال 95 در مصاحبه با شماره 173 نشریه تجارت فردا)
- محمد عطریانفر: افراطیون اصولگرا تلاش نابخردانهای را آغاز کردهاند تا بر سر راه تدبیر مسئولان سنگاندازی کنند و مسیر حل مشکلات مردم را که خود باعث آن بودهاند با بازیهای سیاسی، به سنگلاخی تبدیل سازند تا در اثر آن، دولت و مجریان حکومتی را به ناتوانی بکشانند و یا با ایجاد بحران اجتماعی، دغدغههای جدیدی بیافرینند.(سال 95 در مصاحبه با شماره 78 نشریه صدا)
- ابراهیم اصغرزاده: اصولگرایان به ویژه در حوزه اقتصادی ادعاهایی را مطرح خواهند کرد و میکوشند مطالبات اقتصادی جامعه را بالا ببرند؛ اما این، در عین حال پاشنه آشیل آنها هم هست. چرا که وقتی مطالبات اقتصادی جامعه بالا برود، هدف آن صرفا دولت روحانی نخواهد بود؛ بلکه ممکن است کل نظام را هدف قرار دهد.(سال 95 در مصاحبه با شماره 80 نشریه صدا)
- ابراهیم اصغرزاده: زمانی که بیکاری و فقر فراگیر شود و قدرت خرید مردم به شدت کاهش پیدا کند، با اعتراضات اجتماعی مواجه خواهیم گردید که دیگر به وعدههای سر خرمن هیچ کس اعتماد نخواهند داشت.
وای به روزی که اکثریت جامعه خود را قربانی سیاستهای اقلیت غارتگر ببیند آنگاه جامعه به دو پاره «غارتگر – قربانی» تقسیم میشود و کسی از انتقام قربانیان در امان نخواهد ماند.کسی دیگر نه به محافظهکار، نه به اصلاحطلب و نه به میانهرو رحم نخواهد کرد. آنگاه خیلی زود؛ دیر خواهد بود.(سال 96 در مصاحبه با ایلنا)[6]
***
این خبرهای آینده، تحلیل بود یا کارت رو نشده؟ سؤالی که اگر بدانیم علت اصلی تجمعات اخیر، سیاهنمایی دروغین از وضعیت کشور و بحرانی جلوه دادن اقتصاد ایران بوده و سررشته این سیاهنمایی هم به ستاد مشترک اصلاحات و اعتدال میرسد؛ پاسخ سادهای برای آن آشکار میشود...
*حجاریان: برای خواستههایتان به خیابان بیاید...
ما البته یک نشانه مهم و تعیینکننده دیگر هم در دست داریم که نشان میدهد آنچه اصلاحطلبان درباره احتمال وقوع اغتشاش و تجمع به بهانه مشکلات اقتصادی گفتهاند؛ نه یک پیشبینی یا تحلیل که یک «خط» بوده است.
و آن اینکه «سعید حجاریان» چند سال قبل صراحتاً به مردم گفته بود اگر مطالبهای دارند؛ آن را در خیابان بجویند.
او در سال 93 به نشریه ایران فردا گفته بود: «موضوع فشار افکار عمومی است که باید ایجاد شود...همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواستهها هم فشار اجتماعی وارد کنند»[7]
قابل تأمل آنکه تمام چهرههای اصلاحطلب در ساعات پس از بروز اغتشاشات اخیر، به مخالفت با این حرکات خیابانی تظاهر کردند!
*از حمایت ترامپ تا حمایت منافقین/وقتی گاردین به اشتیاق دشمنان ایران برای تجمعات واکنش نشان میدهد
اغتشاشات رخ داده در تهران و چند شهر دیگر البته مورد حمایت دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و سران منافقین هم قرار گرفته است.
مسئلهای که بایستی در ماجرای مطالبات به حق مردم از دولت و البته تفکیک و تمییز این موضع با حمله به دولت و نظام و فراهم کردن بستر برای حضور اغتشاشگران؛ مد نظر باشد.
ترامپ در قالب توییتهایی اعلام کرده است که در کنار معترضین حضور دارد.
او همچنین در یک توییت دیگر مردم ایران را کسانی خطاب کرده که گرسنه اند و مطالبه آنها هم آزادی است.
مریم رجوی، سرکرده گروهک تروریستی منافقین نیز طی روزهای اخیر در قالب پیامهایی، حضور خود را در کنار معترضین را اعلام کرده است.
جالب آنکه روزنامه انگلیسی گاردین در خصوص اغتشاشات اخیر، دشمنان و رقبای ایران را به پرندگان شکاری تشبیه کرده است که در آسمان بالای سر ایران با ذوق در چرخشند.[8]
اکنون سؤال اینجاست جریاناتی که طی 5 سال گذشته دست به سیاهنمایی و مفسدنمایی از نظام و بحران نمایی از وضعیت اقتصادی کشور زدهاند و در تخریب دولت و نظام هم سر از پا نمیشناسند با این ابراز همراهیها چه نسبتی دارند؟
و اینکه دستور چند سال قبل سعید حجاریان مبنی بر حضور خیابانی مردم برای خواستههایشان در چه قسمتی از این ماجرا تعریف میشود؟!