ما مدعی هستیم مهدویت مولفه هایی دارد که می تواند همه خلاءهای زندگی بشر را پُر کند. اما متاسفانه در مدیریت، برنامه ریزی و توسعه فرهنگی در کشور به این موضوع کمتر توجه شده و در سند چشم انداز نیز جای آن خالی است.
به گزارش شهدای ایران، با توجه به فرا رسیدن روزهای پایانی سال و قرار گرفتن در آستانه سال جدید و به منظور بررسی جایگاه آموزه های مهدوی در سیاست های کلان کشور با کارشناسان به گفت وگو پرداخته ایم که مشروح آن در ذیل می آید:
حجت الاسلام ابراهیم باقرزاده، مدرس سطوح عالی حوزه و مولف مهدوی در رابطه با خلاءهای موجود در این عرصه تصریح می کند: یک خلأ بسیار جدی و تاثیرگذار در این رابطه هست؛ تردیدی نیست که جامعه ما، به یک چشمانداز فرهنگی نیاز دارد و یکی از مباحث مهم جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مقتدر و قدرتی نوظهور در منطقه، تدوین سند چشمانداز 20 ساله در افق 1404 است؛ که به نظر می رسد در این سند جایگاه مهدویت مورد توجه قرار نگرفته است.
«مهدویت» مولفه های جانمایی در سند چشم انداز را دارد
پژوهشگر مهدوی در ادامه با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در رابطه با سیاستگذاری های فرهنگی کشور، گفت: مقام معظم رهبری حفظه الله فرموده اند: «مسألهی فرهنگ در یک جامعه یک مسألهی حیاتی است.» حیاتی یعنی چه؟ یعنی چیزی که اگر نباشد منجر به ممات (مرگ) می شود. و باز فرموده اند: «اگر فرهنگ یک کشور، فرهنگ منحطی بود، اگر رشد اقتصادی هم پیدا کند، به ضررش تمام خواهد شد؛ اگر رفاه هم پیدا کند، رفاه او را به فساد خواهد کشاند؛ چنانچه آزادی و دموکراسی و حق رأی و اینها هم داشته باشد، موجب هرج و مرج و موجب فساد و تباهی او خواهد شد؛ یعنی فرهنگ ذهنیت و عقلیت جامعه و بقیهی امور؛ بقیهی بخشهای بشر است؛ پیداست که عقل و ذهن انسان، راهنما و جهت بخش و تعیین کننده است.» بنابراین، مدیریت فرهنگی در جامعه بسیار مهم است.
حجت الاسلام باقرزاده ابراز کرد: جان کلام و آن خلأیی که از آن صحبت شد این است که ما مدعی هستیم مهدویت مولفه هایی دارد، ابعاد گسترده و جامعی دارد که می تواند در تدوین سند چشم انداز مورد توجه قرار بگیرد. از جمله این مولفه ها «فراگیری و عامه گری»، «جهان شمولی»، «عدالت گرایی»، «معنویت گرایی»، «حق گرایی»، «کمال گرایی»، «ریشه کنی نمادها و نمودهای ظلم»، «تحقق عبودیت و یکتاپرستی»، «تامین رضایت مندی و خشنودی مردم»، «شایسته سالاری» و ... است که می تواند تمامی خلاءهای زندگی بشر را پُر کند. اما متاسفانه می بینیم که در مدیریت و برنامه ریزی و توسعه فرهنگی در کشور به این موضوع کمتر توجه شده و در سند چشم انداز نیز جای آن خالی است به خصوص در عرصه فرهنگ.
نهادینه کردن فرهنگ مهدوی با موازی کاری محقق نمی شود
استاد سطوح عالی حوزه در فقه و اصول در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع ارائه راهکار برای حل این معضل اشاره کرد و ادامه داد: در رابطه با ارائه راهکارها برای جبران این خلأها و کمبودها باید گفت راه های متعددی تاکنون توسط صاحبنظران مختلف ارائه شده اما از حرف تا عمل فاصله بسیاری است. نخستین راهکاری که می توان برای کاربردی کردن مباحث مهدوی در عرصه های مختلف به خصوص عرصه فرهنگی به آن اشاره کرد تلاش در جهت به بار نشستن فرهنگ اصیل اسلامی یعنی همان مهدویت است؛ تاکید می کنم که «مهدویت» این فرهنگ اصیل را بیان می کند و باید تلاش کرد تا این فرهنگ به بار بنشیند؛ محقق شود و بسط و گسترش پیدا کند.
استاد مرکز تخصصی مهدویت در همین رابطه تاکید کرد: اولین قدم در این مسیر، تلاش برای نهادینه کردن فرهنگ مهدویت است. ما باید فرهنگ مهدوی را در بین نسل جوان به شکلی صحیح ترویج کنیم. لازم است در مهدکودک ها، مدارس، دبیرستان ها و دانشگاه های ما این فرهنگ به شکلی صحیح و متناسب با شرایط و فضا ترویج شود. ما در این عرصه به یک فعالیت بسیج وار و فراگیر نیاز داریم. یکی از مشکلات در این زمینه، این است که ما موسسات مختلفی داریم که در زمینه بسط و گسترش فرهنگ مهدوی فعالیت می کنند اما بین خودشان هماهنگی ندارند. یعنی اگرچه امکانات محدود است اما با مدیریت و هماهنگی می توان این منابع را مورد بهره برداری قرار داد در نتیجه ما شاهد کارهای تکراری، موازی و بسنده کردن به حداقل ها هستیم.
تجربه چهار نگرش متفاوت در چهار دهه انقلاب
این گزارش می افزاید: حجت الاسلام محمدرضا نصوری، معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت نیز در رابطه با میزان توجه به آموزههای مهدوی در سیاستگذاریهای کلان کشور پس از انقلاب اسلامی گفت: توجه به امام عصر عجل الله تعالی فرجه و برنامههای فرهنگی و حتی غیرفرهنگی مرتبط با آموزههای مهدوی نسبت به قبل از انقلاب بسیار بیشتر شده و این نکته جای امیدواری است و نشان میدهد اگر ما بیشتر تلاش کنیم میتوانیم تشنگی جامعه نسبت به بحث منجی را پاسخگو باشیم.
وی تاکید کرد: باید دید امروز در سیاستگذاریهای کلان کشور با توجه به این نکته که ایران به عنوان کشور زمینهساز امر ظهور شناخته می شود، تا چه میزان به این مسئله توجه شده است. همچنان که در فرمایشات امام راحل (ره) این مباحث مطرح بود. حضرت امام هنگامی که در دهه 40 اعتراضات خود را نسبت به نظام پهلوی و طاغوت نشان دادند با نگاه و نگرش ظلمستیزی و دفاع از حریم معنویت و عدالت حرکت خویش را آغاز کردند و بر این اساس برنامههای خود را شکل دادند.
حرکت های خوب دهه اول انقلاب
حجت الاسلام نصوری در تبیین فرصت های پس از انقلاب برای نهادینه کردن آموزههای مهدوی ابراز کرد: در دهه اول بعد از انقلاب فضای جامعه ما نگاه خاصی داشت و باید بر اساس برنامهها و سیاستهای کلان برای بسترسازی ظهور امام (عج) پیش می رفت و این حرکت به نوعی انجام شد. در این دوره فضاهای معنوی، مذهبی و دینی در جامعه بسیار و دستگیری از یکدیگر در جامعه مشهود بود و توجه به امام زمان (ع) بسیار پررنگ دیده می شد.
وی در ادامه بیان کرد: در دهه دوم این فضا در میان عموم مردم همچنان به قوت خود باقی بود اما در سیاست های کلان کشور این نگاه دیده نشد و یا اگر هم دیده شد به صورت «بخشی» بود. یعنی گروه ها، مجموعه ها، موسسات و کانون های مختلفی در رابطه با مهدویت شکل گرفت.
در دهه سوم انقلاب، نگرش های مهدوی «نظامند» شد
حجت الاسلام نصوری در تشریح فعالیت های مهدوی در دهه سوم انقلاب تاکید کرد: در این دهه، نگاه ها و نگرش های مهدوی تغییر کرد و تا حدی «نگاه نظاممند در عرصه مهدویت» ایجاد شد. چون نگاه ها و دغدغه ها تا حدی پررنگ شده بود و مردم نگران مسایل دینی خود بودند. هجمه دنیا نسبت به بحث «منجی» نیز تبدیل به یک امر جدی شده بود و طبیعی است که جامعه ایرانی نیز حرکت های خود را در این رابطه آغاز کرد و در مقابل سیاست های کلانی که در کشورهای غربی در رابطه با تخریب آموزه های مهدوی اتخاذ می شد، در ایران نیز موضعگیری های انفعالی صورت می گرفت. اما در دهه چهارم ما به دنبال این بودیم که این وضعیت، «نظام بخشی» و اصلاح شود. به این ترتیب که سیاست های کلان مهدوی بر اساس منویات خاصی نظم بگیرد و مجموعه های مهدوی نیز نظاممند شوند که تا حدودی نیز این نگاه موفق بود اما هنوز جای کار فراوانی دارد.
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه، معمولا نگاه ها در این موضوع، مقطعی و جغرافیایی بوده و مسئولین به شکل سلیقه ای، برنامه های توازن مسایل اقتصادی و اعتقادی و فرهنگی را در قالب «منطقه ای» دیده اند. در بعد اعتقادی نیز می بینیم که گرایش های ضدخدایی و اومانیستی روز به روز پررنگ تر شده است. این علایم نشان می دهد که این نگاه یا توحیدی نبوده یا اگر بوده، سازوکار درستی نداشته است که گرایش ها به سمت مبارزه با توحید و خدا زیاد شده در حالی که این موضوع به هیچ وجه با شاخصه های جامعه آرمانی سازگاری ندارد.
حجت الاسلام ابراهیم باقرزاده، مدرس سطوح عالی حوزه و مولف مهدوی در رابطه با خلاءهای موجود در این عرصه تصریح می کند: یک خلأ بسیار جدی و تاثیرگذار در این رابطه هست؛ تردیدی نیست که جامعه ما، به یک چشمانداز فرهنگی نیاز دارد و یکی از مباحث مهم جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مقتدر و قدرتی نوظهور در منطقه، تدوین سند چشمانداز 20 ساله در افق 1404 است؛ که به نظر می رسد در این سند جایگاه مهدویت مورد توجه قرار نگرفته است.
«مهدویت» مولفه های جانمایی در سند چشم انداز را دارد
پژوهشگر مهدوی در ادامه با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در رابطه با سیاستگذاری های فرهنگی کشور، گفت: مقام معظم رهبری حفظه الله فرموده اند: «مسألهی فرهنگ در یک جامعه یک مسألهی حیاتی است.» حیاتی یعنی چه؟ یعنی چیزی که اگر نباشد منجر به ممات (مرگ) می شود. و باز فرموده اند: «اگر فرهنگ یک کشور، فرهنگ منحطی بود، اگر رشد اقتصادی هم پیدا کند، به ضررش تمام خواهد شد؛ اگر رفاه هم پیدا کند، رفاه او را به فساد خواهد کشاند؛ چنانچه آزادی و دموکراسی و حق رأی و اینها هم داشته باشد، موجب هرج و مرج و موجب فساد و تباهی او خواهد شد؛ یعنی فرهنگ ذهنیت و عقلیت جامعه و بقیهی امور؛ بقیهی بخشهای بشر است؛ پیداست که عقل و ذهن انسان، راهنما و جهت بخش و تعیین کننده است.» بنابراین، مدیریت فرهنگی در جامعه بسیار مهم است.
حجت الاسلام باقرزاده ابراز کرد: جان کلام و آن خلأیی که از آن صحبت شد این است که ما مدعی هستیم مهدویت مولفه هایی دارد، ابعاد گسترده و جامعی دارد که می تواند در تدوین سند چشم انداز مورد توجه قرار بگیرد. از جمله این مولفه ها «فراگیری و عامه گری»، «جهان شمولی»، «عدالت گرایی»، «معنویت گرایی»، «حق گرایی»، «کمال گرایی»، «ریشه کنی نمادها و نمودهای ظلم»، «تحقق عبودیت و یکتاپرستی»، «تامین رضایت مندی و خشنودی مردم»، «شایسته سالاری» و ... است که می تواند تمامی خلاءهای زندگی بشر را پُر کند. اما متاسفانه می بینیم که در مدیریت و برنامه ریزی و توسعه فرهنگی در کشور به این موضوع کمتر توجه شده و در سند چشم انداز نیز جای آن خالی است به خصوص در عرصه فرهنگ.
نهادینه کردن فرهنگ مهدوی با موازی کاری محقق نمی شود
استاد سطوح عالی حوزه در فقه و اصول در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع ارائه راهکار برای حل این معضل اشاره کرد و ادامه داد: در رابطه با ارائه راهکارها برای جبران این خلأها و کمبودها باید گفت راه های متعددی تاکنون توسط صاحبنظران مختلف ارائه شده اما از حرف تا عمل فاصله بسیاری است. نخستین راهکاری که می توان برای کاربردی کردن مباحث مهدوی در عرصه های مختلف به خصوص عرصه فرهنگی به آن اشاره کرد تلاش در جهت به بار نشستن فرهنگ اصیل اسلامی یعنی همان مهدویت است؛ تاکید می کنم که «مهدویت» این فرهنگ اصیل را بیان می کند و باید تلاش کرد تا این فرهنگ به بار بنشیند؛ محقق شود و بسط و گسترش پیدا کند.
استاد مرکز تخصصی مهدویت در همین رابطه تاکید کرد: اولین قدم در این مسیر، تلاش برای نهادینه کردن فرهنگ مهدویت است. ما باید فرهنگ مهدوی را در بین نسل جوان به شکلی صحیح ترویج کنیم. لازم است در مهدکودک ها، مدارس، دبیرستان ها و دانشگاه های ما این فرهنگ به شکلی صحیح و متناسب با شرایط و فضا ترویج شود. ما در این عرصه به یک فعالیت بسیج وار و فراگیر نیاز داریم. یکی از مشکلات در این زمینه، این است که ما موسسات مختلفی داریم که در زمینه بسط و گسترش فرهنگ مهدوی فعالیت می کنند اما بین خودشان هماهنگی ندارند. یعنی اگرچه امکانات محدود است اما با مدیریت و هماهنگی می توان این منابع را مورد بهره برداری قرار داد در نتیجه ما شاهد کارهای تکراری، موازی و بسنده کردن به حداقل ها هستیم.
تجربه چهار نگرش متفاوت در چهار دهه انقلاب
این گزارش می افزاید: حجت الاسلام محمدرضا نصوری، معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت نیز در رابطه با میزان توجه به آموزههای مهدوی در سیاستگذاریهای کلان کشور پس از انقلاب اسلامی گفت: توجه به امام عصر عجل الله تعالی فرجه و برنامههای فرهنگی و حتی غیرفرهنگی مرتبط با آموزههای مهدوی نسبت به قبل از انقلاب بسیار بیشتر شده و این نکته جای امیدواری است و نشان میدهد اگر ما بیشتر تلاش کنیم میتوانیم تشنگی جامعه نسبت به بحث منجی را پاسخگو باشیم.
وی تاکید کرد: باید دید امروز در سیاستگذاریهای کلان کشور با توجه به این نکته که ایران به عنوان کشور زمینهساز امر ظهور شناخته می شود، تا چه میزان به این مسئله توجه شده است. همچنان که در فرمایشات امام راحل (ره) این مباحث مطرح بود. حضرت امام هنگامی که در دهه 40 اعتراضات خود را نسبت به نظام پهلوی و طاغوت نشان دادند با نگاه و نگرش ظلمستیزی و دفاع از حریم معنویت و عدالت حرکت خویش را آغاز کردند و بر این اساس برنامههای خود را شکل دادند.
حرکت های خوب دهه اول انقلاب
حجت الاسلام نصوری در تبیین فرصت های پس از انقلاب برای نهادینه کردن آموزههای مهدوی ابراز کرد: در دهه اول بعد از انقلاب فضای جامعه ما نگاه خاصی داشت و باید بر اساس برنامهها و سیاستهای کلان برای بسترسازی ظهور امام (عج) پیش می رفت و این حرکت به نوعی انجام شد. در این دوره فضاهای معنوی، مذهبی و دینی در جامعه بسیار و دستگیری از یکدیگر در جامعه مشهود بود و توجه به امام زمان (ع) بسیار پررنگ دیده می شد.
وی در ادامه بیان کرد: در دهه دوم این فضا در میان عموم مردم همچنان به قوت خود باقی بود اما در سیاست های کلان کشور این نگاه دیده نشد و یا اگر هم دیده شد به صورت «بخشی» بود. یعنی گروه ها، مجموعه ها، موسسات و کانون های مختلفی در رابطه با مهدویت شکل گرفت.
در دهه سوم انقلاب، نگرش های مهدوی «نظامند» شد
حجت الاسلام نصوری در تشریح فعالیت های مهدوی در دهه سوم انقلاب تاکید کرد: در این دهه، نگاه ها و نگرش های مهدوی تغییر کرد و تا حدی «نگاه نظاممند در عرصه مهدویت» ایجاد شد. چون نگاه ها و دغدغه ها تا حدی پررنگ شده بود و مردم نگران مسایل دینی خود بودند. هجمه دنیا نسبت به بحث «منجی» نیز تبدیل به یک امر جدی شده بود و طبیعی است که جامعه ایرانی نیز حرکت های خود را در این رابطه آغاز کرد و در مقابل سیاست های کلانی که در کشورهای غربی در رابطه با تخریب آموزه های مهدوی اتخاذ می شد، در ایران نیز موضعگیری های انفعالی صورت می گرفت. اما در دهه چهارم ما به دنبال این بودیم که این وضعیت، «نظام بخشی» و اصلاح شود. به این ترتیب که سیاست های کلان مهدوی بر اساس منویات خاصی نظم بگیرد و مجموعه های مهدوی نیز نظاممند شوند که تا حدودی نیز این نگاه موفق بود اما هنوز جای کار فراوانی دارد.
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه، معمولا نگاه ها در این موضوع، مقطعی و جغرافیایی بوده و مسئولین به شکل سلیقه ای، برنامه های توازن مسایل اقتصادی و اعتقادی و فرهنگی را در قالب «منطقه ای» دیده اند. در بعد اعتقادی نیز می بینیم که گرایش های ضدخدایی و اومانیستی روز به روز پررنگ تر شده است. این علایم نشان می دهد که این نگاه یا توحیدی نبوده یا اگر بوده، سازوکار درستی نداشته است که گرایش ها به سمت مبارزه با توحید و خدا زیاد شده در حالی که این موضوع به هیچ وجه با شاخصه های جامعه آرمانی سازگاری ندارد.