یکی از اسرا گفت: برای پی نبردن ماموران به تمرینات سرودمان، این تمرینات را در پوشش یادگیری زبان انگلیسی انجام میدادیم.
به گزارش شهدای ایران؛ سایت جامع آزادگان نوشت: شکی در اینکه موسیقی در همه دوران نقشی پیش برنده و تاثیرگذار در برهه های حساس تاریخ داشته است، وجود ندارد. موسیقی کار، موسیقی آیینی، موسیقی جنگ و موسیقی ایدئولوژیک همواره در پیوند با کلام و حتی مستقل از آن توانسته اند جایگاه اجتماعی در خوری را ایفا کنند. جدای از کاربردهای غیرجدی و مبتذل، موسیقی بی شک از جان مایه گذاشته است تا بتواند تاثیرگذار باشد و در شتابدهی حرکت های قومی و اجتماعی یار غار باشد. نمودهای عینی فراوانی می توان از این مدعا به صورت مستند ارائه کرد که مو لای درز درستی نمی رود. در دوران شکل گیری انقلاب 57 موسیقی طلایه دار ابزار مردمان تحول خواه و تظاهرکننده بود. در این باره سخن بسیار رفته است. در دوران دفاع مقدس هم شورانگیزی آثار موسیقایی غیرقابل کتمان و انکار است. در دوران حاضر هم موسیقی امیدبخش، در دستور کار بسیاری از متخصصان و کارگزاران این عرصه قرار دارد و تلاش هایی جدی در این زمینه شده است.
اما موسیقی کمی آنسوتر از مرزها، پشت دیوارهای بلند و نمور اردوگاه های عراق در دوران حکمرانی صدامیان، شاید کمی بیش از همه مواردی که در بالا گفته شد نقش بازی می کرد. در جایی سیم های خاردار، خط حامل نغمه های تکراری اسارت بودند و گرسنگی و باتوم و تحقیر، سازهای ارائه شده از سوی ماموران دژخیم صفت بود، موسیقی در ژانر سرود کاری می کرد کارستان. جایگزین همه نداشتن ها بود. جایگزین همه جاهای خالی و سکوت اجباری.
* هنر پرطرفدار
از آنجا که سرود در اردوگاه ها برای اسرا یکی از بهترین محمل های برای گرفتن انرژی، حفظ انسجام و فراموشی مشکلات بود، گروه هایی که در این زمینه فعالیت می کردند، تلاش داشتند که این ژانر موسیقایی را با خلاقیت های خود ادغام کنند و فضایی پویا و غیرکلیشه ای را در آن به وجود آوردند. به عنوان مثال، برای برخی سرودها، حرکات نمایشی نیز در نظر می گرفتند و چیزی شبیه به نماهنگ امروزی ارائه می کردند که مورد استقبال اسرا نیز قرار می گرفت.
عبدالمجید رحمانیان از اسرای دوران دفاع مقدس که کتابی با عنوان «تئاتر در اسارت» را نیز تالیف کرده، درباره سرودهای آن دوران می گوید: «سرودها متناسب با مناسبت های مختلف تولید و اجرا می شدند. مثلا در دهه فجر از آنجا که برنامه های ویژه ای تدارک دیده می شود جایگاه مهمی برای سرود در نظر می گرفتند. اغلب سرودها در این دهه به صورت نماهنگ و با مضمون اهداف انقلاب اجرا می شد.»
* خلاقیت های روحیه بخش
نوآوری ها تا آنجایی پیش رفت که گروه های هنری به فکر ارائه سرودهایی با اشعار طنز و البته با مضامین جدی افتادند. این اتفاق آنقدر تاثیرگذار بود که روحیه و انرژی غیرقابل وصفی را در میان اسیران به وجود می آورد و حماسه مقاومت را در اردوگاه های دشمن به کمال می رساند.
باقر عباسی از آزادگان دوران دفاع مقدس که به عنوان بازیگر نقش های کمدی در میان اسرای اردوگاه های مختلف کاملا شناخته شده است، در این باره توضیح می دهد: «در اردوگاه موصل تصمیم گرفتیم که یک گروه سرود طنز اردوگاهی داشته باشیم. این کار مورد استقبال بچه ها قرار گرفت. نخستین سرود را به بیت المال بر روی ملودی سرود معروف ای ایران اجرا کرد. بیت آغاز این سرود این طور بود: بیت المال ای مسوول خوراک/ ای که پارسال کرده ای کولاک.»
وی ادامه می دهد: «من به عنوان مدیر گروه سرود و تک خوان در این مسیر جدید فعالیت می کردم. نحوه اجرا، نوع شعر، موضوع و آهنگ این سرودها، همه را شیفته کار ما کرده بود و روحیه عجیبی در میان اسرا به وجود آورده بود. سرودهای زیادی به صورت طنز ساخته شد که هر کدام از آنها مورد استقبال قرار می گرفت. مثلا برای مسوول آشپزخانه که او را حاجی صدا می کردیم این طوری می خواندیم: «حاجی آش داد دیگه شعار ما نیست/ حاجی سوپ داد حاجی سوپ داد/ پشت مطبخ که ما یبت می کردیم/ حاجی گوش داد حاجی گوش داد...»
خلاقیت های دیگری هم در عرصه سرود به وجود می آمد. مثل با به اصطلاح اکویی کردن صدا در سرودها، اسرا را به وجد می آوردند و شوری غیر قابل وصف برایشان به وجود می آوردند. شاعران اردوگاه ها همیشه آمادگی خود را برای ساختن سرودها اعلام می کردند و مسوول سرود در معرض خطرهای شدیدی قرار داشت به ویژه آنکه سرود با سر و صدایی که ایجاد می کرد عراقی ها را به سوی خود می خواند. واژه «نشید» که همان معنای سرود را داشت پیامدهای سختی از طرف عراقی ها برای اسرا به ارمغان می آورد. بی تردید اگر آن سرودهای متنوع، حماسی، آموزشی، روحیه بخش و جذاب بازسازی شود تاثیرات عمیقی خواهد گذاشت و جو اسارت بیشتر درک خواهد شد.
* پوشش های تمرین
از آنجا که محدودیت های زیادی در انجام کارهای فرهنگی به ویژه سرود و تئاتر در اردوگاه های بعثی وجود داشت، قطعا انجام تمرینات آن هم ممنوع بود. بنابراین اسرا با روش های مختلف این کار را انجام می دادند. غلامرضا ضیاء آزاده بیرجندی که در سال 62 و در عملیات والفجر 4 به اسارت در آمده و از اعضای گروه سرود بود، درباره نحوه تمرین گروه سرود این گونه تعریف می کند: «از آنجا که یکی از کارهایی که انجام آن برای ما مهم بود یادگیری زبان های خارجی بود. من طی 33 روز توانستم انگلیسی در حد سخن گفتن روزمره یاد بگیرم. این امر بهانه ای بود تا تمرینات سرود را در پوشش یادگیری زبان انگلیسی انجام دهیم. از این طریق ماموران عراقی پی به تمرین سرود ما نمی بردند.»
او درباره سرودهایی که در دوران دهه فجر اجرا می شد، می گوید: از آنجا گرامیداشت دهه فجر برای ما بسیار مهم بود، همواره برنامه های ویژه ای در این دوران داشتیم. برای آنکه آن روحیه و شور انقلابی در میان اسرا همچنان حفظ شود، اغلب از سرودهایی استفاده می کردیم که در دوران انقلاب اجرا شده و برای همه آشنا بود. برای آنکه به تکرار نیفتیم علاوه بر اجرای تازه، دکلمه هایی هم آماده می کردیم که در کنار سرودهای معروف انقلابی اجرا می شد. این کار یکنواختی را از کار می کرد و اسرا را راضی تر می کرد.
نکته دیگری که این آزاده به آن اشاره می کند، عدم وجود خبرچینی در مورد تمرین و اجرای سرود بود. از آنجا که سرود روحیه بسیار خوبی به اسرا می داد بنابراین معدود کسانی که در میان اسرا دست به جاسوسی می زدند، در این زمینه کاری نمی کردند و اغلب برنامه های ما لو نمی رفت.
ضیاء همچنین به جای خالی سرود آزادگان در جشنواره بین المللی موسیقی فجر هم اشاره می کند و معتقد است: حمایت و توجه، دو گمشده سرود آزادگان است که متاسفانه در محفل هایی همچون جشنواره فجر هم این بی توجهی صورت می گیرد. اگر آزادگان تجربه حضور در چنین جشنواره هایی را به دست آوردند قطعا می توانند آثاری را ارائه کنند که هم در عرصه موسیقی و هم سطح جامعه، به مرور زمان تاثیر خودش را همچون دوران اسارت خواهد گذاشت.
اما موسیقی کمی آنسوتر از مرزها، پشت دیوارهای بلند و نمور اردوگاه های عراق در دوران حکمرانی صدامیان، شاید کمی بیش از همه مواردی که در بالا گفته شد نقش بازی می کرد. در جایی سیم های خاردار، خط حامل نغمه های تکراری اسارت بودند و گرسنگی و باتوم و تحقیر، سازهای ارائه شده از سوی ماموران دژخیم صفت بود، موسیقی در ژانر سرود کاری می کرد کارستان. جایگزین همه نداشتن ها بود. جایگزین همه جاهای خالی و سکوت اجباری.
* هنر پرطرفدار
از آنجا که سرود در اردوگاه ها برای اسرا یکی از بهترین محمل های برای گرفتن انرژی، حفظ انسجام و فراموشی مشکلات بود، گروه هایی که در این زمینه فعالیت می کردند، تلاش داشتند که این ژانر موسیقایی را با خلاقیت های خود ادغام کنند و فضایی پویا و غیرکلیشه ای را در آن به وجود آوردند. به عنوان مثال، برای برخی سرودها، حرکات نمایشی نیز در نظر می گرفتند و چیزی شبیه به نماهنگ امروزی ارائه می کردند که مورد استقبال اسرا نیز قرار می گرفت.
عبدالمجید رحمانیان از اسرای دوران دفاع مقدس که کتابی با عنوان «تئاتر در اسارت» را نیز تالیف کرده، درباره سرودهای آن دوران می گوید: «سرودها متناسب با مناسبت های مختلف تولید و اجرا می شدند. مثلا در دهه فجر از آنجا که برنامه های ویژه ای تدارک دیده می شود جایگاه مهمی برای سرود در نظر می گرفتند. اغلب سرودها در این دهه به صورت نماهنگ و با مضمون اهداف انقلاب اجرا می شد.»
* خلاقیت های روحیه بخش
نوآوری ها تا آنجایی پیش رفت که گروه های هنری به فکر ارائه سرودهایی با اشعار طنز و البته با مضامین جدی افتادند. این اتفاق آنقدر تاثیرگذار بود که روحیه و انرژی غیرقابل وصفی را در میان اسیران به وجود می آورد و حماسه مقاومت را در اردوگاه های دشمن به کمال می رساند.
باقر عباسی از آزادگان دوران دفاع مقدس که به عنوان بازیگر نقش های کمدی در میان اسرای اردوگاه های مختلف کاملا شناخته شده است، در این باره توضیح می دهد: «در اردوگاه موصل تصمیم گرفتیم که یک گروه سرود طنز اردوگاهی داشته باشیم. این کار مورد استقبال بچه ها قرار گرفت. نخستین سرود را به بیت المال بر روی ملودی سرود معروف ای ایران اجرا کرد. بیت آغاز این سرود این طور بود: بیت المال ای مسوول خوراک/ ای که پارسال کرده ای کولاک.»
وی ادامه می دهد: «من به عنوان مدیر گروه سرود و تک خوان در این مسیر جدید فعالیت می کردم. نحوه اجرا، نوع شعر، موضوع و آهنگ این سرودها، همه را شیفته کار ما کرده بود و روحیه عجیبی در میان اسرا به وجود آورده بود. سرودهای زیادی به صورت طنز ساخته شد که هر کدام از آنها مورد استقبال قرار می گرفت. مثلا برای مسوول آشپزخانه که او را حاجی صدا می کردیم این طوری می خواندیم: «حاجی آش داد دیگه شعار ما نیست/ حاجی سوپ داد حاجی سوپ داد/ پشت مطبخ که ما یبت می کردیم/ حاجی گوش داد حاجی گوش داد...»
خلاقیت های دیگری هم در عرصه سرود به وجود می آمد. مثل با به اصطلاح اکویی کردن صدا در سرودها، اسرا را به وجد می آوردند و شوری غیر قابل وصف برایشان به وجود می آوردند. شاعران اردوگاه ها همیشه آمادگی خود را برای ساختن سرودها اعلام می کردند و مسوول سرود در معرض خطرهای شدیدی قرار داشت به ویژه آنکه سرود با سر و صدایی که ایجاد می کرد عراقی ها را به سوی خود می خواند. واژه «نشید» که همان معنای سرود را داشت پیامدهای سختی از طرف عراقی ها برای اسرا به ارمغان می آورد. بی تردید اگر آن سرودهای متنوع، حماسی، آموزشی، روحیه بخش و جذاب بازسازی شود تاثیرات عمیقی خواهد گذاشت و جو اسارت بیشتر درک خواهد شد.
* پوشش های تمرین
از آنجا که محدودیت های زیادی در انجام کارهای فرهنگی به ویژه سرود و تئاتر در اردوگاه های بعثی وجود داشت، قطعا انجام تمرینات آن هم ممنوع بود. بنابراین اسرا با روش های مختلف این کار را انجام می دادند. غلامرضا ضیاء آزاده بیرجندی که در سال 62 و در عملیات والفجر 4 به اسارت در آمده و از اعضای گروه سرود بود، درباره نحوه تمرین گروه سرود این گونه تعریف می کند: «از آنجا که یکی از کارهایی که انجام آن برای ما مهم بود یادگیری زبان های خارجی بود. من طی 33 روز توانستم انگلیسی در حد سخن گفتن روزمره یاد بگیرم. این امر بهانه ای بود تا تمرینات سرود را در پوشش یادگیری زبان انگلیسی انجام دهیم. از این طریق ماموران عراقی پی به تمرین سرود ما نمی بردند.»
او درباره سرودهایی که در دوران دهه فجر اجرا می شد، می گوید: از آنجا گرامیداشت دهه فجر برای ما بسیار مهم بود، همواره برنامه های ویژه ای در این دوران داشتیم. برای آنکه آن روحیه و شور انقلابی در میان اسرا همچنان حفظ شود، اغلب از سرودهایی استفاده می کردیم که در دوران انقلاب اجرا شده و برای همه آشنا بود. برای آنکه به تکرار نیفتیم علاوه بر اجرای تازه، دکلمه هایی هم آماده می کردیم که در کنار سرودهای معروف انقلابی اجرا می شد. این کار یکنواختی را از کار می کرد و اسرا را راضی تر می کرد.
نکته دیگری که این آزاده به آن اشاره می کند، عدم وجود خبرچینی در مورد تمرین و اجرای سرود بود. از آنجا که سرود روحیه بسیار خوبی به اسرا می داد بنابراین معدود کسانی که در میان اسرا دست به جاسوسی می زدند، در این زمینه کاری نمی کردند و اغلب برنامه های ما لو نمی رفت.
ضیاء همچنین به جای خالی سرود آزادگان در جشنواره بین المللی موسیقی فجر هم اشاره می کند و معتقد است: حمایت و توجه، دو گمشده سرود آزادگان است که متاسفانه در محفل هایی همچون جشنواره فجر هم این بی توجهی صورت می گیرد. اگر آزادگان تجربه حضور در چنین جشنواره هایی را به دست آوردند قطعا می توانند آثاری را ارائه کنند که هم در عرصه موسیقی و هم سطح جامعه، به مرور زمان تاثیر خودش را همچون دوران اسارت خواهد گذاشت.