علوم انسانی غربی بیپیشفرض نیست/ حق داریم علوم انسانی اسلامی داشته باشیم

شهدای ایران:سرویس سیاسی/استاد حسن رحیمپور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره دانش افزایی و توانمندسازی اساتید بسیجی کشور با «شعار استاد بسیجی؛ اتحاد مقدس، پیشرفت علمی و هدایت معنوی، شور و شعور انقلابی» که در مشهد مقدس برگزار شد، با انتقاد از سطحیسازی مباحث علوم انسانی، اظهار کرد: برخی گمان میکنند تمام علوم انسانی موجود، یکپارچه و همسو هستند، در حالی که در هر رشتهای دهها مکتب، نظر و برداشت متضاد وجود دارد.
وی با ذکر مثالهایی از جامعهشناسی و روانشناسی گفت: پدر جامعهشناسی مدرن غرب، روانشناسی را علم نمیدانست، همانطور که برخی از روانشناسان وجود روح را انکار کرده و همه چیز را به اعصاب، هورمون و سلول فروکاستهاند، در حالی که دیگران برای انسان بعدی مستقل و فراتر از جسم قائلاند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر اینکه تمامی شاخههای علوم انسانی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم ایدئولوژیک هستند، تصریح کرد: هر مکتب سیاسی و فکری، چه مارکسیستی، چه لیبرالیستی، چه ناسیونالیستی و چه سکولار، بر مبانی و پیشفرضهایی تکیه دارد که در تعریف انسان، جامعه، قدرت، اخلاق و حتی مفهوم ملت و منافع ملی تأثیر میگذارد.
رحیمپور ازغدی افزود: به همین دلیل هیچیک از این مکاتب، حقیقت مطلق یا علم بیطرفانه ارائه نمیکنند و هر جملهای در متون علوم انسانی، رنگ و بوی ایدئولوژیک دارد.
وی با انتقاد از وضعیت کنونی علوم انسانی در کشورهای جهان سوم از جمله ایران بیان کرد: متون رایج در دانشگاهها عمدتاً ترجمهای هستند و کمتر با نگاه انتقادی و بومی بازخوانی میشوند، به گونهای که به جای تولید علم در عمل شاهد تولید مثل و تکرار اندیشههای دیگران هستیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، ضمن هشدار نسبت به سادهسازی و تقلیل مسائل علوم انسانی به تقابلهای دوگانه علم و دین یا علم و ایدئولوژی، خاطرنشان کرد: باید توجه داشت که همه مکاتب و همه نظریات در این عرصه، بر مبانی فلسفی و ایدئولوژیک خاصی بنا شدهاند و هیچ گزارهای در علوم انسانی خالی از ارزشداوری و پیشفرض نیست.
رحیمپور ازغدی تأکید کرد: جامعه علمی کشور اگر میخواهد در عرصه علوم انسانی حرفی نو داشته باشد، باید از مرحله ترجمه صرف عبور کرده و با نگاه انتقادی، خلاقانه و بومی به بازتولید معرفت و نظریهپردازی در این حوزه بپردازد.
وی بیان کرد: علوم انسانی به معنای رایج آن، برخلاف ادعای جریانهای سکولار و لیبرال، هرگز خالص و بیطرف نیست و در همه مکاتب فکری – اعم از مارکسیستی، لیبرالی، فاشیستی یا سایر گرایشها – مجموعهای از پیشفرضهای ایدئولوژیک حضور دارد که جهتگیریها، گزارهها و نتایج علمی را تحت تأثیر قرار میدهد.
وی با اشاره به دیدار و حضور برخی از فیلسوفان غربی در دانشگاههای ایران در دهه هفتاد، بیان کرد: حتی فیلسوفانی که در مقام تئوریپرداز دموکراسی معرفی شدهاند، در پاسخ به دانشجویان اذعان کردهاند که دموکراسی الزاماً فلسفهمند نیست و بیشتر یک شیوه حکمرانی همراه با مزایا و آسیبها است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: همین اظهارات نشان میدهد که آنچه بهعنوان اصول جهانشمول در غرب تبلیغ میشود، خود بر پایه مجموعهای از فروض غیرقابل اثبات است.
رحیمپور ازغدی با نقد نگاه مطلقانگار به علوم انسانی غربی، تصریح کرد: در تمامی کتابهای جامعهشناسی، روانشناسی، علوم سیاسی و اقتصاد، هر صفحهای مملو از ادعاهای ایدئولوژیک است که یا ریشه در مبانی مارکسیستی دارند یا در اصول لیبرالیستی.
وی ادامه داد: همانگونه که مارکسیستها به متون کلاسیک خود همچون سرمایه مارکس ارجاع میدهند و لیبرالها به آثار جان لاک یا جان استوارت میل استناد میکنند، اندیشمندان اسلامی نیز حق دارند در کنار عقل و تجربه، به منابع وحیانی خود استناد کنند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: اگر استفاده از پسوندهایی مانند اقتصاد لیبرال یا جامعهشناسی مارکسیستی در فضای دانشگاهی جهان پذیرفته شده است، افزودن پسوند اسلامی به علوم انسانی نیز همانقدر موجه است و نمیتوان آن را غیرعلمی دانست.
رحیمپور ازغدی خاطرنشان کرد: بسیاری از پیشفرضهای علوم انسانی غربی نه با تجربه آزمایشگاهی قابل اثبات است و نه با برهان قطعی عقلی، بلکه بر مجموعهای از مفروضات فلسفی و ایدئولوژیک استوار است.وی تأکید کرد: نگاه اسلامی به علوم انسانی بر این مبنا است که انسان صرفاً یک حیوان اقتصادی یا موجودی محدود به چند دهه زندگی مادی نیست، بلکه موجودی ابدی است و سعادت یا شقاوت او در چارچوبی فراتر از دنیا معنا پیدا میکند. از اینرو، هرگونه علم انسانی که انسان را جدا از معنویت و آخرت تعریف کند، ناقص و تقلیلگرایانه خواهد بود.
رحیمپور ازغدی با بیان اینکه علوم انسانی مدرن زاییده شرایط خاص اروپا در قرن نوزدهم است و متکی بر دیدگاههای چند ده متفکر محدود شکل گرفته، خاطرنشان کرد: نباید این علوم را مطلق و نهایی دانست، بلکه باید آنها را در پرتو عقلانیت اسلامی بازخوانی و نقد کرد.
وی افزود: همانگونه که مکاتب سکولار درون خود تنوع و تعارض دارند – از سوسیالدموکراسی گرفته تا لیبرالدموکراسی و حتی دموکراسی فاشیستی – دموکراسی اسلامی نیز حق دارد در چارچوب ارزشهای دینی تعریف شود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: ما باید با صراحت بپذیریم که همه علوم انسانی ترکیبیاند از عقل، تجربه و نقل، و هیچکدام خالص و بیپیشفرض نیستند. بنابراین، ورود نگاه اسلامی به این عرصه نه تنها غیرعلمی نیست، بلکه میتواند افقهای تازهای برای فهم انسان و جامعه بگشاید.
رحیمپور ازغدی با اشاره به تاریخ فلسفه مدرن غربی افزود: آغاز مدرنیته با شکاکیت نسبت به اعتبار و قدرت عقل همراه بود و فیلسوفانی چون کانت تاکید داشتند که عقل در حوزههای غیرتجربی توان داوری ندارد و همین مبنا به شکلگیری علوم انسانی سکولار و ایدئولوژیهای مدرن در قرون هجده، نوزده و بیستم انجامید.
وی تصریح کرد: اگر در جنگ جهانی دوم آلمان نازی پیروز میشد، امروز در دانشگاههای جهان، منابع علوم انسانی مبتنی بر ایدئولوژی آنان بود و اگر شوروی پیروز میشد، کتابهای مارکسیستی به عنوان علم تدریس میشد، همانطور که اکنون نظریات سرمایهداری و لیبرالی در بسیاری دانشگاهها غالب است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: در دانشگاههای ما باید همه مکاتب فکری غربی و شرقی تدریس شوند، اما دانشجویان بیاموزند که در کنار مطالعه، نقد و پرسشگری داشته باشند و در حاشیه هر متن علامت سؤال بگذارند و جرئت پرسش و قدرت نقد از عقلانیت و سواد ناشی میشود.
وی تأکید کرد: در اصول فقه، معیار برتری، قطعیت است، نه عقلی یا نقلی بودن. یعنی هرجا دلالت قطعی داشته باشیم، بر دلالت ظنی مقدم میشود، چه آن دلیل عقلی باشد و چه نقلی.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: برخی میپرسند اطاعت و ولایت چه معنایی دارد. پاسخ این است که در همه نظامهای سیاسی دنیا اطاعت از قانون و رأس هرم قدرت وجود دارد. نزاع بر سر اصل ولایت نیست، بلکه بر سر ولیّ چه کسی باشد است. برخی ولایت ترامپ، صدام یا شاه را پذیرفتهاند و ما بر ولایت فقیه و حکومت دینی تأکید داریم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: فلسفه اسلامی یا علم اسلامی به معنای یک رأی واحد نیست، بلکه به معنای پایبندی به چارچوبهای عقلی و نقلی قطعی است.