برای اعراب، جزایر ایرانی اولویت دارند یا فلسطین؟
در حالی که فلسطین همچنان تحت اشغال اسرائیل است، برخی کشورهای عربی به جای تمرکز بر حقوق مردم فلسطین، تمام تلاش خود را برای تصاحب جزایر ایرانی به کار گرفتهاند. این تناقض فاحش نشان میدهد که برای برخی، منافع سیاسی کوچکتر از مسائل حیاتی جهان عرب است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از خبرگزاری دانشجو، در روزهایی که بحرانهای جهانی و مسائل کلیدی همچون اشغالگری اسرائیل در فلسطین همچنان مطرح است، مواضع شورای همکاری خلیج فارس در خصوص جزایر سهگانه ایران، یعنی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، نهتنها توهینآمیز است بلکه باید به شدت مورد نقد و بازخواست قرار گیرد. شورای همکاری خلیج فارس که همواره بر تعلق این جزایر به امارات متحده عربی تأکید میکند، خود را در وضعیتی قرار داده است که به نظر میرسد جزایر سهگانه برای اعراب از اهمیت بیشتری برخوردار است تا بحرانهای بزرگتری، چون اشغال فلسطین توسط اسرائیل، که امروزه به یکی از مسائل مرکزی و تاریخی جهان عرب تبدیل شده است. این نوع رویکرد به وضوح نشاندهنده مشکلات ژئوپولیتیکی در منطقه و تناقضات موجود در سیاستهای اعراب است.

چرا شورای همکاری خلیج فارس در برابر اشغالگری اسرائیل سکوت کرده است؟
در حالی که اسرائیل هر روز غزه را بمباران میکند، بخشهایی از سوریه را هدف قرار میدهد و حتی در صحنه میدانی به تصرف خاکهای کشورهای عربی مشغول است، باید از اعضای شورای همکاری خلیج فارس پرسید که چرا در برابر اشغالگری اسرائیل سکوت کردهاند و همزمان، بر ادعای بیاساس خود نسبت به جزایر ایرانی پافشاری میکنند؟ چرا جزایر ایرانی که از منظر حقوقی و تاریخی متعلق به ایران هستند، تبدیل به موضوعی چنین حساس برای اعراب شدهاند، در حالی که فلسطین و سرنوشت مردم آن در دست اشغالگران اسرائیلی قرار دارد؟
مستندات تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه
از لحاظ تاریخی، این جزایر بهطور قاطع و روشن تحت حاکمیت ایران بودهاند. اسناد تاریخی و جغرافیایی متعدد از جمله گزارشات رسمی بریتانیا و نقشههای تهیهشده توسط دولتهای استعمارگر این موضوع را بهوضوح اثبات میکنند. جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از دیرباز جزء سرزمینهای ایران بودهاند و هیچگونه تردیدی در حاکمیت ایران بر آنها وجود ندارد. دولتهای ایرانی در دورههای مختلف تاریخی از دوره مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و پس از آن، همواره بر سواحل و جزایر خلیج فارس حاکم بودهاند.
ادعاهای بیاساس شورای همکاری خلیج فارس در خصوص جزایر سهگانه ایران
در دوره مادها، این جزایر جزء استانهای ایران به شمار میرفتند و در دورههای بعد، این وضعیت ادامه یافت. در دوران ساسانیان، مناطقی، چون بحرین، عمان، یمن و جلفار (رأسالخیمه کنونی) تحت حاکمیت ایران بودند و این وضعیت بهطور مستمر تا زمان سلطنت صفویان ادامه پیدا کرد. حتی در دوران پس از سقوط ساسانیان، ایران کنترل بر این جزایر را حفظ کرد و از زمان نادرشاه تا دوره معاصر، هیچگاه این جزایر از قلمرو ایران جدا نشدهاند.
در مقابل، ادعاهای امارات متحده عربی و شورای همکاری خلیج فارس به هیچوجه مستند به دلایل حقوقی و تاریخی نیست. این شورا در بیانیههای خود جزایر را "اشغالشده" و "بخشی جداییناپذیر از امارات" معرفی کرده است، در حالی که تاریخ و اسناد حقوقی نشاندهنده حاکمیت کامل ایران بر این جزایر است. حتی در دوران استعمار بریتانیا در خلیج فارس، هنگامی که پرچم شیخ شارجه در جزایر برافراشته شد، مقامات بریتانیایی بارها در گزارشهای خود این جزایر را متعلق به ایران دانستهاند. بهطور مثال، در گزارشهای سالهای ۱۸۷۵-۱۸۷۶، جزایر تنب و ابوموسی تابع ایالت فارس معرفی شدهاند و در نقشهها و گزارشهای دیگر، این جزایر جزء قلمرو ایران محسوب شدهاند.

ضرورت تمرکز بر بحران فلسطین به جای مناقشه جزایر
علیرغم این مستندات تاریخی و حقوقی، شورای همکاری خلیج فارس به دنبال تضعیف حاکمیت ایران بر این جزایر است. این شورا در حالی از حل مناقشه از طریق دیوان بینالمللی دادگستری سخن میگوید که همگان بهخوبی میدانند ایران حق کامل بر این جزایر دارد و هرگونه ادعای خلاف واقع امارات، نهتنها در صحنه بینالمللی مردود است، بلکه نشاندهنده اهداف سیاسی و ژئوپولیتیکی است که بهدنبال تغییر موازنه قدرت در منطقهاند. بهجای پیگیری حقوق مردم فلسطین و مقابله با اشغالگری اسرائیل، شورای همکاری خلیج فارس درگیر موضوعاتی کماهمیتتر از نظر امنیتی و اقتصادی برای منطقه شده است.
برای این شورا باید پرسید که اگر بهواقع در راستای حفظ منافع جهان عرب و تأمین حقوق فلسطینیان تلاش دارند، چرا باید بر ادعاهای بیاساس خود در مورد جزایر ایرانی پافشاری کنند؟ آیا بهتر نیست به جای اینگونه ادعاهای بیپایه، انرژی و منابع خود را صرف حل بحران فلسطین و مقابله با اشغالگری اسرائیل کنند؟ امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز است که کشورهای عربی در کنار یکدیگر برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی فلسطین و مقابله با اقدامات اسرائیل متحد شوند. تاریخ نشان داده است که اینگونه مواضع تفرقهانگیز تنها به نفع قدرتهای خارجی و استعمارگران خواهد بود.
حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه ایران؛ واقعیتهای تاریخی و سیاسی
مستندات تاریخی و حقوقی در خصوص جزایر سهگانه ایران واضح و غیرقابل انکار است. حاکمیت ایران بر این جزایر نهتنها در گذشته ثابت شده است، بلکه امروز نیز این جزایر جزئی از سرزمین ایران هستند. شورای همکاری خلیج فارس باید بپذیرد که تمامی ادعاهای خود در خصوص این جزایر بیاساس است و هیچگونه مبنای حقوقی یا تاریخی برای آنها وجود ندارد. در عوض، این شورا باید به جای ادامه سیاستهای شکستخورده خود در این زمینه، توجه خود را به مشکلات بزرگتری مانند فلسطین معطوف کند. اگر قرار است یک ادعای اشغالگری مطرح شود، چرا نباید از اشغالگری اسرائیل در فلسطین صحبت کرد؟ چرا باید از یک سو بر مالکیت جزایر ایران که همگان بهوضوح میدانند متعلق به ایران است تأکید شود، اما از سوی دیگر در برابر اشغال فلسطین و جنایات اسرائیل سکوت شود؟
پایان ادعاهای بیاساس و تمرکز بر مسائل اصلی منطقه
در نهایت، شورای همکاری خلیج فارس باید بداند که ایران هیچگاه از حاکمیت خود بر جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی دست نخواهد کشید. این جزایر همواره و برای همیشه جزء خاک ایران بودهاند و هیچگونه ادعای بیاساس نمیتواند حقیقت تاریخی و حقوقی این موضوع را تغییر دهد. بنابراین، بهجای تمرکز بر این مسائل حاشیهای، بهتر است که کشورهای عربی توجه خود را به مسائل اساسیتر و بزرگتر معطوف کنند و در کنار ایران، برای حل بحرانهای بزرگ منطقهای همچون فلسطین گام بردارند.

در حالی که اسرائیل هر روز غزه را بمباران میکند، بخشهایی از سوریه را هدف قرار میدهد و حتی در صحنه میدانی به تصرف خاکهای کشورهای عربی مشغول است، باید از اعضای شورای همکاری خلیج فارس پرسید که چرا در برابر اشغالگری اسرائیل سکوت کردهاند و همزمان، بر ادعای بیاساس خود نسبت به جزایر ایرانی پافشاری میکنند؟ چرا جزایر ایرانی که از منظر حقوقی و تاریخی متعلق به ایران هستند، تبدیل به موضوعی چنین حساس برای اعراب شدهاند، در حالی که فلسطین و سرنوشت مردم آن در دست اشغالگران اسرائیلی قرار دارد؟
مستندات تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه
از لحاظ تاریخی، این جزایر بهطور قاطع و روشن تحت حاکمیت ایران بودهاند. اسناد تاریخی و جغرافیایی متعدد از جمله گزارشات رسمی بریتانیا و نقشههای تهیهشده توسط دولتهای استعمارگر این موضوع را بهوضوح اثبات میکنند. جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از دیرباز جزء سرزمینهای ایران بودهاند و هیچگونه تردیدی در حاکمیت ایران بر آنها وجود ندارد. دولتهای ایرانی در دورههای مختلف تاریخی از دوره مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و پس از آن، همواره بر سواحل و جزایر خلیج فارس حاکم بودهاند.

ادعاهای بیاساس شورای همکاری خلیج فارس در خصوص جزایر سهگانه ایران
در دوره مادها، این جزایر جزء استانهای ایران به شمار میرفتند و در دورههای بعد، این وضعیت ادامه یافت. در دوران ساسانیان، مناطقی، چون بحرین، عمان، یمن و جلفار (رأسالخیمه کنونی) تحت حاکمیت ایران بودند و این وضعیت بهطور مستمر تا زمان سلطنت صفویان ادامه پیدا کرد. حتی در دوران پس از سقوط ساسانیان، ایران کنترل بر این جزایر را حفظ کرد و از زمان نادرشاه تا دوره معاصر، هیچگاه این جزایر از قلمرو ایران جدا نشدهاند.
در مقابل، ادعاهای امارات متحده عربی و شورای همکاری خلیج فارس به هیچوجه مستند به دلایل حقوقی و تاریخی نیست. این شورا در بیانیههای خود جزایر را "اشغالشده" و "بخشی جداییناپذیر از امارات" معرفی کرده است، در حالی که تاریخ و اسناد حقوقی نشاندهنده حاکمیت کامل ایران بر این جزایر است. حتی در دوران استعمار بریتانیا در خلیج فارس، هنگامی که پرچم شیخ شارجه در جزایر برافراشته شد، مقامات بریتانیایی بارها در گزارشهای خود این جزایر را متعلق به ایران دانستهاند. بهطور مثال، در گزارشهای سالهای ۱۸۷۵-۱۸۷۶، جزایر تنب و ابوموسی تابع ایالت فارس معرفی شدهاند و در نقشهها و گزارشهای دیگر، این جزایر جزء قلمرو ایران محسوب شدهاند.

علیرغم این مستندات تاریخی و حقوقی، شورای همکاری خلیج فارس به دنبال تضعیف حاکمیت ایران بر این جزایر است. این شورا در حالی از حل مناقشه از طریق دیوان بینالمللی دادگستری سخن میگوید که همگان بهخوبی میدانند ایران حق کامل بر این جزایر دارد و هرگونه ادعای خلاف واقع امارات، نهتنها در صحنه بینالمللی مردود است، بلکه نشاندهنده اهداف سیاسی و ژئوپولیتیکی است که بهدنبال تغییر موازنه قدرت در منطقهاند. بهجای پیگیری حقوق مردم فلسطین و مقابله با اشغالگری اسرائیل، شورای همکاری خلیج فارس درگیر موضوعاتی کماهمیتتر از نظر امنیتی و اقتصادی برای منطقه شده است.
برای این شورا باید پرسید که اگر بهواقع در راستای حفظ منافع جهان عرب و تأمین حقوق فلسطینیان تلاش دارند، چرا باید بر ادعاهای بیاساس خود در مورد جزایر ایرانی پافشاری کنند؟ آیا بهتر نیست به جای اینگونه ادعاهای بیپایه، انرژی و منابع خود را صرف حل بحران فلسطین و مقابله با اشغالگری اسرائیل کنند؟ امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز است که کشورهای عربی در کنار یکدیگر برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی فلسطین و مقابله با اقدامات اسرائیل متحد شوند. تاریخ نشان داده است که اینگونه مواضع تفرقهانگیز تنها به نفع قدرتهای خارجی و استعمارگران خواهد بود.
حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه ایران؛ واقعیتهای تاریخی و سیاسی
مستندات تاریخی و حقوقی در خصوص جزایر سهگانه ایران واضح و غیرقابل انکار است. حاکمیت ایران بر این جزایر نهتنها در گذشته ثابت شده است، بلکه امروز نیز این جزایر جزئی از سرزمین ایران هستند. شورای همکاری خلیج فارس باید بپذیرد که تمامی ادعاهای خود در خصوص این جزایر بیاساس است و هیچگونه مبنای حقوقی یا تاریخی برای آنها وجود ندارد. در عوض، این شورا باید به جای ادامه سیاستهای شکستخورده خود در این زمینه، توجه خود را به مشکلات بزرگتری مانند فلسطین معطوف کند. اگر قرار است یک ادعای اشغالگری مطرح شود، چرا نباید از اشغالگری اسرائیل در فلسطین صحبت کرد؟ چرا باید از یک سو بر مالکیت جزایر ایران که همگان بهوضوح میدانند متعلق به ایران است تأکید شود، اما از سوی دیگر در برابر اشغال فلسطین و جنایات اسرائیل سکوت شود؟
پایان ادعاهای بیاساس و تمرکز بر مسائل اصلی منطقه
در نهایت، شورای همکاری خلیج فارس باید بداند که ایران هیچگاه از حاکمیت خود بر جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی دست نخواهد کشید. این جزایر همواره و برای همیشه جزء خاک ایران بودهاند و هیچگونه ادعای بیاساس نمیتواند حقیقت تاریخی و حقوقی این موضوع را تغییر دهد. بنابراین، بهجای تمرکز بر این مسائل حاشیهای، بهتر است که کشورهای عربی توجه خود را به مسائل اساسیتر و بزرگتر معطوف کنند و در کنار ایران، برای حل بحرانهای بزرگ منطقهای همچون فلسطین گام بردارند.