بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ ﴿۱﴾
روز حساب مردم بسیار نزدیک شده و مردم سخت غافلند و اعراض میکنند. (۱)
مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ ﴿۲﴾
این مردم غافل را هیچ پند و موعظه تازهای از جانب پروردگارشان نیاید
جز آنکه آن پند را شنیده و باز به بازی دنیا و لهو و لعب عمر میگذرانند.
(۲)
لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا
هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ
تُبْصِرُونَ ﴿۳﴾
دلهاشان به لهو و بازیچه دنیا متوجه است؛ و مردم ستمکار پنهان و آهسته
با یکدیگر میگویند: آیا این شخص جز آن است که بشری مانند شماست؟ چرا شما
که مردمی بصیر و دانا هستید سحر او را میپذیرید؟ (۳)
قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۴﴾
پیامبر گفت: خدای من هر حرفی که خلق در آسمان و زمین گویند همه را میداند، که او خدای شنوا و داناست. (۴)
بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ﴿۵﴾
بلکه این مردم (غافل نادان) گفتند که سخنان قرآن خواب و خیالی بیاساس
است، بلکه این کلمات را خود فرابافته بلکه شاعر بزرگی است وگرنه باید
مانند پیغمبران گذشته آیت و معجزهای برای ما بیاورد. (۵)
مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾
پیش از اهل مکه هم ما اهل هر شهری که ایمان (به خدا و روز قیامت) نیاوردند همه را هلاک کردیم آیا اهل مکه ایمان خواهند آورد؟ (۶)
وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۷﴾
و ما پیش از تو کسی را به رسالت نفرستادیم جز مردانی (پاک) را که به
آنها (هم مانند تو) وحی میفرستادیم؛ شما اگر خود نمیدانید بروید و از اهل
ذکر (و دانشمندان امت) سؤال کنید. (۷)
وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ ﴿۸﴾
و ما پیغمبران را (چون فرشته) بدون بدن دنیوی قرار ندادیم تا به غذا و طعام محتاج نباشند و در دنیا هم همیشه زنده نماندند. (۸)
ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ ﴿۹﴾
آنگاه ما به وعدهای که به آنها دادیم وفا کردیم و آنان را با هر که
خواستیم (از شر دشمنان) نجات دادیم و مسرفان ظالم را هلاک گردانیدیم. (۹)
لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۰﴾
همانا ما به سوی شما امت کتابی که مایه شرافت و عزت شماست فرستادیم،
آیا نباید در این کتاب بزرگ تعقل کرده و حقایق آن را فهم کنید؟ (۱۰)
وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ ﴿۱۱﴾
و چه بسیار مردم ستمگری در شهر و دیارها بودند که ما آنها را درهم شکسته و هلاک ساختیم و قومی دیگر به جای آنها بیافریدیم. (۱۱)
فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَرْكُضُونَ ﴿۱۲﴾
پس هنگامی که آن ستمکاران عذاب ما را به چشم مشاهده کردند از آن دیار رو به فرار نهادند. (۱۲)
لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ ﴿۱۳﴾
(در آن حال به آنها خطاب شد که) مگریزید و رو به کامرانیها و خانههای
خود آرید (و به اصلاح فسادکاری خویش بپردازید) که روزی ممکن است از آن
بازخواست شوید. (۱۳)
قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۱۴﴾
ظالمان به حسرت و ندامت گفتند: وای بر ما که سخت ستمکار بودیم. (۱۴)
فَمَا زَالَتْ تِلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿۱۵﴾
و پیوسته همین گفتار (حسرت بار) بر زبانشان بود تا آنکه ما همه را طعمه شمشیر مرگ و خاموش هلاکت ساختیم. (۱۵)
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ﴿۱۶﴾
و ما آسمان و زمین و آنچه را که بین زمین و آسمان است به بازیچه نیافریدیم. (۱۶)
لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۱۷﴾
اگر میخواستیم جهان را به بازی گرفته و کاری بیهوده انجام دهیم میکردیم. (۱۷)
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ﴿۱۸﴾
بلکه ما همیشه حق را بر باطل غالب و فیروز میگردانیم تا باطل را محو و
نابود سازد و باطل بیدرنگ نابود میشود، و وای بر شما که خدا را به وصف
کار باطل و بازیچه متّصف میگردانید. (۱۸)
وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ ﴿۱۹﴾
و هر چه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست، و فرشتگان و ارواح قدسی
که در پیشگاه حضرتش مقربند هیچگاه از بندگیش گردنکشی و سرپیچی نکنند و
(از عبادتی که به شوق و رغبت میکنند) هرگز خسته و ملول نشوند. (۱۹)
يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ ﴿۲۰﴾
همه به شب و روز بیآنکه هیچ سستی کنند به تسبیح و ستایش او مشغولند. (۲۰)
أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ ﴿۲۱﴾
مگر این مردم (مشرک نادان) خدایانی از همین زمین برگرفتهاند که جان آفرین باشند؟ (۲۱)
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۲۲﴾
اگر در آسمان و زمین غیر از خدای یکتا خدایانی وجود داشت همانا خلل و
فساد در آسمان و زمین راه مییافت، پس (از نظم ثابت عالم) بدانید که پادشاه
ملک وجود خدای یکتاست و از توصیف و اوهام مشرکان پاک و منزه است. (۲۲)
لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ ﴿۲۳﴾
و او بر هر چه میکند بازخواست نشود ولی خلق از کردارشان بازخواست میشوند. (۲۳)
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ
هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا
يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۴﴾
آیا خدا را رها کرده و خدایان باطل بیاثر را برگرفتند؟ بگو: برهانتان
چیست؟ بیاورید. این ذکر (خدای یکتا و دعوت به توحید، سخن من و عالمان) امت
من است و همه انبیاء و دانشمندان پیش از من، اما بیشتر این مشرکان به حق
دانا نیستند که از آن اعراض میکنند. (۲۴)
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿۲۵﴾
و ما هیچ رسولی را پیش از تو به رسالت نفرستادیم جز آنکه به او وحی
کردیم که به جز من خدایی نیست، پس مرا به یکتایی پرستش کنید و بس. (۲۵)
وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ ﴿۲۶﴾
و مشرکان گفتند که خدای رحمان دارای فرزند است، (حاشا) خدا پاک و منزه
از آن است، بلکه (کسانی را که مشرکان فرزند خدا پنداشتند از فرشتگان و
مسیح و عزیر) همه بندگان گرامی و مقرب خدا هستند. (۲۶)
لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ ﴿۲۷﴾
که هرگز پیش از امر خدا کاری نخواهند کرد و هر چه کنند به فرمان او کنند. (۲۷)
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ
إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ ﴿۲۸﴾
هر چه آنان از ازل کرده و تا ابد میکنند همه را خدا میداند و هرگز
از احدی جز آن کسی که خدا از او راضی است شفاعت نکنند و آنها دائم از خوف
(قهر) خدا هراسانند. (۲۸)
وَمَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ ﴿۲۹﴾
و هر کس از آنها بگوید که من خدای عالمم دون خدای به حق، ما او را به
آتش دوزخ کیفر خواهیم کرد، که سرکشان و ستمکاران را البته چنین مجازات
میکنیم. (۲۹)
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ
كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ
حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۰﴾
آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین بسته بود ما آنها را بشکافتیم و
از آب هر چیز زندهای را آفریدیم؟ پس چرا باز (مردم طبیعت و مادهپرست) به
خدا ایمان نمیآورند؟ (۳۰)
وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۳۱﴾
و در روی زمین کوههای استوار قرار دادیم تا خلق را از اضطراب زمین حفظ
کند، و نیز راهها در کوه و جادههای پهناور در زمین برای هدایت و راهیابی
مردم مقرر فرمودیم. (۳۱)
وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ ﴿۳۲﴾
و آسمان را سقفی محفوظ و طاقی محکم آفریدیم، و این کافران از مشاهده آیات آن اعراض میکنند. (۳۲)
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۳۳﴾
و اوست خدایی که شب و روز و خورشید و ماه را بیافرید که هر یک در مدار معینی سیر میکنند. (۳۳)
وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ ﴿۳۴﴾
و ما به هیچ کس پیش از تو عمر ابد ندادیم (تا به تو دهیم) آیا اگر تو بمیری آنان ابدا به دنیا زنده مانند؟! (۳۴)
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿۳۵﴾
هر نفسی مرگ را میچشد، و ما شما را به بد و نیک و خیرات و شرور عالم
مبتلا کنیم تا شما را بیازماییم و (هنگام مرگ) به سوی ما بازگردانده
میشوید. (۳۵)
وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا
أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ
كَافِرُونَ ﴿۳۶﴾
و کافران هنگام ملاقات تو، تو را جز به استهزاء نگرفته (و گویند) آیا
این شخص است که بتان را که خدایان شما هستند (به اهانت و بدی) یاد میکند؟ و
(ای رسول ما بدان که) محققا آنها به ذکر خدای مهربان (و کتاب و آیات او)
کافر هستند. (۳۶)
خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ ﴿۳۷﴾
آدمی در خلقت و طبیعت بسیار شتابکار است، (ای مردم) ما آیات (قدرت و
حکمت بالغه) خود را به زودی به شما مینمایانیم (و شما را عذاب میکنیم) پس
تعجیل مدارید. (۳۷)
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۸﴾
و کافران میگویند: این وعده قیامت اگر راست میگویید کی خواهد بود؟ (۳۸)
لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَنْ
وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۳۹﴾
اگر کافران بدانند وقتی که آتش دوزخ هر طرف از پیش روی و پشت سر به
آنها احاطه میکند که نه خود دفع آن توانند و نه از سوی کسی یاری شوند (آن
وقت از قیامت آگاه میشوند و دیگر درخواست عذاب نکنند). (۳۹)
بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۴۰﴾
بلکه واقعه مرگ و قیامت ناگهانی فرا رسد و آنها را مبهوت و حیران کند
که نه قدرت بر رد آن داشته و نه بر تأخیر آن مهلتی توانند یافت. (۴۰)
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۴۱﴾
و همانا به رسولان پیش از تو نیز بسیار تمسخر و استهزاء شد تا آنکه کیفر آن استهزاء به آن استهزا کنندگان احاطه کرد. (۴۱)
قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ ﴿۴۲﴾
بگو: کیست که شما را در شب و روز از (قهر) خدای مهربان محافظت میکند؟ بلکه این مردم از یاد خدای خود اعراض میکنند. (۴۲)
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَلَا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ ﴿۴۳﴾
آیا برای این مشرکان غیر ما خدایانی هست که بتوانند عذاب ما را از
اینان منع کنند در صورتی که نه آن خدایان قدرت بر دفاع از خود دارند و نه
آنها از سوی ما همراهی و حمایت شوند؟ (۴۳)
بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى طَالَ عَلَيْهِمُ
الْعُمُرُ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ
أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾
بلکه تنها ماییم که این مردم و پدران پیشینشان را متمتّع (به نعمتهای
دنیا) کردیم تا آنکه عمر دراز کردند، آیا مردم نمیبینند که ماییم که اراده
کنیم و زمین (و اهلش) را از هر طرف (به مرگ و فنا) میکاهیم، آیا این خلق
(عاجز بر ما) غلبه توانند کرد؟ (۴۴)
قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ ﴿۴۵﴾
بگو که من شما را به وحی خدا (از عذابش) میترسانم ولی گوش کر هنگام وعظ و اندرز، سخن و دعوت حق را نمیشنود. (۴۵)
وَلَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۴۶﴾
و اگر از جانب خدای تو بر این کافران شمّهای از عذاب فرا رسد در آن
حال (به حسرت و پشیمانی) خواهند گفت: ای وای بر ما که مردم ستمکاری بودیم.
(۴۶)
وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا
تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ
أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ ﴿۴۷﴾
و ما ترازوهای عدل را به روز قیامت خواهیم نهاد و هیچ ستمی به هیچ
نفسی نخواهد شد و اگر عملی به قدر دانه خردلی باشد در حساب آریم و تنها علم
ما برای حسابگری کفایت خواهد کرد. (۴۷)
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۸﴾
و همانا ما به موسی و برادرش هارون کتاب تورات را عطا کردیم که جدا
سازنده میان حق و باطل و روشنیبخش (دلها) و یادآور متقیان است. (۴۸)
الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَهُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ ﴿۴۹﴾
متقیان همانهایی هستند که از خدای خود در نهان میترسند و از ساعت قیامت و روز جزا سخت هراسانند. (۴۹)
وَهَذَا ذِكْرٌ مُبَارَكٌ أَنْزَلْنَاهُ أَفَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ ﴿۵۰﴾
و این قرآن کتابی است با اندرز و تذکر و برکت بسیار که ما آن را فرستادیم، آیا شما آن را انکار خواهید کرد؟ (۵۰)
وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ ﴿۵۱﴾
و همانا ما پیش از این ابراهیم را کاملا به رشد و کمال خود رسانیدیم
(تا بیرق توحید و خداپرستی را در عالم برافرازد) و ما به شایستگی او بر این
مقام دانا بودیم. (۵۱)
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿۵۲﴾
هنگامی که با پدرش (یعنی عمویش) و با قومش گفت: این مجسمههای بیروح و
بتهای بیاثر چیست که شما به خدایی میپرستید و بر آن عمری متوقف شدهاید؟
(۵۲)
قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿۵۳﴾
آنها ابراهیم را پاسخ دادند که ما پدران خود را بر پرستش این بتان یافتهایم (و ما پیروی آنها خواهیم کرد). (۵۳)
قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۵۴﴾
ابراهیم گفت: همانا شما خود و پدرانتان همه سخت در گمراهی بوده و هستید. (۵۴)
قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ ﴿۵۵﴾
قوم به ابراهیم گفتند: آیا تو (بر علیه شرک و اثبات توحید) حرف حق و
حجت قاطعی برای ما آوردهای یا سخنی به بازیچه و هزل میرانی؟ (۵۵)
قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۶﴾
ابراهیم پاسخ داد که خدای شما همان خدایی است که آفریننده آسمانها و زمین است و من بر این سخن به یقین گواهی میدهم. (۵۶)
وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ ﴿۵۷﴾
و به خدا قسم که من این بتهای شما را چارهای کنم (و با هر تدبیری
توانم درهم میشکنم) بعد از آنکه شما (برای تفرج و رسوم عید به صحرا روید و
از بتخانه) روی گردانید. (۵۷)
فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ ﴿۵۸﴾
(در آن موقع به بتخانه شد) و همه بتها را درهم شکست به جز بت بزرگ آنها را تا (در مقام شکایت) به او رجوع کنند. (۵۸)
قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۹﴾
قوم ابراهیم گفتند: کسی که چنین کاری با خدایان ما کرده همانا بسیار ستمکار است. (۵۹)
قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ ﴿۶۰﴾
(آنان که لعن بتان را از ابراهیم شنیده بودند) گفتند که ما جوانی
ابراهیم نام را شنیدهایم که بتان را (به بدی و زشتی) یاد میکرد. (۶۰)
قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ﴿۶۱﴾
قوم گفتند: او را حاضر سازید در حضور جماعت تا بر این کار او گواهی دهند. (۶۱)
قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿۶۲﴾
به او گفتند: ای ابراهیم آیا تو با خدایان ما چنین کردی؟ (۶۲)
قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ ﴿۶۳﴾
ابراهیم (در مقام احتجاج) گفت: بلکه این کار را بزرگ آنها کرده است، شما از این بتان سؤال کنید اگر سخن میگویند. (۶۳)
فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۶۴﴾
آنگاه با خود فکر کردند و باهم گفتند: البته شما ستمکارید (که این
بتان عاجز و بیاثر را میپرستید نه ابراهیم که آنها را درهم شکسته است).
(۶۴)
ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ يَنْطِقُونَ ﴿۶۵﴾
و سپس همه سر به زیر شدند و گفتند: تو میدانی که این بتان را نطق و گویایی نیست. (۶۵)
قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ ﴿۶۶﴾
ابراهیم گفت: پس چرا خدا را (که هر نفعی به دست اوست) رها کرده و بتهایی را میپرستید که هیچ نفع و ضرری برای شما ندارند؟ (۶۶)
أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾
اف بر شما و بر آنچه به جز خدای یکتا میپرستید، آیا شما عقل خود را هیچکار نمیبندید؟ (۶۷)
قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۶۸﴾
قوم گفتند: ابراهیم را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید اگر (بر رضای خدایان) کاری خواهید کرد. (۶۸)
قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿۶۹﴾
(پس آن قوم آتشی سخت افروختند و ابراهیم را در آن افکندند) ما خطاب
کردیم که ای آتش سرد و سالم برای ابراهیم باش (آتش به خطاب خدا گل و ریحان
گردید). (۶۹)
وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ ﴿۷۰﴾
و قوم در مقام کید و کینه او برآمدند و ما (کیدشان را باطل کرده) آنها را به سختترین زیان و حسرت انداختیم. (۷۰)
وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾
و ما ابراهیم را با (برادرزادهاش) لوط (از شر نمرودیان) برهانیدیم و
به (شام) سرزمینی که مایه برکت جهانیان قرار دادیم آنها را بفرستادیم. (۷۱)
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ ﴿۷۲﴾
و به او اسحاق و افزون بر آن (فرزندزادهاش) یعقوب را عطا کردیم و همه را صالح و شایسته (مقام نبوت) گردانیدیم. (۷۲)
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا
إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ
الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴿۷۳﴾
و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا (خلق را) به امر ما هدایت کنند و هر
کار نیکو را (از انواع عبادات و خیرات) و خصوص اقامه نماز و اداء زکات را
به آنها وحی کردیم و آنها هم به عبادت ما پرداختند. (۷۳)
وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ
الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا
قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ ﴿۷۴﴾
و لوط را هم مقام حکمفرمایی (و یا حکمت و نبوت) و علم عطا نمودیم و او
را از شهری که اهلش به اعمال زشت (و کار پلید لواط) میپرداختند نجات
دادیم که آنها بسیار بدکار و فاسق مردمی بودند. (۷۴)
وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۷۵﴾
و او را در رحمت خود داخل کردیم زیرا که از مردم بسیار صالح و نیکوکار به شمار بود. (۷۵)
وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۷۶﴾
و (یاد کن حکایت) نوح را که پیش از این (خدا را به یاری خود) خواند،
ما هم او را پاسخ دادیم و او و اهل بیتش (و گرویدگانش) را از اندوه و بلای
سخت (طوفان) نجات دادیم. (۷۶)
وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۷۷﴾
و او را بر دفع آن قومی که آیات ما را تکذیب کردند نصرت دادیم، که آن
قوم بسیار بدکار (و کافر) بودند و ما همه آنها را یکسر (به طوفان) غرق
کردیم. (۷۷)
وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ
نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ ﴿۷۸﴾
و (یاد کن احوال) داود و سلیمان را وقتی که درباره گوسفندان بیشبانی
که در مزرعی چریدند (و آن را تباه کردند) قضاوت مینمودند (که از شیرشان
صاحب زرع به قدر زراعتش استفاده کند) و ما بر حکم آنها گواه بودیم. (۷۸)
فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا
وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا
فَاعِلِينَ ﴿۷۹﴾
و ما آن قضاوت را به سلیمان به وحی آموختیم و به هر یک (از سلیمان و
داود) مقام حکمفرمایی و دانش عطا کردیم و کوهها و مرغان را مسخر داود
گردانیدیم که با (آهنگ تسبیح و نغمه) او تسبیح میکردند، و ما این معجزات
را از او پدید آوردیم. (۷۹)
وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ ﴿۸۰﴾
و ما به داود صنعت زره ساختن برای شما آموختیم تا شما را از زخم شمشیر و آزار یکدیگر محفوظ دارد، آیا شکر به جای میآورید؟ (۸۰)
وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى
الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ
﴿۸۱﴾
و باد تند سیر صرصر را ما مسخر سلیمان گردانیدیم که به امر او بدان
سرزمین (سرزمین شامات) که با برکت برای جهانیان کردیم حرکت میکرد، و ما به
همه امور عالم داناییم. (۸۱)
وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿۸۲﴾
و نیز برخی از دیوان را مسخر سلیمان کردیم که به دریا برای او غواصی
کنند و یا به کارهای دیگر در دستگاه او بپردازند، و ما نگهبان دیوان (برای
حفظ ملک سلیمان) بودیم. (۸۲)
وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۸۳﴾
و (یاد کن حال) ایوب را وقتی که پروردگار خود را خواند که مرا بیماری و
رنج سخت رسیده و تو (بر بندگانت) از همه مهربانان عالم مهربانتری. (۸۳)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ
أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى
لِلْعَابِدِينَ ﴿۸۴﴾
پس ما دعای او را مستجاب کردیم و درد و رنجش را برطرف ساختیم و اهل و
فرزندانش را (که از او گرفته بودیم) با عده دیگر به مثل آنها باز به او عطا
کردیم تا هم لطف و رحمتی در حق او کرده باشیم و هم اهل عبادت متذکر (لطف و
احسان ما) شوند. (۸۴)
وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۸۵﴾
و (نیز یاد آر حال) اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را که همه بندگان صابر ما بودند. (۸۵)
وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۸۶﴾
و ما آنها را به رحمت (خاص) خود درآوردیم، زیرا آنان از نیکان عالم به شمار بودند. (۸۶)
وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ
عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ
سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾
و (یاد آر حال) ذو النون (یعنی یونس) را هنگامی که (از میان قوم خود)
غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختی
نمیافکنیم (تا آنکه به ظلمات دریا و شکم ماهی در شب تار گرفتار شد) آن گاه
در آن ظلمتها فریاد کرد که خدایی به جز ذات یکتای تو نیست، تو (از شریک و
هر عیب و آلایش) پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم (که بر نفس خود ستم
کردم). (۸۷)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾
پس ما دعای او را مستجاب کردیم و او را از گرداب غم نجات دادیم و اهل ایمان را هم این گونه نجات میدهیم. (۸۸)
وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ﴿۸۹﴾
و (یاد آر حال) زکریا را هنگامی که خدای خود را ندا کرد که بار الها،
مرا یک تن و تنها وامگذار (و به من فرزندی که وارث من باشد عطا فرما) که تو
بهترین وارث اهل عالم هستی. (۸۹)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ
زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا
رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿۹۰﴾
ما هم دعای او را مستجاب کردیم و یحیی را به او عطا فرمودیم و جفتش را
(که نازا بود) برای او شایسته (همسری و قابل ولادت) گردانیدیم، زیرا آنها
در کارهای خیر تعجیل میکردند و در حال بیم و امید ما را میخواندند و
همیشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند. (۹۰)
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۹۱﴾
و (یاد کن حال) آن زن (یعنی مریم) را که دامنش را پاکیزه نگاه داشت و
ما در آن از روح خود بدمیدیم و او را با فرزندش (عیسی) معجز و آیتی بزرگ
برای اهل عالم قرار دادیم. (۹۱)
إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ ﴿۹۲﴾
این طریقه شما آیین یگانه (و پاک اسلام) است و من یکتا پروردگار و آفریننده شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید. (۹۲)
وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ ﴿۹۳﴾
و امت (با این سفارش) باز در کار دین، بین خود تفرقه و اختلاف
انداختند (و ملت واحد را پریشان و متفرق ساختند ولی) باز رجوع همه به سوی
ما خواهد بود. (۹۳)
فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ ﴿۹۴﴾
پس هر کس اعمالش نیکو و دارای ایمان است سعیش (در راه دین) ضایع نخواهد شد و ما آن را کاملا مینویسیم. (۹۴)
وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۹۵﴾
و اهل دیاری را که ما هلاک گردانیم دیگر زندگانی بر آنها حرام است و هرگز (به دنیا یا به ایمان) باز نخواهند گشت. (۹۵)
حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ ﴿۹۶﴾
تا روزی که راه یأجوج و مأجوج باز شود و آنان از هر جانب (پست و) بلند
زمین شتابان درآیند (که روز قیامت یا قیام ولی عصر علیه السّلام مقصود
است). (۹۶)
وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ
الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا
بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۹۷﴾
و وعده (ثواب و عقاب) حق بسیار نزدیک شود و ناگهان چشم کافران از حیرت
بیحرکت فرو ماند (و فریاد کنند) ای وای بر ما که از این روز غافل بودیم
بلکه سخت به راه ستمکاری شتافتیم. (۹۷)
إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ ﴿۹۸﴾
(و به آن کافران خطاب شود) البته شما و آنچه غیر خدا میپرستید امروز همه آتش افروز دوزخید و در آن آتش وارد میشوید. (۹۸)
لَوْ كَانَ هَؤُلَاءِ آلِهَةً مَا وَرَدُوهَا وَكُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۹۹﴾
اگر این بتان (که شما میپرستید) به راستی خدایان بودند به دوزخ
نمیشدند در صورتی که (شما و بتانتان) همه در آتش مخلد خواهید بود. (۹۹)
لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَهُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ ﴿۱۰۰﴾
آن کافران را در دوزخ زفیر و ناله بسیار دردناکی است و در آنجا هیچ سخنی (که مایه امید و نشاط شود) نخواهند شنید. (۱۰۰)
إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ﴿۱۰۱﴾
و البته (مؤمنان) آنان که توفیق و وعده نیکوی ما (در سرنوشت ازلی) بر آنها سبقت یافته از آن دوزخ به دور خواهند بود. (۱۰۱)
لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿۱۰۲﴾
آنها هرگز آواز جهنم را نخواهند شنید و به آنچه مشتاق و مایل آنند تا ابد متنعّمند. (۱۰۲)
لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۱۰۳﴾
و هیچ گاه فزع اکبر و هنگامه بزرگ قیامت آنها را محزون نخواهد ساخت و
با آنان فرشتگان (رحمت) ملاقات کنند (و گویند) این است آن روز (سعادت) شما
که در دنیا به شما وعده میدادند. (۱۰۳)
يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا
بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا
فَاعِلِينَ ﴿۱۰۴﴾
روزی که آسمانها را مانند طومار در هم پیچیم و به حال اول که آفریدیم باز برگردانیم، این وعده ماست که البته انجام خواهیم داد. (۱۰۴)
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿۱۰۵﴾
و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد. (۱۰۵)
إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ ﴿۱۰۶﴾
بیشک در این قرآن برای اهل عبادت مایه وصول به مقصد حق نهفته است. (۱۰۶)
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۷﴾
و (ای رسول) ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی. (۱۰۷)
قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۰۸﴾
بگو که بر من به یقین و درست این وحی میرسد که خدای شما خدایی است یکتا، پس آیا شما تسلیم (امر او) خواهید شد؟ (۱۰۸)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ مَا تُوعَدُونَ ﴿۱۰۹﴾
و چنانچه کافران (از حق) رو گردانیدند به آنان بگو: من (بر حسب وظیفه
رسالت) شما را یکسان آگاه کردم و دیگر نمیدانم که آن وعده روز سخت قیامت
که به شما دادند دور یا نزدیک خواهد بود. (۱۰۹)
إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَيَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ ﴿۱۱۰﴾
همانا خدا به همه سخنان آشکار و اندیشههای پنهان شما آگاه است. (۱۱۰)
وَإِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۱۱۱﴾
و خود ندانم شاید این (تأخیر عذاب) برای شما امتحانی باشد و تمتّعی (در دنیا) تا به هنگامی (که مرگ فرا رسد). (۱۱۱)
قَالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿۱۱۲﴾
رسول گفت: الها، تو به حق (میان ما) حکم کن، و پروردگار ما همان خدای
مهربان است و بر ابطال آنچه شما بر خلاف حق میگویید تنها از او یاری باید
خواست. (۱۱۲)
سوره ۲۲: الحج
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ ﴿۱﴾
ای مردمان، خدا ترس و پرهیزکار باشید که زلزله روز قیامت بر خلایق بسیار حادثه بزرگ و واقعه سختی خواهد بود. (۱)
يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ
وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا
هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ ﴿۲﴾
آن روز که آن هنگامه بزرگ را مشاهده کنید خواهید دید که هر زن شیرده
طفل خود را (از هول) فراموش کند و هر آبستن بار رحم را بیفکند، و مردم را
(از وحشت آن روز) بیخود و مست بنگری در صورتی که مست نیستند و لیکن عذاب
خدا سخت است. (۲)
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ ﴿۳﴾
و از مردم کسی هست که از جهل و نادانی در کار خدا جدل کند و از پی هر شیطان گمراه کنندهای رود. (۳)
كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ﴿۴﴾
(در لوح تقدیر) بر آن شیطان چنین فرض و لازم شده که هر کس او را دوست و
پیشوای خود سازد وی او را گمراه کند و به عذاب سوزان دوزخش رهبر شود. (۴)
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ
فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ
عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ
لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ
مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ
وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ
الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى
الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ
وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ﴿۵﴾
ای مردم، اگر شما در (روز قیامت و قدرت خدا بر) بعث مردگان شک و ریبی
دارید (برای رفع شک خود بدین دلیل توجه کنید که) ما شما را نخست از خاک
آفریدیم آن گاه از آب نطفه، آن گاه از خون بسته، آنگاه از پارهای گوشت با
آفرینشی تمام و ناتمام، تا (در این انتقال و تحولات قدرت خود را) بر شما
آشکار سازیم و (از نطفهها) آنچه را مشیّت ما تعلق گیرد در رحمها قرار
میبخشیم تا به وقتی معین، آن گاه شما را به صورت طفلی (چون گوهر از صدف
رحم) بیرون آریم تا (زیست کرده و) سپس به حد بلوغ و رشد خود برسید و برخی
از شما (در این بین) بمیرد و برخی به سن پیری و دوران ضعف و ناتوانی رسد تا
آنجا که پس از دانش و هوش خرف شود و هیچ فهم نکند، و (دلیل دیگر از ادله
قدرت خدا بر معاد آن که) زمین را بنگری وقتی خشک و بیگیاه باشد آن گاه چون
باران بر آن فرو باریم سبز و خرم شود و (تخمها در آن) نمو کند و از هر
نوع گیاه زیبا برویاند. (۵)
ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۶﴾
این (آثار قدرت) دلیل است که خدا حق است و هم او البته مردگان را زنده خواهد کرد و او محققا بر هر چیز تواناست. (۶)
وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ ﴿۷﴾
و محققا ساعت قیامت بیهیچ شک بیاید و خدا به یقین مردگان را از قبرها برانگیزد. (۷)
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ ﴿۸﴾
و از مردم کس هست که از روی جهل و گمراهی و بیهیچ هدایت و کتاب و حجت روشن در کار خدا جدل میکند. (۸)
ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا
خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿۹﴾
با تکبر و نخوت از حق اعراض کرده تا (خلق را) از راه خدا گمراه
گرداند، چنین کسی را در دنیا ذلت و خواری نصیب باشد و در آخرت عذاب آتش
سوزانش خواهیم چشانید. (۹)
ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۱۰﴾
این عذاب آتش به سزای همان اعمال زشتی است که با دست خود پیش فرستادی و این که خدا هرگز کمترین ستم در حق بندگان نخواهد کرد. (۱۰)
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ
خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى
وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ
الْمُبِينُ ﴿۱۱﴾
و از مردم کس هست که خدا را به زبان و به ظاهر میپرستد (نه از باطن و
حقیقت) از این رو هرگاه خیر و نعمتی به او رسد اطمینان خاطر پیدا کند و
اگر آزمونی (از شر و فقر و آفتی) به او رسد (از دین خدا) رو بگرداند. چنین
کس در دنیا و آخرت زیانکار است و این (نفاق و دورویی) زیانی است که بر همه
کس آشکار است. (۱۱)
يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنْفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ﴿۱۲﴾
(این کافر نگونبخت) خدا را رها کرده و چیزی را میخواند (و میپرستد)
که هیچ نفع و ضرری به حال او ندارد، و این حقا همان گمراهی دور (از هر
سعادت) است. (۱۲)
يَدْعُو لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ ﴿۱۳﴾
چیزی را که به ضرر نزدیکتر از نفع است میخواند (و میپرستد)، وی
بسیار بد یاوری یافته و بسیار بد دمساز و پشتیبانی اختیار کرده است. (۱۳)
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا
يُرِيدُ ﴿۱۴﴾
همانا خدا آنان را که اهل ایمان و نیکوکارند داخل بهشتهایی کند که
زیر درختانش نهرها جاری است، که خدا هر چه اراده کند خواهد کرد. (۱۴)
مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا
وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ
فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ ﴿۱۵﴾
آن کس که پندارد خدا هرگز او را (یعنی رسولش را) در دنیا و آخرت یاری
نخواهد کرد (و اینک نصرتهای الهی را در حق او میبیند) پس طنابی به سقف
بندد و خود را از آن بیاویزد تا خفه شود، آن گاه بنگرد که آیا این حیله و
کید او خشمش را از بین میبرد؟ (۱۵)
وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يُرِيدُ ﴿۱۶﴾
و ما همچنین (مانند سایر کتب آسمانی) این قرآن بزرگ را به صورت آیاتی
روشن فرستادیم، و خدا (به این آیات) هر که را بخواهد هدایت میکند. (۱۶)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ
وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ
بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
﴿۱۷﴾
البته خدا بین اهل ایمان و یهود و صابئان و نصاری و گبران و آنان که
به خدا شرک آوردند محققا روز قیامت جدایی افکند (و هر کس را به جایگاه
استحقاقش برد) که خدا بر (احوال و پاداش) همه موجودات عالم (بصیر و) گواه
است. (۱۷)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ
وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ
وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ
عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ
اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿۱۸﴾
آیا (ای هوشمند به چشم بصیرت) مشاهده نکردی که هر که در آسمانها و هر
که در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و
بسیاری از آدمیان همه (با کمال شوق) به سجده خدا (و اطاعت او) مشغولند و
بسیاری از مردم هم (در اثر کفر و عصیان) مستوجب عذاب حق شدند؟ و هر که را
خدا خوار و ذلیل گرداند دیگر کسی او را عزیز و گرامی نتواند کرد که البته
خدا هر چه مشیّت کاملهاش تعلق گیرد خواهد کرد. (۱۸)
هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا
قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ
الْحَمِيمُ ﴿۱۹﴾
این دو گروه (مؤمن و کافر) مخالف و دشمن یکدیگرند که در (دین) خدای
خود باهم به جدال برخاستند، و کافران را لباسی از آتش دوزخ به قامت
بریدهاند و بر سر آنان آب سوزان جهنم فرو ریزند. (۱۹)
يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ﴿۲۰﴾
که آنچه در درون آنهاست (از امعاء و احشاء همه) و پوست بدنشان به آن آب سوزان گداخته شود. (۲۰)
وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ ﴿۲۱﴾
و گرزگران و عمودهای آهنین بر (سر) آنها مهیا باشد. (۲۱)
كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿۲۲﴾
هرگاه خواهند از دوزخ به درآیند تا از غم و اندوه آن نجات یابند باز
(فرشتگان عذاب) آنان را به دوزخ برگردانند و (گویند باز باید) عذاب آتش
سوزان را بچشید. (۲۲)
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ
أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ﴿۲۳﴾
البته خداوند آنان را که ایمان آوردند و نیکوکار شدند همه را در
بهشتهایی داخل گرداند که زیر درختانش نهرها جاری است و در آنجا طلا و
مروارید بر دست زیور بندند و تن به جامه حریر بیارایند. (۲۳)
وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ ﴿۲۴﴾
و به گفتار خوش و طریق خدای ستوده هدایت شوند. (۲۴)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ
وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً
الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ
نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۵﴾
آنان که کافر شده و (مردم را) از راه خدا منع میکنند و نیز از مسجد
الحرامی که (ما حرمت احکام) آن را برای اهل آن شهر و بادیهنشینان یکسان
قرار دادیم مانع میشوند، و هر کسی که در آنجا اراده الحاد و تعدی کرده و
(به خلق) ظلم و ستم کند همه را (به کیفر کفر و ظلمشان) از عذابی دردناک
میچشانیم. (۲۵)
وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا
تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ
وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿۲۶﴾
و (یاد آر) آن گاه که ما ابراهیم را در آن بیت الحرام تمکین دادیم (و
به او وحی کردیم) که با من هیچ کس را شریک و انباز نگیر و خانه مرا برای
طواف حاجیان و نمازگزاران و رکوع و سجود کنندگان (از لوث بتان و بت پرستان)
پاک و پاکیزه دار. (۲۶)
وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ﴿۲۷﴾
و در میان مردم به (اداء مناسک) حج اعلام کن تا خلق پیاده و سواره بر شتران لاغر اندام تیزرو از هر راه دور به سوی تو جمع آیند. (۲۷)
لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي
أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ
فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ ﴿۲۸﴾
تا (در آنجا) بر سر منافع (دنیوی و اخروی بسیار) خود حضور یابند و نام
خدا را در ایامی معین یاد کنند که آنها را از حیوانات بهائم (یعنی شتر و
گاو و گوسفند) روزی داده است. پس از آن تناول کرده و فقیران بیچاره را نیز
(از قربانیها) طعام دهید. (۲۸)
ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿۲۹﴾
آن گاه باید مناسک حج و حلق و تقصیر را به جای آرند (یعنی سر بتراشند و
ناخن و موی بسترند تا از احرام به درآیند) و به هر نذر و عهدی که (در حج)
کردند (یا به هر پیمانی که با خدا و خلق بستهاند) وفا کنند و طواف را گرد
خانه عتیق (بیت الحرام کعبه) به جای آرند. (۲۹)
ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ
رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ
فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ
﴿۳۰﴾
این است (احکام حج) و هر کس اموری را که خدا حرمت نهاده بزرگ و محترم
شمارد البته این برایش نزد خدا بهتر خواهد بود. و چهارپایان غیر آنچه تلاوت
خواهد شد [در سوره مائده آیه 3 آمده است. (م)] همه برای شما حلال گردید،
پس از پلید حقیقی یعنی بتها اجتناب کنید و نیز از قول باطل (مانند دروغ و
شهادت ناحق و سخنان لهو و غنا) دوری گزینید. (۳۰)
حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ
فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي
بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ ﴿۳۱﴾
و خاص و خالص بیهیچ شائبه شرک خدا را پرستید، و هر کس به خدا شرک آرد
(در عجز و بیچارگی) بدان ماند که از آسمان درافتد و مرغان (در فضا) بدنش
را به منقار (قطعه قطعه) بربایند یا بادی تند او را به مکانی دور (از هر
وسیله نجات) درافکند. (۳۱)
ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴿۳۲﴾
این است (سخن حق) و هر کس شعائر (دین) خدا را بزرگ و محترم دارد این از صفت دلهای باتقواست. (۳۲)
لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿۳۳﴾
شما را در این شعائر و احکام الهی (یا این شتران یا تجارات) تا وقتی
معین منفعتهاست، آن گاه محل هدی و سایر مناسک حج، حرم و بیت العتیق است (که
پرستشگاه دیرین و معبد محترم خداست). (۳۳)
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ
عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ
وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ ﴿۳۴﴾
و ما برای هر امتی شریعت و معبدی مقرر فرمودیم تا به ذکر نام خدا
پردازند که آنها را از بهائم (یعنی گاو و گوسفند و شتر) روزی داد پس خدای
شما خدایی است یکتا، همه تسلیم (فرمان) او باشید، و تو (ای رسول ما)
متواضعان و مطیعان را (به سعادت ابدی) بشارت ده. (۳۴)
الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ
عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ
يُنْفِقُونَ ﴿۳۵﴾
آنهایی که چون یاد خدا شود دلهاشان هراسان شود و (در راه او) هر چه
مصیبت بینند صبور باشند و نماز به پا دارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق
کنند. (۳۵)
وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ
فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا
وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ
وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
﴿۳۶﴾
و (نحر) شتران فربه را برای شما از شعائر خدا (و احکام حج) مقرر
داشتیم که در آن قربانی شما را خیر و صلاح است، پس هنگام ذبح آنها تا برپا
ایستادهاند نام خدا را یاد کنید و چون پهلوشان به زمین افتد (و نحر کامل
شوند) از گوشت آنها تناول نموده و به فقیر وسائل هم اطعام کنید. ما این
چنین این بهائم را مسخر و مطیع شما ساختیم تا شکر (نعمتهای ما را) به جای
آرید. (۳۶)
لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ
التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ
عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۷﴾
(بدانید که) هرگز گوشت و خون این قربانیها نزد خدا (به درجه قبول)
نمیرسد لیکن تقوای شماست که به (پیشگاه قبول) او خواهد رسید. این چنین این
بهایم را مسخر شما ساخته تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت فرمود تکبیر و
تسبیح گویید (و شکر نعمتش به جای آرید) و تو (ای رسول) نیکوکاران را (به
سعادت ابد) بشارت ده. (۳۷)
إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ﴿۳۸﴾
خدا مؤمنان را از هر مکر و شر دشمن نگاه میدارد، که خدا هرگز خیانتکار کافر ناسپاس را دوست نمیدارد. (۳۸)
أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ﴿۳۹﴾
به مسلمانان که مورد قتل (و غارت) قرار گرفتهاند رخصت (جنگ با
دشمنان) داده شد، زیرا آنها از دشمن سخت ستم کشیدند و همانا خدا بر یاری
آنها قادر است. (۳۹)
الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ
يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ
بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ
فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ
إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۴۰﴾
آن مؤمنانی که به ناحق از خانههاشان آواره شده (و جرمی نداشتند) جز
آنکه میگفتند: پروردگار ما خدای یکتاست. و اگر خدا (رخصت جنگ ندهد و) دفع
شر بعضی از مردم را به بعض دیگر نکند همانا صومعهها و دیرها و کنشتها و
مساجدی که در آن (نماز و) ذکر خدا بسیار میشود همه خراب و ویران شود. و هر
که خدا را یاری کند البته خدا او را یاری خواهد کرد، که خدا را منتهای
اقتدار و توانایی است. (۴۰)
الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ
وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ
وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿۴۱﴾
(آنان که خدا را یاری میکنند) آنهایی هستند که اگر در روی زمین به
آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پا میدارند و زکات میدهند و امر به
معروف و نهی از منکر میکنند و (از هیچ کس جز خدا نمیترسند چون میدانند
که) عاقبت کارها به دست خداست. (۴۱)
وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ ﴿۴۲﴾
و اگر کافران امت، تو را تکذیب کنند (افسرده خاطر مباش که) پیش از اینان قوم نوح و عاد و ثمود نیز (رسولان حق را) تکذیب کردند. (۴۲)
وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ ﴿۴۳﴾
و همچنین قوم ابراهیم و قوم لوط. (۴۳)
وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿۴۴﴾
و نیز (قوم شعیب) اصحاب مدین (همه رسولان خود را تکذیب نمودند) و موسی
نیز تکذیب شد و من هم کافران را (برای امتحان) مهلت دادم سپس آنها را (به
عقوبت) گرفتم، و چقدر مؤاخذه و عقاب من (بر کافران) سخت است! (۴۴)
فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ
خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ ﴿۴۵﴾
پس چه بسیار شهر و دیاری که ما اهلش را در آن حال که به ظلم و ستم
مشغول بودند به خاک هلاک نشاندیم و اینک آن شهرها از بنیاد ویران است و چه
چاه و قناتهای آب که معطل بماند و چه قصرهای عالی بیصاحب گشت. (۴۵)
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ
يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى
الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ ﴿۴۶﴾
آیا (این کافران) در روی زمین به سیر و تماشا نرفتند تا دلهاشان بینش و
هوش یابد و گوششان به حقیقت شنوا گردد؟ که (این کافران را) چشمهای سر گرچه
کور نیست لیکن چشم باطن و دیده دلها کور است. (۴۶)
وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ
وَإِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ ﴿۴۷﴾
و کافران (به سخریه) از تو تقاضای تعجیل در عذاب میکنند و هرگز خدا
در وعده خود (به عذاب آنان) خلف نخواهد کرد، و همانا یک روز نزد خدا (و از
نظر حلم او) چون هزار سال به حساب شماست. (۴۷)
وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴿۴۸﴾
و بسا شهر و دیاری که به اهلش با آنکه ستمکار بودند مهلت دادم تا روزی
آنها را به انتقام گرفتم و بازگشت (خلق) به سوی من است (و هر نیک و بد را
جزا خواهم داد). (۴۸)
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۴۹﴾
بگو که ای مردم، من برای شما رسول ترساننده مشفقی آشکار بیش نیستم. (۴۹)
فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿۵۰﴾
پس آنان که ایمان آوردند و نیکوکار گردیدند بر آنها آمرزش حق و رزق با لطف و کرامت عالی است. (۵۰)
وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿۵۱﴾
و آنان که در رد و انکار آیات ما سعی و کوشش کردند تا ما را به زانو درآورند آنها اهل آتش دوزخند. (۵۱)
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا
إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ
مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ
عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۲﴾
و ما پیش از تو هیچ رسول و پیمبری نفرستادیم جز آنکه چون آیاتی (برای
هدایت خلق) تلاوت کرد شیطان (جن و انس) در آن آیات الهی القاء دسیسه کرد،
آن گاه خدا آنچه شیطان القاء میکند محو و نابود میسازد سپس آیات خود را
محکم و استوار میگرداند، و خدا دانا (به حقایق امور) و درستکار (در نظام
عالم) است. (۵۲)
لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي
قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ
لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾
تا خدا به آن القائات شیطان کسانی را که دلهایشان مبتلا به مرض (نفاق و
شک یا کفر) و قساوت است بیازماید (و باطن آنها را پدیدار سازد) و همانا
(کافران و) ستمکاران عالم سخت در ستیزه و دشمنی دور (از حق) میباشند. (۵۳)
وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ
رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ
لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾
و تا آنکه اهل علم و معرفت به یقین بدانند که این آیات قرآن به حق از
جانب پروردگار تو نازل گردیده که بدان ایمان آورند و دلهاشان پیش او خاضع و
خاشع شود، و البته خدا اهل ایمان را به راهی راست هدایت خواهد کرد. (۵۴)
وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى
تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ
عَقِيمٍ ﴿۵۵﴾
و آنان که کافرند در (اینکه نزول) قرآن (از جانب خداست یا در وعد و
وعید قرآن) همیشه شک دارند تا وقتی که ناگهان ساعت مرگ (یا قیامت) فرا رسد
یا عذاب روز عقیم بیخیر (که شب آسایش و خیر و سعادت در پی ندارد) بر آنها
فرود آید. (۵۵)
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۵۶﴾
در آن روز سلطنت و حکمفرمایی تنها مخصوص خداست، که میان آنان حکم
میکند، پس آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند در بهشت پر نعمتند. (۵۶)
وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۵۷﴾
و آنان که کافر شده و تکذیب آیات ما کردند آنها را عذابی خوار کننده و ذلّت بار است. (۵۷)
وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ
مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ
خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۵۸﴾
و آنان که در راه خدا از وطن خود هجرت گزیده و کشته شدند یا مرگشان
فرا رسید البته خدا رزق و روزی نیکویی (در بهشت ابد) نصیبشان میگرداند، و
همانا خداوند بهترین رزق و روزی بخشنده است. (۵۸)
لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴿۵۹﴾
و بیگمان آنها را (در بهشت) منزلی عنایت کند که بسیار بدان خشنود
باشند، و همانا خدا (بر احوال خلق) دانا و (بر گناهانشان) بردبار است. (۵۹)
ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ
عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ﴿۶۰﴾
(سخن حق) این است، و هر کس به همان قدر ظلمی که به او شده در مقام
انتقام برآید و باز بر او ظلم شود البته خدا او را یاری میکند (در این آیه
ترغیب خلق است برگرفتن حق مظلوم از ظالم)، همانا خدا را عفو و آمرزش بسیار
است. (۶۰)
ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۶۱﴾
این است (برهان حق) که خدا شب تار را در روز روشن پنهان میکند و روز
روشن را در شب تار، و خدا (به صدای اهل عالم) شنوا و (به دقایق امور خلق)
بیناست. (۶۱)
ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ
دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿۶۲﴾
حقیقت این است که خدای یکتا حق مطلق است و هر چه جز او خوانند باطل صرف است، و علوّ مقام و بزرگی شأن مخصوص ذات پاک خداست. (۶۲)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ﴿۶۳﴾
(ای بشر) آیا ندیدی که خدا از آسمان آبی فرو بارد و زمین سبز و خرم
گردد؟ (این دلیل قدرت و رحمت آفریننده است)، همانا خدا را (با خلق) عنایت و
لطف بسیار است و (به دقیقترین امور عالم) آگاه است. (۶۳)
لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۶۴﴾
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه ملک خداست و تنها خداست که بینیاز و به همه اوصاف کمال آراسته است. (۶۴)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ
وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ
تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ
لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۶۵﴾
(ای بشر) آیا ندیدی که هر چه در زمین است خدا مسخر شما گردانید و کشتی
به فرمان او در دریا سیر میکند و آسمان را (دستور) او نگاه میدارد که بر
زمین نیفتد مگر به اذن او؟ همانا خدا به مردم بسیار رئوف و مهربان است.
(۶۵)
وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ ﴿۶۶﴾
و اوست خدایی که شما را اول بار زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز
دوباره زنده کند، (با وجود این آیت قدرت و نعمت بزرگ) باز انسان بسیار
ناسپاس و کافر کیش است. (۶۶)
لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا
يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى
مُسْتَقِيمٍ ﴿۶۷﴾
ما برای هر امتی پرستشگاهی مقرر کردیم تا به خدا توجه کنند (و آنجا
جهت وحدت و انس و الفت آن امت شود) پس (ای رسول) نباید مردم (در امر کعبه و
قربانگاه و سایر دستورهای الهی) با تو به منازعت برخیزند و تو (خلق را) به
سوی خدا دعوت کن که خود به راهی راست و هدایتی کامل هستی. (۶۷)
وَإِنْ جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۶۸﴾
و اگر (کافران) با تو (در اوامر حق) جدل و خصومت کنند آنها را بازگو که خدا به آنچه میکنید بهتر آگاه است. (۶۸)
اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۶۹﴾
خدا در روز قیامت میان شما در آنچه (با من) خلاف و نزاع میکردید حکم خواهد فرمود. (۶۹)
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ
وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ
﴿۷۰﴾
(ای بشر) آیا ندانستی که خدا از آنچه در آسمان و زمین است آگاه است؟ و
این (جهان و همه حوادث آن) در کتابی (کتاب علم خدا) محفوظ و مسطور است و
این (حفظ و نگهبانی) بر خدا کاری بسیار سهل است. (۷۰)
وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا
وَمَا لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ ﴿۷۱﴾
و (این مشرکان) خدا را رها کرده و چیزی غیر او را میپرستند که بر
پرستش آن هیچ دلیل و برهانی نفرستاده و نه خود علم و بصیرتی بدان دارند،
(مشرکان، نادان و ستمکارند) و هرگز ستمکاران را یار و یاوری نخواهد بود.
(۷۱)
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي
وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ
يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ
ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ
الْمَصِيرُ ﴿۷۲﴾
و هرگاه بر این کافران معاند آیات روشن ما تلاوت شود در چهره آن
کافران به حدی اثر مخالفت و انکار مشاهده کنی که نزدیک است (از فرط غضب) بر
مؤمنانی که آیات ما را بر آنان قرائت میکنند حملهور شوند، (به آنها)
بگو: آیا شما را به عذابی بدتر از این خبر دهم؟ آن آتش دوزخ است که خدا آن
را به کافران وعده داده است و آنجا بسیار بد بازگشتگاهی خواهد بود. (۷۲)
يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ
الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ
اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا
يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿۷۳﴾
ای مردم (مشرک کافر) مثلی زده شده بدان گوش فرا دارید (تا حقیقت حال
خود بدانید): آن بتهای جماد که به جای خدا (معبود خود) میخوانید هرگز بر
خلقت مگسی هر چند همه اجتماع کنند قادر نیستند، و اگر مگس (ناتوان) چیزی از
آنها بگیرد قدرت بر باز گرفتن آن ندارند، (بدانید که) طالب و مطلوب (یعنی
بت و بتپرست یا عابد و معبود یا مگس و بتان) هر دو ناچیز و ناتوانند. (۷۳)
مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۷۴﴾
(این مشرکان) مقام خدا را آن گونه که شایسته اوست نشناختند، (و گرنه
جماد ناتوانی را خدا نمیخواندند) خدا ذاتی است بینهایت توانا و بیهمتای
شکست ناپذیر. (۷۴)
اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿۷۵﴾
خداست که از میان فرشتگان و آدمیان رسولانی برمیگزیند، که همانا خدا (به سخن عالمیان) شنوا و (به لیاقت آنان) بیناست. (۷۵)
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۷۶﴾
او به علم ازلی آنچه در نظر این مردم پیدا و آنچه ناپیداست همه را میداند و بازگشت کلیه امور به سوی خداست. (۷۶)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۷۷﴾
ای اهل ایمان، در برابر خدا رکوع و سجود آرید و (با توجه و بیریا و
خالص) پروردگار خود را پرستید و کار نیکو کنید، باشد که رستگار شوید. (۷۷)
وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا
جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ
إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا
لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى
النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا
بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿۷۸﴾
و حق جهاد در راه او را (با دشمنان دین و با نفس امّاره) به جای آرید
(و در طلب رضای او به قدر طاقت بکوشید) او شما را برگزیده (و به دین خود
سرافراز کرده) و در مقام تکلیف بر شما مشقت و رنج ننهاده (و این آیین
اسلام) مانند آیین پدر شما ابراهیم (خلیل است)، او (خدا) شما امت را پیش از
این (در صحف او) و در این قرآن مسلمان نامیده تا این رسول بر شما و شما بر
سایر خلق گواه (خداپرستی) باشید، پس نماز به پا دارید و زکات بدهید و به
خدا (و کتاب او) متوسل شوید، که او مولی (و پادشاه و نگهبان و حافظ و ناصر)
شماست و نیکو مولی و نیکو ناصری است. (۷۸)