بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ ﴿۲۸﴾
ما بعد از او بر قوم او هيچ لشكري از آسمان نفرستاديم و هرگز سنت ما بر اين نبود. (۲۸)
إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿۲۹﴾
فقط يك صيحه آسماني بود! ناگهان همگي خاموش شدند!! (۲۹)
يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۳۰﴾
افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبري براي هدايت آنها نيامد مگر اينكه او را استهزاء ميكردند. (۳۰)
أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۳۱﴾
آيا نديدند چقدر از اقوام پيش از آنها (به خاطر گناهانشان) هلاك كرديم، آنها هرگز به سوي ايشان باز نميگردند. (۳۱)
وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۳۲﴾
و همه آنها روز قيامت نزد ما حاضر ميشوند. (۳۲)
وَآيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ﴿۳۳﴾
زمين مرده براي آنها آيتي است، ما آنرا زنده كرديم، و دانه هائي از آن خارج ساختيم، و آنها از آن ميخورند. (۳۳)
وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ ﴿۳۴﴾
و در آن باغهائي از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمه هائي از آن بيرون فرستاديم. (۳۴)
لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿۳۵﴾
تا از ميوه آن بخورند در حالي كه دست آنها هيچ دخالتي در ساختن آن نداشته است، آيا شكر خدا را بجا نميآورند؟ (۳۵)
سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۶﴾
منزه است كسي كه تمام زوجها را آفريد، از آنچه زمين ميروياند، و از خود و از آنچه نميدانند! (۳۶)
وَآيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ ﴿۳۷﴾
شب براي آنها (نيز) نشانه اي است (از عظمت خدا) ما روز را از آن بر ميگيريم، ناگهان تاريكي آنها را فرا ميگيرد. (۳۷)
وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۳۸﴾
و خورشيد (نيز براي آنها آيتي است) كه پيوسته به سوي قرارگاهش در حركت است، اين تقدير خداوند قادر و دانا است. (۳۸)
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿۳۹﴾
و براي ماه منزلگاههائي قرار داديم (و به هنگامي كه اين منازل را طي
كرد) سرانجام به صورت شاخه كهنه (قوسي شكل و زرد رنگ) خرما در ميآيد. (۳۹)
لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾
نه براي خورشيد سزاوار است كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشي ميگيرد و هر كدام از آنها در مسير خود شناورند. (۴۰)
وَآيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾
اين نيز براي آنها نشانه اي است (از عظمت پروردگار) كه ما فرزندانشان
را در كشتيهائي كه مملو (از وسائل و بارها است) حمل كرديم. (۴۱)
وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ ﴿۴۲﴾
و براي آنها مركبهاي ديگري همانند آن آفريديم. (۴۲)
وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنْقَذُونَ ﴿۴۳﴾
و اگر بخواهيم آنها را غرق ميكنيم، به طوري كه نه فريادرسي داشته باشند، و نه كسي آنها را از دريا بگيرد. (۴۳)
إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ﴿۴۴﴾
مگر باز هم رحمت ما شامل حال آنها شود و تا زمان معيني از اين زندگي بهره گيرند. (۴۴)
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۵﴾
هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه پيش رو و پشت سر شما است (از
عذابهاي الهي) بترسيد، تا مشمول رحمت الهي شويد (اعتنا نميكنند). (۴۵)
وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۴۶﴾
و هيچ آيه اي از آيات پروردگارشان براي آنها نميآيد مگر اينكه از آن روي گردان ميشوند. (۴۶)
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ
الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ
اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۴۷﴾
و هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزي كرده انفاق
كنيد كافران به مومنان ميگويند آيا ما كسي را اطعام كنيم كه اگر خدا
ميخواست او را اطعام ميكرد (پس خدا خواسته كه او گرسنه باشد) شما فقط در
گمراهي آشكاريد. (۴۷)
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾
آنها ميگويند اگر راست ميگوئيد اين وعده (قيامت) كي خواهد بود؟! (۴۸)
مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾
(اما) جز اين انتظار نميكشند كه يك صيحه عظيم (آسماني) آنها را فرو گيرد در حالي كه مشغول جدال (در امور دنيا) هستند! (۴۹)
فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ﴿۵۰﴾
(چنان غافلگير ميشوند كه حتي) نميتوانند وصيتي كنند، يا به سوي خانواده خود مراجعت نمايند! (۵۰)
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ ﴿۵۱﴾
(بار ديگر) در صور دميده ميشود ناگهان آنها از قبرها شتابان به سوي (دادگاه) پروردگارشان ميروند. (۵۱)
قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۲﴾
مي گويند اي واي بر ما! چه كسي ما را از خوابگاهمان برانگيخت ؟ (آري)
اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده و فرستادگان (او) راست گفتند. (۵۲)
إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۵۳﴾
صيحه واحدي بيش نيست (فريادي از اين برميخيزد) ناگهان همگي نزد ما حاضر ميشوند. (۵۳)
فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۴﴾
امروز به هيچكس ستم نميشود و جز آنچه را عمل ميكرديد جزا داده نميشويد. (۵۴)
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ ﴿۵۵﴾
بهشتيان امروز به نعمتهاي خدا مشغول و مسرورند (و از هر انديشه ناراحت كننده بركنار). (۵۵)
هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ ﴿۵۶﴾
آنها و همسرانشان در سايه هاي (قصرها و درختان بهشتي) بر تختها تكيه كرده اند! (۵۶)
لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ ﴿۵۷﴾
براي آنها در بهشت ميوه بسيار لذت بخشي است و هر چه بخواهند در اختيار آنها خواهد بود. (۵۷)
سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ ﴿۵۸﴾
براي آنها سلام (و درود الهي) است، اين سخني است از ناحيه پروردگار (۵۸)
وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۹﴾
جدا شويد امروز اي گنهكاران! (۵۹)
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۶۰﴾
آيا با شما عهد نكردم اي فرزندان آدم! كه شيطان را پرستش نكنيد كه او براي شما دشمن آشكاري است ؟ (۶۰)
وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾
و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است ؟ (۶۱)
وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ ﴿۶۲﴾
او افراد زيادي از شما را گمراه كرد، آيا انديشه نكرديد؟ (۶۲)
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۶۳﴾
اين همان دوزخي است كه به شما وعده داده ميشد. (۶۳)
اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۶۴﴾
امروز وارد آن شويد و به آتش آن بسوزيد به خاطر كفري كه داشتيد! (۶۴)
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۶۵﴾
امروز بر دهان آنها مهر مينهيم، و دستهايشان با ما سخن ميگويند و پاهايشان كارهائي را كه انجام ميدادند شهادت ميدهند. (۶۵)
وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ ﴿۶۶﴾
و اگر بخواهيم چشمان آنها را محو ميكنيم، سپس براي عبور از راه ميخواهند بر يكديگر پيشي بگيرند اما چگونه ميتوانند ببينند؟! (۶۶)
وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ ﴿۶۷﴾
و اگر بخواهيم آنها را در جاي خود مسخ ميكنيم (و به مجسمه هائي بيروح
مبدل ميسازيم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند يا به عقب برگردند. (۶۷)
وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ ﴿۶۸﴾
هر كس را كه طول عمر دهيم در آفرينش واژگونه ميكنيم (و به ناتواني كودكي باز ميگردانيم) آيا انديشه نميكنند؟ (۶۸)
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ ﴿۶۹﴾
ما هرگز شعر به او نياموختيم، و شايسته او نيست، اين (كتاب آسماني) تنها ذكر و قرآن مبين است. (۶۹)
لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿۷۰﴾
هدف اين است كه افرادي را كه زنده اند انذار كند و بر كافران اتمام حجت شود و فرمان عذاب بر آنها مسلم گردد. (۷۰)
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ ﴿۷۱﴾
آيا آنها نديدند كه از آنچه با قدرت خود به عمل آورده ايم چهار پاياني براي آنها آفريديم كه آنان مالك آن هستند؟ (۷۱)
وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ ﴿۷۲﴾
آنها را رام ايشان ساختيم، هم مركب آنان از آن است و هم از آن تغذيه ميكنند. (۷۲)
وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾
و براي آنان منافع ديگري در آن (حيوانات) است و نوشيدنيهاي گوارائي، آيا با اين حال شكرگزاري نميكنند؟ (۷۳)
وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۷۴﴾
آنها غير از خدا معبوداني براي خويش برگزيدند به اين اميد كه ياري شوند. (۷۴)
لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ ﴿۷۵﴾
ولي آنان قادر به ياري ايشان نيستند و اين (عبادت كنندگان در قيامت) لشكر آنها خواهند بود كه در آتش دوزخ حضور مييابند! (۷۵)
فَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۶﴾
بنا بر اين سخنان آنها تو را غمگين نسازد، ما آنچه را پنهان ميدارند يا آشكار ميكنند ميدانيم! (۷۶)
أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ ﴿۷۷﴾
آيا انسان نديد (نميداند) كه ما او را از نطفه اي بيارزش آفريديم، و
او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه) به مخاصمه آشكار برخاست! (۷۷)
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ﴿۷۸﴾
و براي ما مثالي زد و آفرينش خود را فراموش كرد، و گفت چه كسي اين استخوانها را زنده ميكند در حالي كه پوسيده است ؟ (۷۸)
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ﴿۷۹﴾
بگو: همان كسي آنرا زنده ميكند كه نخستين بار آنرا آفريد، و او به هر مخلوقي آگاه است! (۷۹)
الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ ﴿۸۰﴾
همان كسي كه براي شما از درخت سبز آتش آفريد، و شما به وسيله آن آتش ميافروزيد. (۸۰)
أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى
أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿۸۱﴾
آيا كسي كه آسمانها و زمين را آفريد قدرت ندارد همانند آنها (انسانهاي
خاك شده) را بيافريند؟ آري (ميتواند) و او آفريدگار دانا است! (۸۱)
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۸۲﴾
فرمان او تنها اين است كه هر گاه چيزي را اراده كند به او ميگويد: موجود باش آن نيز بلافاصله موجود ميشود! (۸۲)
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾
پس منزه است خداوندي كه مالكيت و حاكميت همه چيز در دست او است، و (همگي) به سوي او باز ميگرديد. (۸۳)
سوره ۳۷: الصافات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا ﴿۱﴾
سوگند به آنها كه صف كشيده اند (و صفوف خود را منظم ساخته اند). (۱)
فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا ﴿۲﴾
همانها كه قويا نهي ميكنند (و باز ميدارند). (۲)
فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا ﴿۳﴾
و آنها كه پي درپي ذكر (الهي) را تلاوت ميكنند. (۳)
إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ ﴿۴﴾
كه معبود شما مسلما يكتاست. (۴)
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ ﴿۵﴾
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست و پروردگار مشرقها! (۵)
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿۶﴾
ما آسمان پائين را با ستارگان تزيين كرديم. (۶)
وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ ﴿۷﴾
و آن را از هر شيطان خبيثي حفظ نموديم. (۷)
لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ ﴿۸﴾
آنها نميتوانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرا دهند (و هرگاه چنين بخواهند) از هر سو هدف تيرها قرار ميگيرند! (۸)
دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿۹﴾
آنها به شدت به عقب رانده ميشوند، و براي آنان عذاب دائم است. (۹)
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿۱۰﴾
مگر آنها كه در لحظه اي كوتاه براي استراق سمع به آسمان نزديك شوند كه شهاب ثاقب آنها را تعقيب ميكند! (۱۰)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ ﴿۱۱﴾
از آنها بپرس: آيا آفرينش (و معاد) آنان سختتر است يا آفرينش
فرشتگان (و آسمانها و زمين) ما آنها را از گل چسبنده اي آفريديم. (۱۱)
بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ ﴿۱۲﴾
تو از انكار آنها تعجب ميكني، ولي آنها مسخره ميكنند! (۱۲)
وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ ﴿۱۳﴾
و هنگامي كه به آنها تذكر داده شود هرگز متذكر نميشوند. (۱۳)
وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ ﴿۱۴﴾
و هنگامي كه معجزه اي را ببينند ديگران را نيز به استهزا دعوت ميكنند! (۱۴)
وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾
و ميگويند اين فقط سحر آشكاري است. (۱۵)
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۱۶﴾
آنها ميگويند آيا هنگامي كه ما مرديم و خاك و استخوان شديم بار ديگر برانگيخته خواهيم شد! (۱۶)
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۱۷﴾
يا پدران نخستين ما (باز ميگردند)؟ (۱۷)
قُلْ نَعَمْ وَأَنْتُمْ دَاخِرُونَ ﴿۱۸﴾
بگو آري، همه شما زنده ميشويد، در حالي كه خوار و كوچك خواهيد بود. (۱۸)
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنْظُرُونَ ﴿۱۹﴾
تنها يك صيحه عظيم واقع ميشود ناگهان همه (از قبرها بر ميخيزند و) نگاه ميكنند. (۱۹)
وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ ﴿۲۰﴾
و ميگويند: اي واي بر ما اين روز جزا است. (۲۰)
هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿۲۱﴾
(آري) اين همان روز جدائي است كه شما آن را تكذيب ميكرديد (جداي حق از باطل). (۲۱)
احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿۲۲﴾
(در اين هنگام به فرشتگان دستور داده ميشود) ظالمان و همرديفان آنها و آنچه را ميپرستيدند … (۲۲)
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴿۲۳﴾
(آري آنچه را) جز خدا ميپرستيدند جمع كنيد و به سوي راه دوزخ هدايتشان نمائيد. (۲۳)
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ ﴿۲۴﴾
آنها را متوقف سازيد كه بايد بازپرسي شوند. (۲۴)
مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿۲۵﴾
شما چرا از هم ياري نميطلبيد. (۲۵)
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿۲۶﴾
ولي آنها در آن روز تسليم قدرت خداوندند. (۲۶)
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۲۷﴾
(و در اينحال) آنها رو به يكديگر كرده و از هم سؤ ال ميكنند … (۲۷)
قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ ﴿۲۸﴾
گروهي ميگويند: (شما رهبران گمراه ما) از طريق خيرخواهي و نيكي وارد شديد (اما جز مكر و فريب چيزي در كارتان نبود). (۲۸)
قَالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۲۹﴾
(آنها در جواب) ميگويند: شما خودتان اهل ايمان نبوديد (تقصير ما چيست)؟ (۲۹)
وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ ﴿۳۰﴾
ما هيچگونه سلطه اي بر شما نداشتيم، بلكه شما خود قومي طغيانگر بوديد! (۳۰)
فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ﴿۳۱﴾
اكنون فرمان خدا بر همه ما مسلم شده، و همگي از عذاب او ميچشيم. (۳۱)
فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ ﴿۳۲﴾
(آري) ما شما را گمراه كرديم همانگونه كه خود گمراه بوديم. (۳۲)
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿۳۳﴾
همه آنها (پيشوايان و پيروان گمراه) در آن روز در عذاب الهي مشتركند. (۳۳)
إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ ﴿۳۴﴾
(آري) ما اينگونه با مجرمان رفتار ميكنيم. (۳۴)
إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۳۵﴾
چرا كه وقتي به آنها لا اله الا الله گفته ميشد استكبار ميكردند. (۳۵)
وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ ﴿۳۶﴾
و پيوسته ميگفتند: آيا ما خدايان خود را به خاطر شاعر ديوانه اي رها كنيم؟! (۳۶)
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳۷﴾
چنين نيست، او حق آورده، و پيامبران پيشين را تصديق كرده است. (۳۷)
إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ ﴿۳۸﴾
اما شما (مستكبران كوردل) به طور مسلم عذاب دردناك (الهي) را خواهيد چشيد. (۳۸)
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۳۹﴾
و جز به اعمالي كه انجام ميداديد جزا داده نميشويد. (۳۹)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۴۰﴾
جز بندگان مخلص پروردگار (كه از همه اين مجازاتها بركنارند). (۴۰)
أُولَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ ﴿۴۱﴾
براي آنها (بندگان مخلص) روزي معين و ويژه اي است. (۴۱)
فَوَاكِهُ وَهُمْ مُكْرَمُونَ ﴿۴۲﴾
ميوه هاي گوناگون پر ارزش، و آنها مورد احترامند. (۴۲)
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۴۳﴾
در باغهاي پرنعمت بهشت. (۴۳)
عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۴۴﴾
بر تختها روبروي يكديگر تكيه زده اند. (۴۴)
يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ ﴿۴۵﴾
گرداگرد آنها قدحهاي لبريز از شراب طهور را ميگردانند (۴۵)
بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ ﴿۴۶﴾
شرابي كه سفيد و درخشنده و لذتبخش براي نوشندگان است. (۴۶)
لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنْزَفُونَ ﴿۴۷﴾
شرابي كه نه در آن مايه فساد عقل است نه موجب مستي ميگردد. (۴۷)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ ﴿۴۸﴾
و نزد آنها همسراني است كه جز به شوهران خود عشق نميورزند و چشماني درشت (و زيبا) دارند. (۴۸)
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ ﴿۴۹﴾
گوئي (از لطافت و سفيدي) همچون تخم مرغهايي هستند كه (در زير بال و پر
مرغ) پنهان مانده (و دست انساني هرگز آن را لمس نكرده است). (۴۹)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۵۰﴾
(در حالي كه آنها غرق گفتگو هستند) و بعضي رو به بعضي ديگر كرده سؤ ال ميكنند … (۵۰)
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ ﴿۵۱﴾
يكي از آنها ميگويد: من همنشيني داشتم. (۵۱)
يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ ﴿۵۲﴾
كه پيوسته ميگفت: آيا (به راستي) تو اين سخن را باور كرده اي ؟… (۵۲)
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ ﴿۵۳﴾
كه وقتي ما مرديم و خاك و استخوان شديم (بار ديگر) زنده ميشويم، و جزا داده خواهيم شد؟! (۵۳)
قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ ﴿۵۴﴾
(سپس) ميگويد: آيا شما ميتوانيد از او خبري بگيريد؟ (۵۴)
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ ﴿۵۵﴾
اينجاست كه به جستجو بر ميخيزد و نگاهي ميكند ناگهان او را در وسط جهنم ميبيند! (۵۵)
قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ ﴿۵۶﴾
مي گويد: به خدا سوگند چيزي نمانده بود كه مرا نيز به هلاكت بكشاني! (۵۶)
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۵۷﴾
و هر گاه نعمت پروردگارم نبود من نيز از احضار شدگان در دوزخ بودم! (۵۷)
أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ ﴿۵۸﴾
(اي دوستان) آيا ما هرگز نميميريم ؟ (و در بهشت جاودانه خواهيم بود). (۵۸)
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿۵۹﴾
و جز همان مرگ اول مرگي به سراغ ما نخواهد آمد و ما هرگز مجازات نخواهيم شد؟ (چه نعمتي براي خداي من!). (۵۹)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۶۰﴾
راستي اين پيروزي بزرگي است. (۶۰)
لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ ﴿۶۱﴾
آري براي مثل اين پاداش تلاشگران بايد بكوشند. (۶۱)
أَذَلِكَ خَيْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿۶۲﴾
آيا اين (نعمتهاي جاويدان بهشت) بهتر است يا درخت (نفرت انگيز) زقوم؟! (۶۲)
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ ﴿۶۳﴾
ما آن را مايه درد و رنج ظالمان قرار داديم. (۶۳)
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ ﴿۶۴﴾
درختي است كه از قعر جهنم ميرويد! (۶۴)
طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ ﴿۶۵﴾
شكوفه آن مانند كله هاي شياطين است. (۶۵)
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۶۶﴾
آنها (مجرمان) از آن ميخورند و شكم خود را از آن پر ميكنند. (۶۶)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِيمٍ ﴿۶۷﴾
سپس روي آن آب داغ متعفني مينوشند. (۶۷)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ ﴿۶۸﴾
سپس بازگشت آنها به سوي جهنم است. (۶۸)
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ ﴿۶۹﴾
چرا كه آنها پدران خود را گمراه يافتند. (۶۹)
فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ ﴿۷۰﴾
با اينحال با سرعت به دنبال آنان ميدوند. (۷۰)
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۷۱﴾
قبل از آنها اكثر پيشينيان (نيز) گمراه شدند. (۷۱)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ ﴿۷۲﴾
ما در ميان آنها انذاركنندگاني فرستاديم. (۷۲)
فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۷۳﴾
بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود؟ (۷۳)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۷۴﴾
مگر بندگان مخلص ما! (۷۴)
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿۷۵﴾
نوح ما را ندا كرد (و ما دعاي او را اجابت كرديم)، و چه خوب اجابت كننده اي هستيم. (۷۵)
وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۷۶﴾
و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهائي بخشيديم. (۷۶)
وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿۷۷﴾
و فرزندانش را بازماندگان (روي زمين) قرار داديم. (۷۷)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۷۸﴾
و نام نيك او را در ميان امتهاي بعد باقي گذارديم. (۷۸)
سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ﴿۷۹﴾
سلام باد بر نوح در ميان جهانيان. (۷۹)
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۸۰﴾
ما اينگونه نيكوكاران را پاداش ميدهيم. (۸۰)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۱﴾
چرا كه او از بندگان با ايمان ما بود. (۸۱)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿۸۲﴾
سپس ديگران (دشمنان او) را غرق كرديم. (۸۲)
وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ ﴿۸۳﴾
و از پيروان او (نوح) ابراهيم بود. (۸۳)
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۴﴾
به خاطر بياور هنگامي را كه با قلب سليم به پيشگاه پروردگارش آمد. (۸۴)
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿۸۵﴾
هنگامي كه به پدر و قومش گفت: اينها چه چيز است كه ميپرستيد؟! (۸۵)
أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ ﴿۸۶﴾
آيا غير از خدا، به سراغ اين معبودان دروغين ميرويد؟ (۸۶)
فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۷﴾
شما درباره پروردگار عالميان چه گمان ميبريد؟ (۸۷)
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ ﴿۸۸﴾
(سپس) او نگاهي به ستارگان افكند. (۸۸)
فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ ﴿۸۹﴾
و گفت من بيمارم (و با شما به مراسم جشن نميآيم). (۸۹)
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ ﴿۹۰﴾
آنها از او روي برتافته و به او پشت كردند (و به سرعت دور شدند). (۹۰)
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿۹۱﴾
(او وارد بتخانه شد) مخفيانه نگاهي به معبودان آنها كرد و از روي تمسخر گفت: چرا از اين غذاها نميخوريد؟ (۹۱)
مَا لَكُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿۹۲﴾
(اصلا) چرا سخن نميگوئيد؟! (۹۲)
فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ ﴿۹۳﴾
سپس ضربه اي محكم با دست راست و با توجه بر پيكر آنها فرود آورد (و همه را جز بت بزرگ در هم شكست) (۹۳)
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ ﴿۹۴﴾
آنها با سرعت به سراغ او آمدند. (۹۴)
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿۹۵﴾
او (ابراهيم) گفت: آيا چيزي را ميپرستيد كه با دست خود ميتراشيد؟ (۹۵)
وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾
با اينكه خداوند هم شما را آفريده و هم بتهائي را كه ميسازيد! (۹۶)
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ ﴿۹۷﴾
آنها گفتند بناي مرتفعي براي او بسازيد، و او را در جهنمياز آتش بيفكنيد! (۹۷)
فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ ﴿۹۸﴾
آنها طرحي براي نابودي ابراهيم ريخته بودند ولي ما آنها را پست و مغلوب ساختيم. (۹۸)
وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴿۹۹﴾
(او از اين مهلكه به سلامت بيرون آمد) و گفت: من به سوي پروردگارم ميروم او مرا هدايت خواهد كرد. (۹۹)
رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۰۰﴾
پروردگارا! به من از (فرزندان) صالح ببخش. (۱۰۰)
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ ﴿۱۰۱﴾
ما او (ابراهيم) را به نوجواني بردبار و پر استقامت بشارت داديم. (۱۰۱)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي
الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ
افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ
﴿۱۰۲﴾
هنگامي كه با او به مقام سعي و كوشش رسيد گفت: فرزندم من در خواب ديدم
كه بايد تو را ذبح كنم! بنگر نظر تو چيست ؟ گفت: پدرم هر چه دستور داري
اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهي يافت! (۱۰۲)
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ ﴿۱۰۳﴾
هنگامي كه هر دو تسليم و آماده شدند و ابراهيم جبين او را بر خاك نهاد … (۱۰۳)
وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿۱۰۴﴾
او را ندا داديم كه اي ابراهيم! (۱۰۴)
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۰۵﴾
آنچه را در خواب ماموريت يافتي انجام دادي، ما اينگونه نيكوكاران را جزا ميدهيم. (۱۰۵)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ ﴿۱۰۶﴾
اين مسلما امتحان مهم و آشكاري است. (۱۰۶)
وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ﴿۱۰۷﴾
ما ذبح عظيمي را فداي او كرديم. (۱۰۷)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۰۸﴾
و نام نيك او را در امتهاي بعد باقي گذارديم. (۱۰۸)
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿۱۰۹﴾
سلام بر ابراهيم باد! (۱۰۹)
كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۱۰﴾
اينگونه نيكوكاران را پاداش ميدهيم. (۱۱۰)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۱﴾
او (ابراهيم) از بندگان با ايمان ما است. (۱۱۱)
وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۱۲﴾
ما او را به اسحاق، پيامبري صالح، بشارت داديم. (۱۱۲)
وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ ﴿۱۱۳﴾
ما به او و اسحاق بركت داديم، و از دودمان آنها افرادي نيكوكار به وجود آمدند و افرادي كه آشكارا به خود ستم كردند. (۱۱۳)
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۱۱۴﴾
ما به موسي و هارون نعمت بخشيديم. (۱۱۴)
وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۱۱۵﴾
آنها و قومشان را از اندوه بزرگ نجات داديم. (۱۱۵)
وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿۱۱۶﴾
و آنها را ياري كرديم تا بر دشمنان خود پيروز شدند. (۱۱۶)
وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ ﴿۱۱۷﴾
ما به آنها كتاب (آسماني) داديم. (۱۱۷)
وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۱۱۸﴾
آنها را به راه راست هدايت كرديم. (۱۱۸)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۱۹﴾
و ذكر خير آنها را در اقوام بعد باقي گذارديم. (۱۱۹)
سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۱۲۰﴾
سلام بر موسي و هارون. (۱۲۰)
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲۱﴾
ما اينگونه نيكوكاران را پاداش ميدهيم. (۱۲۱)
إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۲۲﴾
آنها از بندگان مؤ من ما بودند. (۱۲۲)
وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۲۳﴾
و الياس از رسولان ما بود. (۱۲۳)
إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۲۴﴾
به خاطر بياور هنگامي كه به قومش گفت: آيا تقوا پيشه نميكنيد؟ (۱۲۴)
أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ ﴿۱۲۵﴾
آيا بت بعل را ميخوانيد و بهترين خالقها را رها ميسازيد؟! (۱۲۵)
اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۲۶﴾
خدائي كه پروردگار شما و پروردگار نياكان شما است. (۱۲۶)
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۲۷﴾
اما آنها او را تكذيب كردند ولي مسلما همگي در دادگاه عدل الهي احضار ميشوند. (۱۲۷)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۲۸﴾
مگر بندگان مخلص خدا. (۱۲۸)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۲۹﴾
ما نام نيك او (الياس) را در ميان امتهاي بعد برقرار ساختيم. (۱۲۹)
سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ ﴿۱۳۰﴾
سلام بر الياسين. (۱۳۰)
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۳۱﴾
ما اينگونه نيكوكاران را پاداش ميدهيم. (۱۳۱)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۳۲﴾
او از بندگان مؤ من ما است. (۱۳۲)
وَإِنَّ لُوطًا لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۳۳﴾
لوط از رسولان ما بود. (۱۳۳)
إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿۱۳۴﴾
به خاطر بياور زماني را كه او و خاندانش را نجات همگي داديم. (۱۳۴)
إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿۱۳۵﴾
مگر پيرزني كه در ميان آن قوم باقي ماند (و به سرنوشت آنها گرفتار شد). (۱۳۵)
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ ﴿۱۳۶﴾
سپس بقيه را نابود كرديم. (۱۳۶)
وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ ﴿۱۳۷﴾
و شما پيوسته صبحگاهان از كنار (ويرانه هاي شهرهاي) آنها عبور ميكنيد … (۱۳۷)
وَبِاللَّيْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۳۸﴾
و شبانگاه، آيا نميانديشيد. (۱۳۸)
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۳۹﴾
و يونس از رسولان ما بود. (۱۳۹)
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۱۴۰﴾
به خاطر بياور زماني را كه به سوي كشتي مملو (از جمعيت و بار) فرار كرد. (۱۴۰)
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿۱۴۱﴾
و با آنها قرعه افكند (و قرعه بنام او اصابت كرد و) مغلوب شد. (۱۴۱)
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿۱۴۲﴾
(او را به دريا افكندند) و ماهي عظيمي او را بلعيد، در حالي كه مستحق ملامت بود! (۱۴۲)
فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿۱۴۳﴾
و اگر او از تسبيح كنندگان نبود… (۱۴۳)
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۴۴﴾
تا روز قيامت در شكم ماهي ميماند. (۱۴۴)
فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ ﴿۱۴۵﴾
(به هر حال ما او را رهائي بخشيديم و) او را در يك سرزمين خشك خالي از گياه افكنديم در حالي كه بيمار بود. (۱۴۵)
وَأَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ ﴿۱۴۶﴾
و كدوبني بر او رويانديم (تا در سايه برگهاي پهن و مرطوبش آرامش يابد). (۱۴۶)
وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ ﴿۱۴۷﴾
و او را به سوي جمعيت يكصد هزار نفري، يا بيشتر، فرستاديم. (۱۴۷)
فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿۱۴۸﴾
آنها ايمان آوردند و تا مدت معلومي آنان را از مواهب زندگي بهره مند ساختيم. (۱۴۸)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ ﴿۱۴۹﴾
از آنها بپرس: آيا پروردگار تو دختراني دارد و پسران از آن آنها است؟! (۱۴۹)
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿۱۵۰﴾
آيا ما فرشتگان را به صورت دختران آفريديم و آنها ناظر بودند؟! (۱۵۰)
أَلَا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿۱۵۱﴾
بدانيد آنها با اين تهمت بزرگشان ميگويند. (۱۵۱)
وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۵۲﴾
خداوند فرزندي آورده! ولي آنها قطعا دروغ ميگويند! (۱۵۲)
أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ﴿۱۵۳﴾
آيا دختران را بر پسران ترجيح داده ؟ (۱۵۳)
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۱۵۴﴾
شما چگونه حكم ميكنيد؟ (و هيچ ميفهميد چه ميگوئيد؟). (۱۵۴)
أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۱۵۵﴾
آيا متذكر نميشويد؟ (۱۵۵)
أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُبِينٌ ﴿۱۵۶﴾
آيا شما دليل روشني در اين باره داريد؟ (۱۵۶)
فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۵۷﴾
كتابتان را بياوريد اگر راست ميگوييد! (۱۵۷)
وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۵۸﴾
آنها ميان او و جن (خويشاوندي و) نسبتي قائل شدند، در حالي كه جنيان
به خوبي ميدانستند كه اين بت پرستان در دادگاه الهي احضار ميشوند. (۱۵۸)
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۵۹﴾
منزه است خداوند از توصيفي كه آنها ميكنند. (۱۵۹)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۶۰﴾
مگر بندگان مخلص خدا. (۱۶۰)
فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿۱۶۱﴾
شما و آنچه پرستش ميكنيد، (۱۶۱)
مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ ﴿۱۶۲﴾
هرگز نميتوانيد كسي را (با آن) فريب دهيد. (۱۶۲)
إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ ﴿۱۶۳﴾
مگر آنها كه ميخواهند در آتش دوزخ بسوزند. (۱۶۳)
وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ ﴿۱۶۴﴾
هر يك از ما مقام معلومي داريم. (۱۶۴)
وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ ﴿۱۶۵﴾
و ما همگي (براي اطاعت فرمان خداوند) به صف ايستاده ايم. (۱۶۵)
وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ﴿۱۶۶﴾
و ما همگي تسبيح او ميگوييم. (۱۶۶)
وَإِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ ﴿۱۶۷﴾
آنها پيوسته ميگفتند: (۱۶۷)
لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِكْرًا مِنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۶۸﴾
اگر يكي از كتب پيشينيان نزد ما بود، (۱۶۸)
لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۶۹﴾
ما از بندگان مخلص خدا بوديم. (۱۶۹)
فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۱۷۰﴾
(اما هنگامي كه اين كتاب بزرگ آسماني بر آنها نازل شد) آنها به آن كافر شدند ولي بزودي نتيجه كار خود را خواهند دانست. (۱۷۰)
وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۷۱﴾
وعده قطعي ما براي بندگان مرسل ما از قبل مسلم شده. (۱۷۱)
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ ﴿۱۷۲﴾
كه آنها ياري ميشوند. (۱۷۲)
وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۱۷۳﴾
و لشكر ما (در تمام صحنه ها) پيروزند. (۱۷۳)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ﴿۱۷۴﴾
از آنها روي بگردان تا زمان معيني (تا زماني كه فرمان جهاد صادر شود). (۱۷۴)
وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۵﴾
و وضع آنها را بنگر (چه بيمحتوا است) اما به زودي آنها (محصول اعمال خود را) ميبينند. (۱۷۵)
أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ ﴿۱۷۶﴾
آيا آنها براي عذاب ما عجله ميكنند؟! (۱۷۶)
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۱۷۷﴾
اما هنگامي كه عذاب ما در صحن خانه هاشان فرود آيد صبحگاهان بدي خواهند داشت. (۱۷۷)
وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ﴿۱۷۸﴾
از آنها روي بگردان تا زمان معيني. (۱۷۸)
وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۹﴾
و وضع كارشان را ببين، آنها نيز به زودي (محصول اعمال خود را) ميبينند. (۱۷۹)
سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۸۰﴾
منزه است پروردگار، پروردگار عزت (و قدرت) از توصيفهايي كه آنها ميكنند. (۱۸۰)
وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۸۱﴾
و سلام بر رسولان. (۱۸۱)
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۸۲﴾
و حمد و ستايش مخصوص خداوندي است كه پروردگار عالميان است. (۱۸۲)
سوره ۳۸: ص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ﴿۱﴾
ص، سوگند به قرآني كه متضمن ذكر است (كه اين كتاب اعجاز الهي است). (۱)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿۲﴾
ولي كافران گرفتار غرور و اختلافند. (۲)
كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿۳﴾
چه بسيار اقوامي را كه پيش از آنها هلاك كرديم و به هنگام نزول عذاب فرياد ميزدند، ولي وقت نجات گذشته بود! (۳)
وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ ﴿۴﴾
آنها تعجب كردند كه چرا پيامبر انذار كننده اي از ميان آنها برخاسته، و كافران گفتند: اين ساحر دروغگوئي است! (۴)
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ ﴿۵﴾
آيا او بجاي اينهمه خدايان خداي واحدي قرار داده ؟ اين راستي چيز عجيبي است؟! (۵)
وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ ﴿۶﴾
سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد كه ميخواهند ما را به سوي بدبختي بكشانند! (۶)
مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿۷﴾
ما هرگز چنين چيزي از پدران خود نشنيده ايم، اين فقط يك دروغ است! (۷)
أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ ﴿۸﴾
آيا از ميان همه ما، قرآن تنها بر او (محمد) نازل شده ؟، آنها در
حقيقت در اصل وحي من ترديد دارند بلكه آنها هنوز عذاب الهي را نچشيده اند
(كه اينچنين گستاخانه سخن ميگويند). (۸)
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ ﴿۹﴾
مگر خزائن رحمت پروردگار قادر و بخشنده ات نزد آنها است (تا به هر كس ميل دارند بدهند)؟! (۹)
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ﴿۱۰﴾
يا اينكه مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين و آنچه در ميان اين دو است
از آن آنها است ؟ (اگر چنين است) به آسمانها بروند (و جلو نزول وحي را بر
قلب پاك محمد بگيرند). (۱۰)
جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ﴿۱۱﴾
(آري) اينها لشكر كوچك شكست خورده اي از احزابند! (۱۱)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿۱۲﴾
قبل از آنها قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پيامبران ما را) تكذيب كردند. (۱۲)
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ ﴿۱۳﴾
و قوم ثمود و لوط و اصحاب الايكه (قوم شعيب)، اينها احزابي بودند (كه به تكذيب پيامبران برخاستند). (۱۳)
إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿۱۴﴾
هر يك از اين گروهها رسولان را تكذيب كردند، و عذاب الهي درباره آنها تحقق يافت. (۱۴)
وَمَا يَنْظُرُ هَؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ ﴿۱۵﴾
اينها (با اين اعمالشان) انتظاري جز اين نميكشند كه يك صيحه آسماني
فرود آيد صيحه اي كه در آن بازگشت نيست (و همگي را نابود سازد). (۱۵)
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۱۶﴾
آنها (از روي خيره سري) گفتند. پروردگارا! نصيب ما را از عذابت هر چه زودتر قبل از روز حساب به ما ده! (۱۶)
اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۷﴾
در برابر آنچه ميگويند شكيبا باش، و به خاطر بياور بنده ما داود صاحب قدرت و توبه كار را. (۱۷)
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿۱۸﴾
ما كوهها را مسخر او ساختيم كه هر شامگاه و صبحگاه با او تسبيح ميگفتند. (۱۸)
وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ ﴿۱۹﴾
پرندگان را نيز دستجمعي مسخر او كرديم (تا همراه او تسبيح خدا گويند) و همه اينها بازگشت كننده به سوي او بودند. (۱۹)
وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ﴿۲۰﴾
و حكومت او را استحكام بخشيديم، هم دانش به او داديم و هم داوري عادلانه. (۲۰)
وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿۲۱﴾
آيا داستان شاكيان هنگامي كه از محراب (داود) بالا رفتند به تو رسيده است؟! (۲۱)
إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ
خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ
وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ ﴿۲۲﴾
هنگامي كه (بي هيچ مقدمه) بر او وارد شدند و او از مشاهده آنها وحشت
كرد، گفتند نترس، دو نفر شاكي هستيم كه يكي از ما بر ديگري تعدي كرده،
اكنون در ميان ما به حق داوري كن و ستم روا مدار، و ما را به راه راست
هدايت فرما. (۲۲)
إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ
وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ﴿۲۳﴾
اين برادر من است نود و نه ميش دارد، و من يكي بيش ندارم، اما او
اصرار ميكند كه اين يكي را هم به من واگذار! و از نظر سخن بر من غلبه كرده
است. (۲۳)
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ
كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا
الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ
دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا
وَأَنَابَ ﴿۲۴﴾
(داود) گفت: مسلما او با درخواست يك ميش تو براي افزودن آن به ميشهايش
بر تو ستم كرده، و بسياري از دوستان به يكديگر ستم ميكنند مگر آنها كه
ايمان آورده اند و عمل صالح دارند، اما عده آنان كم است!، داود گمان كرد
ما او را (با اين ماجرا) آزموده ايم، از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به
سجده افتاد و توبه كرد. (۲۴)
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾
ما اين عمل را بر او بخشيديم، و او نزد ما داراي مقام والا و آينده نيك است. (۲۵)
يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ
بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ
سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ
عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ﴿۲۶﴾
اي داود ما تو را خليفه (و نماينده خود) در زمين قرار داديم، در ميان
مردم به حق داوري كن، و از هواي نفس پيروي منما كه تو را از راه خدا منحرف
ميسازد، كساني كه از راه خدا گمراه شوند عذاب شديدي به خاطر فراموش كردن
روز حساب دارند. (۲۶)
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا
ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ
النَّارِ ﴿۲۷﴾
ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان آنها است بيهوده نيافريديم، اين گمان كافران است واي بر كافران از آتش (دوزخ). (۲۷)
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ
﴿۲۸﴾
آيا كساني را كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند همچون مفسدان در زمين قرار دهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران! (۲۸)
كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۲۹﴾
اين كتابي است پر بركت كه بر تو نازل كرده ايم تا در آيات آن تدبر كنند و صاحبان مغز (و انديشه) متذكر شوند. (۲۹)
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾
ما سليمان را به داود بخشيديم، چه بنده خوبي ؟ چرا كه همواره به سوي خدا بازگشت ميكرد (و به ياد او بود). (۳۰)
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿۳۱﴾
به خاطر بياور هنگامي را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو را بر او عرضه داشتند. (۳۱)
فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾
گفت من اين اسبان را به خاطر پروردگارم دوست دارم (من ميخواهم از
آنها در جهاد استفاده كنم او همچنان به آنها نگاه ميكرد) تا از ديدگانش
پنهان شدند. (۳۲)
رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿۳۳﴾
(آنها آنقدر جالب بودند كه گفت) بار ديگر آنها را بازگردانيد و دست به ساقها و گردنهاي آنها كشيد (و آنها را نوازش داد). (۳۳)
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿۳۴﴾
ما سليمان را آزموديم، و بر كرسي او جسدي افكنديم، سپس او به درگاه خداوند انابه كرد. (۳۴)
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۳۵﴾
گفت: پروردگارا مرا ببخش، و حكومتي به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچكس نباشد، كه تو بسيار بخشنده اي. (۳۵)
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ ﴿۳۶﴾
ما باد را مسخر او ساختيم تا مطابق فرمانش به نرمي حركت كند، و به هر جا او ميخواهد برود. (۳۶)
وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿۳۷﴾
و شياطين را مسخر او ساختيم، هر بناء و غواصي از آنها. (۳۷)
وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ﴿۳۸﴾
و گروه ديگري (از شياطين) را در غل و زنجير (تحت سلطه او) قرار داديم. (۳۸)
هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۳۹﴾
(و به او گفتيم) اين عطاي ماست به هر كس ميخواهي (و صلاح ميبيني) ببخش و از هر كس ميخواهي امساك كن و حسابي بر تو نيست. (۳۹)
وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۰﴾
و براي او (سليمان) نزد ما مقامي ارجمند و سرانجامي نيك است. (۴۰)
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿۴۱﴾
به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامي كه پروردگارش را خوانده كه شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده. (۴۱)
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿۴۲﴾
(به او گفتيم) پاي خود را بر زمين بكوب اين، چشمه آبي خنك براي شستشو و نوشيدن است. (۴۲)
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۴۳﴾
و خانواده اش را به او بخشيديم، و همانند آنها را با آنها قرار داديم، تا رحمتي از سوي ما باشد و تذكري براي صاحبان فكر. (۴۳)
وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۴۴﴾
(و به او گفتيم) بسته اي از ساقه هاي گندم (يا مانند آن) را برگير و
به او (همسرت) بزن و سوگند خود را مشكن، ما او را شكيبا يافتيم، چه بنده
خوبي كه بسيار بازگشت كننده به سوي خدا بود؟ (۴۴)
وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ ﴿۴۵﴾
و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را صاحبان دستهاي (نيرومند) و چشمهاي (بينا). (۴۵)
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ ﴿۴۶﴾
ما آنها را با خلوص ويژه اي خالص كرديم، و آن يادآوري سراي آخرت بود. (۴۶)
وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ ﴿۴۷﴾
و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيكانند. (۴۷)
وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ ﴿۴۸﴾
و به خاطر بياور اسماعيل و اليسع و ذالكفل را كه همه از نيكان بودند. (۴۸)
هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۹﴾
اين يك يادآوري است، و براي پرهيزگاران بازگشت نيكوئي است. (۴۹)
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿۵۰﴾
باغهاي جاويدان بهشتي كه درهايش به روي آنان گشوده است. (۵۰)
مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ ﴿۵۱﴾
در حالي كه در آن بر تختها تكيه كرده اند و انواع ميوه ها و نوشيدنيهاي گوناگون در اختيار آنان است. (۵۱)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ﴿۵۲﴾
و نزد آنان همسراني است كه تنها چشم به شوهرانشان دوخته اند و همگي هم سن و سالند. (۵۲)
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۵۳﴾
اين چيزي است كه براي روز حساب به شما وعده داده ميشود (وعدهاي تخلف ناپذير). (۵۳)
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ ﴿۵۴﴾
اين روزي ما است كه هرگز پايان نميگيرد. (۵۴)
هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿۵۵﴾
اين (پاداش پرهيزگاران است) و براي طغيانگران بدترين محل بازگشت است. (۵۵)
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۵۶﴾
دوزخ است كه در آن وارد ميشوند و چه بستر بدي است؟! (۵۶)
هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿۵۷﴾
اين نوشابه حميم و غساق است دو مايع سوزان و تيره رنگ) كه بايد از آن بچشند. (۵۷)
وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿۵۸﴾
و جز اينها كيفرهاي ديگري همشكل آن را دارند. (۵۸)
هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿۵۹﴾
(به آنها گفته ميشود) اين فوجي است كه همراه شما وارد دوزخ همان رؤ ساي ضلالند) خوشامد بر آنها مباد، همگي در آتش خواهند سوخت. (۵۹)
قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾
آنها (به رؤ ساي خود) ميگويند: بلكه خوشامد بر شما مباد كه اين عذاب را شما براي ما فراهم ساختيد، چه بد قرارگاهي است اينجا؟! (۶۰)
قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿۶۱﴾
(سپس) ميگويند: پروردگارا هر كس اين عذاب را براي ما فراهم ساخته عذابي مضاعف در آتش بر او بيفزا. (۶۱)
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾
آنها ميگويند چرا مرداني را كه ما از اشرار ميشمرديم (در اينجا، در آتش دوزخ) نميبينيم. (۶۲)
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿۶۳﴾
آيا ما آنها را به سخريه گرفتيم يا (به اندازهاي حقير بودند كه) چشمها آنها را نميديد؟! (۶۳)
إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿۶۴﴾
اين يك واقعيت است گفتگوهاي خصمانه دوزخيان! (۶۴)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۶۵﴾
بگو من فقط يك انذاركننده ام و هيچ معبودي جز خداوند يگانه قهار نيست. (۶۵)
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿۶۶﴾
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، پروردگار عزيز و غفار. (۶۶)
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾
بگو: اين يك خبر بزرگ است! (۶۷)
أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾
كه شما از آن روي گردان هستيد. (۶۸)
مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾
من از ملاء اعلي (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامي كه (درباره آفرينش آدم مخاصمه ميكردند خبر ندارم. (۶۹)
إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۷۰﴾
تنها چيزي كه به من وحي ميشود اين است كه من انذاركننده آشكاري هستم. (۷۰)
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ ﴿۷۱﴾
به خاطر بياور هنگامي را كه پروردگارت به ملائكه گفت: من بشري را از گل ميآفرينم. (۷۱)
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۷۲﴾
هنگامي كه آن را نظام بخشيدم و از روح خودم در آن دميدم براي او سجده كنيد. (۷۲)
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۷۳﴾
در آن هنگام همه فرشتگان سجده كردند. (۷۳)
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۷۴﴾
جز ابليس كه تكبر ورزيد و از كافران بود! (۷۴)
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ ﴿۷۵﴾
گفت: اي ابليس چه چيز مانع تو از سجده كردن بر مخلوقي كه با قدرت خود
او را آفريدم گرديد؟ آيا تكبر كردي، يا از برترين بودي ؟ (بالاتر از اينكه
فرمان سجود به تو داده شود!). (۷۵)
قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ ﴿۷۶﴾
گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفريده اي و او را از گل. (۷۶)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿۷۷﴾
فرمود: از آسمانها (و از صفوف ملائكه) خارج شو كه تو رانده درگاه مني! (۷۷)
وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿۷۸﴾
و مسلما لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود. (۷۸)
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۷۹﴾
عرض كرد: پروردگار من! مرا تا روزي كه انسانها برانگيخته ميشوند مهلت ده. (۷۹)
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿۸۰﴾
فرمود تو از مهلت داده شدگاني. (۸۰)
إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۸۱﴾
ولي تا روز و زمان معيني. (۸۱)
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۸۲﴾
گفت: به عزتت سوگند همه آنها را گمراه خواهم كرد (۸۲)
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۸۳﴾
مگر بندگان خالص تو از ميان آنها. (۸۳)
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿۸۴﴾
فرمود: به حق سوگند، و حق ميگويم. (۸۴)
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۸۵﴾
كه جهنم را از تو و پيروانت همگي پر خواهم كرد. (۸۵)
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ﴿۸۶﴾
بگو: (اي پيامبر!) من از شما هيچ پاداشي نميطلبم و من از متكلفين نيستم (سخنانم روشن و همراه با دليل است). (۸۶)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۸۷﴾
اين ( قرآن) وسيله تذكر براي همه جهانيان است. (۸۷)
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ﴿۸۸﴾
و خبر آن را بعد از مدتي ميشنويد! (۸۸)
سوره ۳۹: الزمر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿۱﴾
اين كتابي است كه از سوي خداوند عزيز و حكيم نازل شده است. (۱)
إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ ﴿۲﴾
ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم، خدا را پرستش كن و دين خود را براي او خالص گردان. (۲)
أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ
دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى
اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ
يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿۳﴾
آگاه باشيد دين خالص از آن خدا است، و آنها كه غير از خدا را اولياي
خود قرار دادند، و دليلشان اين بود كه اينها را نميپرستيم مگر به خاطر
اينكه ما را به خداوند نزديك كنند، خداوند روز قيامت ميان آنها در آنچه
اختلاف داشتند داوري ميكند، خداوند آن كس را كه دروغگو و كفران كننده است
هرگز هدايت نميكند. (۳)
لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لَاصْطَفَى مِمَّا
يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۴﴾
اگر (به فرض محال) خدا ميخواست فرزندي انتخاب كند از ميان مخلوقاتش
آنچه را ميخواست بر ميگزيد منزه است، (از اينكه فرزندي داشته باشد) او
خداوند واحد قهار است. (۴)
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ
عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ
الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ
الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿۵﴾
آسمانها و زمين را به حق آفريد، شب را بر روز ميپيچد، و روز را بر
شب، و خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش قرار داد، هر كدام تا سرآمد معيني
به حركت خود ادامه ميدهند، آگاه باشيد او قادر بخشنده است. (۵)
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا
وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ
فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ
ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ
فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿۶﴾
او شما را از نفس واحدي آفريد، و همسرش را از (باقيمانده گل) او خلق
كرد، و براي شما هشت زوج از چهارپايان نازل كرد، او شما را در شكم
مادرانتان آفرينشي بعد از آفرينش ديگر در ميان تاريكيهاي سه گانه ميبخشد،
اين است خداوند پروردگار شما، كه حكومت (در عالم هستي) از آن او است هيچ
معبودي جز او وجود ندارد با اينحال چگونه از راه حق منحرف ميشويد؟! (۶)
إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَلَا يَرْضَى
لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ
وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ
فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ
الصُّدُورِ ﴿۷﴾
اگر كفران كنيد خداوند از شما بينياز است، و هرگز كفران را براي
بندگانش نميپسندد، و اگر شكر او را بجا آوريد آن را براي شما ميپسندد و
هيچ گنهكاري گناه ديگري را بر دوش نميكشد، سپس بازگشت همه شما به سوي
پروردگارتان است، و شما را از آنچه انجام ميداديد آگاه ميسازد، چرا كه به
آنچه در سينه هاست آگاه است. (۷)
وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ
ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ
مِنْ قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ
تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ﴿۸﴾
هنگامي كه انسان را زياني رسد پروردگار خود را ميخواند، و به سوي او
باز ميگردد، اما هنگامي كه نعمتي از خود به او عطا كند آنچه را به خاطر آن
قبلا خدا را ميخواند به فراموشي ميسپرد، و براي خداوند شبيه هائي قرار
ميدهد، تا مردم را از راه او منحرف سازد، بگو چند روزي از كفرت بهره گير
كه از اصحاب دوزخي! (۸)
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ
الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ
يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو
الْأَلْبَابِ ﴿۹﴾
آيا چنين كسي با ارزش است يا كسي كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و
در حال سجده و قيام، از عذاب آخرت ميترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار
است، بگو آيا كساني كه ميدانند با كساني كه نميدانند يكسانند؟ تنها
صاحبان مغز متذكر ميشوند! (۹)
قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ
أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ
إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۱۰﴾
بگو: اي بندگان من كه ايمان آورده ايد! از (مخالفت پروردگارتان
بپرهيزيد، براي كساني كه در اين دنيا نيكي كرده اند پاداش نيك است، و زمين
خداوند وسيع است (هرگاه تحت فشار سردمداران كفر واقع شديد مهاجرت كنيد) كه
صابران اجر و پاداش خود را بيحساب دريافت ميدارند. (۱۰)
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ ﴿۱۱﴾
بگو: من مامورم كه خدا را پرستش كنم در حالي كه دينم را براي او خالص نمايم. (۱۱)
وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۲﴾
و مامورم كه نخستين مسلمان باشم. (۱۲)
قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۳﴾
بگو: من اگر نافرماني پروردگارم كنم از عذاب روز بزرگ قيامت (او) ميترسم. (۱۳)
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي ﴿۱۴﴾
بگو: من تنها خدا را ميپرستم، در حالي كه دينم را براي او خالص ميكنم. (۱۴)
فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ
الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا
ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿۱۵﴾
شما هر كس را جز او ميخواهيد بپرستيد، بگو: زيانكاران واقعي كساني
هستند كه سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست داده اند
آگاه باشيد زيان آشكار همين است. (۱۵)
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ
ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ
﴿۱۶﴾
براي آنها از بالاي سرشان سايبانهائي از آتش، و در زير پايشان نيز
سايبانهائي از آتش است، اين چيزي است كه خداوند با آن بندگانش را تخويف
ميكند، اي بندگان من از نافرماني من بپرهيزيد. (۱۶)
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿۱۷﴾
كساني كه از عبادت طاغوت اجتناب كردند و به سوي خداوند بازگشتند بشارت از آن آنها است، بنابراين بندگان مرا بشارت ده. (۱۷)
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو
الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾
كساني كه سخنان را ميشنوند و از نيكوترين آنها پيروي ميكنند، آنها كساني هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند. (۱۸)
أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ ﴿۱۹﴾
آيا تو ميتواني كسي را كه فرمان عذاب درباره او قطعي شده، رهائي بخشي
؟ آيا تو ميتواني كسي را كه در درون آتش است برگيري و بيرون آوري. (۱۹)
لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا
غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ
لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ ﴿۲۰﴾
ولي آنها كه تقواي الهي پيشه كردند غرفه هائي در بهشت دارند، غرفه
هاي ديگري بنا شده، و از زير آن نهرها جاري است، اين وعده الهي است و
خداوند در وعده خود تخلف نميكند. (۲۰)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ
يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُخْتَلِفًا
أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۲۱﴾
آيا نديدي كه خداوند از آسمان آبي فرستاد، و آن را به صورت چشمه هائي
در زمين وارد نمود سپس با آن زراعتي را خارج ميسازد كه الوان مختلف دارد
بعد اين گياه خشك ميشود، به گونه اي كه آن را زرد و بيروح ميبيني، سپس
آن را در هم ميشكند و خرد ميكند، در اين ماجرا تذكري براي صاحبان مغز
است. (۲۱)
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ
مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ
أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲۲﴾
آيا كسي كه خدا سينه اش را براي اسلام گشاده كرده، و بر فراز مركبي
از نور الهي قرار گرفته (همچون كوردلاني است كه نور هدايت به قلبشان راه
نيافته) واي بر آنها كه قلبهائي سخت در برابر ذكر خدا دارند، آنها در
گمراهي آشكارند. (۲۲)
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ
تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ
جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ
يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
﴿۲۳﴾
خداوند بهترين سخن را نازل كرده، كتابي كه آياتش (از نظر لطف و زيبائي
و عمق محتوا) همانند يكديگر است، آياتي مكرر دارد (تكراري شوق انگيز) كه
از شنيدن آياتش لرزه بر اندام كساني كه از پروردگارشان خاشعند ميافتد سپس
برون و درونشان نرم و متوجه ذكر خدا ميشود، اين هدايت الهي است كه هر كس
را بخواهد با آن راهنمائي ميكند، و هر كس را خداوند گمراه سازد راهنمائي
براي او نخواهد بود! (۲۳)
أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿۲۴﴾
آيا كسي كه با صورت خود عذاب دردناك (الهي) را دور ميسازد (همانند
كسي است كه هرگز آتش دوزخ به او نميرسد؟) و به ظالمان گفته ميشود بچشيد
آنچه را به دست ميآورديد. (۲۴)
كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۵﴾
كساني كه قبل از آنها بودند نيز آيات ما را تكذيب نمودند، و عذاب الهي از جائي كه فكر نميكردند به سراغ آنها آمد. (۲۵)
فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾
خداوند خواري را در زندگي اين دنيا به آنها چشانيد و عذاب آخرت شديدتر است اگر ميدانستند. (۲۶)
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۲۷﴾
ما براي مردم در اين قرآن از هر نوع مثلي زديم، شايد متذكر شوند. (۲۷)
قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۲۸﴾
قرآني است فصيح و خالي از هر گونه كجي و نادرستي شايد پرهيزگاري پيشه كنند. (۲۸)
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ
وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ
بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۹﴾
خداوند مثالي زده است: مردي را كه مملوك شركائي است كه درباره او
پيوسته به مشاجره مشغولند، و مردي را كه تنها تسليم يكنفر است، آيا اين دو
يكسانند؟ حمد مخصوص خدا است ولي اكثر آنها نميدانند. (۲۹)
إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ ﴿۳۰﴾
تو ميميري آنها نيز خواهند مرد! (۳۰)
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ ﴿۳۱﴾
سپس شما روز قيامت نزد پروردگارتان مخاصمه ميكنيد. (۳۱)