نقدی بر جشنواره فیلم فجر؛
وقتی راقم در کنفرانس خبری از نویسنده پرسیده شدکه با این اوضاع، چرا فیلم را به مقام مادر تقدیم کردهاید، او گفت که چون این دو نفر همدیگر را دوست داشتند، پس باکی نیست و حلالزاده است!
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ «نمور»، دومین ساختۀ سینمایی جناب بیدل است. نخستین فیلم او به نام روزگاری عشق و خیانت (۱۳۹۲) بر اساس فیلمنامهای از جناب بیدل و روحالله شمقدری، به تلاش صهیونیستها در سالهای قبل از انقلاب برای تصرف اراضی حاصلخیز پارسآباد مغان میپرداخت. او پس از ساخت چند فیلم و سریال برای تلویزیون حالا دومین فیلم خود را در ژانر ملودرام خانوادگی عرضه کرده است. فیلم نمور، اولین تجریۀ تهیه کنندگی سید یاسر جعفری نیز محسوب میشود.
فیلمنامۀ نمور، قصهگو است و سعی دارد با مخاطب عام ارتباط بگیرد. شاید به همین دلیل است که نقش اول آن به محمدرضا علیمردانی سپرده شده. او صداپیشۀ متبحری است که انیمیشنهای دیرین دیرین را جان بخشیده است. اما متأسفانه بازیگر خوبی نیست. و اصولاً دوبلورها اینطورند. مگر اینکه از دنیای بازیگری به دوبله آمده باشند، مانند سیامک اطلسی، خسرو شکیبایی یا ثریا قاسمی.
یکی از مشکلات اصلی فیلم نمور، آن است که همۀ گرهگشاییها به سکانس آخر موکول شده است. لذا مخاطب آن را پس میزند و حتی ممکن است به آن بخندد (چنانکه در سالن برج میلاد اینطور شد). فیلمساز در انتها، فیلمش را به مقام مادر و فرشته طائرپور تقدیم کرده است. بدون توجه به اینکه دلارام یعنی شخصیت مادر در این فیلم (سمیرا حسنپور)، یک تخم غاز گذاشته که حاصل عشق دوران جوانی اوست. و همین مسئله از سوی نظارت و ارزشیابی به ممیزی خورده و نویسنده مجبور به تغییر در فیلمنامه شده است. وقتی راقم در کنفرانس خبری از نویسنده پرسیده شد که با این اوضاع، چرا فیلم را به مقام مادر تقدیم کردهاید، او گفت که چون این دو نفر همدیگر را دوست داشتند، پس باکی نیست و حلالزاده است!
فیلمنامۀ نمور، قصهگو است و سعی دارد با مخاطب عام ارتباط بگیرد. شاید به همین دلیل است که نقش اول آن به محمدرضا علیمردانی سپرده شده. او صداپیشۀ متبحری است که انیمیشنهای دیرین دیرین را جان بخشیده است. اما متأسفانه بازیگر خوبی نیست. و اصولاً دوبلورها اینطورند. مگر اینکه از دنیای بازیگری به دوبله آمده باشند، مانند سیامک اطلسی، خسرو شکیبایی یا ثریا قاسمی.
یکی از مشکلات اصلی فیلم نمور، آن است که همۀ گرهگشاییها به سکانس آخر موکول شده است. لذا مخاطب آن را پس میزند و حتی ممکن است به آن بخندد (چنانکه در سالن برج میلاد اینطور شد). فیلمساز در انتها، فیلمش را به مقام مادر و فرشته طائرپور تقدیم کرده است. بدون توجه به اینکه دلارام یعنی شخصیت مادر در این فیلم (سمیرا حسنپور)، یک تخم غاز گذاشته که حاصل عشق دوران جوانی اوست. و همین مسئله از سوی نظارت و ارزشیابی به ممیزی خورده و نویسنده مجبور به تغییر در فیلمنامه شده است. وقتی راقم در کنفرانس خبری از نویسنده پرسیده شد که با این اوضاع، چرا فیلم را به مقام مادر تقدیم کردهاید، او گفت که چون این دو نفر همدیگر را دوست داشتند، پس باکی نیست و حلالزاده است!
نکتۀ دیگر این است که هیچ شخصیت و خانوادۀ سالمی در فیلم وجود ندارد:
ـ داود (محمدرضا علیمردانی) سالها قبل با نرگس (بهاره کیان افشار) ارتباط داشته و او را ترک کرده است. او الان با سمیرا (نسیم ادبی) زندگی میکند و آنها بچهای ندارند
ـ دانیال (محمدرضا عباسی) به عنوان برادر کوچکتر، زنش را طلاق داده است و اکنون با پسر شش سالهاش زندگی میکند
ـ دلارام (سمیرا حسنپور) بعد از ترک نامزدش بهروز، با علی ازدواج کرده از او هم بچهای ندارد
و یک غافلگیری عجیب که نمیتوان آن را فاش کرد، در انتها هست که نشان میدهد نسبها در این خانواده چقدر به هم ریختهاند.
ـ داود (محمدرضا علیمردانی) سالها قبل با نرگس (بهاره کیان افشار) ارتباط داشته و او را ترک کرده است. او الان با سمیرا (نسیم ادبی) زندگی میکند و آنها بچهای ندارند
ـ دانیال (محمدرضا عباسی) به عنوان برادر کوچکتر، زنش را طلاق داده است و اکنون با پسر شش سالهاش زندگی میکند
ـ دلارام (سمیرا حسنپور) بعد از ترک نامزدش بهروز، با علی ازدواج کرده از او هم بچهای ندارد
و یک غافلگیری عجیب که نمیتوان آن را فاش کرد، در انتها هست که نشان میدهد نسبها در این خانواده چقدر به هم ریختهاند.
حتی کودک 10 ساله فیلم هم سیگار می کشد!
آیا در فیلمی که به مقام مادر تقدیم شده، باید شاهد چنین روابط غیر متعارفی باشیم؟!