«مرگ اصلاحات صندوقمحور» اصطلاحی است که سعید حجاریان، تئوریسین اصلاحطلب پس از باخت اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری به کار برد. او پنج روز پس از انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ در توئیتی نوشت: «اصلاحات صندوقمحور مُرد! اما قبل از تدفین شکوهمند باید به اتاق تشریح برده شود تا علت مرگ روشن شود.
به گزارش شهدای ایران، «مرگ اصلاحات صندوقمحور» اصطلاحی است که سعید حجاریان، تئوریسین اصلاحطلب
پس از باخت اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری به کار برد. او پنج روز
پس از انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ در توئیتی نوشت: «اصلاحات صندوقمحور مُرد!
اما قبل از تدفین شکوهمند باید به اتاق تشریح برده شود تا علت مرگ روشن
شود. آیا مرگ به علت کهولت سن بوده است یا میتوان ردپای قاتل یا قاتلانی
را پیدا کرد؟» تعبیر قاتل برای آن است که مقصرانی غیر از خود اصلاحطلبان
بیابند، اما برخی واکنشهای اصلاحطلبان به شکست خود در انتخابات نشان
میدهد حداقل بخشی از آنان قائل به وجود قاتل بیرونی برای اصلاحات نیستند،
از سویی، سخن یکی از نمایندگان طیف رادیکال اصلاحطلب مبنی بر «مرگ اصلاحات
صندوقمحور» نه علیه اصلاحطلبان بلکه در واقع تهدید حاکمیت است و برآیند
مواضع او نشان میدهد منظورش این است که زین پس راهی رادیکال پیش خواهند
گرفت و، چون حاکمیت تن به خواستههای انتخاباتی آنان نداده است، دیگر مسیر
صندوق رأی را نخواهند رفت و برای تحقق آنچه «تغییر» مینامند، پی راه دیگری
غیر انتخابات هستند. آیا آن راه دیگر خشونتهای براندازانه نخواهد بود؟
حزب کارگزاران سازندگی در سالهای اخیر تلاش کرده است مرز شفاف و معناداری با تندروهای اصلاحطلب داشته باشد. هدایت آقایی، عضو سابق حزب کارگزاران به «مشرق» میگوید: اصلاحطلبان باید تکلیف خودشان را با مسئله امنیت ملی، هویت اسلامی و معیشت مردم مشخص و تلاش کنند بار دیگر اعتماد مردم را نسبت به خودشان جلب کنند.
آقایی میگوید: اصلاحطلبان سالها خودشان را با واژههایی، چون لیبرالدموکرات و سوسیالدموکرات سرگرم کردند و از وضعیت زندگی مردم غافل شدند، انگار فکر میکردند اینجا انگلستان است که یک حزب لیبرال باشد و حزب دیگر محافظهکار، یکی چپ باشد و دیگری راست! این عدم شناخت از جامعه و پرواز در اوهام اصلاحطلبان را غافلگیر کرده است.
ما از مردم شکست خوردیم!
هدایت آقایی با اشاره به دلایل شکست جبهه اصلاحات در انتخابات میگوید: اصلاحطلبان در انتخابات از مردم شکست خوردند، جامعه از جبهه اصلاحات انتظاراتی داشت که این موارد از سوی آنها برآورده نشد، مردم نیاز به اصلاحات عمیقتری داشتند. بخشهای زیادی از جامعه میپرسند اصلاحات با ریتم فعلی چه کمکی به ما میکند؟ این فعال اصلاحطلب ادامه داد: اصلاحات برای آنکه حیات سیاسی خود را حفظ کند، نیاز به بازسازی دارد، آنها نیاز دارند از نظر سازماندهی، رفتار با مردم و نیز پلن سیاسی بهگونهای عمل کنند که مطابق نیازهای روز باشد. عضو سابق کارگزاران افزود: من فکر میکنم نهتنها اصلاحطلبان، بلکه اصولگرایان نیز نیاز به بازسازی دارند و اگر آرای سنتی آنها را کنار بگذاریم، خواهیم دید که این جریان سیاسی نیز نیاز به تحولات اساسی از لحاظ شالودههای فکری و سیاسی دارد.
آقایی با اشاره به ایدههایی، چون احیای چپ سنتی گفت: اصلاحطلبان دوران طلایی دهه ۶۰ را تجربه کردهاند، اما بازگشت به آن زمان برای این جریان سیاسی دیگر امکانپذیر نیست، به دو دلیل احیای هویت چپ خط امامی دور از دسترس ماست: اول آنکه بازگشت به آن برهه زمانی مقتضی به شرایط فعلی نسل جدید نیست و اصلاحطلبان جوان نمیتوانند با آن مدل خود را تطبیق دهند، هر چند من به عنوان یک خط امامی قدیمی آن دوران را باارزش و خود را از لحاظ هویتی متعلق به آن دوران میدانم. دومین مورد آنکه مردم دیگر با عینک ایدئولوژیک جهان را مشاهده نمیکنند، پس این بازگشت به عقب برای جبهه اصلاحات مفید نیست، هر چند باید ارزشهای دهه ۶۰ از سوی چپ سنتی دوباره احیا شود.
معیشت مردم برای اصلاحطلبان اهمیتی نداشت
این فعال اصلاحطلب ادامه داد: از نظر من اصلاحطلبان باید خودشان را با عوامل دیگری سازماندهی کنند، یکی آنکه معیشت مردم برای اصلاحطلبان اهمیتی نداشت. آنها باید به فکر نان و مسکن مردم نیز باشند، مورد دوم بحث امنیت ملی و تمامیت ارضی و ایرانی بودن است که باز جبهه اصلاحات در گذشته اقداماتی انجام داده که باید آن مسیر را جبران و روابط خودش را با مردم و نظام و همچنین انقلاب اسلامی ترمیم کند.
مورد سوم آنکه در میان اصلاحطلبان ارزشهای دینی کمرنگ شده است، اصلاحطلب واقعی باید نسبت خود را با تشیع (و نیز احترام به سایر مذاهب اسلامی و آسمانی) مشخص کند. هر دو جناح سیاسی کشور باید اقدامات اساسی انجام دهند و سریعاً خلأهای موجود را پر کنند، اگر اصلاحطلبان و اصولگرایان مرجع نباشند، کسانی با هویت نامشخص پیدا میشوند و فضاهای خالی را پر میکنند.
اصلاحات میخواست مثل انگلیسیها باشد!
آقایی با انتقاد از اصلاحطلبان در گرفتن ژستهای سیاسی شبیه احزاب غربی گفت: برخی اصلاحطلبان سالها میگفتند ما لیبرال دموکرات هستیم، برخی دیگر میگفتند ما سوسیالدموکرات هستیم، این تقسیمبندیها کلیشهای است. جبهه اصلاحات خودش را با احزاب انگلیسی مقایسه میکرد و میخواست شبیه آنها باشد، این حرفها برای مردم نان و آب نمیشود. نماینده مجلس سوم با پیشنهاد تغییر ساختاری در سازوکار تصمیمگیری اصلاحطلبان گفت: جبهه اصلاحات باید تنوع احزاب را کم کند، بیش از ۱۰۰ حزب و گروه کاغذی، خانوادگی و چند نفره تشکیل شده و اینها هر کدام میخواهند با روش خودشان کشور را اداره کنند، این احزاب فصلی و سهمخواه باید حذف و تنها یک یا دو حزب بزرگ اصلاحطلب تشکیل شود.
خاتمی و روحانی
مسئول قتل اصلاحطلبان هستند
آقایی با انتقاد از سخنان حجاریان در انتشار بیانیه مرگ اصلاحات گفت: برخی از میان اصلاحطلبان متأسفانه میگویند اصلاحات صندوقمحور مرده است. من البته با این گزاره مخالفم، اما اگر اصلاحات صندوقمحور مرده است، چه کسی آن را کشت؟ به نظر من آن رئیسجمهوری که میگوید دولت تدارکاتچی است (خاتمی) یا رئیسجمهوری که میگوید صبح متوجه شدم قیمت بنزین عوض شده (روحانی) و مردم را مسخره میکند، مسئول اصلی قتل اصلاحات صندوقمحور هستند. مردم این حرفها را میشنوند و از رأی خودشان به امثال روحانی و خاتمی ناامید شدهاند و رأی نمیدهند.
هدایت آقایی ادامه داد: مردم وقتی میبینند یک رئیسجمهور قدمی برای آنها برنمیدارد از رأی دادن ناامید میشوند، رأی ندادن برخی از مردم در این انتخابات را باید در همین مسیر تفسیر کرد.
آقایی در پایان با اشاره به تعداد اصلاحطلبان تحریمی و برانداز گفت: کسانی که اصلاحطلبان را تشویق به تحریم انتخابات میکردند و پس از شکست شروع به سرزنش رأیدهندگان کردند، در جبهه اصلاحات عمومیت ندارند و در اقلیت هستند.
حزب کارگزاران سازندگی در سالهای اخیر تلاش کرده است مرز شفاف و معناداری با تندروهای اصلاحطلب داشته باشد. هدایت آقایی، عضو سابق حزب کارگزاران به «مشرق» میگوید: اصلاحطلبان باید تکلیف خودشان را با مسئله امنیت ملی، هویت اسلامی و معیشت مردم مشخص و تلاش کنند بار دیگر اعتماد مردم را نسبت به خودشان جلب کنند.
آقایی میگوید: اصلاحطلبان سالها خودشان را با واژههایی، چون لیبرالدموکرات و سوسیالدموکرات سرگرم کردند و از وضعیت زندگی مردم غافل شدند، انگار فکر میکردند اینجا انگلستان است که یک حزب لیبرال باشد و حزب دیگر محافظهکار، یکی چپ باشد و دیگری راست! این عدم شناخت از جامعه و پرواز در اوهام اصلاحطلبان را غافلگیر کرده است.
ما از مردم شکست خوردیم!
هدایت آقایی با اشاره به دلایل شکست جبهه اصلاحات در انتخابات میگوید: اصلاحطلبان در انتخابات از مردم شکست خوردند، جامعه از جبهه اصلاحات انتظاراتی داشت که این موارد از سوی آنها برآورده نشد، مردم نیاز به اصلاحات عمیقتری داشتند. بخشهای زیادی از جامعه میپرسند اصلاحات با ریتم فعلی چه کمکی به ما میکند؟ این فعال اصلاحطلب ادامه داد: اصلاحات برای آنکه حیات سیاسی خود را حفظ کند، نیاز به بازسازی دارد، آنها نیاز دارند از نظر سازماندهی، رفتار با مردم و نیز پلن سیاسی بهگونهای عمل کنند که مطابق نیازهای روز باشد. عضو سابق کارگزاران افزود: من فکر میکنم نهتنها اصلاحطلبان، بلکه اصولگرایان نیز نیاز به بازسازی دارند و اگر آرای سنتی آنها را کنار بگذاریم، خواهیم دید که این جریان سیاسی نیز نیاز به تحولات اساسی از لحاظ شالودههای فکری و سیاسی دارد.
آقایی با اشاره به ایدههایی، چون احیای چپ سنتی گفت: اصلاحطلبان دوران طلایی دهه ۶۰ را تجربه کردهاند، اما بازگشت به آن زمان برای این جریان سیاسی دیگر امکانپذیر نیست، به دو دلیل احیای هویت چپ خط امامی دور از دسترس ماست: اول آنکه بازگشت به آن برهه زمانی مقتضی به شرایط فعلی نسل جدید نیست و اصلاحطلبان جوان نمیتوانند با آن مدل خود را تطبیق دهند، هر چند من به عنوان یک خط امامی قدیمی آن دوران را باارزش و خود را از لحاظ هویتی متعلق به آن دوران میدانم. دومین مورد آنکه مردم دیگر با عینک ایدئولوژیک جهان را مشاهده نمیکنند، پس این بازگشت به عقب برای جبهه اصلاحات مفید نیست، هر چند باید ارزشهای دهه ۶۰ از سوی چپ سنتی دوباره احیا شود.
معیشت مردم برای اصلاحطلبان اهمیتی نداشت
این فعال اصلاحطلب ادامه داد: از نظر من اصلاحطلبان باید خودشان را با عوامل دیگری سازماندهی کنند، یکی آنکه معیشت مردم برای اصلاحطلبان اهمیتی نداشت. آنها باید به فکر نان و مسکن مردم نیز باشند، مورد دوم بحث امنیت ملی و تمامیت ارضی و ایرانی بودن است که باز جبهه اصلاحات در گذشته اقداماتی انجام داده که باید آن مسیر را جبران و روابط خودش را با مردم و نظام و همچنین انقلاب اسلامی ترمیم کند.
مورد سوم آنکه در میان اصلاحطلبان ارزشهای دینی کمرنگ شده است، اصلاحطلب واقعی باید نسبت خود را با تشیع (و نیز احترام به سایر مذاهب اسلامی و آسمانی) مشخص کند. هر دو جناح سیاسی کشور باید اقدامات اساسی انجام دهند و سریعاً خلأهای موجود را پر کنند، اگر اصلاحطلبان و اصولگرایان مرجع نباشند، کسانی با هویت نامشخص پیدا میشوند و فضاهای خالی را پر میکنند.
اصلاحات میخواست مثل انگلیسیها باشد!
آقایی با انتقاد از اصلاحطلبان در گرفتن ژستهای سیاسی شبیه احزاب غربی گفت: برخی اصلاحطلبان سالها میگفتند ما لیبرال دموکرات هستیم، برخی دیگر میگفتند ما سوسیالدموکرات هستیم، این تقسیمبندیها کلیشهای است. جبهه اصلاحات خودش را با احزاب انگلیسی مقایسه میکرد و میخواست شبیه آنها باشد، این حرفها برای مردم نان و آب نمیشود. نماینده مجلس سوم با پیشنهاد تغییر ساختاری در سازوکار تصمیمگیری اصلاحطلبان گفت: جبهه اصلاحات باید تنوع احزاب را کم کند، بیش از ۱۰۰ حزب و گروه کاغذی، خانوادگی و چند نفره تشکیل شده و اینها هر کدام میخواهند با روش خودشان کشور را اداره کنند، این احزاب فصلی و سهمخواه باید حذف و تنها یک یا دو حزب بزرگ اصلاحطلب تشکیل شود.
خاتمی و روحانی
مسئول قتل اصلاحطلبان هستند
آقایی با انتقاد از سخنان حجاریان در انتشار بیانیه مرگ اصلاحات گفت: برخی از میان اصلاحطلبان متأسفانه میگویند اصلاحات صندوقمحور مرده است. من البته با این گزاره مخالفم، اما اگر اصلاحات صندوقمحور مرده است، چه کسی آن را کشت؟ به نظر من آن رئیسجمهوری که میگوید دولت تدارکاتچی است (خاتمی) یا رئیسجمهوری که میگوید صبح متوجه شدم قیمت بنزین عوض شده (روحانی) و مردم را مسخره میکند، مسئول اصلی قتل اصلاحات صندوقمحور هستند. مردم این حرفها را میشنوند و از رأی خودشان به امثال روحانی و خاتمی ناامید شدهاند و رأی نمیدهند.
هدایت آقایی ادامه داد: مردم وقتی میبینند یک رئیسجمهور قدمی برای آنها برنمیدارد از رأی دادن ناامید میشوند، رأی ندادن برخی از مردم در این انتخابات را باید در همین مسیر تفسیر کرد.
آقایی در پایان با اشاره به تعداد اصلاحطلبان تحریمی و برانداز گفت: کسانی که اصلاحطلبان را تشویق به تحریم انتخابات میکردند و پس از شکست شروع به سرزنش رأیدهندگان کردند، در جبهه اصلاحات عمومیت ندارند و در اقلیت هستند.