شاهد نوعی رسوب مدیریتی در کشور هستیم. مدیرانی که آنقدر در سمتهای مختلف بوده اند که به باور کارشناسان انگیزه لازم و برنامه ریزی مشخص و کارآمدی برای رفع مشکلات در این حوزه را ندارد و تنها از سمتی به سمت دیگر رفته و چندان هم خود اعتقادی به پاسخگویی ندارند.
به گزارش شهدای ایران، امیر حمزه نژاد: کارشناسان مطرح میکنند که ریشه بسیاری از مشکلات کشور
روشهای مدیریتی و نوع نگرش و همچنین عدم کارآمدی لازم مدیران است. در همین
رابطه سئوال اساسی مطرح می شود که آیا با وجود وضعیتی که در کشور به وجود
آمده و بسیاری از مشکلات تلنبار شده آیا امیدی به حل مسائل و معضلات وجود
دارد؟ کارشناسان ذی ربط در این حوزه نیز پاسخ میدهد که همانطور که این
مشکلات به علت ضعف مفرط مدیریتی ایجاد شده است به همین طریق نیز با تغییر
رویکرد و استفاده ازمدیران کارآمد و بااراده می توان نه تنها مشکلات را به
سرعت حل و فصل کرد بلکه در راه پیشرفت و تعالی جامعه نیز گام بلندی برداشت.
اما بسیاری با ناامیدی بیان میکنند که اگر راه حل مشکلات وجود دارد چرا پس قدمی در این راه برداشته نمیشود و بازهم نه تنها باعث حل مشکلات بلکه شاهد انبار شدن معضلات هستیم. البته این روند طولانی مدت و فرسایشی و عدم حل برخی مشکلات به طور طبیعی باعث ناامیدی بسیاری نسبت به حل و فصل این مسائل می شود و وقتی از امکان برطرف شدن مشکلات سخن به میان می آید برخی عنوان میکنند که این موارد شعاری است و بسیار در این حوزه داد سخن رفته است و کاری از پیش نرفته است.
اگر به تجربیات گذشته نگاه کنیم ادامه دار شدن مشکلات و تبدیل شدن آن به معضل و بعد گاهی به بحران نیز همین روند مضمحل کننده را نشان میدهد اما با این حال اگر تا حدودی با تاریخ پیشرفت ملل مختلف جهان آشنا باشیم به خوبی می بینیم که بسیاری از پیشرفتها که تا به امروز هم در این کشورها ماندگار شده است طی چند سال اتفاق افتاده است.
بنابراین موضوع مدیریت نیز در این حیطه بسیار مهم و حیاتی است. چندی پیش که اتوبوس خبرنگاران محیط زیستی در تور خبری ارومیه واژگون شد و اصحاب رسانه را داغدار کرد، «عیسی کلانتری» رئیس سازمان محیط زیست با نحوه نشستن خاصاش در برابر گریه و زاری خبرنگار خانمی که در این حادثه حضور داشت، به نوعی باعث خشم افکارعمومی شد. برخی عنوان کردند که این طرز نشستن نشان دهنده آن است که آقای رئیس چندان در این حوزه متاثر نشده وخم به ابرو نیاورده است و این طرز نشستن و زبان بدن نشان دهنده انسانی راحت است. اگر نگاهی به سابقه کاری کلانتری در حوزه مدیریتی بیندازیم متوجه می شویم که سابقه مدیریتی وی در دولتهای مختلف بسیار زیاد است.
وزیر کشاورزی در سال پایانی دولت های میر حسین موسوی، وزیر در دولتهای اول و دوم اکبر هاشمی رفسنجانی و همچنین وزیر کشاورزی در ۳ سال اول دولت اول محمد خاتمی، دوران مسئولیت وزارت کشاورزی نامبرده میباشد. او پس از ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی و از سال ۱۳۸۱ با تشکیل خانه کشاورز به عنوان یک تشکل صنفی-سیاسی بخش کشاورزی، دبیرکل آن شده و تاکنون در این سمت فعالیت میکند. حالا کلانتری که سالها در حوزه کشاورزی مدیر و وزیر بوده است به عنوان رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست کشور انتخاب شده و در حال کار است. جالب اینجاست وی یکی از منتقدان اصلی مسئله آب در کشور بوده و بسیاری از منتقدانی که حالا کلانتری را در جایگاه منتقد از نحوه مدیریت آب در کشور می بینند به وی یادآور می شوند که خود او سالها در وزارت کشاوری در نحوه مدیریت آب و وضعیت موجود کشور در این زمینه نقش فعالی داشته است.
بنابراین شاهد نوعی رسوب مدیریتی در کشور هستیم. مدیرانی که آنقدر در سمتهای مختلف بوده اند که به باور کارشناسان انگیزه لازم و برنامه ریزی مشخص و کارآمدی برای رفع مشکلات در این حوزه را ندارد و تنها از سمتی به سمت دیگر رفته و چندان هم خود اعتقادی به پاسخگویی ندارند زیرا تزلزلی در جایگاهشان نمی بینند و سالهاست که در این پست ها بوده اند و ساختار سیاسی نیز چندان اعتقادی به کنار گذاشتن این افراد ندارد.
بنابراین این رسوب مشکلات که در کشور به نوعی به رسوب مدیریتی که سرقفلی برخی از پست ها در دست یک شخص خاص بوده نیز باز می گردد. در این راستا دولت روحانی که پیرترین دولت بعد از انقلاب بوده است رکورددار استفاده ازمدیرانی است که پیشتر در این جایگاه بوده اند و بازنشستگی را هم در این سمتها تجربه کردهاند در ادامه در جدولی به همین مدیران اشاره می کنیم. موضوعی که به وضوح نشان می دهد که مشکلات در کشور از کجا آب می خورد و چرا ادامه دار شده است.
جدول ذیل تنها نمونه ای از رسوب مدیریتی در کشور است. بدیهی است بررسی دقیق تر و گستردهتر مدیران حتی در یک سطح پایین تر این جدول را گسترده تر می کند.
اما بسیاری با ناامیدی بیان میکنند که اگر راه حل مشکلات وجود دارد چرا پس قدمی در این راه برداشته نمیشود و بازهم نه تنها باعث حل مشکلات بلکه شاهد انبار شدن معضلات هستیم. البته این روند طولانی مدت و فرسایشی و عدم حل برخی مشکلات به طور طبیعی باعث ناامیدی بسیاری نسبت به حل و فصل این مسائل می شود و وقتی از امکان برطرف شدن مشکلات سخن به میان می آید برخی عنوان میکنند که این موارد شعاری است و بسیار در این حوزه داد سخن رفته است و کاری از پیش نرفته است.
اگر به تجربیات گذشته نگاه کنیم ادامه دار شدن مشکلات و تبدیل شدن آن به معضل و بعد گاهی به بحران نیز همین روند مضمحل کننده را نشان میدهد اما با این حال اگر تا حدودی با تاریخ پیشرفت ملل مختلف جهان آشنا باشیم به خوبی می بینیم که بسیاری از پیشرفتها که تا به امروز هم در این کشورها ماندگار شده است طی چند سال اتفاق افتاده است.
بنابراین موضوع مدیریت نیز در این حیطه بسیار مهم و حیاتی است. چندی پیش که اتوبوس خبرنگاران محیط زیستی در تور خبری ارومیه واژگون شد و اصحاب رسانه را داغدار کرد، «عیسی کلانتری» رئیس سازمان محیط زیست با نحوه نشستن خاصاش در برابر گریه و زاری خبرنگار خانمی که در این حادثه حضور داشت، به نوعی باعث خشم افکارعمومی شد. برخی عنوان کردند که این طرز نشستن نشان دهنده آن است که آقای رئیس چندان در این حوزه متاثر نشده وخم به ابرو نیاورده است و این طرز نشستن و زبان بدن نشان دهنده انسانی راحت است. اگر نگاهی به سابقه کاری کلانتری در حوزه مدیریتی بیندازیم متوجه می شویم که سابقه مدیریتی وی در دولتهای مختلف بسیار زیاد است.
وزیر کشاورزی در سال پایانی دولت های میر حسین موسوی، وزیر در دولتهای اول و دوم اکبر هاشمی رفسنجانی و همچنین وزیر کشاورزی در ۳ سال اول دولت اول محمد خاتمی، دوران مسئولیت وزارت کشاورزی نامبرده میباشد. او پس از ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی و از سال ۱۳۸۱ با تشکیل خانه کشاورز به عنوان یک تشکل صنفی-سیاسی بخش کشاورزی، دبیرکل آن شده و تاکنون در این سمت فعالیت میکند. حالا کلانتری که سالها در حوزه کشاورزی مدیر و وزیر بوده است به عنوان رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست کشور انتخاب شده و در حال کار است. جالب اینجاست وی یکی از منتقدان اصلی مسئله آب در کشور بوده و بسیاری از منتقدانی که حالا کلانتری را در جایگاه منتقد از نحوه مدیریت آب در کشور می بینند به وی یادآور می شوند که خود او سالها در وزارت کشاوری در نحوه مدیریت آب و وضعیت موجود کشور در این زمینه نقش فعالی داشته است.
بنابراین شاهد نوعی رسوب مدیریتی در کشور هستیم. مدیرانی که آنقدر در سمتهای مختلف بوده اند که به باور کارشناسان انگیزه لازم و برنامه ریزی مشخص و کارآمدی برای رفع مشکلات در این حوزه را ندارد و تنها از سمتی به سمت دیگر رفته و چندان هم خود اعتقادی به پاسخگویی ندارند زیرا تزلزلی در جایگاهشان نمی بینند و سالهاست که در این پست ها بوده اند و ساختار سیاسی نیز چندان اعتقادی به کنار گذاشتن این افراد ندارد.
بنابراین این رسوب مشکلات که در کشور به نوعی به رسوب مدیریتی که سرقفلی برخی از پست ها در دست یک شخص خاص بوده نیز باز می گردد. در این راستا دولت روحانی که پیرترین دولت بعد از انقلاب بوده است رکورددار استفاده ازمدیرانی است که پیشتر در این جایگاه بوده اند و بازنشستگی را هم در این سمتها تجربه کردهاند در ادامه در جدولی به همین مدیران اشاره می کنیم. موضوعی که به وضوح نشان می دهد که مشکلات در کشور از کجا آب می خورد و چرا ادامه دار شده است.
جدول ذیل تنها نمونه ای از رسوب مدیریتی در کشور است. بدیهی است بررسی دقیق تر و گستردهتر مدیران حتی در یک سطح پایین تر این جدول را گسترده تر می کند.