جالب اينجاست كه سيد محمد خاتمي پس از شكست مفتضحانه در انتخابات، با صدور بيانيه اي، ضمن فرافكني آشكار اظهار داشته است: «عدم شرکت بالای پنجاه درصد از مردم و وجود بالاترین درصد رأیهای باطله اگر نشانه دلسردی و نومیدی مردم و فاصله آنان با حکومت نیست، نشان چیست؟ امری که خطر آن بارها تذکر داده شده، ولی مورد توجه قرار نگرفته است. این زنگ خطر باید همه را به خود بیاورد و در اصلاح ساختارها، رویکردها و مدیریت بهگونهای اقدام شود که جلوی پیشرفت این خطر بزرگ را بگیرد.»!
نگراني خاتمي از زير سوال رفتن جمهوريت نظام كه با مشاركت كمتر از نيمي از مردم همراه بوده درحاليست كه جاي دارد نامبرده بجاي حواله جوالدوز به سايرين و شماتت ديگران، سوزني به خود و همپالگي هايش بزند كه آنچنان طي هشت سال اخير و با حمايت هاي نابجاي خويش از دولت بنفش، ملك و مملكت را به خاك سياه نشاندند كه ديگر رمقي براي مردم به جهت حضور حداكثري در انتخابات اخير باقي نماند!
گرانی افسارگسیخته کالا و خدمات مورد نیاز مردم؛ چوب حراج به بیتالمال و تعطیلی صدها کارخانه و مراکز تولید؛ کاهش دهها برابری و نزدیک به سقوط ارزش پول ملی؛ سرازیر کردن ۳۰ میلیارد دلار ارز و ۶۰ تن طلا به حلقوم مفسدان و رانتخواران؛ افزایش ۸ برابری قیمت مسکن؛ تنزل ۶ رتبهای اقتصاد کشور از هجدهمین رتبه در اقتصاد دنیا؛ شکستن رکوردهای تورم، رکود و ضریب جینی و گسترش فقر و بیکاری و فاصله طبقاتی و...، تنها بخشي از دسته گل هاي به آب داده ائتلاف اعتدال/اصلاحات در دولت حسن روحاني بود كه با تكرارهاي محمد خاتمي ممزوج شد و صدمات جبران ناپذيري را به كشور وارد نمود. با اين وجود آيا بحق نيست كه متهم رديف اول كاهش مشاركت در انتخابات را بي كفايتي هاي دوم خردادي ها دانست؟