بخشی از حاکمیت فکر میکند حق دارد برای مردم تعیین تکلیف کند، حق دارد برای مردم انتخاب کند و صلاح مردم را بهتر از خودشان میداند.
به گزارش شهدای ایران، غلامرضا ظریفیان، چهره اصلاح طلب و معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات مدعی
شده است که بخشی از حکومت برای مردم تصمیم میگیرد و از این شیوه با عنوان
«انسداد» یاد کرده است. ظریفیان همچنین گفته است که مردم به حکومت
هشدارهای جدی میدهند و اگر رفتارها اصلاح نشود ممکن است اعتراضات سختتری
رقم بخورد!
اظهارات تهدیدآمیز این چهره اصلاح طلب بیش از هرچیز نشان دهنده وقاحت برخی افراد جریان اصلاحات است. در حالی که بسیاری از اصلاح طلبان بعد از 2.5 میلیون رای همتی که از کروبی و خاتمی تا بهزاد نبوی و سروش از او حمایت کردند به آسیب شناسی جریان اصلاحات افتاده اند، فردی مثل ظریفیان با ادبیاتی تهدیدآمیز می خواهد نوک پیکان عصبانیت را به سمت نظام تغییر جهت داده و با قلب واقعیت، رد صلاحیت عناصر مسئله دار را «انسداد» بنامند.
فارغ از نقش جدی کرونا به عقیده بسیاری از کارشناسان بخش مهمی از کاهش مشارکت مستقیما به سرخوردگی از عملکرد دولت روحانی برمی گردد که برخی مردم را به این اشتباه انداخت که شاید رای دادن اثری ندارد.
بامزه تر آنجاست که ظریفیان معتقد است در ناکارآمدی و ناکامی دولت روحانی اغراق شده است! این نکته دقیقا همان است که بسیاری از مردم احساس می کنند که اصلاح طلبان در حال توهین به شعور آنها هستند.
نکته دیگر آن است که اصلاح طلبان با هر انتخاباتی که پیروز آن نباشند نمی توانند ارتباط برقرار کنند تا جایی که یک بار حرف از تقلب 13 میلیونی می زنند و جای دیگر صحبت از نداشتن کاندیدا می کنند.
بخش هایی از اظهارات ظریفیان را در ادامه خواهید خواند:
*اگر انسان بعد از مدتی در زندگی خود احساس کند که اگر مسائل خود را به صورت حقوقی پیگیری کند، جوابی نمیگیرد یا دیر جواب میگیرد و اگر از طریق غیرحقوقی مسائل خود را پیگیری کند، جواب بهتری میگیرد؛ در این شرایط پیگیری حقوقی مسائل در زندگی فردی و اجتماعی افراد کمرنگ میشود.
*شرایط فعلی به نحوی است که جامعه معتقد است حضور یا عدم حضور او، نهایتا سهمی در انتخاب کاندیدای مورد نظر خود ندارد. جامعه ما به شد جامعه متنوعی است و اگر احساس کند که سلیقههایی میخواهد جایگزین سلیقه او شود و کسانی هستند که میخواهند سلیقه خود را به سلیقه او تحمیل کنند، در کاهش میزان مشارکت مردم تاثیر دارد.
*واقعیت این است که در ناکارآمدی و ناکامی دولت روحانی اغراق هم شده است. دولت روحانی را باید در دو بخش بررسی کنیم. دوره اول دولت روحانی دوره موفقی بود. در دوره دوم، اما هم بحث ترامپ را داشتیم و هم بحث تحریم و ضعف دولت را داشتیم. به هر حال اصلاح طلبان هم در شرایطی به سمت روحانی رفتند که همه گزینههایشان از سوی شورای نگهبان رد شده بود. هرچند که معتقدم باید از روحانی حمایت مشروط انجام میشد اما در دوره دوم روحانی با توجه به مشکلات موجود، نمیتوان عملکرد جریان اصلاحات را در کاهش مشارکت بیتاثیر و نادیده گرفت.
*بخشی از حاکمیت فکر میکند حق دارد برای مردم تعیین تکلیف کند، حق دارد برای مردم انتخاب کند و صلاح مردم را بهتر از خودشان میداند. این موارد که از آن با عنوان شیوههای انسدادی یاد میکنم، طبیعتا در عدم اقبال مردم به حاکمیت و رای دادن موثر است. موضوع اقتصاد، نسل جوان و پوست انداختن جامعه و بعد هم شیوههای انسدادی تاثیر مهمی در عدم اقبال مردم به مشارکت در انتخابات دارد.
*به نظرم جامعه ما، هنوز به تقابل سیاسی نرسیده است که بخواهد با شیوههای انسدادی مقابله کند، بلکه سعی دارد با شیوههای نرم مانند عدم حضور در پای صندوق رای، هشدارهای خود را اعلام کند. اگر همین دولت بتواند سیاستهای ملی را درست اتخاذ کند، ناکارآمدیهای ۴۰ سال گذشته را بهبود ببخشد، از همه نیروهای توانمند استفاده کند و ... که من بعید میدانم، معتقدم انتخابات آینده انتخابات خوبی خواهد بود. به نظرم مردم به حکومت هشدارهای جدی میدهند و این هشدارها را به شکلی نرم نشان میدهند و اگر به این هشدارها توجه نشود و مردم رویه جدید اصلاحات را در زندگی خود نبینند، طبیعتا در نوع کنششان تغییر ایجاد خواهند کرد و ممکن است اعتراضات سختتری رقم بخورد.
اظهارات تهدیدآمیز این چهره اصلاح طلب بیش از هرچیز نشان دهنده وقاحت برخی افراد جریان اصلاحات است. در حالی که بسیاری از اصلاح طلبان بعد از 2.5 میلیون رای همتی که از کروبی و خاتمی تا بهزاد نبوی و سروش از او حمایت کردند به آسیب شناسی جریان اصلاحات افتاده اند، فردی مثل ظریفیان با ادبیاتی تهدیدآمیز می خواهد نوک پیکان عصبانیت را به سمت نظام تغییر جهت داده و با قلب واقعیت، رد صلاحیت عناصر مسئله دار را «انسداد» بنامند.
فارغ از نقش جدی کرونا به عقیده بسیاری از کارشناسان بخش مهمی از کاهش مشارکت مستقیما به سرخوردگی از عملکرد دولت روحانی برمی گردد که برخی مردم را به این اشتباه انداخت که شاید رای دادن اثری ندارد.
بامزه تر آنجاست که ظریفیان معتقد است در ناکارآمدی و ناکامی دولت روحانی اغراق شده است! این نکته دقیقا همان است که بسیاری از مردم احساس می کنند که اصلاح طلبان در حال توهین به شعور آنها هستند.
نکته دیگر آن است که اصلاح طلبان با هر انتخاباتی که پیروز آن نباشند نمی توانند ارتباط برقرار کنند تا جایی که یک بار حرف از تقلب 13 میلیونی می زنند و جای دیگر صحبت از نداشتن کاندیدا می کنند.
بخش هایی از اظهارات ظریفیان را در ادامه خواهید خواند:
*اگر انسان بعد از مدتی در زندگی خود احساس کند که اگر مسائل خود را به صورت حقوقی پیگیری کند، جوابی نمیگیرد یا دیر جواب میگیرد و اگر از طریق غیرحقوقی مسائل خود را پیگیری کند، جواب بهتری میگیرد؛ در این شرایط پیگیری حقوقی مسائل در زندگی فردی و اجتماعی افراد کمرنگ میشود.
*شرایط فعلی به نحوی است که جامعه معتقد است حضور یا عدم حضور او، نهایتا سهمی در انتخاب کاندیدای مورد نظر خود ندارد. جامعه ما به شد جامعه متنوعی است و اگر احساس کند که سلیقههایی میخواهد جایگزین سلیقه او شود و کسانی هستند که میخواهند سلیقه خود را به سلیقه او تحمیل کنند، در کاهش میزان مشارکت مردم تاثیر دارد.
*واقعیت این است که در ناکارآمدی و ناکامی دولت روحانی اغراق هم شده است. دولت روحانی را باید در دو بخش بررسی کنیم. دوره اول دولت روحانی دوره موفقی بود. در دوره دوم، اما هم بحث ترامپ را داشتیم و هم بحث تحریم و ضعف دولت را داشتیم. به هر حال اصلاح طلبان هم در شرایطی به سمت روحانی رفتند که همه گزینههایشان از سوی شورای نگهبان رد شده بود. هرچند که معتقدم باید از روحانی حمایت مشروط انجام میشد اما در دوره دوم روحانی با توجه به مشکلات موجود، نمیتوان عملکرد جریان اصلاحات را در کاهش مشارکت بیتاثیر و نادیده گرفت.
*بخشی از حاکمیت فکر میکند حق دارد برای مردم تعیین تکلیف کند، حق دارد برای مردم انتخاب کند و صلاح مردم را بهتر از خودشان میداند. این موارد که از آن با عنوان شیوههای انسدادی یاد میکنم، طبیعتا در عدم اقبال مردم به حاکمیت و رای دادن موثر است. موضوع اقتصاد، نسل جوان و پوست انداختن جامعه و بعد هم شیوههای انسدادی تاثیر مهمی در عدم اقبال مردم به مشارکت در انتخابات دارد.
*به نظرم جامعه ما، هنوز به تقابل سیاسی نرسیده است که بخواهد با شیوههای انسدادی مقابله کند، بلکه سعی دارد با شیوههای نرم مانند عدم حضور در پای صندوق رای، هشدارهای خود را اعلام کند. اگر همین دولت بتواند سیاستهای ملی را درست اتخاذ کند، ناکارآمدیهای ۴۰ سال گذشته را بهبود ببخشد، از همه نیروهای توانمند استفاده کند و ... که من بعید میدانم، معتقدم انتخابات آینده انتخابات خوبی خواهد بود. به نظرم مردم به حکومت هشدارهای جدی میدهند و این هشدارها را به شکلی نرم نشان میدهند و اگر به این هشدارها توجه نشود و مردم رویه جدید اصلاحات را در زندگی خود نبینند، طبیعتا در نوع کنششان تغییر ایجاد خواهند کرد و ممکن است اعتراضات سختتری رقم بخورد.