بنده برخلاف کسانی که به مثلث انتخاباتی اعتقاد دارند بر این باورم که در هر حال رقابتهای انتخابات آینده دوقطبی خواهد شد. در یک قطب انتخابات آینده آقای رئیسی و سردارانی خواهند بود که ردای سیاست به تن کردهاند و در سوی دیگر شاهد ائتلاف نانوشته بین آقای لاریجانی به عنوان نماد اصولگرایی معتدل و آقای جهانگیری به عنوان نماد اصلاحطلبی خواهیم بود.
به گزارش شهدای ایران، "غلامعلی دهقان" از فعالان سیاسی نزدیک به اصلاحطلبان و عضو حزب اعتدال و
توسعه در بخشی از یک مصاحبه با شماره دوشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی
پیرامون آرایش انتخاباتی برخی نامزدها در انتخابات ۱۴۰۰، با بیان اینکه
فضای انتخابات دوقطبی (رقابت بین ۲ نامزد اصلی) میشود، گفته است:
این دوقطبی میتواند سبب شود در یک سوی میدان آقای رئیسی و جمعی از چهرههای نظامی و امنیتی قرار بگیرند که ردای سیاست به تن کردهاند و در سوی دیگر میتوان شاهد اصلاحطلبان نزدیک به میانهروهایی مانند علی لاریجانی بود. اینکه در هفته آخر منتهی به برگزاری انتخابات کدام شخصیتها برای دوقطبی در محوریت قرار داشته باشند هنوز مشخص نیست و باید اتفاقات فضای انتخابات را رصد کرد تا به این سوال کلیدی پاسخ دقیقی داد. فراموش نکنیم در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ آقای روحانی موفق شده در مناظرات انتخاباتی گوی سبقت را از آقای عارف برباید و در نظرسنجیهای روزهای منتهی به انتخابات مورد توجه جدی جریان میانهرو کشور قرار بگیرد. در چنین شرایطی بود که آقای عارف با ایثار و فداکاری به سود ایشان از انتخابات کنارهگیری کردند و در نهایت آقای روحانی به ریاستجمهوری رسیدند. قضاوت درباره اینکه کدام چهره منتسب به جریان میانه یا اصلاحطلب به عنوان یکی از قطبهای انتخاباتی قلمداد خواهد شد زود است و نیاز به فرصت بیشتری دارد.
او سپس در پاسخ به این سؤال که "آیا این احتمال وجود دارد که اصلاحطلبان به جای آقای جهانگیری که تنها در جریان اصلاحات پایگاه رأی دارد، در نهایت از آقای لاریجانی حمایت کنند که علاوه بر بخشهایی از جریان اصلاحطلب در جریان اصولگرایی نیز پایگاه رأی دارد؟ " اظهار میکند: بنده برخلاف کسانی که به مثلث انتخاباتی اعتقاد دارند بر این باورم که در هر حال رقابتهای انتخابات آینده دوقطبی خواهد شد. در یک قطب انتخابات آینده آقای رئیسی و سردارانی خواهند بود که ردای سیاست به تن کردهاند و در سوی دیگر شاهد ائتلاف نانوشته بین آقای لاریجانی به عنوان نماد اصولگرایی معتدل و آقای جهانگیری به عنوان نماد اصلاحطلبی خواهیم بود. البته در این زمینه احتمالات و گمانهزنیهای مختلفی وجود خواهد داشت. این در حالی است که در مرحله نخست این افراد باید از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند.
این دوقطبی میتواند سبب شود در یک سوی میدان آقای رئیسی و جمعی از چهرههای نظامی و امنیتی قرار بگیرند که ردای سیاست به تن کردهاند و در سوی دیگر میتوان شاهد اصلاحطلبان نزدیک به میانهروهایی مانند علی لاریجانی بود. اینکه در هفته آخر منتهی به برگزاری انتخابات کدام شخصیتها برای دوقطبی در محوریت قرار داشته باشند هنوز مشخص نیست و باید اتفاقات فضای انتخابات را رصد کرد تا به این سوال کلیدی پاسخ دقیقی داد. فراموش نکنیم در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ آقای روحانی موفق شده در مناظرات انتخاباتی گوی سبقت را از آقای عارف برباید و در نظرسنجیهای روزهای منتهی به انتخابات مورد توجه جدی جریان میانهرو کشور قرار بگیرد. در چنین شرایطی بود که آقای عارف با ایثار و فداکاری به سود ایشان از انتخابات کنارهگیری کردند و در نهایت آقای روحانی به ریاستجمهوری رسیدند. قضاوت درباره اینکه کدام چهره منتسب به جریان میانه یا اصلاحطلب به عنوان یکی از قطبهای انتخاباتی قلمداد خواهد شد زود است و نیاز به فرصت بیشتری دارد.
او سپس در پاسخ به این سؤال که "آیا این احتمال وجود دارد که اصلاحطلبان به جای آقای جهانگیری که تنها در جریان اصلاحات پایگاه رأی دارد، در نهایت از آقای لاریجانی حمایت کنند که علاوه بر بخشهایی از جریان اصلاحطلب در جریان اصولگرایی نیز پایگاه رأی دارد؟ " اظهار میکند: بنده برخلاف کسانی که به مثلث انتخاباتی اعتقاد دارند بر این باورم که در هر حال رقابتهای انتخابات آینده دوقطبی خواهد شد. در یک قطب انتخابات آینده آقای رئیسی و سردارانی خواهند بود که ردای سیاست به تن کردهاند و در سوی دیگر شاهد ائتلاف نانوشته بین آقای لاریجانی به عنوان نماد اصولگرایی معتدل و آقای جهانگیری به عنوان نماد اصلاحطلبی خواهیم بود. البته در این زمینه احتمالات و گمانهزنیهای مختلفی وجود خواهد داشت. این در حالی است که در مرحله نخست این افراد باید از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند.
آرمان ملی سپس از دهقان میپرسد: "در این زمینه دو مسأله وجود خواهد داشت.
نخست اینکه احتمال ردصلاحیت علی لاریجانی کمتر از جهانگیری است و دوم اینکه احتمال کنارهگیری لاریجانی به سود جهانگیری بعید است و در نتیجه باید به عکس این قضیه فکر کرد. در چنین شرایطی فضای انتخاباتی به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟ " و او پاسخ میدهد: قضاوت در این زمینه هنوز زود است و در مرحله نخست باید منتظر نتیجه تایید صلاحیت بود و در مرحله دوم چیدمان انتخاباتی را مشاهده کرد. در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ تا قبل از برگزاری مناظره سوم اختلاف آرای آقای عارف و روحانی در نظرسنجیها حدود یک درصد بود. در مناظره سوم که موجآفرین بود شرایط به سود آقای روحانی تغییر کرد و در نتیجه شرایطی به وجود آمد که آقای روحانی به عنوان گزینه نهایی طیف میانه معرفی شد. در چنین شرایطی حمایتهای مرحوم هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی و همچنین فداکاری تاریخی محمدرضا عارف شرایط انتخابات را به سود طیف میانه تغییر داد و در نهایت آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد.
او تصریح میکند:
"امروز نیز نقاط مشترکی بین اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان وجود دارد که مهمترین آن رقیب مشترک است؛ رقیبی که پرتوان است و رأی بالایی نیز دارد. در نتیجه چارهای جز ائتلاف ضمنی و اتحاد نیست. این ائتلاف به معنای یکی شدن نیست. به دلیل اینکه آقایان جهانگیری و لاریجانی متعلق به یک جریان از طیف میانه هستند که سازوکار سازمانی خود را در طول دو دهه گذشته دنبال کرده است. فراموش نکنیم در یک مقطع زمانی اصلاحطلبان منتقد عملکرد علی لاریجانی در صداوسیما بودند و در مقابل نیز لاریجانی به رویکردهای جریان اصلاحات انتقاد داشت. این نکته را نیز نباید فرامش کنیم که در دهه ۹۰ در موضوع برجام مثلثی شکل گرفت که به تصویب برجام در مجلس شورای اسلامی منجر شد. این مثل شامل اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان معتدل میشد.
*آنچه که آقای دهقان بر زبان آورده است، عملا مکنون قلبی اصلاحطلبان و طیف اصولگرایان حامی آقای لاریجانی است.
چه اینکه از لحاظ اصولگرایان حامی لاریجانی، بهترین حالت؛ کنار رفتن اسحاق جهانگیری به نفع لاریجانی است و از نظر اصلاحطلبان نیز کنار رفتن جهانگیری یعنی یک تیر و چند نشان!
زیرا بدینوسیله اولا میتوان بهتر به هدف غایی "تحریم خاموش انتخابات" اندیشید چون دیگر نامزدی که وبال اصلاحطلبان شود وجود ندارد، ثانیا هنگامی که عمده رجال اصلاحات فاقد صلاحیت قانونی هستند و یا دستشان تا مرفق در ایجاد وضع موجود آغشته است؛ چه گزینهای بهتر از لاریجانی!؟
مقولهای که پیش از این شاهد ایما و اشارههای پیرامونی آن از داخل برخی محافل چپ از جمله محفل کارگزارانیها بودهایم.
به این تحلیل دقت شود که مقوله تحریم انتخابات و کاستن از مشارکت کسانی از مردم به بهانه ردّ صلاحیت رجالی مثل تاجزاده کاملا با حمایت علنی یا زیر پوستی چپها از دکتر لاریجانی قابل جمع است و تضادی در این فرایند مشاهده نمیشود.
زیرا اصلاحطلبان با این متد احتمالی هم نقشه خود علیه مشارکت را عملی میکنند، هم مدعایشان علیه حاکمیت مبنی بر ردّ صلاحیت اصلاحطلبان ستادی را پی میگیرند و هم با "عارفسازی از جهانگیری" و افزودن به سبد آرای دکتر لاریجانی؛ به استفاده از نفحات دولت احتمالی او و تکرار تجربه زیستیشان در "دولت روحانی" امیدوار میشوند.
فلذاست که بایستی سخنان آقای دهقان را با دیدی عمیقتر نگریست و متوجه ابعاد فرضی آن بود.
پیش از این، عبدا... ناصری، از رجال ستادی جریان چپ نیز در اظهاراتی انتقادی علیه جهانگیری گفته بود: او یک اصلاحطلب غیر جامعهمحور است.
اظهاراتی که به وضوح نشان میدهد تحلیل دهقان درباره کنار رفتن جهانگیری پر بیراه نیست و این فعال اصلاحطلب نزدیک به دولت، صحبتهای خود را با ابتنا به این حقیقت بیان کرده است که اصلاحطلبان اساساً میل چندانی هم به جهانگیری ندارند.
نخست اینکه احتمال ردصلاحیت علی لاریجانی کمتر از جهانگیری است و دوم اینکه احتمال کنارهگیری لاریجانی به سود جهانگیری بعید است و در نتیجه باید به عکس این قضیه فکر کرد. در چنین شرایطی فضای انتخاباتی به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟ " و او پاسخ میدهد: قضاوت در این زمینه هنوز زود است و در مرحله نخست باید منتظر نتیجه تایید صلاحیت بود و در مرحله دوم چیدمان انتخاباتی را مشاهده کرد. در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ تا قبل از برگزاری مناظره سوم اختلاف آرای آقای عارف و روحانی در نظرسنجیها حدود یک درصد بود. در مناظره سوم که موجآفرین بود شرایط به سود آقای روحانی تغییر کرد و در نتیجه شرایطی به وجود آمد که آقای روحانی به عنوان گزینه نهایی طیف میانه معرفی شد. در چنین شرایطی حمایتهای مرحوم هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی و همچنین فداکاری تاریخی محمدرضا عارف شرایط انتخابات را به سود طیف میانه تغییر داد و در نهایت آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد.
او تصریح میکند:
"امروز نیز نقاط مشترکی بین اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان وجود دارد که مهمترین آن رقیب مشترک است؛ رقیبی که پرتوان است و رأی بالایی نیز دارد. در نتیجه چارهای جز ائتلاف ضمنی و اتحاد نیست. این ائتلاف به معنای یکی شدن نیست. به دلیل اینکه آقایان جهانگیری و لاریجانی متعلق به یک جریان از طیف میانه هستند که سازوکار سازمانی خود را در طول دو دهه گذشته دنبال کرده است. فراموش نکنیم در یک مقطع زمانی اصلاحطلبان منتقد عملکرد علی لاریجانی در صداوسیما بودند و در مقابل نیز لاریجانی به رویکردهای جریان اصلاحات انتقاد داشت. این نکته را نیز نباید فرامش کنیم که در دهه ۹۰ در موضوع برجام مثلثی شکل گرفت که به تصویب برجام در مجلس شورای اسلامی منجر شد. این مثل شامل اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان معتدل میشد.
*آنچه که آقای دهقان بر زبان آورده است، عملا مکنون قلبی اصلاحطلبان و طیف اصولگرایان حامی آقای لاریجانی است.
چه اینکه از لحاظ اصولگرایان حامی لاریجانی، بهترین حالت؛ کنار رفتن اسحاق جهانگیری به نفع لاریجانی است و از نظر اصلاحطلبان نیز کنار رفتن جهانگیری یعنی یک تیر و چند نشان!
زیرا بدینوسیله اولا میتوان بهتر به هدف غایی "تحریم خاموش انتخابات" اندیشید چون دیگر نامزدی که وبال اصلاحطلبان شود وجود ندارد، ثانیا هنگامی که عمده رجال اصلاحات فاقد صلاحیت قانونی هستند و یا دستشان تا مرفق در ایجاد وضع موجود آغشته است؛ چه گزینهای بهتر از لاریجانی!؟
مقولهای که پیش از این شاهد ایما و اشارههای پیرامونی آن از داخل برخی محافل چپ از جمله محفل کارگزارانیها بودهایم.
به این تحلیل دقت شود که مقوله تحریم انتخابات و کاستن از مشارکت کسانی از مردم به بهانه ردّ صلاحیت رجالی مثل تاجزاده کاملا با حمایت علنی یا زیر پوستی چپها از دکتر لاریجانی قابل جمع است و تضادی در این فرایند مشاهده نمیشود.
زیرا اصلاحطلبان با این متد احتمالی هم نقشه خود علیه مشارکت را عملی میکنند، هم مدعایشان علیه حاکمیت مبنی بر ردّ صلاحیت اصلاحطلبان ستادی را پی میگیرند و هم با "عارفسازی از جهانگیری" و افزودن به سبد آرای دکتر لاریجانی؛ به استفاده از نفحات دولت احتمالی او و تکرار تجربه زیستیشان در "دولت روحانی" امیدوار میشوند.
فلذاست که بایستی سخنان آقای دهقان را با دیدی عمیقتر نگریست و متوجه ابعاد فرضی آن بود.
پیش از این، عبدا... ناصری، از رجال ستادی جریان چپ نیز در اظهاراتی انتقادی علیه جهانگیری گفته بود: او یک اصلاحطلب غیر جامعهمحور است.
اظهاراتی که به وضوح نشان میدهد تحلیل دهقان درباره کنار رفتن جهانگیری پر بیراه نیست و این فعال اصلاحطلب نزدیک به دولت، صحبتهای خود را با ابتنا به این حقیقت بیان کرده است که اصلاحطلبان اساساً میل چندانی هم به جهانگیری ندارند.