شهید مدافع حرم علیرضا قلیپور ۵ اردیبهشت ۱۳۶۴ در شهرستان قیر و کارزین در خانواده مذهبی به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی در رشته الهیات گذراند. سال دوم دانشگاه بود که در نیروی دریایی سپاه جزیره ابوموسی دوره پاسداری را گذراند.
به گزارش شهدای ایران، شهید مدافع حرم علیرضا قلیپور ۵ اردیبهشت ۱۳۶۴ در شهرستان قیر و کارزین در خانواده مذهبی به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی در رشته الهیات گذراند. سال دوم دانشگاه بود که در نیروی دریایی سپاه جزیره ابوموسی دوره پاسداری را گذراند. علیرضا سال ۱۳۸۶ ازدواج کرد که ثمره آن دو فرزند بود. وی سرانجام در ۶ تیرماه ۱۳۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب سلاماللهعلیها در سوریه به شهادت رسید.
شهید مدافع حرم علیرضا قلیپور در بخشی از وصیتنامهاش خطاب به همسرش نوشته بود: «سعی کن فاطمه و ریحانه را طوری تربیت کنی که با فهمیدن و درک واقعی معنی حجاب، حجاب را رعایت کنند، همچون که خودت برای بنده و آشنایان آینه حجاب بوده و هستی و به شما افتخار میکنم. حلالم کن خیلی اذیتت کردم. خیلی ناراحتت کردم. خیلی زحمت کشیدی، نتوانستم جبران کنم. دست و بالم خالی از هرگونه عمل صالح است. برایم دعا کن، طلب مغفرت کن.»
وصیت شهید به دختر شش سالهاش: «فاطمه جان سلام بابا جان! خیلی دوستت دارم، درسهایت را مرتب بخوان و به حرف مادرت گوش کن. نماز و حجاب یادت نره، یادت نره که وقتی چادر به سر میکردی خوشگل و ناز میشدی، همیشه به یادت هستم، تو هم به یاد من باش باباجونی.»
وصیت شهید به دختر هشت ماهه خود: ریحانه خانم سلام. همیشه بهت میگفتم قربونت بشم بابایی. حالا وقتی بزرگ شدی و تونستی بخونی و بنویسی، بدون که تو رو هم خیلی دوس دارم. سفارشهایی که به آبجی بزرگت کردم رو فراموش نکنید.»
شهید مدافع حرم علیرضا قلیپور در بخشی از وصیتنامهاش خطاب به همسرش نوشته بود: «سعی کن فاطمه و ریحانه را طوری تربیت کنی که با فهمیدن و درک واقعی معنی حجاب، حجاب را رعایت کنند، همچون که خودت برای بنده و آشنایان آینه حجاب بوده و هستی و به شما افتخار میکنم. حلالم کن خیلی اذیتت کردم. خیلی ناراحتت کردم. خیلی زحمت کشیدی، نتوانستم جبران کنم. دست و بالم خالی از هرگونه عمل صالح است. برایم دعا کن، طلب مغفرت کن.»
وصیت شهید به دختر شش سالهاش: «فاطمه جان سلام بابا جان! خیلی دوستت دارم، درسهایت را مرتب بخوان و به حرف مادرت گوش کن. نماز و حجاب یادت نره، یادت نره که وقتی چادر به سر میکردی خوشگل و ناز میشدی، همیشه به یادت هستم، تو هم به یاد من باش باباجونی.»
وصیت شهید به دختر هشت ماهه خود: ریحانه خانم سلام. همیشه بهت میگفتم قربونت بشم بابایی. حالا وقتی بزرگ شدی و تونستی بخونی و بنویسی، بدون که تو رو هم خیلی دوس دارم. سفارشهایی که به آبجی بزرگت کردم رو فراموش نکنید.»