نواری از عملیات بدر؛
به ایشان لقب پدر مخترع ایران داده بودند و نمی دانم تا پایان عمر بالاخره از اجاره نشینی نجات یافت یا نه.
شهدای ایران: قاسم عباسی, از رزمندگان تخریبچی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) در مطلبی نوشت:
پس از دهها سال امروز بخشی از نوار کاستی را که مدتها گم کرده بودم را گوش کردم و حدود هفت دقیقه آنرا ارسال می کنم.
مربوط به مرحله دوم عملیات بدر در زمستان ۶۳ است.
دوکوهه داخل چادر دسته یک گروهان سیدالشهدای گردان تخریب لشگر محمد رسول الله (ص).
شب حدود ساعت ۹ بود و زیر نور فانوس ها با بگو بخند و صحبت های متفرقه ساک و وسایلمان را جمع می کردیم تا تحویل تعاون دهیم و صبح زود عازم منطقه جفیر نزدیک جزیره مجنون شویم.
طی مرحله اول عملیات دو نفر از دسته مان شهید شده و تعدادی تیر خورده بودند.
سعید شریعتی و علی مزروعی بشهادت رسیده و مجید جهروتی و اسماعیل اصغری و باقر مجیدی تیر خورده بودند.
شهید مجید جهروتی و شهید اسماعیل اصغری با دست تیر خورده و داخل گچ بین ما بودند و همراه دسته مجدد عازم عملیات بودند.
صدای غالب مربوط به شهید مجید جهروتی است که از مجید محمودوند می خواهد دست تیر خورده اش را ماساژ دهد.
صدای شهید ساداتی فر و شهید علی ساقی و چند نفر دیگر شنیده می شود.
در اواسط، صدای شهید علی محمودوند مسئول گروهان ما شنیده می شود که نحوه فیزیوتراپی را در بیمارستان تعریف می کند.
و هم زمان صدای بلندی گوی تبلیغات از حسینیه وسط مقر که برادران ساک های خود را تحویل تعاون دهند.
هر کس زنده بر نمی گشت ساکش را تعاون تحویل خانواده اش می داد.
صدای بچه سالی که سراسر نوار بگوش می رسد حسین رضایی عزیز است که آن زمان ۱۶ ساله بود.
این نوار را مجید محمودوند با ضبط صوت داود قاسمی ضبط می کند.
اواسط نوار مجید محمودوند از مخترعی یاد می کند که چند صد اختراع داشت. منجمله دستگاه فیزیوتراپی جالبی که فرمانده گردان (حاج جعفر جهروتی) او را به همراه تعدادی از بچه های تخریب و دستگاه اختراع فیزیوتراپی اش نزد مرحوم هاشمی رفسنجانی برده بود تا بتواند برای او منزل و امکاناتی تهیه کند. مرحوم استاد علی پویایی آن زمان -سال ۶۳ - روبروی پارک ساعی در خیابان ولیعصر مستاجر بود و بنده هم همراه بچه های تخریب منزلش رفته بودم.
به ایشان لقب پدر مخترع ایران داده بودند و نمی دانم تا پایان عمر بالاخره از اجاره نشینی نجات یافت یا نه.
پس از دهها سال امروز بخشی از نوار کاستی را که مدتها گم کرده بودم را گوش کردم و حدود هفت دقیقه آنرا ارسال می کنم.
مربوط به مرحله دوم عملیات بدر در زمستان ۶۳ است.
دوکوهه داخل چادر دسته یک گروهان سیدالشهدای گردان تخریب لشگر محمد رسول الله (ص).
شب حدود ساعت ۹ بود و زیر نور فانوس ها با بگو بخند و صحبت های متفرقه ساک و وسایلمان را جمع می کردیم تا تحویل تعاون دهیم و صبح زود عازم منطقه جفیر نزدیک جزیره مجنون شویم.
طی مرحله اول عملیات دو نفر از دسته مان شهید شده و تعدادی تیر خورده بودند.
سعید شریعتی و علی مزروعی بشهادت رسیده و مجید جهروتی و اسماعیل اصغری و باقر مجیدی تیر خورده بودند.
شهید مجید جهروتی و شهید اسماعیل اصغری با دست تیر خورده و داخل گچ بین ما بودند و همراه دسته مجدد عازم عملیات بودند.
صدای غالب مربوط به شهید مجید جهروتی است که از مجید محمودوند می خواهد دست تیر خورده اش را ماساژ دهد.
صدای شهید ساداتی فر و شهید علی ساقی و چند نفر دیگر شنیده می شود.
در اواسط، صدای شهید علی محمودوند مسئول گروهان ما شنیده می شود که نحوه فیزیوتراپی را در بیمارستان تعریف می کند.
و هم زمان صدای بلندی گوی تبلیغات از حسینیه وسط مقر که برادران ساک های خود را تحویل تعاون دهند.
هر کس زنده بر نمی گشت ساکش را تعاون تحویل خانواده اش می داد.
صدای بچه سالی که سراسر نوار بگوش می رسد حسین رضایی عزیز است که آن زمان ۱۶ ساله بود.
این نوار را مجید محمودوند با ضبط صوت داود قاسمی ضبط می کند.
اواسط نوار مجید محمودوند از مخترعی یاد می کند که چند صد اختراع داشت. منجمله دستگاه فیزیوتراپی جالبی که فرمانده گردان (حاج جعفر جهروتی) او را به همراه تعدادی از بچه های تخریب و دستگاه اختراع فیزیوتراپی اش نزد مرحوم هاشمی رفسنجانی برده بود تا بتواند برای او منزل و امکاناتی تهیه کند. مرحوم استاد علی پویایی آن زمان -سال ۶۳ - روبروی پارک ساعی در خیابان ولیعصر مستاجر بود و بنده هم همراه بچه های تخریب منزلش رفته بودم.
به ایشان لقب پدر مخترع ایران داده بودند و نمی دانم تا پایان عمر بالاخره از اجاره نشینی نجات یافت یا نه.