تئوریسن اصلاحطلب:
محمدرضا تاجیک به عنوان یکی از تئوریسن های اصلاح طلب مدعی مدعی بیزایشی گفتمان انقلاب اسلامی در دهه چهارم شده است.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ «محمدرضا تاجیک»، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای این جریان خاص سیاسی، در بخشی از مصاحبه تفصیلی خود با شماره شنبه گذشته روزنامه دولتی ایران اظهار کرده است: «آمار نشان می دهد که یکی از بحرانیترین شرایط را در 4 دهه اخیر در حوزه سرمایه اجتماعی تجربه می کنیم. سرمایه اجتماعی به حداقل سطح رسیده و میتواند در شرایط کنونی که از منجنیق آسمان و در و دیوار و درون و برون ما بلا میبارد، تهدیدزا باشد. ما بیش از همیشه تاریخ به سرمایه اجتماعی احتیاج داریم. بیش از همیشه تاریخ 4 دهه گذشته، نیازمند اعتماد عمومی هستیم اما این اعتماد لطمه جدی خورده است.»
او در ادامه صحبتهای خود همچنین مدعی بیزایشی گفتمان انقلاب اسلامی میشود و میگوید: آمار دهه اول را با آمار دهه سه و چهار انقلاب در مورد گروههای مرجع مقایسه کنید. در دهه اول گروههای مرجعی که در رأس قرار دارند گروه های خاصی هستند که به صورت سنتی گروههای مرجع جامعه شناخته می شوند. اما در دهه چهار میبینید که سلبریتیها و ورزشکاران و هنرپیشهها در صدر جدول قرار می گیرند. یعنی یک شیفت رادیکال در گروههای مرجع شکل میگیرد که دیگر نمی توانند تولید و بازتولید فضای سرمایهاجتماعی کنند. خود گفتمان مسلط هم به نظر میرسد دیگر زایشی ندارد.
تاجیک میافزاید: ایده و آموزه جدید و سخن گفتن با نسل جدید و درک نیازهای آنان مشاهده نمی شود. همه اینها دست به دست هم می دهند تا به یک شرایطی برسیم که افول سرمایه اجتماعی از یک زمانی به بعد دیگر تبدیل به هزینه میشود و دیگر چیزی به آن افزوده نمیشود.
*تاجیک که پیش از این در اظهاراتی با تأکید بر وجود زمینه شورش، به کرختی مردم ایران اعتراض کرده بود در زمان دیگری هم شرایط ایران را به «کشتی تایتانیک» تشبیه کرد که البته اسیر گرداب هم شده است!
تاجیک بر آفت زدگی جمهوری اسلامی هم تأکید دارد.
این اظهارات اما صحیح نیستند و تاجیک هم به دو دلیل نسبت به بیان این حرفها اصرار میورزد...
دلیل نخست، عزم جریان سیاسی خاص برای ایجاد «فتنه اقتصادی» با تخریب ذهن و روان مردم است و دلیل دیگر اینکه تاجیک به عنوان یکی از استادان جنگ روانی خوب میداند که ماساژ و پرتاب هر سخن منفی در ذهن جامعه در هنگامی که این سخن با پاسخ مناسب مواجه نشود؛ چه تأثیر ژرفی بر ذهن عمومی جامعه خواهد گذاشت.
پر واضح است که امروز در پرتو ناکارآمدی دولت اصلاحطلبان، سکوت برخی از خواص و اشتباهاتی که در فهم واقعیات اقتصادی کشور وجود دارد؛ بازار «سیاهنمایی» و «ناامیدسازی» داغ است و این مسئله جز طراحی ستاد جریان سیاسی خاص برای ایجاد فتنه اقتصادی و تمام کردن بازی ناتمام فتنه 88 نیست.
در سمت دیگر سخن اینکه مثلا آقای تاجیک حیا میکند از اینکه بیان کند به گواه آمارهای بانک جهانی، جمهوری اسلامی ایران در سال چهلم از عمل خود تنها با 0.3 درصد فقر مطلق مواجه است، اقتصاد ایران میرود تا به جایگاه پانزدهم جهان برسد، ضریب جینی ایران یا همان شکاف طبقاتی هماکنون در جایگاهی بهتر از آمریکا و چین قرار دارد و جمهوری اسلامی همچنین توانسته است ایران را به جایگاه سیرترین کشورهای دنیا برساند.
در بحث زایشی هم که آقای تاجیک معتقد است در گفتمان حاکمیت نیست؛ یک اشاره گذرا به دستاوردهای بزرگ کشور در عرصههای مختلف، گسترش هژمونی ایران در منطقه و جهان، برگزاری انتخاباتهای بزرگ سالانه، رساندن اثر تحریمها به کمتر از 30 درصد و معجزهای شگرف به نام «مدافعان حرم» کافیست. البته اگر کسی در خانه باشد...
اینکه چرا برای آقای تاجیک از در و دیوار بلا میخیزد و او از چه رو در یک فضای در آستانه خودکشی! اصرار دارد که این فضای ذهنی را به ذهن جامعه نیز منتقل کند؟ سؤال و معادلهای است که اگر مورد پرداخت اصولی قرار نگیرد؛ آسیبهای آن شاید قابل پیشبینی نباشد.
مواضع تاجیک در صحبتهای عمده اعضای ستادی جریان سیاسی خاص نیز به کرّات تکرار شده است...
در اینجا ذکر دوباره این سؤال همیشگی ضروریست که چرا از لسان و قلم برخی عوامل دولت شاهد سیاهنمایی پیرامون اوضاع کشور هستیم؟
آیا این طبیعی است دولتی که بابت وجب به وجب وضع موجود مسئول است و طبیعتا بایستی طرفدار آمارها و نگرشهای مثبت باشد؛ خود تبدیل به پیشقراول تخریب ذهن مردم شود؟!
و از طرفی آیا این علاقه به سیاهنمایی، با گرانیهای موجود در بازار نیز مرتبط است یا خیر؟!
او در ادامه صحبتهای خود همچنین مدعی بیزایشی گفتمان انقلاب اسلامی میشود و میگوید: آمار دهه اول را با آمار دهه سه و چهار انقلاب در مورد گروههای مرجع مقایسه کنید. در دهه اول گروههای مرجعی که در رأس قرار دارند گروه های خاصی هستند که به صورت سنتی گروههای مرجع جامعه شناخته می شوند. اما در دهه چهار میبینید که سلبریتیها و ورزشکاران و هنرپیشهها در صدر جدول قرار می گیرند. یعنی یک شیفت رادیکال در گروههای مرجع شکل میگیرد که دیگر نمی توانند تولید و بازتولید فضای سرمایهاجتماعی کنند. خود گفتمان مسلط هم به نظر میرسد دیگر زایشی ندارد.
تاجیک میافزاید: ایده و آموزه جدید و سخن گفتن با نسل جدید و درک نیازهای آنان مشاهده نمی شود. همه اینها دست به دست هم می دهند تا به یک شرایطی برسیم که افول سرمایه اجتماعی از یک زمانی به بعد دیگر تبدیل به هزینه میشود و دیگر چیزی به آن افزوده نمیشود.
*تاجیک که پیش از این در اظهاراتی با تأکید بر وجود زمینه شورش، به کرختی مردم ایران اعتراض کرده بود در زمان دیگری هم شرایط ایران را به «کشتی تایتانیک» تشبیه کرد که البته اسیر گرداب هم شده است!
تاجیک بر آفت زدگی جمهوری اسلامی هم تأکید دارد.
این اظهارات اما صحیح نیستند و تاجیک هم به دو دلیل نسبت به بیان این حرفها اصرار میورزد...
دلیل نخست، عزم جریان سیاسی خاص برای ایجاد «فتنه اقتصادی» با تخریب ذهن و روان مردم است و دلیل دیگر اینکه تاجیک به عنوان یکی از استادان جنگ روانی خوب میداند که ماساژ و پرتاب هر سخن منفی در ذهن جامعه در هنگامی که این سخن با پاسخ مناسب مواجه نشود؛ چه تأثیر ژرفی بر ذهن عمومی جامعه خواهد گذاشت.
پر واضح است که امروز در پرتو ناکارآمدی دولت اصلاحطلبان، سکوت برخی از خواص و اشتباهاتی که در فهم واقعیات اقتصادی کشور وجود دارد؛ بازار «سیاهنمایی» و «ناامیدسازی» داغ است و این مسئله جز طراحی ستاد جریان سیاسی خاص برای ایجاد فتنه اقتصادی و تمام کردن بازی ناتمام فتنه 88 نیست.
در سمت دیگر سخن اینکه مثلا آقای تاجیک حیا میکند از اینکه بیان کند به گواه آمارهای بانک جهانی، جمهوری اسلامی ایران در سال چهلم از عمل خود تنها با 0.3 درصد فقر مطلق مواجه است، اقتصاد ایران میرود تا به جایگاه پانزدهم جهان برسد، ضریب جینی ایران یا همان شکاف طبقاتی هماکنون در جایگاهی بهتر از آمریکا و چین قرار دارد و جمهوری اسلامی همچنین توانسته است ایران را به جایگاه سیرترین کشورهای دنیا برساند.
در بحث زایشی هم که آقای تاجیک معتقد است در گفتمان حاکمیت نیست؛ یک اشاره گذرا به دستاوردهای بزرگ کشور در عرصههای مختلف، گسترش هژمونی ایران در منطقه و جهان، برگزاری انتخاباتهای بزرگ سالانه، رساندن اثر تحریمها به کمتر از 30 درصد و معجزهای شگرف به نام «مدافعان حرم» کافیست. البته اگر کسی در خانه باشد...
اینکه چرا برای آقای تاجیک از در و دیوار بلا میخیزد و او از چه رو در یک فضای در آستانه خودکشی! اصرار دارد که این فضای ذهنی را به ذهن جامعه نیز منتقل کند؟ سؤال و معادلهای است که اگر مورد پرداخت اصولی قرار نگیرد؛ آسیبهای آن شاید قابل پیشبینی نباشد.
مواضع تاجیک در صحبتهای عمده اعضای ستادی جریان سیاسی خاص نیز به کرّات تکرار شده است...
در اینجا ذکر دوباره این سؤال همیشگی ضروریست که چرا از لسان و قلم برخی عوامل دولت شاهد سیاهنمایی پیرامون اوضاع کشور هستیم؟
آیا این طبیعی است دولتی که بابت وجب به وجب وضع موجود مسئول است و طبیعتا بایستی طرفدار آمارها و نگرشهای مثبت باشد؛ خود تبدیل به پیشقراول تخریب ذهن مردم شود؟!
و از طرفی آیا این علاقه به سیاهنمایی، با گرانیهای موجود در بازار نیز مرتبط است یا خیر؟!