در یک نشریه اصلاح طلب مطرح شد
کار به حدی بالا گرفته است که افرادی مثل حجاریان و تاجیک، در واکنش به عملی نشدن تاکنون منویات خود برای شلوغی خیابانها حتی رخوت مردم را نیز به باد اعتراض گرفتهاند.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ «سعید حجاریان»، از تئوریسینهای جریان چپ در بخشی از یادداشت خود در نخستین شماره نشریه مشق فردا، که با عنوان «جبهه رقیق، فرماندهی قوی» منتشر شد، نوشته است: «معتقدم به تدریج باید موازنهای میان نیروهای اقتدارگرا و نیروهای طالب دموکراسی صورت پذیرد و همانطور که بارها توضیح دادهام در این میان باد به بادبان نیروهای طالب دموکراسی میوزد و آنها لاجرم تقویت میشوند. اما قائل به موازنه وحشت نیستم چون در موازنه وحشت هر آن امکان دارد تصادم پیش آید و نیروهای دموکراسی خواه که حربهای جز مبارزه قانونی و مدنی ندارند، ضربه بخورند.
لکن، از آن سو موازنه صلحآمیز نیز مضراتی برای نیروهای دموکرات دارد، چون باعث فرسایش آنها شده و طرفهای مقابل را جری میکند، یعنی باید عملا نیروهای اقتدارگرا را در حالت خوف و رجا نگه داشت. به این معنا که با سازماندهی وسیع اجتماعی چه از طرف شبکههای اجتماعی و چه شبکههای حقیقی اجتماعی آگاه شوند پایگاه اجتماعی طرف مقابل قوی است و حذف و نمد مال کردن آنها هزینه بر است. تقریبا حالتی مانند هند دوره گاندی. در عین حال امیدوار شوند که میتوانند با مصالحه و به گونهای با حقوق برابر و به رسمیت شناختن رقیب با وی وارد مذاکره شوند.»
او میافزاید: طبعا در این حالت نظامیان به پادگانها بازخواهند گشت و البته مردم نیز به خیابانها نمیآیند و فضا برای چانهزنی میان نمایندگان گروهها آماده میشود. هدف نهایی این استراتژی تبدیل دولت مطلقه به دولت مشروطه است.
*درباره این اظهارات حجاریان قبل از هرچیز باید دانست که منظور خاص و خوانش او از برخی عبارتها چیست؟
حجاریان، اقتدارگرایان و نیروهای طالب دموکراسی را در اشاره به 2 جماعت خودی و غیر خودی در نظام اسلامی به کار میبرد.
منظور از «سازماندهی وسیع اجتماعی» نیز بارور کردن فضا برای به خیابان کشاندن مردم به هر بهانهای علیه نظام اسلامی است.
دولت مطلقه نیز نه این دولت برنشسته در ساختمان پاستور! که منظور، عبارت جدیدالتأسیس اصلاحطلبان برای خطاب قرار دادن رهبری نظام و «ولایت مطلقه فقیه» است که از آن با عنوان دولت پنهان یاد میکنند.
به نظر میرسد اکنون روشنتر باشد که حجاریان چگونه صراحتاً از سازماندهی ارتش خود سخن گفته، کدام هدف را دنبال کرده و چه کسانی را خطاب قرار داده است؟
چهرههای جریان سیاسی خاص طی 10 سال گذشته بصورت علیالدوام به دنبال تمام کردن کار ناتمام خود در فتنه 88 بودهاند و به همین دلیل است که نه تنها از فتنه 88 توبه نکردند بلکه در پشت هر اعتراض مشروع و نامشروعی ایستادند و فیالجمله تلاش کردند تا پرچم ایران در دست معترضین نباشد.
شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که آنها طی ماههای اخیر حتی از ضرورت اشغال کردن مراکز حساس نظام توسط متجمعین خیابانی، عامالبلوی بودن جامعه، شبیه شدن ایران به کشتی مغروق تایتانیک، بحران مشروعیت، بحران نان و فساد حاکمیت! نیز سخن گفتهاند تا به زعم خود هیزم بیشتری در آتش «فتنه اقتصادی» بریزند.
کار این قضیه به حدی بالا گرفته است که افرادی مثل حجاریان و تاجیک، در واکنش به عملی نشدن تاکنون منویات خود برای شلوغی خیابانها حتی رخوت مردم را نیز به باد اعتراض گرفتهاند.
پیش از این توضیحات مفصلی را پیرامون توطئه دشمن برای ایجاد فتنه اقتصادی در کشور ارائه شد و توضیح داده شد که عدهای چگونه با ترویج اکاذیب و با استفاده از مشکلات و نابسامانیهایی که در دولت اصلاحطلبان بوجود آمده است؛ قصد ریختن بنزین بر آتش مشکلات دارند.
نکتهای که در این زمینه نیاز به اشاره دارد، تندتر شدن آهنگ تحولات اشاره شده و جریتر شدن تئوریسینهای فتنه اقتصادی است.
تندتر شدن و جریتر شدنی که البته هر یک دلائل خاص خود را دارد...
مسئله بعدی که حتما بایستی آنرا در مقابل چشم مردم و خواص کشور قرار داد اینست که سران جریان اصلاحات، معاریف این جریان و چهرههای حاضر در احزاب و شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان حتی یک کلمه بر خلاف این قبیل سخنان فتنهگرانه و دعوتهای پیاپی به خیابان اخذ موضع نمیکنند و صمٌبکم مشغول نظاره اوضاع هستند. بدیهیست که این روش سیاستورزی و این سکوتهای علامت رضایت، آنها را جزو فرماندهان فتنه دستهبندی خواهد کرد!
گفتنیست، اگرچه منظور حجاریان از انتشار سخنان بالا سازماندهی و گِرا دادن برای شلوغ شدن خیابانهاست نه تئوریهای پیرامونی اشاره شده! اما معالوصف باید توضیح داد که هنگامی که یک تئوریسین سیاسی به مشتاقان خود آدرس خیابان را میدهد؛ دیگر جایی برای تعیین نرخ در میانه دعوا باقی نمیماند.
به سخن دیگر اینکه اگر جمعیتی راه نجات خود را به جای صندوق رأی، از خیابان بجوید؛ آنگاه دیگر نمیتوان از چانهزنی و آمد و نیامد صحبت کرد. و البته آقای حجاریان بهتر از هرکسی این حقیقت را میداند.
حقیقتی که میرحسین موسوی در سال 88 نمیدانست و شد آنچه که نباید میشد...
لکن، از آن سو موازنه صلحآمیز نیز مضراتی برای نیروهای دموکرات دارد، چون باعث فرسایش آنها شده و طرفهای مقابل را جری میکند، یعنی باید عملا نیروهای اقتدارگرا را در حالت خوف و رجا نگه داشت. به این معنا که با سازماندهی وسیع اجتماعی چه از طرف شبکههای اجتماعی و چه شبکههای حقیقی اجتماعی آگاه شوند پایگاه اجتماعی طرف مقابل قوی است و حذف و نمد مال کردن آنها هزینه بر است. تقریبا حالتی مانند هند دوره گاندی. در عین حال امیدوار شوند که میتوانند با مصالحه و به گونهای با حقوق برابر و به رسمیت شناختن رقیب با وی وارد مذاکره شوند.»
او میافزاید: طبعا در این حالت نظامیان به پادگانها بازخواهند گشت و البته مردم نیز به خیابانها نمیآیند و فضا برای چانهزنی میان نمایندگان گروهها آماده میشود. هدف نهایی این استراتژی تبدیل دولت مطلقه به دولت مشروطه است.
*درباره این اظهارات حجاریان قبل از هرچیز باید دانست که منظور خاص و خوانش او از برخی عبارتها چیست؟
حجاریان، اقتدارگرایان و نیروهای طالب دموکراسی را در اشاره به 2 جماعت خودی و غیر خودی در نظام اسلامی به کار میبرد.
منظور از «سازماندهی وسیع اجتماعی» نیز بارور کردن فضا برای به خیابان کشاندن مردم به هر بهانهای علیه نظام اسلامی است.
دولت مطلقه نیز نه این دولت برنشسته در ساختمان پاستور! که منظور، عبارت جدیدالتأسیس اصلاحطلبان برای خطاب قرار دادن رهبری نظام و «ولایت مطلقه فقیه» است که از آن با عنوان دولت پنهان یاد میکنند.
به نظر میرسد اکنون روشنتر باشد که حجاریان چگونه صراحتاً از سازماندهی ارتش خود سخن گفته، کدام هدف را دنبال کرده و چه کسانی را خطاب قرار داده است؟
چهرههای جریان سیاسی خاص طی 10 سال گذشته بصورت علیالدوام به دنبال تمام کردن کار ناتمام خود در فتنه 88 بودهاند و به همین دلیل است که نه تنها از فتنه 88 توبه نکردند بلکه در پشت هر اعتراض مشروع و نامشروعی ایستادند و فیالجمله تلاش کردند تا پرچم ایران در دست معترضین نباشد.
شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که آنها طی ماههای اخیر حتی از ضرورت اشغال کردن مراکز حساس نظام توسط متجمعین خیابانی، عامالبلوی بودن جامعه، شبیه شدن ایران به کشتی مغروق تایتانیک، بحران مشروعیت، بحران نان و فساد حاکمیت! نیز سخن گفتهاند تا به زعم خود هیزم بیشتری در آتش «فتنه اقتصادی» بریزند.
کار این قضیه به حدی بالا گرفته است که افرادی مثل حجاریان و تاجیک، در واکنش به عملی نشدن تاکنون منویات خود برای شلوغی خیابانها حتی رخوت مردم را نیز به باد اعتراض گرفتهاند.
پیش از این توضیحات مفصلی را پیرامون توطئه دشمن برای ایجاد فتنه اقتصادی در کشور ارائه شد و توضیح داده شد که عدهای چگونه با ترویج اکاذیب و با استفاده از مشکلات و نابسامانیهایی که در دولت اصلاحطلبان بوجود آمده است؛ قصد ریختن بنزین بر آتش مشکلات دارند.
نکتهای که در این زمینه نیاز به اشاره دارد، تندتر شدن آهنگ تحولات اشاره شده و جریتر شدن تئوریسینهای فتنه اقتصادی است.
تندتر شدن و جریتر شدنی که البته هر یک دلائل خاص خود را دارد...
مسئله بعدی که حتما بایستی آنرا در مقابل چشم مردم و خواص کشور قرار داد اینست که سران جریان اصلاحات، معاریف این جریان و چهرههای حاضر در احزاب و شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان حتی یک کلمه بر خلاف این قبیل سخنان فتنهگرانه و دعوتهای پیاپی به خیابان اخذ موضع نمیکنند و صمٌبکم مشغول نظاره اوضاع هستند. بدیهیست که این روش سیاستورزی و این سکوتهای علامت رضایت، آنها را جزو فرماندهان فتنه دستهبندی خواهد کرد!
گفتنیست، اگرچه منظور حجاریان از انتشار سخنان بالا سازماندهی و گِرا دادن برای شلوغ شدن خیابانهاست نه تئوریهای پیرامونی اشاره شده! اما معالوصف باید توضیح داد که هنگامی که یک تئوریسین سیاسی به مشتاقان خود آدرس خیابان را میدهد؛ دیگر جایی برای تعیین نرخ در میانه دعوا باقی نمیماند.
به سخن دیگر اینکه اگر جمعیتی راه نجات خود را به جای صندوق رأی، از خیابان بجوید؛ آنگاه دیگر نمیتوان از چانهزنی و آمد و نیامد صحبت کرد. و البته آقای حجاریان بهتر از هرکسی این حقیقت را میداند.
حقیقتی که میرحسین موسوی در سال 88 نمیدانست و شد آنچه که نباید میشد...