بدون عذرخواهی از مطلب کینهتوزانه چند روز پیش؛
هنگامي كه نويسندگان عصباني ميشوند و افراد پا به سن گذاشته به سرعت از كوره در ميروند، از يك جوان مثل اين شرور قاتل چقدر بايد انتظار داشته باشيم كه خويشتنداري كند؟
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ عباس عبدی، به اصطلاح تئوریسین اصلاح طلبان که چندی پیش در یادداشتی کنیه توزانه و توهین آمیز مدعی شده بود «قاتل واقعی طلبه همدانی، بخشی از جریان اصولگراست» و «اوباش در قالب تجمعات دینی بازتولید شدند» و اینبار و در واکنش به بازخوردهای یادداشت وقیحانه ابتدایی اش، مطلب دیگری در روزنامه اصلاح طلب اعتماد منتشر کرده و ضمن تائید آن مطلب تهمت آلود نوشته است: «یادداشت ريشه اوباشگري دوشنبه در «اعتماد»، موجب عصبانيت برخي افراد شد كه بايد اضافه كرد يكي از علل اين رفتارها در جامعه همين عصباني شدن است. هنگامي كه نويسندگان عصباني ميشوند و افراد پا به سن گذاشته به سرعت از كوره در ميروند، از يك جوان مثل اين شرور قاتل چقدر بايد انتظار داشته باشيم كه خويشتنداري كند؟»
عبدی نه تنها از موضع پیشین خود عذرخواهی نکرده بلکه سطح تهمت را از یک جریان سیاسی به عموم جامعه کشانده و تلویحا از افکار عمومی خواسته تا به قاتل طلبه مظلوم همدانی هم حق بدهند! این سطح استدلال عبدی بیشتر از آنکه مضحک به نظر برسد، یک مسئله خطرناک تلقی می شود. چرا که وی در مطلب گذشته با جابجایی جای جلاد و شهید، با دلایلی عجیب قاتل را به رفتارهای جریان اصولگرا منتسب نمود و خواسته یا ناخواسته برای کینه توزی مردم از یک جریان انقلابی تلاش کرد و این بار تلاش کرده است تا به یک فرد جانی که سابقه تجاوز به عنف و شرارت هم در پرونده اش داشته حق بدهیم!
در قسمتی دیگر از یادداشت جدید عبدی، وی نوشته است: «تحولات فناورانه در ايران از غرب آمده است. از تلگراف بگيريد تا خودرو و راديو و تلويزيون و اينك ماهواره و اينترنت و... ما در همه موارد در برخورد با اين فناوريها دچار تأخُّر فرهنگي شدهايم. يعني نتوانستهايم مقررات و نحوه استفاده درست از اين امكانات را ياد بگيريم. به همين دليل است كه يك غربي از وضعيت رانندگي در ايران دچار تعجب ميشود، در حالي كه خودرو را آنان ساختهاند و ميدانند چگونه بايد رانندگي كنند. در ميان اين فناوريها، فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي با سرعت بسيار بيشتري وارد جامعه ايران شدند و رشد كردند. اگر همگاني شدن خودرو در ايران بيش از 70 تا 80 سال طول كشيد كه حدود نيمي از مردم آن را داشته باشند يا برانند، شبكههاي مجازي در عرض چند سال محدود، به جايي رسيده كه بالاي 70 درصد مردم از آن استفاده ميكنند و گريزي هم از اين رشد نيست. ولي اين كار عوارضي داشته است. كساني وارد اين ميدان شدهاند كه هيچگونه صلاحيت حرفهاي براي اين حضور عمومي ندارند. بدون آنكه كوچكترين آشنايي با خبر و جعل خبر داشته باشند، مطالب را فوروارد ميكنند و زير آنها نيز يك نظر مينويسند فقط به اين اميد كه خودي نشان دهند»
آقای تئوریسین خواسته تا به مقوله فرهنگ ایرانی ها و اشاعه به یکباره فضای مجازی اشاره کند که بر خلاف روند گسترش استفاده از ماشین شخصی، با سرعت زیادی در میان مردم فراگیر شد. عبدی از رهگذر این قیاس در پی القای این مفهوم است که به دلیل رشد به یکباره فضای مجازی در ایران، فرهنگ آن در کشور به طور کامل مستقر نشده است و بدون نام آوردن از مهناز افشار به صورت سربسته از رفتار او در ماجرای اخیر و سایر سلبریتی ها انتقاد کرده که ورود بدون تخصص آنها در عرصه هایی که تخصص آن را ندارند هزینه زاست؛ هرچند که بعضا از دست هزینه های آن فرار می کنند.
در ادامه عبدی خواسته است: «سلبريتيها دنبال همان تخصص خودشان بروند. در شبكههاي مجازي از آخرين برنامهها، غذاها و مدل لباسها و... بنويسند و در حوزههاي ديگر به ويژه سياست و اجتماع و اطلاعرساني بدون مشورت با مشاوران معتمد خود كاري نكنند. بپذيرند كه هر كاري تخصصي است».
هرچند این اظهار نظر عبدی درباره سلبریتی ها را باید پذیرفت اما چه خوب است آقای عبدی در همه موارد به این موضوع عدم دخالت سلبریتی ها خصوصا در ایام انتخابات مقید باشند و نگاه سوءاستفاده به این جماعت را در بزنگاه ها از خود دریغ کنند تا دیگر شرایطی همچون حمایت بی اطلاع از فراکسیون امید یا حسن روحانی را از این افراد شاهد نباشیم. هرچند که به احتمال زیاد بخش عمده اعتبار آنها که در سال های 94 و 96 خرج منافع سیاسی جریان اصلاحات شد و امروز مردم نتایج آن را با تمام وجود حس می کنند، از بین رفته است.
عبدی نه تنها از موضع پیشین خود عذرخواهی نکرده بلکه سطح تهمت را از یک جریان سیاسی به عموم جامعه کشانده و تلویحا از افکار عمومی خواسته تا به قاتل طلبه مظلوم همدانی هم حق بدهند! این سطح استدلال عبدی بیشتر از آنکه مضحک به نظر برسد، یک مسئله خطرناک تلقی می شود. چرا که وی در مطلب گذشته با جابجایی جای جلاد و شهید، با دلایلی عجیب قاتل را به رفتارهای جریان اصولگرا منتسب نمود و خواسته یا ناخواسته برای کینه توزی مردم از یک جریان انقلابی تلاش کرد و این بار تلاش کرده است تا به یک فرد جانی که سابقه تجاوز به عنف و شرارت هم در پرونده اش داشته حق بدهیم!
در قسمتی دیگر از یادداشت جدید عبدی، وی نوشته است: «تحولات فناورانه در ايران از غرب آمده است. از تلگراف بگيريد تا خودرو و راديو و تلويزيون و اينك ماهواره و اينترنت و... ما در همه موارد در برخورد با اين فناوريها دچار تأخُّر فرهنگي شدهايم. يعني نتوانستهايم مقررات و نحوه استفاده درست از اين امكانات را ياد بگيريم. به همين دليل است كه يك غربي از وضعيت رانندگي در ايران دچار تعجب ميشود، در حالي كه خودرو را آنان ساختهاند و ميدانند چگونه بايد رانندگي كنند. در ميان اين فناوريها، فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي با سرعت بسيار بيشتري وارد جامعه ايران شدند و رشد كردند. اگر همگاني شدن خودرو در ايران بيش از 70 تا 80 سال طول كشيد كه حدود نيمي از مردم آن را داشته باشند يا برانند، شبكههاي مجازي در عرض چند سال محدود، به جايي رسيده كه بالاي 70 درصد مردم از آن استفاده ميكنند و گريزي هم از اين رشد نيست. ولي اين كار عوارضي داشته است. كساني وارد اين ميدان شدهاند كه هيچگونه صلاحيت حرفهاي براي اين حضور عمومي ندارند. بدون آنكه كوچكترين آشنايي با خبر و جعل خبر داشته باشند، مطالب را فوروارد ميكنند و زير آنها نيز يك نظر مينويسند فقط به اين اميد كه خودي نشان دهند»
آقای تئوریسین خواسته تا به مقوله فرهنگ ایرانی ها و اشاعه به یکباره فضای مجازی اشاره کند که بر خلاف روند گسترش استفاده از ماشین شخصی، با سرعت زیادی در میان مردم فراگیر شد. عبدی از رهگذر این قیاس در پی القای این مفهوم است که به دلیل رشد به یکباره فضای مجازی در ایران، فرهنگ آن در کشور به طور کامل مستقر نشده است و بدون نام آوردن از مهناز افشار به صورت سربسته از رفتار او در ماجرای اخیر و سایر سلبریتی ها انتقاد کرده که ورود بدون تخصص آنها در عرصه هایی که تخصص آن را ندارند هزینه زاست؛ هرچند که بعضا از دست هزینه های آن فرار می کنند.
در ادامه عبدی خواسته است: «سلبريتيها دنبال همان تخصص خودشان بروند. در شبكههاي مجازي از آخرين برنامهها، غذاها و مدل لباسها و... بنويسند و در حوزههاي ديگر به ويژه سياست و اجتماع و اطلاعرساني بدون مشورت با مشاوران معتمد خود كاري نكنند. بپذيرند كه هر كاري تخصصي است».
هرچند این اظهار نظر عبدی درباره سلبریتی ها را باید پذیرفت اما چه خوب است آقای عبدی در همه موارد به این موضوع عدم دخالت سلبریتی ها خصوصا در ایام انتخابات مقید باشند و نگاه سوءاستفاده به این جماعت را در بزنگاه ها از خود دریغ کنند تا دیگر شرایطی همچون حمایت بی اطلاع از فراکسیون امید یا حسن روحانی را از این افراد شاهد نباشیم. هرچند که به احتمال زیاد بخش عمده اعتبار آنها که در سال های 94 و 96 خرج منافع سیاسی جریان اصلاحات شد و امروز مردم نتایج آن را با تمام وجود حس می کنند، از بین رفته است.