عمق فاجعه آنجا بود که آقای روحانی و تبلیغاتچی های هیجان زده تر از او، به مدیران و فعالان اقتصادی و تولید کنندگان و صاحبان سرمایه، فرمان توقف و تعلیق و انتظار دادند. تصور کنید اگر کسی قهرمان دوی صد متر دنیا هم باشد اما از او بخواهند هیچ حرکتی نکند و منتظر بماند -یا بترسانند و مجبورش کنند هیچ حرکتی نکند- بعد از پنج سال آیا می تواند از جایش تکان بخورد؛ دویدن و مسابقه با رقبا پیشکش؟!
شهدای ایران: محمد ایمانی: زمانی بحث و گفت و گوی عمومی بر سر این بود که آیا برجام عایدی برای کشور به همراه دارد یا نه؟ اما امروز بحث واقعی تر این است که خسارت های برجام به کشور چه قدر است؟ دم دستی ترین پاسخ همین است که دلار 3300 تومانی با برجام به 7 هزار تومان در اسفند 96 رسید و قدرت خرید عمومی به همین میزان کاهش یافت. اما این نتیجه و نشانه یک روند فرسایشی خسارت بار است.
عمق فاجعه آنجا بود که آقای روحانی و تبلیغاتچی های هیجان زده تر از او، به مدیران و فعالان اقتصادی و تولید کنندگان و صاحبان سرمایه، فرمان توقف و تعلیق و انتظار دادند. تصور کنید اگر کسی قهرمان دوی صد متر دنیا هم باشد اما از او بخواهند هیچ حرکتی نکند و منتظر بماند -یا بترسانند و مجبورش کنند هیچ حرکتی نکند- بعد از پنج سال آیا می تواند از جایش تکان بخورد؛ دویدن و مسابقه با رقبا پیشکش؟!
کرختی و رخوتی که در این فرصت پنج ساله به اقتصاد ما به واسطه انتظار معجزه از برجام تزریق شد، چرخ اقتصاد و تولید ما را که ولو به کُندی می چرخید، از حرکت باز داشت و روحیه و رمق تلاش و طراحی و تولید و تدبیر را از اقتصاد گرفت. در همین حال، گشودن دروازه واردات برای طمطراق بخشیدن به بازار و پر کردن چشم مردم، ضربه بعدی را به اقتصاد ملی زد و خسارت برجام را دوچندان کرد و میلیون ها شغل را از بین برد.
اکنون نه تنها از 150 میلیارد دلار دارایی و درآمدی که باید به کشور باز می گشت، خبری نیست بلکه به واسطه اتکای مضاعف به دیوار دشمن که موجب تشویق او به خباثت و بدعهدی های جدید شده، اقتصاد ملی با وجود ظرفیت های فراوان، آسیب پذیر تر شده است. چاره چیست؟ نا امید شدن مطلق از دشمن و بازگشت به احیای ظرفیت های معطل ملی و منطقه ای. اگر در کره جنوبی و ژاپن هم زندگی می کردیم، نسخه بی بدیل، همین اقتصاد مقاومتی درونزا بود؛ با دست رد زدن به محصول خارجی و حمایت بی چون و چرا از تولید داخلی.
عمق فاجعه آنجا بود که آقای روحانی و تبلیغاتچی های هیجان زده تر از او، به مدیران و فعالان اقتصادی و تولید کنندگان و صاحبان سرمایه، فرمان توقف و تعلیق و انتظار دادند. تصور کنید اگر کسی قهرمان دوی صد متر دنیا هم باشد اما از او بخواهند هیچ حرکتی نکند و منتظر بماند -یا بترسانند و مجبورش کنند هیچ حرکتی نکند- بعد از پنج سال آیا می تواند از جایش تکان بخورد؛ دویدن و مسابقه با رقبا پیشکش؟!
کرختی و رخوتی که در این فرصت پنج ساله به اقتصاد ما به واسطه انتظار معجزه از برجام تزریق شد، چرخ اقتصاد و تولید ما را که ولو به کُندی می چرخید، از حرکت باز داشت و روحیه و رمق تلاش و طراحی و تولید و تدبیر را از اقتصاد گرفت. در همین حال، گشودن دروازه واردات برای طمطراق بخشیدن به بازار و پر کردن چشم مردم، ضربه بعدی را به اقتصاد ملی زد و خسارت برجام را دوچندان کرد و میلیون ها شغل را از بین برد.
اکنون نه تنها از 150 میلیارد دلار دارایی و درآمدی که باید به کشور باز می گشت، خبری نیست بلکه به واسطه اتکای مضاعف به دیوار دشمن که موجب تشویق او به خباثت و بدعهدی های جدید شده، اقتصاد ملی با وجود ظرفیت های فراوان، آسیب پذیر تر شده است. چاره چیست؟ نا امید شدن مطلق از دشمن و بازگشت به احیای ظرفیت های معطل ملی و منطقه ای. اگر در کره جنوبی و ژاپن هم زندگی می کردیم، نسخه بی بدیل، همین اقتصاد مقاومتی درونزا بود؛ با دست رد زدن به محصول خارجی و حمایت بی چون و چرا از تولید داخلی.