چه تضمینی وجود دارد که با فرض واگذاری امتیازات جدید (این بار امنیتی)، تحریم های مالی و بانکی برداشته شود؟
۱- شش، هفت سال پیش وقتی احمدی نژاد رئیس جمهور در نشست "مجمع"، از برخی مضیقه های ناشی از تحریم حرف زده بود، هاشمی با رندی گفته بود خب همین ها را جمع بندی کنید و بروید به رهبری منتقل کنید. هاشمی و هم طیفانش می خواستند با فاکتور کردن فشار تحریم ها، باب معامله با آمریکا را باز کنند؛ مسیری که به توافق یکطرفه و نامتوازن برجام ختم شد. امتیازات واگذار شده و کاغذ پاره ای بی ضمانت به نام برجام!
۲- اوایل مهرماه سال ۹۳ خبری منتشر شد حاکی از راهاندازی یک کمپین توسط ۶ فیملساز با مضمون درخواست توافق با ۱+۵. عجیب ترین بخش کمپین، این شعار بود: «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست»! مدتی بعد و در پی اعتراضات، مجید مجیدی (یکی از هنرمندانی که نام وی به عنوان یکی از اعضای کمپین ذکر شده بود) گفت:
«چند روز پیش از سوی آقای جواد ظریف وزیر امور خارجه با ما تماسی گرفته و خواسته شد که عده ای از هنرمندان که وجهه بین المللی دارند در مسیر مذاکرات هسته ای و برای احقاق حقوق حقه مردم ایران، دولت را یاری رسانند و به همین منظور پوستری از سوی وزارتخانه آماده شد که ما نیز آن را تایید کردیم. موکدا تشکیل یک کمپین را رد می کنم.»
۳- گفته می شود چندی پیش هشت وزیر و معاون، نامه ای را تقدیم رهبر انقلاب کرده اند با مضمون اینکه برای مقابله با مضایق تحریم ها، شما وساطت کنید تا کار مواردی نظیر FATF و CFT در مجمع تشخیص مصلحت راه بیفتد و تصویب شود. برخی خبرها حاکی است وزارت خارجه نقش اصلی را در کارسازی و تهیه این نامه ایفا کرده است.
سوالات صریح و روشنی در باره این نوع فضاسازی قابل طرح است:
چه تضمینی وجود دارد که با فرض واگذاری امتیازات جدید (این بار امنیتی)، تحریم های مالی و بانکی برداشته شود؟ مگر همین ها وعده رئیس جمهور و وزیر خارجه، هنگام شیرین سازی برجام برای مردم و مدیران نبود؟ و مگر آمریکا و اروپا به سادگی آب خوردن، همین تعهد لغو تحریم ها راکه تبدیل به سند شورای امنیت سازمان ملل ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ هم شد، زیر پا نگذاشتند؟!
اگر مرتکب خود تحریمی شدیم، اطلاعات محرمانه مالی و اقتصادی را دست همان طرف تحریم کننده دادیم و دشمن ما را دقیق تر مورد تحریم قرار داد و مجاری دور زدن تحریم ها را هم بست، آن وقت آقای ظریف پاسخگوست یا برخی وزرای بی خبر از همه جا؟! و اصلاً در چنان روزی، پاسخگو بودن یا نبودن امثال ظریف چه فایده ای دارد؟
مگر همین حالا که امثال ظریف و عراقچی و حتی روحانی، یکی در میان اذعان می کنند اعتماد به آمریکا (یا حتی امید بستن به اروپا) اشتباه بود و روحانی می گوید کشورها مگر دیوانه اند که با این آمریکا مذاکره و توافق کنند، سر سوزنی از حقوق پایمال شده ما در برجام اعاده می شود؟
وقتی ناتوانی و بی کفایتی وزارت خارجه در موضوع برجام و عدم پیش بینی احتمالات قطعی الوقوع، برای عوام و خواص آشکار شده، چگونه می توان به خوش خیالی های بلاوجه و بی پایه مجال تداوم داد و بدون پاس شدن چک قبلی حریف، اجازه داد امتیازات نقد جدید بدهند و مجدداً مشتی وعده بی اعتبار دریافت کنند؟ آیا در این صورت، شرکت ها و بانک های بدعهد اروپایی به تعهدات زیرپاگذاشته خود عمل می کنند؟ اینکه تعهد برجامی بود!
اگر ۱۰ تا ۳۰ درصد مشکلات اقتصادی زیر سر فشار تحریم است، ۷۰ تا ۹۰ درصد آن زیر سر سوء مدیریت حادّ رئیس دولت و برخی وزرا و معاونین اقتصادی است؛ یعنی همان تیمی که ۱۸ میلیارد دلار را به قیمت ۴,۲۰۰ تومان واگذار کردند، رانت ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی پدید آوردند و پس از آن هم نظارت بر قیمت ها و حمایت از تولید در مقابل واردات کمر شکن را رها کردند و جز گفتن اینکه باید با کدخدا ببندیم، هیچ حرف و ایده و برنامه و کارنامه ای ندارند. اگر همین حضرات، شوک جدیدی به اقتصاد ملی (در اثر تقویت کفه دشمن) دادند، آن وقت تکلیف چیست؟ هیچ پاسخی در این زمینه ندارند!
رئیس دولت و وزیران و معاونین مسئول در حوزه اقتصادی به جای فرافکنی و فضاسازی متاثر از نقشه دشمن، باید پاسخگو باشند که چرا به نسخه کاربردی اقتصاد مقاومتی در حوزه هایی مانند مبارزه با رانت و قاچاق، حمایت از تولید، صرفه جویی ارزی و ریالی، شفافیت در مالیات و معاملات و واگذاری ها، اصلاح سیستم بانکی، حمایت از بخش خصوصی سالم، تسهیل کسب و کار، رونق بخشیدن به بخش مسکن (به عنوان عامل چرخش چرخ ۲۵۰ شاخه صنعتی و شغلی دیگر) و … اهتمام نکرده و کشور را دچار خود تحریمی کرده اند؟ و چرا حالا هم بر تشدید خودتحریمی از طریق تایید و تصویب FATF و CFT و از این قبیل اصرار دارند؟!