وقتی خبر شهادت هاشم را به من گفتند سراسیمه به خانه رفتم تا به مادرم اطلاع دهم، دیدم مادرم در حال اقامه نماز مغرب است صبر کردم تا ایشان نمازش تمام شود؛ وقتی که نماز تمام شد با تامل به مادرم خبر شهادت را گفتم امّا...
شهدای ایران: شهید، چیز عظیم و حقیقت شگفتآوری است. ما چون به مشاهده شهدا عادت کردهایم و گذشتها و ایثارها و عظمتها و وصایا و راهی که آنها را به شهادت رساند، زیاد دیدهایم، عظمت این حقیقت نورانی و بهشتی برایمان مخفی میماند؛ مثل عظمت خورشید و آفتاب که از شدّت ظهور، برای کسانی که دائم در آفتابند، مخفی میماند. «مقام معظم رهبری»
جامعه قرآنی کشور چند سالی است که در اقدامی شایسته و قابل تقدیر به دیدار خانواده معظم شهدای قرآنی میروند و ضمن ادای احترام به مقام شامخ شهید والامقام با خانواده معظم و مکرم این شهیدان دیدار میکنند. آخرین دیدار جامعه قرآنی کشور با خانواده شهید هاشم لطفی بود که در ادامه مشروح آن را ملاحظه خواهید کرد.
زندگینامه شهید هاشم لطفی
هاشم در خانوادهای مذهبی و مقیّد به شرعیات دیده بر جهان گشود. تقیّد مرحوم پدرش به لقمه حلال و چنین عقیده استواری سبب شد که تمام فرزندان این پدر، رفتار و عمل اسلامی و قرآنی را پیش بگیرند. عشق و ارادت پدر هاشم به قرآن کریم و اهل بیت(ع) دلدادگی و دلبستگی را از طفولیت در دل فرزندان و خصوصاً هاشم به جریان انداخت.
مادر بزرگوار شهید هاشم لطفی درباره فرزندش میگوید: هاشم بسیار فعال و متدیّن بود. صبح تا شب به مسجد میرفت و در برنامههای فرهنگی مسجد حضور داشت به تلاوت قرآن نیز علاقهمند بود و یکمرتبه هم از مدرسه سلمان فارسی به خاطر تلاوت خوبش جائزه گرفت. هاشم بالاخره پس از مراجعت دوباره به جبهه پس از مجروحیتش، در آستانه ماه محرم سال 1366 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و هفتمین روز شهادتش مصادف با نخستین روز ماه محرم شد.
محمدعلی لطفی برادر شهید نیز درباره هاشم اینچنین میگوید: تمام فضائل و توفیقات هاشم، به جهت توجهات پدرم به حبلالمتین قرآن و اهل بیت(ع) بود. پدرم خواهر و برادران را پیش از ورود به دبستان، به محافل قرآنی و عزاداری میبرد و اهلبیت(ع) نیز به جهت همین نگاه کریمانهشان به ما توجه ویژه داشتند. از سال 59 تا 67 همواره دو فرزند از این خانواده در جبهه جهاد حضور داشتند و مادر عزیزمان نیز در طول این سالها پرستاری فرزندان مجروحش را بر عهده گرفته بود.
برادر شهید که خود نیز از ایثارگران و مجروحان جنگ تحمیلی است، درباره خصوصیات هاشم میافزاید: هاشم 16 سالگی به شهادت رسید امّا پیش از شهادتش یکبار در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه مجروح شد و برای مداوا به تهران برگشت و پیش از اینکه به بهبودی کامل برسد برای جهاد در راه خداوند به جبهه رفت. هاشم از دوران دبستان که وارد بسیج شد به فعالیتهای فرهنگی و قرآنی پرداخت. او علاوه بر کارهای فرهنگی به هنر و ورزش نیز اهتمام داشت و در هر دو رشته نیز تا حدودی موفق بود. رشته ریاضی را در دبیرستان انتخاب کرد و همواره شاگرد درسخوان و باهوش کلاس بود. هاشم با همنوعان خود و عموم مردم خوش رفتار بود و خصوصاً به والدین خود احترام زیادی قائل بود تا جایی که امام جماعت مسجد محل، یکمرتبه او را برای همین اوصاف خوبش، مورد تشویق قرار داد.
محمدعلی درباره شهادت هاشم نیز میگوید: وقتی خبر شهادت هاشم را به من گفتند سراسیمه به خانه رفتند تا به مادرم اطلاع دهم، دیدم مادرم در حال اقامه نماز مغرب است صبر کردم تا ایشان نمازش تمام شود؛ وقتی که نماز تمام شد با تامل به مادرم خبر شهادت را گفتم امّا در عین ناباوری، مادرم در کمال متانت و صبوری برای اقامه نماز عشاء ایستاد و پس از نماز بود که دیدم در حال راز و نیاز با خداوند برای فرزند برومندش اشک ریخت.
*تسنیم
جامعه قرآنی کشور چند سالی است که در اقدامی شایسته و قابل تقدیر به دیدار خانواده معظم شهدای قرآنی میروند و ضمن ادای احترام به مقام شامخ شهید والامقام با خانواده معظم و مکرم این شهیدان دیدار میکنند. آخرین دیدار جامعه قرآنی کشور با خانواده شهید هاشم لطفی بود که در ادامه مشروح آن را ملاحظه خواهید کرد.
زندگینامه شهید هاشم لطفی
هاشم در خانوادهای مذهبی و مقیّد به شرعیات دیده بر جهان گشود. تقیّد مرحوم پدرش به لقمه حلال و چنین عقیده استواری سبب شد که تمام فرزندان این پدر، رفتار و عمل اسلامی و قرآنی را پیش بگیرند. عشق و ارادت پدر هاشم به قرآن کریم و اهل بیت(ع) دلدادگی و دلبستگی را از طفولیت در دل فرزندان و خصوصاً هاشم به جریان انداخت.
مادر بزرگوار شهید هاشم لطفی درباره فرزندش میگوید: هاشم بسیار فعال و متدیّن بود. صبح تا شب به مسجد میرفت و در برنامههای فرهنگی مسجد حضور داشت به تلاوت قرآن نیز علاقهمند بود و یکمرتبه هم از مدرسه سلمان فارسی به خاطر تلاوت خوبش جائزه گرفت. هاشم بالاخره پس از مراجعت دوباره به جبهه پس از مجروحیتش، در آستانه ماه محرم سال 1366 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و هفتمین روز شهادتش مصادف با نخستین روز ماه محرم شد.
محمدعلی لطفی برادر شهید نیز درباره هاشم اینچنین میگوید: تمام فضائل و توفیقات هاشم، به جهت توجهات پدرم به حبلالمتین قرآن و اهل بیت(ع) بود. پدرم خواهر و برادران را پیش از ورود به دبستان، به محافل قرآنی و عزاداری میبرد و اهلبیت(ع) نیز به جهت همین نگاه کریمانهشان به ما توجه ویژه داشتند. از سال 59 تا 67 همواره دو فرزند از این خانواده در جبهه جهاد حضور داشتند و مادر عزیزمان نیز در طول این سالها پرستاری فرزندان مجروحش را بر عهده گرفته بود.
برادر شهید که خود نیز از ایثارگران و مجروحان جنگ تحمیلی است، درباره خصوصیات هاشم میافزاید: هاشم 16 سالگی به شهادت رسید امّا پیش از شهادتش یکبار در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه مجروح شد و برای مداوا به تهران برگشت و پیش از اینکه به بهبودی کامل برسد برای جهاد در راه خداوند به جبهه رفت. هاشم از دوران دبستان که وارد بسیج شد به فعالیتهای فرهنگی و قرآنی پرداخت. او علاوه بر کارهای فرهنگی به هنر و ورزش نیز اهتمام داشت و در هر دو رشته نیز تا حدودی موفق بود. رشته ریاضی را در دبیرستان انتخاب کرد و همواره شاگرد درسخوان و باهوش کلاس بود. هاشم با همنوعان خود و عموم مردم خوش رفتار بود و خصوصاً به والدین خود احترام زیادی قائل بود تا جایی که امام جماعت مسجد محل، یکمرتبه او را برای همین اوصاف خوبش، مورد تشویق قرار داد.
محمدعلی درباره شهادت هاشم نیز میگوید: وقتی خبر شهادت هاشم را به من گفتند سراسیمه به خانه رفتند تا به مادرم اطلاع دهم، دیدم مادرم در حال اقامه نماز مغرب است صبر کردم تا ایشان نمازش تمام شود؛ وقتی که نماز تمام شد با تامل به مادرم خبر شهادت را گفتم امّا در عین ناباوری، مادرم در کمال متانت و صبوری برای اقامه نماز عشاء ایستاد و پس از نماز بود که دیدم در حال راز و نیاز با خداوند برای فرزند برومندش اشک ریخت.
*تسنیم