هرچه به روز انتخابات نزدیک میشویم باید منتظر یک دوگانه پارادوکسیکال از طرف دولتیها باشیم. حملههای انتحاری به رقیبان در عین مظلوم نمایی و گریه و زاری.
شهدای ایران:بازی سیاست به دقایق تعیین کننده خود نزدیک میشود. مناظره سیاسی! همان مناظرهای که برگ برنده روحانی در تبلیغات 92 بود. اگر قرار باشد مثل آنالیز فوتبال نگاه کنیم، روحانی در نیم ساعت سیاسی سابقه گلزنی بیشتری دارد. ماجرا البته به سابقه او محدود نمیشود. همه میدانند مناظره اقتصادی(مناظره سوم) و اجتماعی که آن هم عملاً اقتصادی شد؛ زمین بازی او نیست. روحانی رئیس دولت مستقر است و نماینده وضع موجود. پس باید در عرصه سیاست کاری کند. مهدی محمدی کارشناس مسائل سیاسی درباره شرایط فعلی روحانی معتقد است: «تركيب داده هاي نظرسنجيها پس از مناظره نخست ميگويد روحاني علاوه بر شكل، محتواي مناظره را هم باخته است. بيش از ٥٥ درصد ميگويند اين تحقير آميز است كه روحاني يار كمكي با خود به مناظره آورده است. همين عدد مي گويند او حتي با وجود يار كمكي نتوانسته از عملكرد دولت خود دفاع كند. حدود ٦٥ درصد عقيده دارند روحاني درباره ندادن وعده حل صد روزه مشكلات به مردم دروغ گفته است. اين اعداد براي كسي كه تا يك ماه پيش تصور مي كرد به طور پيش فرض رييس جمهور است فاجعه است.»
روحانی علاوه بر رقیبانی که با تمرکز بر مسائل اقتصادی به میدان آمدهاند، یک رقیب درون گفتمانی هم دارد. از قضا او هم اصالتاً مرد سیاست نیست. مناظره جمعه آخرین فرصت آقای رئیس جمهور است تا هم ضربهای به رقبا بزند هم از زیر سایه معاونش بیرون بیاید. روحانی اما چه سناریوهایی پیش رو دارد؟
سناریو اول، انتحار در جام جم
حمله تند به مخالفان اولین گزینه روحانی است. او که سابقه استفاده از برچسبهایی مانند: سرهنگ، گازانبر، تندرو، افراطی و... را در کارنامه خود دارد، این بار هم احتمالا مدتها به چنین برچسبهایی فکر کرده است. عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان در این خصوص مینویسید: «روحانی و معاون پوششیاش به صورت طبیعی غیریت را در دو حوزه دولت سابق و دستگاههای خارج از قوه مجریه قرار خواهند داد. مصداق عینی غیریت سیاسی و فرهنگی دولت مستقر عملکرد شهرداری تهران یا آستان قدس نیست و هجمه به این دو از جنس داستان مادری می شود که در فومن سیلی خورده بود اما جهانگیری او را در تهران خرجش کرد. غیریت را با مفاهیمی همچون«بعضیها» و «برخی» و«شماها» و «دوستان شما» نسبت به رقیب خطاب خواهند نمود.»
موضوعاتی مانند کنسرتها، حمله به سفارت عربستان، فیلتر شبکههای اجتماعی گزینههای خوبی برای روحانی هستند. موضوعاتی که فارغ از راست یا دروغ بودنش تا حدی باورپذیر هستند. برخی معتقدند اگر عرصه بیش از این بر روحانی تنگ شود امکان رفتارهای هنجارشکن هم از او میرود. رضا سراج تحلیلگر سیاسی معتقد است: «به نظرم روحانی در وضعیتی است که برخی مشاورههای رادیکال تکنسینهای سیاسی را برای جبران مناظره قبل میپذیرد. اکنون روحانی در رادیکالیسم، استعداد تکرار موسوی بعد از ۸۸ را دارد و هر چه بیشتر احساس کند از رئیسجمهور دوازدهم شدن فاصله گرفته است، به تکرار این رادیکالیسم بیشتر نزدیک میشود.»
سوالی که اینجا باقی میماند این است که آیا این بازی به سود آقای رئیس جمهور خواهد بود یا نه؟ آیا صرف حمله روحانی به منتقدانش کافی است؟ بسیاری معتقدند که اینها دیگر کافی نیست. در درجه اول رقیبان روحانی، بر خلاف 4 سال پیش که سابقه چندانی از او نداشتند تا به رُخش بکشند، امروز انبوهی از وعدههای عمل نشده و رفتارهایی سوژهساز در چنته دارند. پرونده حسین فریدون، فساد کرسنت، حقوقها نجومی و موارد دیگر، فرصتهایی هستند که در صورت استفاده درست، او را به گوشه رینگ خواهند برد. چالش دیگر روحانی رقیبان هستند. 4 سال پیش روحانی هرچه بلد بود علیه قالیباف به کار گرفت. ادبیات گازانبر و سرهنگ دیگر کاربردی برای آقای رئیس جمهور ندارد. حمله به رئیسی هم کار سادهای نیست. حملات دریده علیه او که تا اینجای کار از انتقادات تند پرهیز کرده و ادبیاتی نرم و برادرانه با دولت صحبت کرده است؛ سرکنگبینی است که برای روحانی صفرا خواهد فزود.
سناریو دوم ؛ گریه به سبک خاتمی
پروژه مظلوم نمایی را ابتدا جهانگیری کلید زد. او در مناظره اول تلاش کرد حذف بخشی از اصلاحطلبان به خاطر فتنه 88 را به جناح رقیب نسبت دهد. «شما جریان اصلاحطلب را از همه حقوق محروم کردید.» ادبیاتی بود که جهانگیری برای ایجاد دو قطبی ظالم و مظلوم از آن بهره برد. بغض جهانگیری در برنامه با دوربین هم میتواند قطعهای از همین پازل مظلوم نمایی باشد.
هرچه به روز انتخابات نزدیک میشویم باید منتظر یک دوگانه پارادوکسیکال از طرف دولتیها باشیم. حملههای انتحاری به رقیبان در عین مظلوم نمایی و گریه و زاری. به هر حال تیم جنگ روانی دولت این روزها سخت مشغول کار است. باید ببینیم برای آخرین فرصت روحانی چه تحفهای برای او به ارمغان میآورند.
*دانشجو
روحانی علاوه بر رقیبانی که با تمرکز بر مسائل اقتصادی به میدان آمدهاند، یک رقیب درون گفتمانی هم دارد. از قضا او هم اصالتاً مرد سیاست نیست. مناظره جمعه آخرین فرصت آقای رئیس جمهور است تا هم ضربهای به رقبا بزند هم از زیر سایه معاونش بیرون بیاید. روحانی اما چه سناریوهایی پیش رو دارد؟
سناریو اول، انتحار در جام جم
حمله تند به مخالفان اولین گزینه روحانی است. او که سابقه استفاده از برچسبهایی مانند: سرهنگ، گازانبر، تندرو، افراطی و... را در کارنامه خود دارد، این بار هم احتمالا مدتها به چنین برچسبهایی فکر کرده است. عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان در این خصوص مینویسید: «روحانی و معاون پوششیاش به صورت طبیعی غیریت را در دو حوزه دولت سابق و دستگاههای خارج از قوه مجریه قرار خواهند داد. مصداق عینی غیریت سیاسی و فرهنگی دولت مستقر عملکرد شهرداری تهران یا آستان قدس نیست و هجمه به این دو از جنس داستان مادری می شود که در فومن سیلی خورده بود اما جهانگیری او را در تهران خرجش کرد. غیریت را با مفاهیمی همچون«بعضیها» و «برخی» و«شماها» و «دوستان شما» نسبت به رقیب خطاب خواهند نمود.»
موضوعاتی مانند کنسرتها، حمله به سفارت عربستان، فیلتر شبکههای اجتماعی گزینههای خوبی برای روحانی هستند. موضوعاتی که فارغ از راست یا دروغ بودنش تا حدی باورپذیر هستند. برخی معتقدند اگر عرصه بیش از این بر روحانی تنگ شود امکان رفتارهای هنجارشکن هم از او میرود. رضا سراج تحلیلگر سیاسی معتقد است: «به نظرم روحانی در وضعیتی است که برخی مشاورههای رادیکال تکنسینهای سیاسی را برای جبران مناظره قبل میپذیرد. اکنون روحانی در رادیکالیسم، استعداد تکرار موسوی بعد از ۸۸ را دارد و هر چه بیشتر احساس کند از رئیسجمهور دوازدهم شدن فاصله گرفته است، به تکرار این رادیکالیسم بیشتر نزدیک میشود.»
سوالی که اینجا باقی میماند این است که آیا این بازی به سود آقای رئیس جمهور خواهد بود یا نه؟ آیا صرف حمله روحانی به منتقدانش کافی است؟ بسیاری معتقدند که اینها دیگر کافی نیست. در درجه اول رقیبان روحانی، بر خلاف 4 سال پیش که سابقه چندانی از او نداشتند تا به رُخش بکشند، امروز انبوهی از وعدههای عمل نشده و رفتارهایی سوژهساز در چنته دارند. پرونده حسین فریدون، فساد کرسنت، حقوقها نجومی و موارد دیگر، فرصتهایی هستند که در صورت استفاده درست، او را به گوشه رینگ خواهند برد. چالش دیگر روحانی رقیبان هستند. 4 سال پیش روحانی هرچه بلد بود علیه قالیباف به کار گرفت. ادبیات گازانبر و سرهنگ دیگر کاربردی برای آقای رئیس جمهور ندارد. حمله به رئیسی هم کار سادهای نیست. حملات دریده علیه او که تا اینجای کار از انتقادات تند پرهیز کرده و ادبیاتی نرم و برادرانه با دولت صحبت کرده است؛ سرکنگبینی است که برای روحانی صفرا خواهد فزود.
سناریو دوم ؛ گریه به سبک خاتمی
گریه! ترفند خاتمی 80 شاید بهترین گزینه برای روحانی باشد. چند ماه پیش وقتی شایعه صرف نظر کردن روحانی از حضور در انتخابات به میان آمد، برخی رسانههای صحبت از تکرار سناریو مظلوم نمایی خاتمی کردند. حسین دهباشی، سازنده فیلم انتخاباتی روحانی در سال 92 هم چند روز پیش گفت بود که سیاستمدار مظلوم همیشه مورد علاقه مردم ایران بوده است.
پروژه مظلوم نمایی را ابتدا جهانگیری کلید زد. او در مناظره اول تلاش کرد حذف بخشی از اصلاحطلبان به خاطر فتنه 88 را به جناح رقیب نسبت دهد. «شما جریان اصلاحطلب را از همه حقوق محروم کردید.» ادبیاتی بود که جهانگیری برای ایجاد دو قطبی ظالم و مظلوم از آن بهره برد. بغض جهانگیری در برنامه با دوربین هم میتواند قطعهای از همین پازل مظلوم نمایی باشد.
هرچه به روز انتخابات نزدیک میشویم باید منتظر یک دوگانه پارادوکسیکال از طرف دولتیها باشیم. حملههای انتحاری به رقیبان در عین مظلوم نمایی و گریه و زاری. به هر حال تیم جنگ روانی دولت این روزها سخت مشغول کار است. باید ببینیم برای آخرین فرصت روحانی چه تحفهای برای او به ارمغان میآورند.
*دانشجو
به جای دل سوزاندن برای سفارت عربستان،مدافع حقوق شهدای منا باشید!
سخنان معاون اول جنابعالی در جریان مناظرات انتخاباتی، داغ ما و همه ملت ایران را یکبار دیگر تازه کرد. ایشان چنان برای سفارت این رژیم خبیث در تهران دلسوزی میکرد که همه ما با خود گفتیم ایکاش ذرهای از حمایتهای اینگونه را نیز از شهدای مظلوم منا که شهروندان ایرانی و اتباع دولت ایران -که جنابعالی تصدی ریاست آنرا برعهدهدارید- از شما و کابینهتان میدیدیم.