صداوسیما خودش را فریب می دهد
حتی اگر شما مانند بخش مهمی از جمعیت خانوادههای ایرانی صرفاً تلویزیون را در خانه روشن بگذارید، باز از مخاطبان تلویزیون محسوب میشوید حتی اگر هیچ برنامهای را «دنبال» نکنید.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فرهیختگان، در روز یکبار، کنترل را در دست بگیرید، کرنومتری کنارتان بگذارید و تلویزیون را روشن کنید. روی هر شبکه ۴۳ ثانیه توقف کنید، نگران نباشید نیازی نیست آن برنامه را تا آخر ببینید. پس از تمام شدن همین عدد ۴۳ ثانیه، دکمه بالای تلویزیون را بزنید و کانال بعدی را دوباره ۴۳ ثانیه ببینید و به همین ترتیب ۲۱ کانال اصلی تلویزیون (۲۰ شبکه + یک کانال استانی) را یک دور نگاه کنید.
به گزارش فرهیختگان، پس از پایان این گردش چهل و چند ثانیهای در شبکههای سیما - بر اساس معیار سازمان - شما جزء ۷۰ درصد مخاطب تلویزیون میشوید. البته اگر از طریق ماهواره باقی شبکههای استانی را هم ببینید میتوانید کمتر از ۴۳ ثانیه روی هر شبکه زمان گذاشته و حدود ۱۷ ثانیه روی هر شبکه توقف کنید.
این یعنی حتی اگر شما مانند بخش مهمی از جمعیت خانوادههای ایرانی صرفاً تلویزیون را در خانه روشن بگذارید، باز از مخاطبان تلویزیون محسوب میشوید حتی اگر هیچ برنامهای را «دنبال» نکنید. آنطور که شاکرینژاد، رئیس مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما میگوید ۷۰ درصد مردم مخاطبان تلویزیون هستند، البته با همین مدل آمارگیری که بالاتر شرح داده شد. شاکرینژاد میگوید هر کسی که ۱۵ دقیقه تلویزیون را در روز تماشا کند، مخاطب تلویزیون به حساب میآید و برای این حساب و کتاب هم، به آفکام (سازمان تنظیمکننده مقررات رسانهای انگلیس) استناد میکند.
چه میزان از مخاطبان گردشگران ۱۵ دقیقهای نیستند؟
بر اساس همین اعداد و ارقام اعلامی صداوسیما یعنی ۳۰ درصد مردم حتی این گردش ۱۵ دقیقهای را هم در تلویزیون نمیکنند، یعنی اگر جمعیت ایران را همان عدد بیش از ۸۶ میلیون (آمار پایان سال ۱۴۰۳) و جمعیت صفر تا ۴ سال را هم از محاسبهمان خارج کنیم (بنابر مقررات آفکام) چیزی بیش از ۲۵ میلیون نفر در ایران حتی ۱۵ دقیقه هم تلویزیون تماشا نمیکنند، حتی اگر فقط جمعیت بالای ۱۲ سال را هم محاسبه کنیم - بنابر آخرین معیارهای مرکز تحقیقات سازمان - چیزی بیش از ۲۰ میلیون نفر پای تولیدات تلویزیون نمینشینند.
این در حالی است که آخرین آماری که رئیس مرکز تحقیقات در فروردینماه داده بود مخاطب تلویزیون ۷۲.۲ بوده که حالا حدود ۲.۲ از مخاطبانش در ۶ ماه گذشته کاهش پیدا کرده است. بااینهمه صداوسیما اگر میخواهد روی ریل استاندار جهانی حرکت کند، جدای توسل به ۱۵ دقیقهها باید آمار مخاطبان برنامهها و شبکهها را اعلام و مسئله «تداوم» را در آمارهایش لحاظ کند. مسئله اصلی که برای برنامهسازی و در دادن آمار از سمت تلویزیون اهمیت دارد نه ۴۳ثانیه مخاطب برای هر شبکه، بلکه تداوم بازدید برنامههاست.
اینکه چه مقدار از برنامههای سازمان مخاطب ثابت دارد و چند درصد از همین ۴۶.۹ میلیون نفر - ۷۰ درصد از ۶۷ میلیون جمعیت بالای ۱۲ سال ۴۶.۹ میلیون نفر است - پای ثابت برنامههای تلویزیون هستند. راهکار این موضوع هم ساده است؛ مرکز تحقیقات سازمان اعلام کند چه مقدار از مخاطبان تلویزیون، ۱۵ دقیقه یا یکچهارمِ نیمی (یا حتی یکچهارم) از قسمتهای یک برنامه در تلویزیون را دیدهاند؟ بر این اساس میشود مخاطب برنامههای تلویزیون را به درستی متوجه شد. یا حتی چرا کار را پیچیده کنیم؟ تلویزیون بیاید و میزان واچتایم را پس از پایان پخش هر برنامه و سریال منتشر کند تا مخاطب برآیندی از میزان مخاطبان برنامههای تلویزیون داشته باشد.
اعلام ۷۰ درصد موفقیت است؟
اینکه سازمان بیاید و بر اساس معیارهای حداقلی هر ۶ ماه یکبار همین عدد ۶۵ تا ۷۵ درصدی را اعلام کند، نه دید روشنی به مدیران سازمان داده میشود و نه برآیند اینکه کدام برنامه موفق بوده و کدام ناموفق معلوم میشود. با این تفاصیل باز هم معیار روشن میشود، همین آمار واچتایم در تلوبیون که در بیش از ۹۰ درصد برنامههای سازمان، میزان واچتایم از ۵ قسمت ابتدایی تا ۵ قسمت پایانی آن، آمار کاهشی است.
سوای اینها، آمارها و دادههای مراکز تحقیقات بیرون از سازمان (همچون متا) نشان میدهد تعداد برنامههایی که مخاطب پیگیر و نیمهپیگیر دارند کمتر از تعداد انگشتان یکدست است و این موضوع نشان میدهد آمار ۷۰ درصد با ۱۵ دقیقه تماشا نمیتواند داده روشنی را به مخاطبان و مدیران بدهد. بهتر آن است که تقسیمبندی مفصلتر و با جزئیات بیشتر از میزان مصرف مخاطبان ایرانی از تلویزیون، داده شود تا بهطور واضح میزان مخاطبانی که تنها چند ثانیه وقت برای شبکههای تلویزیون میگذارند مشخص شود.
صرفاً جهت توجه!
در این گیرودار یک سؤال واضح پیدا میشود؛ انتشار چندباره آمار ۷۰ درصد و مانور دادن روی آن دقیقاً به چه دلیل است؟ رئیس مرکز تحقیقات سازمان در آخرین مصاحبه خود چرا صرفاً رتبهبندی شبکهها را اعلام میکند و صحبتی از درصد مخاطبان نمیکند؟
بر اساس آخرین گفتههای شاکرینژاد، رتبه اول و دوم پر مخاطبترین شبکههای تلویزیون دوباره بین آیفیلم و شبکه سه سیما قرار میگیرد که بنا بر آمارهای گذشته عمده دلیل قرارگیری این دو شبکه در صدر جدول پرمخاطبهای سازمان پخش مسابقات فوتبال و برنامههای آرشیوی گذشته تلویزیون است. برای آنکه عیار برنامههای تولیدی سازمان در آمار بیشتر عیان شود بد نیست تلویزیون بدون در نظر گرفتن مخاطبان فوتبال و آیفیلم رتبهبندی شبکهها را به صورت دقیق و با درصد اعلام کند تا معلوم شود آن آمار ۷۰ درصد به چه رقمی میرسد و رتبهبندی شبکهها به چه صورت است؟
آیا تلویزیون برنامهای دارد که مخاطب بیش از یک میلیوننفر و ثابت داشته باشد؟ اگر برنامهای وجود دارد آیا با نگفتن نام آن اجحافی در حق سازندگانش نمیشود؟ چرا اعلام واچتایم بدل به راز مگویی در تلویزیون و نمایش خانگی شده است؟ حتی اگر انقلتهای واردشده به آمار ۷۰ درصد هم نپذیریم باز هم یک مسئله در اعداد و ارقام سازمان خودش را به وضوح نشان میدهد؛ صداوسیما برنامهای برای جذب باقی سی درصد مخاطبانی که حتی حاضر نیستند ۱۵ دقیقه پای تلویزیون بنشینند ندارد و تکرار این عدد ۷۰ درصد نشان میدهد، بهمرور زمان همانهایی که در روز شبکههای تلویزیون را بالا و پایین و سپس خاموش میکنند رو به افزایش است؛ مخاطبانی که تا همین چند سال قبل بخشی از مخاطبان رسانه ملی محسوب میشدند و همین حالا هم اگر قرار باشد تلویزیون را نگاه کنند، سراغ آیفیلم میروند.
این یعنی حتی اگر شما مانند بخش مهمی از جمعیت خانوادههای ایرانی صرفاً تلویزیون را در خانه روشن بگذارید، باز از مخاطبان تلویزیون محسوب میشوید حتی اگر هیچ برنامهای را «دنبال» نکنید. آنطور که شاکرینژاد، رئیس مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما میگوید ۷۰ درصد مردم مخاطبان تلویزیون هستند، البته با همین مدل آمارگیری که بالاتر شرح داده شد. شاکرینژاد میگوید هر کسی که ۱۵ دقیقه تلویزیون را در روز تماشا کند، مخاطب تلویزیون به حساب میآید و برای این حساب و کتاب هم، به آفکام (سازمان تنظیمکننده مقررات رسانهای انگلیس) استناد میکند.
چه میزان از مخاطبان گردشگران ۱۵ دقیقهای نیستند؟
بر اساس همین اعداد و ارقام اعلامی صداوسیما یعنی ۳۰ درصد مردم حتی این گردش ۱۵ دقیقهای را هم در تلویزیون نمیکنند، یعنی اگر جمعیت ایران را همان عدد بیش از ۸۶ میلیون (آمار پایان سال ۱۴۰۳) و جمعیت صفر تا ۴ سال را هم از محاسبهمان خارج کنیم (بنابر مقررات آفکام) چیزی بیش از ۲۵ میلیون نفر در ایران حتی ۱۵ دقیقه هم تلویزیون تماشا نمیکنند، حتی اگر فقط جمعیت بالای ۱۲ سال را هم محاسبه کنیم - بنابر آخرین معیارهای مرکز تحقیقات سازمان - چیزی بیش از ۲۰ میلیون نفر پای تولیدات تلویزیون نمینشینند.
این در حالی است که آخرین آماری که رئیس مرکز تحقیقات در فروردینماه داده بود مخاطب تلویزیون ۷۲.۲ بوده که حالا حدود ۲.۲ از مخاطبانش در ۶ ماه گذشته کاهش پیدا کرده است. بااینهمه صداوسیما اگر میخواهد روی ریل استاندار جهانی حرکت کند، جدای توسل به ۱۵ دقیقهها باید آمار مخاطبان برنامهها و شبکهها را اعلام و مسئله «تداوم» را در آمارهایش لحاظ کند. مسئله اصلی که برای برنامهسازی و در دادن آمار از سمت تلویزیون اهمیت دارد نه ۴۳ثانیه مخاطب برای هر شبکه، بلکه تداوم بازدید برنامههاست.
اینکه چه مقدار از برنامههای سازمان مخاطب ثابت دارد و چند درصد از همین ۴۶.۹ میلیون نفر - ۷۰ درصد از ۶۷ میلیون جمعیت بالای ۱۲ سال ۴۶.۹ میلیون نفر است - پای ثابت برنامههای تلویزیون هستند. راهکار این موضوع هم ساده است؛ مرکز تحقیقات سازمان اعلام کند چه مقدار از مخاطبان تلویزیون، ۱۵ دقیقه یا یکچهارمِ نیمی (یا حتی یکچهارم) از قسمتهای یک برنامه در تلویزیون را دیدهاند؟ بر این اساس میشود مخاطب برنامههای تلویزیون را به درستی متوجه شد. یا حتی چرا کار را پیچیده کنیم؟ تلویزیون بیاید و میزان واچتایم را پس از پایان پخش هر برنامه و سریال منتشر کند تا مخاطب برآیندی از میزان مخاطبان برنامههای تلویزیون داشته باشد.
اعلام ۷۰ درصد موفقیت است؟
اینکه سازمان بیاید و بر اساس معیارهای حداقلی هر ۶ ماه یکبار همین عدد ۶۵ تا ۷۵ درصدی را اعلام کند، نه دید روشنی به مدیران سازمان داده میشود و نه برآیند اینکه کدام برنامه موفق بوده و کدام ناموفق معلوم میشود. با این تفاصیل باز هم معیار روشن میشود، همین آمار واچتایم در تلوبیون که در بیش از ۹۰ درصد برنامههای سازمان، میزان واچتایم از ۵ قسمت ابتدایی تا ۵ قسمت پایانی آن، آمار کاهشی است.
صرفاً جهت توجه!
در این گیرودار یک سؤال واضح پیدا میشود؛ انتشار چندباره آمار ۷۰ درصد و مانور دادن روی آن دقیقاً به چه دلیل است؟ رئیس مرکز تحقیقات سازمان در آخرین مصاحبه خود چرا صرفاً رتبهبندی شبکهها را اعلام میکند و صحبتی از درصد مخاطبان نمیکند؟
بر اساس آخرین گفتههای شاکرینژاد، رتبه اول و دوم پر مخاطبترین شبکههای تلویزیون دوباره بین آیفیلم و شبکه سه سیما قرار میگیرد که بنا بر آمارهای گذشته عمده دلیل قرارگیری این دو شبکه در صدر جدول پرمخاطبهای سازمان پخش مسابقات فوتبال و برنامههای آرشیوی گذشته تلویزیون است. برای آنکه عیار برنامههای تولیدی سازمان در آمار بیشتر عیان شود بد نیست تلویزیون بدون در نظر گرفتن مخاطبان فوتبال و آیفیلم رتبهبندی شبکهها را به صورت دقیق و با درصد اعلام کند تا معلوم شود آن آمار ۷۰ درصد به چه رقمی میرسد و رتبهبندی شبکهها به چه صورت است؟
آیا تلویزیون برنامهای دارد که مخاطب بیش از یک میلیوننفر و ثابت داشته باشد؟ اگر برنامهای وجود دارد آیا با نگفتن نام آن اجحافی در حق سازندگانش نمیشود؟ چرا اعلام واچتایم بدل به راز مگویی در تلویزیون و نمایش خانگی شده است؟ حتی اگر انقلتهای واردشده به آمار ۷۰ درصد هم نپذیریم باز هم یک مسئله در اعداد و ارقام سازمان خودش را به وضوح نشان میدهد؛ صداوسیما برنامهای برای جذب باقی سی درصد مخاطبانی که حتی حاضر نیستند ۱۵ دقیقه پای تلویزیون بنشینند ندارد و تکرار این عدد ۷۰ درصد نشان میدهد، بهمرور زمان همانهایی که در روز شبکههای تلویزیون را بالا و پایین و سپس خاموش میکنند رو به افزایش است؛ مخاطبانی که تا همین چند سال قبل بخشی از مخاطبان رسانه ملی محسوب میشدند و همین حالا هم اگر قرار باشد تلویزیون را نگاه کنند، سراغ آیفیلم میروند.