بیاعتنایی دولت به مقوله فرهنگ و ناهنجاریهای رسانهای در این زمینه موجب گسترش انواع جرائم اخلاقی و اجتماعی شده است.
به گزارش شهدای ایران جوان در سرمقاله خود نوشت: در لابلای خبرهای مربوط به قتل ستایش قریشی- دختر معصوم افغانی- آمده بود که قاتل صحنههای پرنو مشاهده میکرده است. خبرها و سنجشهای اجتماعی خصوصا خروجی دادگاههای خانواده نشان میدهد که حدود 50 درصد طلاقها در شهرهای مدرن ایران متأثر از مشاهده ماهواره است. انحراف جنسی، الگوهای جنسی، تنوعطلبی جنسی، صنعت سکس و قیاس همسر با افراد و صحنههای ساخته شده در فیلمهای جنسی، مصادیقی از تأثیرات ماهواره در مسئله طلاق است....
آیا حکومت وظیفهای نسبت به پیشگیری سلبی و ایجابی از مسائل ذکر شده دارد؟ آیتالله جوادی آملی معتقدند: «در اسلام به من چه و به تو چه نداریم.» آیا روشنفکران و حتی بخشهایی از حاکمیت به این مسئله باور دارند؟
فرض کنید روزهایی که قاتل ستایش فیلمهای پرنو میدید، پلیس او را احضار میکرد و برخوردی صورت میگرفت، حتما باندهایی که استانداردهای حیات اجتماعی غرب را ترجیح میدهند، این کار را دخالت در زندگی خصوصی مردم میدانستند. ولی اکنون که جرم و جنایت صورت گرفته، همه خواستار اشد مجازات هستند و هم اگر مسئله قصاص و اعدام به میان بیاید فریاد حقوق بشری آنان گوش فلک را کر میکند. در آن سوی ماجرا، اگر حکومت بخواهد در مدارس کار ایجابی بکند آن را «نگاه ایدئولوژیک» به آموزش و پرورش میدانند و مانند زمان اصلاحات درصدد حذف معاونت پرورشی برمیآیند و به بهشت رفتن مردم را وظیفه حکومت نمیدانند، اما وقتی درهای جهنم در همین دنیا به روی زندگیهای نابود شده باز میشود، حکومت و قرائت بد از دین را عامل آن میدانند و بدون اینکه خود نسخه سلبی و ایجابی برای مواجهه داشته باشند، صرفا به تراز استانداردهای حیات غرب میاندیشند و پناه میبرند. ماهواره دیدن امری خصوصی محسوب میشود. اما آسیبهای بعدی آن اعم از هزینههای حیثیتی و اجتماعی، مالی و انسانی روی دست جامعه و حکومت میماند. اگر دولتمردان و اهل حکومت نسبت به پیشگیری از آسیبهای اجتماعی اهتمام داشتند و راه چفت و بست امر خصوصی و اجتماعی را روشن میکردند نباید رهبری شخصا چندین جلسه برای آن برگزار کنند و دستگاههایی را که مسئولیت پیشگیری و کنترل دارند، به مأموریتهای خود رهنمون نمایند. بنابراین از فضای موجود باید فهمید، دولتی که به نام اسلام و اخلاق حکومت میکند، ناظر انواع و اقسام فساد است و نه در بعد ایجابی برای آن برنامهای دارد و نه در بعد سلبی موافق آن است. به تعبیر بهتر، دولت خود را مسئول به بهشت رفتن مردم نمیداند، اما دروازههای جهنم را روی ملت بازگذاشته است و به جای چراغ قرمز بر سردر جهنم چراغ سبز نصب کرده است.
آیا حکومت وظیفهای نسبت به پیشگیری سلبی و ایجابی از مسائل ذکر شده دارد؟ آیتالله جوادی آملی معتقدند: «در اسلام به من چه و به تو چه نداریم.» آیا روشنفکران و حتی بخشهایی از حاکمیت به این مسئله باور دارند؟
فرض کنید روزهایی که قاتل ستایش فیلمهای پرنو میدید، پلیس او را احضار میکرد و برخوردی صورت میگرفت، حتما باندهایی که استانداردهای حیات اجتماعی غرب را ترجیح میدهند، این کار را دخالت در زندگی خصوصی مردم میدانستند. ولی اکنون که جرم و جنایت صورت گرفته، همه خواستار اشد مجازات هستند و هم اگر مسئله قصاص و اعدام به میان بیاید فریاد حقوق بشری آنان گوش فلک را کر میکند. در آن سوی ماجرا، اگر حکومت بخواهد در مدارس کار ایجابی بکند آن را «نگاه ایدئولوژیک» به آموزش و پرورش میدانند و مانند زمان اصلاحات درصدد حذف معاونت پرورشی برمیآیند و به بهشت رفتن مردم را وظیفه حکومت نمیدانند، اما وقتی درهای جهنم در همین دنیا به روی زندگیهای نابود شده باز میشود، حکومت و قرائت بد از دین را عامل آن میدانند و بدون اینکه خود نسخه سلبی و ایجابی برای مواجهه داشته باشند، صرفا به تراز استانداردهای حیات غرب میاندیشند و پناه میبرند. ماهواره دیدن امری خصوصی محسوب میشود. اما آسیبهای بعدی آن اعم از هزینههای حیثیتی و اجتماعی، مالی و انسانی روی دست جامعه و حکومت میماند. اگر دولتمردان و اهل حکومت نسبت به پیشگیری از آسیبهای اجتماعی اهتمام داشتند و راه چفت و بست امر خصوصی و اجتماعی را روشن میکردند نباید رهبری شخصا چندین جلسه برای آن برگزار کنند و دستگاههایی را که مسئولیت پیشگیری و کنترل دارند، به مأموریتهای خود رهنمون نمایند. بنابراین از فضای موجود باید فهمید، دولتی که به نام اسلام و اخلاق حکومت میکند، ناظر انواع و اقسام فساد است و نه در بعد ایجابی برای آن برنامهای دارد و نه در بعد سلبی موافق آن است. به تعبیر بهتر، دولت خود را مسئول به بهشت رفتن مردم نمیداند، اما دروازههای جهنم را روی ملت بازگذاشته است و به جای چراغ قرمز بر سردر جهنم چراغ سبز نصب کرده است.