برچسب: امتداد
نه تنها برنده خوش شانس نبودم، بلکه طمع و ناداني از من بدشانس ترين برنده شهر را ساخت ...
کد خبر: ۴۹۰۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۲
چشم به زمين دوخته بود و آرام آرام اشک مي ريخت، از شدت شرم نمي توانست به چهره مادرش نگاه کند تنها يک آشنايي اينترنتي زندگي اش را به آشوب کشيده و آبرو و اعتبار خانوادگي اش را از بين برده بود...
کد خبر: ۴۸۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۱
وقتي دختراني را مي بينم که طبق آداب و رسوم و به شکلي سنتي، در يک فضاي صميمي و خانوادگي ازدواج کرده اند، تازه مي فهمم که چه جفايي در حق خودم کرده ام و چگونه همه آرزوها و روياهايي را که هر دختري براي خودش دارد به باد داده ام.
کد خبر: ۴۸۷۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۰
از اين که دخترخاله ام با جوان ديگري ازدواج کرده بود، احساس حقارت مي کردم اگرچه کسي از ارتباط من و دخترخاله ام خبر نداشت ولي من تصميم به کار خطرناکي گرفتم...
کد خبر: ۴۸۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۹
ندانسته وارد بازي خطرناکي شدم که زندگي ام را در آستانه فروپاشي قرار داد. من به خاطر لجبازي و انتقام گيري از بي توجهي هاي شوهرم، در دام مرد شيادي افتادم که مبالغ زيادي را از من اخاذي کرد، اما باز هم از اين که راه درست را انتخاب کردم خيلي خوشحالم...
کد خبر: ۴۸۵۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۸
فقط به خاطر رفيق بازي بود که معتاد و دزد شدم. حالا هم بايد تاوان کارهايي را که کرده ام پس بدهم و غير از خودم هيچ کس را مقصر نمي دانم...
کد خبر: ۴۸۳۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۵
زن ۳۰ساله با عصبانيت برگه اي را به شوهر سابقش نشان داد و گفت: اشتباه کردم! خيلي پشيمانم. فکر مي کردم مي توانم دخترم را تربيت کنم، اما نتوانستم! اين هم نامه تحويل او به بهزيستي است، ديگر خودت مي داني و دخترت!
کد خبر: ۴۸۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
حاضرم هم وزن پسر ۲۰ ساله ام پول خرج کنم تا او راه درست زندگي را پيدا کند، اما افسوس که هر روز بايد او را در يک لانه فساد و يا بازداشتگاه نيروي انتظامي پيدا کنم...
کد خبر: ۴۸۰۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۳
۱۵سال قبل براي دومين بار ازدواج کردم اما در اين مدت شايد بيش تر از چند ماه شوهرم را نديدم.
کد خبر: ۴۷۹۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۲
روزگاري که درون سوراخي در کوه زندگي مي کردم مرا «پلنگ» صدا مي زدند اما الان «گربه» هم نيستم و هر روز به جرمي توسط نيروهاي انتظامي دستگير مي شوم. نمي دانم تاکنون چندبار به زندان رفته ام اما مي دانم که بيشتر عمرم را در زندان گذرانده ام...
کد خبر: ۴۷۸۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۱
فيلم رقص خواهرم را که در يکي از شبکه هاي اجتماعي تلفن همراه ديدم دنيا روي سرم خراب شد. ديگر چيزي نمي فهميدم. عصباني و خشمگين به طرف خانه رفتم و چاقوي آشپزخانه را برداشتم...
کد خبر: ۴۷۷۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۳۰
عاشق حفظ احاديث و نهج البلاغه بودم و بيشتر اوقات فراغتم را با خواندن کتاب هاي مذهبي سپري مي کردم. تا حدي که موفقيت هايي را هم در مسابقات آموزش و پرورش کسب کردم، اما نه تنها پدر و مادرم براي اين کار تشويقم نمي کردند بلکه همواره هنگام مطالعه اين گونه کتاب ها مورد بي مهري و بي توجهي قرار مي گرفتم. وقتي ديدم خانواده ام در اين کار، از من حمايت نمي کنند کم کم به تقليد از پدر و مادرم، خواندن نماز را هم رها کردم و در حالي که وارد ۱۵سالگي مي شدم ديگر چادر را هم کنار گذاشتم و ...
کد خبر: ۴۷۶۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
مي دانم اشتباه و گناه بزرگي را مرتکب شده ام، اما از اين که پايان نقشه «مثلث شوم» به اين جا ختم شد که پسر عمويم فهميد هيچ کسي مانند همسر اول انسان که زندگي اش را بر پايه عشق و محبت بنا کرده است نمي تواند خوشبختي فرد را تضمين کند خيلي خوشحالم...
کد خبر: ۴۷۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۸
حدود ۱۰ ماه است که روزها را به اميد آزادي از زندان مي شمارم اما هنوز تحقيقات پرونده ام تکميل نشده است و بايد ماه ها و شايد هم سال ها چشم به ميله هاي زندان بدوزم. همه اين ها در صورتي است که از اتهام قتل عمدي تبرئه شده ام وگرنه...
کد خبر: ۴۷۳۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۷
جوان ۲۱ساله که تنها ۵۰روز پس از ازدواج، همسرش را به قتل رسانده است در حالي که همه بدبختي هايش را پيامد پايبند نبودن به مسائل اخلاقي و ارتباطات خياباني خود مي دانست، قرار بود تا دقايقي بعد به سوالات قاضي سيدجواد حسيني(قاضي ويژه قتل عمد مشهد) درباره جزئيات جنايت خود پاسخ بدهد.
کد خبر: ۴۷۲۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
روياها و آرزوهاي جواني که سراغم آمد درس و مدرسه را رها کردم و در آرزوي پولدار شدن هر روز مشغول کار مي شدم و پس از مدتي دوباره آن کار را رها مي کردم.
کد خبر: ۴۷۱۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
هيچ وقت پدري را مستأصل ديده ايد؟! پدري که پيکر خون آلود فرزندش را به دست گرفته و براي نجات او هراسان به هر سوي مي دود؟ آن روز که اين حادثه تلخ رخ داد به هيچ چيزي جز نجات پسرم نمي انديشيدم...
کد خبر: ۴۷۰۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۳
او اگرچه همسرش را عامل اصلي اين ماجرا معرفي مي کرد و معتقد بود که جاي عشق و محبت در زندگي اش خالي است اما شرم داشت به چشمان همسرش نگاه کند...
کد خبر: ۴۶۹۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۲
دانشگاه که قبول شدم غوغايي به پا شد همه از اين که بالاخره دختري از فاميلمان مهندس مي شود خوشحال بودند مادرم که از همه بيشتر ذوق زده شده بود در کوچه و خيابان و با صداي بلند، مرا «خانم مهندس» صدا مي کرد در مدت کوتاهي خانه مجردي در مشهد اجاره کردم و مشغول تحصيل در رشته معماري شدم. با آن که از اطراف يک شهر کوچک به مشهد آمده بودم خيلي زود دوستاني پيدا کردم هنوز مدت زيادي از آغاز ترم تحصيلي نگذشته بود که نگاه هاي معني دار يکي از همکلاسي هايم توجهم را جلب کرد و اين گونه بود که ارتباط دوستانه من و فرشاد آغاز شد
کد خبر: ۴۶۷۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۱
در يک خانواده هفت نفره در يکي از شهرهاي زيباي شمال کشور به دنيا آمدم. کودکي خردسال بودم که پدرم را از دست دادم و پس از آن در کنار مادر و عموهايم زندگي کردم اما سرنوشت من از وقتي تغيير کرد که تحت تاثير فيلم هاي هندي و رمان هاي عاشقانه قرار گرفتم...
کد خبر: ۴۶۶۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۰