خدشهدار كردن محبت اهل بیت علیهم السلام به هر شكل و به هر صورتى، خیانت به جریان عظیم محبت اهلبیت(ع) است.
به گزارش شهدای ایران، عنصر محبت یك اصل اساسى و عمیق در جریان تشیع است. عنصری که بسیار در ترویج و تحکیم این مکتب اثرگذار بوده است. بدیهی است که این نوع عاطفه متكى به منطق و حقیقت است و نه عاطفه پوچ، سطحی و زودگذر. در مورد میزان اهمیت و توجه به این عنصر اشاره پیامبر به پاداش اش در برابر رسالت بسیار می تواند اهمیت این ماجرا را نشان می دهد.(1)
در دوران ائمه اطهار(ع) شاگردان آگاه و فقهاى بزرگی در خدمت امام صادق(ع)، امام باقر(ع) و ائمه دیگر شرف حضور داشتند و معارف، احكام، شرایع، اخلاقیات را نقل میكردند؛ اما در كنار همه این ها، وقتى انسان با دقت به تاریخ می نگرد، در می یابد كه امثال زراره و محمدبن مسلم و بزرگانى از این قبیل در دستگاه ائمه(ع) حضور دارند؛ اما امام رضا(ع) دعبل را می نوازد، امام صادق(ع) سید حمیرى را مورد توجه و محبت قرار میدهد.
ایام محرم و آسیب جدی
برگزاری مراسم عزاداری در ایام شهادت اهلبیت علیهمالسلام یکی دیگر از نمونههای نشان دادن عشق و عاطفه به ایشان است. در ایام محرم یکی از زمانهایی است که برگزاری مراسمها حال و هوای دیگری میگیرد. بدیهی است که شور و شدت هیجان موجود در فضای جامعه عدهای را برای جذب بیشتر مخاطب تحریک کند. نگاه به سبک عزاداریهای مردم در هر دورهای یکی از اصول مهم است.
متأسفانه استفاده از ابزار عزاداری برای تخریب وجهه شیعیان یکی از موارد دم دست و نفوذپذیر است. هرسال با شروع ایام عزاداری حضرت امام حسین(ع)، بازار برگزاری مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله(ع) نظم و انسجام خاصی پیدا میکند. حال و هوایی که فضاسازیهای شهری اعم از سیاهپوش شدن کوچه و خیابانها پیدا میکنند این حال و هوا را تقویت و غنیتر هم میکند.
در این ایام برگزاری جلسات عزاداری همراه با سخنرانی و مداحی ازجمله برنامههای غیرقابلحذف از این مجموعه برنامههاست که روایت مصائب، مشکلات و روایت ماجرای شهادت حضرت اباعبدالله(ع) ویارانش قسمت اصلی ماجرا محسوب میشود. دراینبین بعضیاوقات مشاهده میشود که سخنران یا مداح مجلس اقدام به خواندن روایتها و نقلقولهای نامعتبر و حتی غیر مستند کنند. در طول تاریخ و درگذر زمان، آسیبها، تحریفها و آفتهایی متوجه این فرهنگ بوده است که آن را از طراوت و تازگی و پاسخگویی کامل و مداوم به نیازهای زمان بازداشته است. این مسئله ناشی از عوامل مختلفی بوده است که مهمترین آن فلسفهبافیهای انحرافی نسبت به قیام عاشورا بوده است.
شهید مطهری یکی از کسانی بوده که در برابر این تحریفها بهخصوص در مورد شهادت حضرت اباعبدالله(ع) نوشتهها و سخنرانیهای روشنگرانهای دارند و ایشان بهطور صریح در برابر این نوع از انحرافها موضع میگرفت. حتی برخی از کتابها را مقدمهساز انحراف و کج روی معرفی میکرده است. اسـتاد در مورد تحریف لفظی عاشورا، نمونههای زیادی ارائه دادهاند، برای مثال در کتاب حماسه حسینی مینویسند: در هـمـیـن تـهـران در منزل یکی از علمای بزرگ چیزی را درباره حـادثه کربلا شنیدم که در عمرم نشنیده بودم. روضهخوان گفت: بعدازاین کـه حـضـرت لیلا رفت داخل خیمه و موهایش را پریشان کرد، نـذر کـرد کـه اگر خدا؛ علیاکبر را سالم به او برگرداند... از کربلا تا مدینه را ریحان بکارد!
[روضهخوان] این را گفت و زد زیر آواز:
(نذر علی لئن عادوا و ان رجعوا لازرعن طریق الطفت ریحانا)
گـشـتم دیدم این طفتی که در این شعر آمده، کربلا نیست، بلکه این طـفـت, سـرزمـیـن مربوط به داستان لیلی و مجنون معروف است. این داستان را خود این شخص جعل کرده است. بدیهی است که این نمونهها آسیبپذیر مجالس اهلبیت را بالاتر میبرند. اما میشود که بخشی از این آسیبها را توسط مداحان از بین برد.
معلمی مداحان
مداحان اهلبیت دارای جایگاه ویژهای هستند. در اين زمينه حضرت آیتالله خامنهای، میفرمایند:
«با اين چشم به حرفه مداحى نگاه كنيد. وقتى آنجا مىايستيد براى خواندن، احساس كنيد كه بهعنوان يك مبلّغ دين، بهعنوان يك پيامآور حقائق دينى، در اثرگذارترين شكل، آنجا ایستادهاید. اگر اين احساس وجود داشت، آنوقت انتخاب شعر محدوديت پيدا میکند، كيفيت ادا محدوديت پيدا میکند، انسانهایی كه میخواهند اين مسئوليت را انجام دهند، محدوديت پيدا ميكنند؛ چارهای هم نيست. اين كار را خود شما بايد انجام دهيد؛ كار خود مداح است.»
امروز اگر چنانچه بپرسند: «آقا حرفه مداحى به چى احتياج دارد؟ يكى ميخواهد مداح شود، از امروز شروع كند، چه چيزى نياز دارد؟ دو يا سه چيز را ميشماريد؛ ميگوييد بايد صدايش خوب باشد، حافظه خوبى داشته باشد، بتواند شعر ياد بگيرد؛ البته روح هم داشته باشد. انسانى با داشتن حافظه خوب و صداى خوش، ميتواند مداح شود، به نظر ما اين كافى نيست. شما به مداح به چشم يك معلم نگاه كنيد كه ميخواهد چيزى را به مستمع خود تعليم بدهد. همه شماها اين صلاحيت رادارید. هیچکس را از اين دایره نبايد بيرون كرد. هر كه شوق اين كار را دارد، بسمالله، خيلى خوب است؛ اما صلاحيتش را در خودش به وجود بياورد. شعرى كه ميخوانيد، شعر معرفت و آموزنده باشد. فرض بفرماييد فاطمۀ زهرا(س) را كه میخواهید معرفى كنيد، آنچنان معرفى كنيد كه يك انسان مسلمان، يك زن مسلمان، يك جوان مسلمان از آن زندگى درس بگيرد؛ در دل خود نسبت به آن مجسمه قداست ، طهارت ،حكمت، معنويت و جهاد، احساس خشوع، خضوع و وابستگى كند. اين، طبيعت انسان است. ما انسانها تابع و متمايل به كماليم. اگر بتوانيم كمال را در خودمان ايجاد كنيم، ميكنيم؛ اگرنه، آنکسی كه صاحبکمال است، بهطور طبيعى انسان به او گرايش دارد. اين كمال را در فاطمۀ زهرا(س)، در اميرالمؤمنين(ع)، در ائمهى اطهار(ع) براى شنونده تشريح كنيم و شنونده ما در قالب شعر، در قالب كلام موزون، و بهخصوص در قالب صداى خوش و آهنگ درست و خوب، اين معرفت را مثل آب زلالى كه مینوشد، بنوشد و به همه اجزاى بدن او برسد. اين كار از خيلى گويندگان، هنرمندان و معلمان برنمیآید اما از شما برمیآید، اگر اين كار را انجام دهيد».
داشتن الگو - بایدها و نبایدها
يكي از شرايط مرثیهخوانی پایندی به اصل واقعه است و براي گرياندن مستمعين نبايد از هر سخن بیاساسی استفاده كرد. بلكه سوزندان قلب محبان اهلبیت(ع) بهوسیله هنرنمايي در كيفيت بيان واقعه توسط مداحان بايد تأمين شود. باید گفت اشك گرفتن از مردم كه هدف نيست؛ هدف، آميختن اين دلِ اشكآلود كه اشك را به چشم ميرساند و چشم را اشکبار ميكند به معارف زلال است؛ البته با هنرنمائى.
در همین زمینه رهبر انقلاب نقل میکنند:
«ما در مشهد يك منبرىِ معروفى داشتيم، خدا او را رحمت كند، مال پنجاه سال قبل است؛ مرحوم ركن الواعظين. او منبر میرفت و مردم پاى منبر روضهخوانى او مثل ابر بهار گريه میکردند؛ درحالیکه خودش همبارها ميگفت من اسم نيزه و خنجر نمىآورم. واقعاً هم نمىآورد؛ بنده دهها منبر از او ديده بودم. حادثه را آنچنان هنرمندانه تصوير ميكرد كه مجلس را منقلب ميساخت؛ بدون اينكه بگويد «كشتند»، بدون اينكه بگويد «تير زدند»، بدون اينكه بگويد «شمشير چنين زدند» يا «خنجر چنين زدند»؛ اینها را نميگفت. ميتوان با شيوههاى هنرمندانه، روضهخوانى خوب كرد و گرياند. البته اين را هم به شما عرض كنم؛ اينكه آقايان مداحها، و سابقها روضهخوانها كه ما حالا كمتر توفيق پيدا میکنیم ببينيم، اما در مواردى از افاضات مداحها مستفيض میشویم، اصرار ميكنند كه بلند گريه كنيد، لزومى ندارد؛ خوب، آرام گريه كنيد. وقتى ميخواهند سينه بزنند، اصرار بر اينكه «صدا، صداى اين جمعيت نيست»؛ يا وقتى مردم ميخواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اينكه «صلوات، صلوات اين جمعيت نيست». شما بخواهيد مردم صلوات بفرستند، ولو توى دلشان. گرم شدن مجلس به اين شيوهها، اصل نيست؛ كارى كنيد كه دلهاى مستمع را در اختيار بگيريد. دل مستمع وقتى در اختيار شما آمد، مقصود حاصل است؛ اگر آهسته هم گريه كند، باز مقصود حاصل است؛ اگر به شما توجه كرد، باز مقصود حاصل است. »
جلوگیری از تفرقه
یکی از موارد دیگری که به نظر میرسد مداحان و مرثیهسرایان اهلبیت علیهم السلام میتوانند آن را کنترل کند و بهنوعی آن را مدیریت کنند مسئله تفرقه و از بین بردن فتنه است. مداحان میتوانند از گسترش و ایجاد فضاهای عوامانهای در برخی محافل مذهبی جلوگیری کنند. فضایی که موجب بدبینی و تفرقهافکنی میان شیعیان و اهل سنت میشود. تفرقهای که زمینهساز سوءاستفاده وهابیت و صهیونیسم میشود.
یکی از آسیبهای جدی در روابط شیعه و سنی که استعمار و استکبار از آن سود میبرد، تحریک علما و عوام اهل سنت بهوسیله برخی سخنان مجالس و اقدامات نسنجیده و غیر مرتبط با سیره اهلبیت(ع) توسط برخی افراد نادان است که علیرغم نهی و هشدار علما و بزرگان به مسیر نادرست خود ادامه میدهند. اهانتهای علنی و زشت و تأسفبار به برخی صحابه و خلفا و لعن برخی همسران پیامبر نهتنها با سیره ائمه هدی و علمای بزرگ تناسبی ندارد، بلکه زمینه را برای سوءاستفاده وهابیت و تندروهای القاعده برای آتشافروزی و خشونت فراهم میسازد.
اگرچه بانیان جدید جریانات برائتی که با پرچم تبری به میدان آمدهاند، دارای ارتباطات واضح و عمیق با قدرتهای استعماری بهویژه استعمار هستند، اما متأسفانه به علت عدم آگاهی برخی جوانان و مداحان، آنها عملاً در میدان دشمن بازی کرده و هیزم آتش جنگ مذهبی را فراهم میآورند که فاتح نهایی آن اسراییل در منطقه است.
بسیاری از گروهکهای تندروی تکفیری که هماکنون در عراق و سوریه و پاکستان و افغانستان مشغول فعالیت هستند، بهمنظور یارگیری و تحریک احساسات مردم، از نوارها، فیلمها و سخنان مطرحشده در این مجالس استفاده میکنند و جواز قتل شیعیان را صادر میکنند.
................................
(1) قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى (سوره شوری-23)