شهدای ایران shohadayeiran.com

"محمد سلیمان" متولد غزه است و در رشته "حقوق بشر" در دانشگاه LSE بریتانیا تحصیل می کند. توییتر او به خاطر گزارش های نفسگیرش از وقایع این روزهای غزه مشهور است. او در یادداشتی که وبسایت خبری "هافینگتون پست" منتشر کرده است به وجه انسانی جامعه غزه و شرایط ضد انسانی بیداد اسراییل پرداخته است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از سرویس ترجمه شفقنا در این یادداشت آمده است:

 
غزه جای خشنی است؛ کوچک است، پرجمعیت و محصور. اما مردمانش مهربانند. غذایش خوشمزه است و ساحلش، اگرچه آلوده، باعث می شود خیال کنیم ما آزادیم. غروب آفتادب در دریا، منظره ای تماشایی است، علیرغم آنکه کشتی های جنگی اسراییلی این چشم انداز را لکه دار می کنند. چرخی در خیابان هایش بزنید، دستفروش ها را می بینید که اجناسشان را جار می زنند و می فروشند. یک تاکسی بگیرید، و وقتی پیاده می شوید، در حال تبادل شماره تلفن با جدیدترین دوستتان یعنی راننده تاکسی هستید.

بازارهای ما پر هرج و مرج است، و همه حواس پنج گانه تان را مشغول می کند. ساعت شلوغی وقتی است که بچه های مدرسه ای، با لباس های فرم "آژانس کار و رفاه سازمان ملل" یا تی شرت های بارسلونا و رئال مادرید، کلاس هایشان تمام می شود و به خیابان ها سرازیر می شوند و راه برگشت به سوی خانه شان را پی می گیرند. همین موقع، می فهمم که جمعیت غزه چقدر جوان است. شب هم مثل روز پر شور و نشاط است. توی ساحل یا توی کافه ای در مرکز شهر قلیان بکشید یا با خانواده تان خوش باشید. مردم غزه هم، انسان هستند.

اما منظره ی غزه دیگر اینگونه نیست. خیابان ها متروک است، و ساحل هم. مدارس به پناهگاه های موقتی تبدیل شده است که افراد بی خانمان از ترس مرگ و به هوای جایی امن تر، خود را در آن چپانده اند. آوای زیبای زندگی جایش را به همهمه ی نفرت انگیز مرگ داده است. پهپادها بر فراز سر وزوز می کند و جت های جنگنده می غرند.

همیشه صدای سقوط موشک از دور می آید. با این حال، این فاصله ی دور، نسبی است. ممکن است آنقدر به شما نزدیک باشد که همزمانی که تا حد مرگ جیغ می زنید پنجره خانه تان خرد شود. فقط آن موقع است که خواهید فهمید مرگ از بیخ گوشتان گذشته است. اما یکی دیگر به ناچار باید مرده باشد. تا پیش از آنکه خود را در ظلمت گوشه ای امن از خانه تان خواب کنید، این اتفاق ممکن است چندین بار با صدای بمب ها و موشک های در حال سقوط رخ دهد، به این امید که هیچ کدامشان راه خانه شما را پیدا نکنند.

برای مردم غزه، این هم یک حمله دیگر از سوی اسراییل است، سومین حمله از این دست طی شش سال گذشته، بی هیچ مقصدی برای فرار. موشک ها که به خانه های مردم عادی اصابت می کند، خانواده ها دست جمعی از بین می روند. دیگر چطور می توان کشتار بیست و پنج عضو یک خانواده در یک حمله را توصیف کرد، یا کشتار هجده عضو دیگر از خانواده ای دیگر در حمله ای دیگر را؟ چطور می توان موشک باران خودسرانه و بی تمیز روی یکی از پرجمعیت ترین و بی نوا ترین مناطق در شهر غزه با رگبار بی پایان موشک ها و خمپاره ها در طول شب را توصیف کرد، وقتی از ورود آمبولانس ها و نیروهای دفاع مدنی برای نجات و تخلیه قربانیان جلوگیری می شود؟

اسراییل به ما می گوید: "ما غیر نظامیان را هدف قرار نمی دهیم." پاسخ آدم عاقل به این اظهارات که در بهترین حالت، اظهاراتی بی پایه است، باید چنین باشد: "شما دروغ می گویید." اسراییل قطعا غیر نظامیان را با سلاح های پیشرفته و دقیق خود هدف قرار می دهد، که در نتیجه، طبق گزارش گروه های حقوق بشر، تاکنون بیش از هزار نفر تلفات برجای مانده که 80 درصدشان غیر نظامی هستند. بیش از 200 کودک کشته شده اند، برخی شان جزغاله شده اند، برخی شان سر بریده شده اند، و بسیاری دیگر شکم هایشان دریده شده است. کشتی های جنگی اسراییل چهار کودک خردسال از خانواده "بکر" را که روز روشن توی ساحل بازی می کردند هدف قرار داده و کشتند، حادثه ای که "ایمن محی الدین" گزارشگر ان بی سی شاهد آن بود. پس از کشتار غیر قابل وصفی که اسراییل در "الشجاعیه" به راه انداخت، تک تیراندازی، جوان مضطربی را که بین ویرانه ها به دنبال عموزاده ی خود بود به قتل رساند.

هواپیماهای بی سرنشین اسراییل دو برادر خردسال از خانواده "عارف" را در حالی که می رفتند برای صبحانه شان ماست بخرند با موشک به قتل رساندند. در حادثه ای دیگر، اسراییل به سمت سه کودک که روی سقف خانه شان به کبوترها و مرغ ها دانه می دانند موشک شلیک کرد و آنها را کشت. اسراییل هزاران تن مواد منفجره روی یکی از پر تراکم ترین مناطق جهان ریخته است، 26 عضو خانواده "ابو جمعه" را در یک حمله هوایی، 20 عضو خانواده "النجار"، 18 عضو خانواده "البطش"، نه نفر از خانواده "القصاص"، 7 نفر از خانواده "الکیلانی"، 8 نفر از خانواده "کواره"، 5 نفر از خانواده "حمد" و الی آخر، کشته است. این خبرها را می شنویم و در کنج راحت خانه مان انتظار مرگ را می کشیم.

ممکن است بر سر یک آتش بس مذاکره و توافق کنند. حماس ممکن است شلیک موشکهایش را متوقف کند، ولی آن موقع آیا اسراییل اعمال خشونت روزمره ی خود نسبت به فلسطینیان غزه و کرانه باختری را متوقف خواهد کرد؟ واقعیت آن است که اگر فلسطینی ها مقاومت را کنار بگذارند، اسراییل دست از اشغالگری بر نمی دارد، آنچنانکه رهبرانش بارها تاکید کرده اند. یهودیان محصور گتوی "ورشو" یک شعار داشتند: "زندگی و مرگ با عزت". توی گتوی محصورم نشسته ام و به این فکر می کنم که فلسطینیان چطور این ارزش عالمگیر را پاس داشته اند. ما با عزت زندگی می کنیم و با عزت می میرم، و سر تمکین فرو نمی آوریم.

ما از جنگ خسته ایم. من، به عنوان یک نمونه، دیگر خونریزی، مرگ و ویرانی برایم بس است. اما تحمل بازگشت به یک وضعیت شدیدا ناعادلانه نیز دیگر برایم ممکن نیست. دیگر نمی توانم بپذیرم که در این زندان سرباز زندگی کنم. دیگر نمی توانیم تحمل کنیم که با ما مثل حیوانات رفتار کنند، و ما را از اساسی ترین حقوق انسانی مان محروم کنند. اینجا گیر افتاده ایم، بین دو مرگ گیر افتاده ایم: مرگ با بمب ها و موشک های اسراییل، و مرگ بر اثر محاصره ی غزه.

می خواهیم آزادانه و هر وقت که دلمان خواست، بتوانیم به غزه وارد شویم و از آن خارج شویم. چرا دانشجویان ما نباید حق تحصیل در دانشگاه های دلخواهشان را داشته باشند؟ چرا بیماران ما باید به حال خود واگذاشته شوند تا بمیرند وقتی اسراییل اجازه درمان در بیمارستان های خارج از غزه را به آنها نمی دهد؟ ماهیگیران ما می خواهند بدون ترس از شلیک گلوله و مرگ، در آبهای دریایی مان ماهی بگیرند. دسترسی به آب بهداشتی، الکتریسیته و نیازهای اساسی مان، حق ماست. و با این حال نمی توانیم به این ضروریات دسترسی داشته باشیم چون اسراییل اشغالگر است. نه تنها سرزمین ما را اشغال می کند بلکه بدن های ما و سرنوشت های ما هم تحت اشغال اوست. هیچ ملتی نمی تواند این بیداد را تحمل کند. ما هم، آدم هستیم.

 منبع: هافینگتون پست

ترجمه: شفقنا
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار