نزديك به يكسال است كه دولت تدبير و اميد حركت خود را به سوي اعتدال در امور آغاز كرده اما عملكرد اصلاح طلبان در برابر اين رويداد سيري نزولي به خود گرفته است به طوري كه رفتار شناسي مواضع آنها نشان ميدهد كه اين گروه منفعت خواه تصميم دارد نه تنها از روحاني عبور كند شايد در برخي از مواقع روبروي جريان اعتدال بايستد و منتقد اصلي دولت باشد.
شهدای ایران: اساساً در عالم سیاست سطوح تحلیل مختلفی برای ارزیابی عملکرد جریانات سیاسی در برابر رویدادهای سیاسی وجود دارد و رفتارشناسي مواضع اين جريانها نشان مي دهد كه برخي از آنها چقدر قدرت طلب و منفعت خواه هستند و تنها به ظاهر سنگ دفاع از حقوق مردم را به سينه مي زنند .
نبايد فراموش كرد كه بين گروههای اصلاحطلب و اصول گرای واقعی اختلاف چندانی در رسیدن به اعتلای نظام و نیز ترقی و تعالی كشور وجود ندارد و اختلافات صرفاً در حد روش ها و شیوه های اجرا است. اما طبیعی است اختلاف بین اصلاح طلبان و اعتدال گراها با افراد فرصت طلب و منفعت خواه و اقتدارگرا، اختلاف بنیادین بوده و نوع نگرش و بینش آنها نسبت به مسایل کشور متفاوت است.
تكاپو براي كسب جايگاه
همه به ياد دارند در اوج تكاپوي روحاني براي انتخابات رياست جمهوري يازدهم، اصلاح طلبان با پيوند با جبهه اعتدال و اميد ، تصور مي كردند ميتوانند دولت روحاني را به طور كامل تحت سيطره سياست هاي دوم خردادي قرار دهند و پس از آن با اجراي نقشه عبور از روحاني به اهداف خود دست يابند اما اين امر محقق نشد.
جبهه اصلاحات كه تصورمي كرد که می تواند دولت روحانی را به طور کامل تحت سیطره سیاست های دوم خرداد قرار دهد در مرور زمان متوجه شد كه اين خیال خوشي است كه به توهمی تبدیل شده و همین مساله باعث شد تا آنان امروز «نقشه عبور از روحانی» و هدف گذاري براي مجلس دهم را طراحی کنند .
اين نقشه با حملات ريز و درشت اصلاح طلبان به دولت روحاني آغاز شد چنانچه سعيد حجاريان در گفت وگو با مجله انديشه پويا تاكيد كرد : «مدل من با مدل روحانی فرق میکند. اصلاحاتی که من میگویم بناش دموکراسی است. ممکن است اصلاحات آقای روحانی هم به تبع دموکراسی بیاورد اما بناش دموکراسی نیست. خودش همچنین ادعایی ندارد. نمیگوید که من اصلاحطلبم.»
همچنين ابراهیم اصغرزاده در حاشیه همایش حزب همبستگی روحانی را ملزم به اجرای شعارهای وعده داده شده دانست و فائزه هاشمی فعال سیاسی اصلاح طلب و دختر هاشمی رفسنجانی درباره اظهارات روحاني در نشستي نشان داد و گفت: اینکه مدیران قبلی را در این دولت حفظ کنیم، نشان از اعتدال و فراجناحی بودن دولت نیست بلکه نیاز است تا مدیران همفکر و شجاع در کشور به کار گمارده شوند...
اين در حالي است كه رئيس جمهور در نشست خبری خود با رسانههای داخلی و خارجی در مورد ابقای مدیران دولت گذشته گفته بود: «آنچه دولت در پی آن است، این است که مدیران، خود را مجری استراتژی دولت بدانند. اگر مدیری به وظیفه قانونی خود عمل میکند، با توجه به اینکه اصرار دولت بر اعتدال و عقلانیت به علت رای مردم است، به کار خود ادامه میدهد.
اين از جمله مواردي بود كه اصلاح طلبان علیه دولت روحانی و شخص رئیس جمهور واکنش نشان داده اند. در حالی که پیش از این، اصلاح طلبان و حتی همین افراد که در بالا نام آنان آورده شد، حامی سرسخت دولت بودند و به هر ترتیب حاضر به ارائه کوچکترین نقد علیه دولت روحانی نبودند و حتی تمامی منتقدان دولت را افراطی و تندرو می نامیدند.
حالا شرايط به گونه اي شده است كه روحانی از یک سو تلاش می کند برای رفع خطر اصلاحطلبان افراطی، نظر آنان را به سوی خود نگه دارد اما از سوی دیگر می کوشد تا خود را شخصیتی مستقل از خاتمی و هاشمی نشان دهد تا در انتخابات های آینده بتواند جبهه ای مستقل از اعتدال دولت یازدهم را برای کسب رای مردم و جلب افکار عمومی به نمایش بگذارد.
اصلاح طلبان در جست وجوي خودي
تقارن ها و تعارض های دولت یازدهم با جبهه اصلاحات، همگی در کنار هم این احتمال و گمانه را برای برخی سیاسیون به وجود آورده که اصلاحطلبان تندرو همانطور که زمانی در ایام دوم خرداد بحث «عبور از خاتمی» را مطرح کردند، در طول سه سال آینده و تمام شدن دوره دولت یازدهم و حتی قبل از آن، بحث «عبور از روحانی» را عملیاتی کنند؛ چراکه آنان به دنبال فردی از جنس خود می گردند.
داريوش قنبري نماينده مجلس هفتم در اينباره مي گويد: سبد رای روحانی بالای ۹۰ درصد به اصلاح طلبان اختصاص دارد؛ اصلاح طلبان تمام قد در حمایت از روحانی وارد صحنه شدند و باعث شدند مردم او را به عنوان رئیس جمهور تازه ایران انتخاب کنند.
سعید حجاریان یکی از تئوریسینهای اصلاحطلبان در یکی از مصاحبههای خود با بیان اینکه اصلاحطلبان حامی و ستون فقرات برنامههای روحانی هستند، مدعی شده است اگر اصلاحطلبان بشکنند روحانی هم شکسته است چرا که وی با حمایت هاشمی و خاتمی و همچنین کنارهگیری عارف و بسیج اصلاحطلبان رای آورد. پس در صورت عدم حضور اصلاحطلبان جریان راست، روحانی را به ورطه شکست میبرند.
همچنین صادق زیباکلام معتقد است كه پیروزی روحانی در انتخابات ۹۲ مدیون و مرهون حمایت بدنه اجتماعی اصلاحطلبان است .
اصلاحطلبان چه برنامهای برای جریان اعتدال دارند؟
اصلاحطلبان در مصاحبهها و مواضع خود، دولت یازدهم را فاقد گفتمان مستقل میدانند و اعتدال را به مثابه روشی معرفی میکنند که باید ذیل گفتمان دیگری تعریف شود.
غالب شخصیتهای اصلاحطلب، خاستگاه روحانی را متعلق به جریان اصلاحطلبی نمیدانند و برای همین دولت روحانی را در بلند مدت دولت مطلوب خود نمیدانند؛ بلکه دولت یازدهم را دولت گذاری میدانند که شرایط را برای روی کار آمدن دولت مطلوب آنها که دولتی با خاستگاه اصلاحطلبی است فراهم میکند.
بر مبنای همین نظر، تئوری "رحم اجارهای" اصلاحطلبان مطرح میشود. بر این اساس دولت یازدهم به مثابه یک رحم اجارهای در اختیار اصلاحطلبان قرار می گیرد تا در نهایت منجر به تولد دولتی با خاستگاه اصلاحطلبی شود.
حجاریان نیز در یکی از مصاحبههای خود بعد از صحبت از مدل اصلاحات روحانی و تفاوت وی با اصلاح طلبان و در جواب این سئوال که " یعنی معتقدید که آقای روحانی شرایط کلی را تغییر می دهد اما نهایتاً نمیتواند کارگزار تغییر به شرایط بعدی باشد؟" می گوید: "احتمالاً نه! فعلاً آتش را خاموش کند و ریل بگذارد کافی است."
اشاره حجاریان به وظیفه "ریل گذاری" دولت یازدهم گویای برنامه و استراتژی اصلاحطلبان برای استفاده از دولت روحانی برای رسیدن به دولت مطلوب است.
برنامه اصلاحطلبان
اما برای اینکه دولت جدید شرایط و فضای لازم برای تولد دولتی با خاستگاه اصلاحطلبی را فراهم کند در سه سطح اقدامات لازم در دستور کار اصلاحطلبان قراردارد : اين گروه در ابتداي امر راي روحاني را به نفع جريان اصلاح طلب مصادره مي كند.
اصلاحطلبان در اولین قدم از اقدامات خود رأی به روحانی و پیروزی او را به واسطه حمایت اصلاحطلبان از وی معرفی میکنند به گونهای که اگر حمایت اصلاحطلبان نبود روحانی هرگز موفق به پیروزی در انتخابات نمیشد.
فائزه هاشمی در مصاحبه با هفته نامه گذار می گوید: «در این انتخابات عوامل متعددی سبب پیروزی آقای روحانی شد از جمله صحبتهای خود ایشان. اما مهمترین عامل به نظر من آقای هاشمی بود. ثبت نام ایشان و سپس رد صلاحیت ایشان و حمایت ایشان از آقای روحانی شاه کلید این پیروزی بود.»
اصلاح طلبان در دومين قدم تلاش مي كنند كه دولت يازدهم را فاقد گفتمان مستقل معرفي كرده و اعتدال را به مثابه روشی معرفی میکنند که باید ذیل گفتمان دیگری تعریف شود.
به عنوان مثال محمدرضا خاتمی در مصاحبهای در جواب اینکه آیا اعتدال گفتمان است یا نه میگوید: «اعتدال اصلا نمیتواند یک گفتمان باشد. اعتدال یک روش یا حداکثر استراتژی، خط مشی و راه است. وقتی یک برنامهای را مینویسیم، باید هدف، رسالت، استراتژی و خط مشی و تاکتیکهایی که کار را عملیاتی میکند داشته باشد. گفتمان باید هدف را تعیین کند که به کجا میخواهد برسد. ما گفتمان اصلاحات داریم، تقریبا روشن است اهدافش چیست. ما گفتمان اصولگرایی داریم و تا حدودی مشخص است که هدف و رسالتش در جامعه ما چیست. از این رو من اعتدال را به عنوان یک مشی قبول دارم؛ یعنی میانهروی.»
موسوی لاری یکی از اعضای مجمع روحانیون مبارز و وزیر کشور دوران اصلاحات نیز میگوید: «من گفتمان اعتدال را یک روش و نه یک گفتمان سوم میدانم چرا که معتقدم در جامعه ما دو گفتمان اصولگرایی و اصلاحطلبی مطرح است که هر دوی این گفتمانها میتوانند با روش افراط و تفریط مطرح شوند اما در ۲۴ خرداد مردم اعلام کردند که خواستار و طرفدار اندیشه اصلاحی از طریق روشهای اعتدالگرایانه هستند.»
به این ترتیب اصلاحطلبان با تعریف دولت به عنوان مجموعهای فاقد گفتمان، به دنبال القا و تحمیل گفتمان اصلاحطلبی به دولت یازدهم هستند؛ در حقیقت دولت را ناگزیر از تعریف خود ذیل گفتمان اصلاحطلبی قرار میدهند.
سعید حجاریان در این زمینه میگوید: پروژه اصلاح طلبان ، پروژه فشار افکار عمومی و مطبوعات و احزاب درجهت چانه زنی در بالا برای باز کردن فضای سیاسی است. آقای خاتمی و هاشمی این نگاه را داشتند."
جريان اصلاح طلب بر این باور است که دولت یازدهم می کوشد تا با تعریف خود به عنوان جریان سوم و قرار دادن خود در مرکز سیاسی کشور حائل دو جناح چپ و راست در هنگامه انتخابات از بدنه اجتماعی دو جناح جذب نماید لذا این جریان ضمن تلاش برای نفی جریان سوم می کوشد تا اعتدال را تابعی از جریان اصلاحات تعریف نماید تا زمینههای دست اندازی به پایگاه اجتماعی آن حداقل با یک مراوده حساب شده صورت گیرد. در همین راستا عبدالله ناصری از اعضای شورای مشورتی سید محمد خاتمی در گفت وگویی با نشریه صدا ضمن بیان محور مزبور به اصلاح طلبان گفت:«بعد از انقلاب که ۳۵ سال از عمر آن می گذرد جز این ساختار دو قطبی که در واقع ساختار سیاسی، اجتماعی کشور محسوب می شود، هیچ قسم سومی وجود نداشته است.اسامی و عناوین متفاوت بوده اما دو جریان راست و چپ تاریخی، قدم به قدم با هم جلو آمده اند و امروز به نام اصولگرا و اصلاح طلب شناخته می شوند.اصلاح طلبان باید حواسشان باشد که در این دام گرفتار نشوند که جریان سومی وجود دارد.همان کاری که آقای احمدی نژاد قصد داشت انجام دهد و بخشی از مخالفان احمدی نژاد بدشان نمی آمد رخ دهد.
اما در گام سوم اصلاح طلبان ادامه حيات دولت را به حمايت اصلاح طلبان گره مي زند و موفقیت آن را منوط به حمایت جریانهای اصلاحطلب معرفی کنند که در صورت عدم حمایت و همراهی اصلاحطلبان پروژه دولت با شکست مواجه خواهد شد.
بنابراين اصلاحطلبان به وسیله این سه شیوه قصد دارند تا فضای فعالیتهای خود برای ریاست جمهوری بعدی را فراهم آورده و در فرصت مقتضی دست از حمایتهای مصلحتی خود از روحانی برداشته و فرد مورد نظر خود را در مسند ریاست جمهوری قرار دهند.
منبع: سیاست روز
نبايد فراموش كرد كه بين گروههای اصلاحطلب و اصول گرای واقعی اختلاف چندانی در رسیدن به اعتلای نظام و نیز ترقی و تعالی كشور وجود ندارد و اختلافات صرفاً در حد روش ها و شیوه های اجرا است. اما طبیعی است اختلاف بین اصلاح طلبان و اعتدال گراها با افراد فرصت طلب و منفعت خواه و اقتدارگرا، اختلاف بنیادین بوده و نوع نگرش و بینش آنها نسبت به مسایل کشور متفاوت است.
تكاپو براي كسب جايگاه
همه به ياد دارند در اوج تكاپوي روحاني براي انتخابات رياست جمهوري يازدهم، اصلاح طلبان با پيوند با جبهه اعتدال و اميد ، تصور مي كردند ميتوانند دولت روحاني را به طور كامل تحت سيطره سياست هاي دوم خردادي قرار دهند و پس از آن با اجراي نقشه عبور از روحاني به اهداف خود دست يابند اما اين امر محقق نشد.
جبهه اصلاحات كه تصورمي كرد که می تواند دولت روحانی را به طور کامل تحت سیطره سیاست های دوم خرداد قرار دهد در مرور زمان متوجه شد كه اين خیال خوشي است كه به توهمی تبدیل شده و همین مساله باعث شد تا آنان امروز «نقشه عبور از روحانی» و هدف گذاري براي مجلس دهم را طراحی کنند .
اين نقشه با حملات ريز و درشت اصلاح طلبان به دولت روحاني آغاز شد چنانچه سعيد حجاريان در گفت وگو با مجله انديشه پويا تاكيد كرد : «مدل من با مدل روحانی فرق میکند. اصلاحاتی که من میگویم بناش دموکراسی است. ممکن است اصلاحات آقای روحانی هم به تبع دموکراسی بیاورد اما بناش دموکراسی نیست. خودش همچنین ادعایی ندارد. نمیگوید که من اصلاحطلبم.»
همچنين ابراهیم اصغرزاده در حاشیه همایش حزب همبستگی روحانی را ملزم به اجرای شعارهای وعده داده شده دانست و فائزه هاشمی فعال سیاسی اصلاح طلب و دختر هاشمی رفسنجانی درباره اظهارات روحاني در نشستي نشان داد و گفت: اینکه مدیران قبلی را در این دولت حفظ کنیم، نشان از اعتدال و فراجناحی بودن دولت نیست بلکه نیاز است تا مدیران همفکر و شجاع در کشور به کار گمارده شوند...
اين در حالي است كه رئيس جمهور در نشست خبری خود با رسانههای داخلی و خارجی در مورد ابقای مدیران دولت گذشته گفته بود: «آنچه دولت در پی آن است، این است که مدیران، خود را مجری استراتژی دولت بدانند. اگر مدیری به وظیفه قانونی خود عمل میکند، با توجه به اینکه اصرار دولت بر اعتدال و عقلانیت به علت رای مردم است، به کار خود ادامه میدهد.
اين از جمله مواردي بود كه اصلاح طلبان علیه دولت روحانی و شخص رئیس جمهور واکنش نشان داده اند. در حالی که پیش از این، اصلاح طلبان و حتی همین افراد که در بالا نام آنان آورده شد، حامی سرسخت دولت بودند و به هر ترتیب حاضر به ارائه کوچکترین نقد علیه دولت روحانی نبودند و حتی تمامی منتقدان دولت را افراطی و تندرو می نامیدند.
حالا شرايط به گونه اي شده است كه روحانی از یک سو تلاش می کند برای رفع خطر اصلاحطلبان افراطی، نظر آنان را به سوی خود نگه دارد اما از سوی دیگر می کوشد تا خود را شخصیتی مستقل از خاتمی و هاشمی نشان دهد تا در انتخابات های آینده بتواند جبهه ای مستقل از اعتدال دولت یازدهم را برای کسب رای مردم و جلب افکار عمومی به نمایش بگذارد.
اصلاح طلبان در جست وجوي خودي
تقارن ها و تعارض های دولت یازدهم با جبهه اصلاحات، همگی در کنار هم این احتمال و گمانه را برای برخی سیاسیون به وجود آورده که اصلاحطلبان تندرو همانطور که زمانی در ایام دوم خرداد بحث «عبور از خاتمی» را مطرح کردند، در طول سه سال آینده و تمام شدن دوره دولت یازدهم و حتی قبل از آن، بحث «عبور از روحانی» را عملیاتی کنند؛ چراکه آنان به دنبال فردی از جنس خود می گردند.
داريوش قنبري نماينده مجلس هفتم در اينباره مي گويد: سبد رای روحانی بالای ۹۰ درصد به اصلاح طلبان اختصاص دارد؛ اصلاح طلبان تمام قد در حمایت از روحانی وارد صحنه شدند و باعث شدند مردم او را به عنوان رئیس جمهور تازه ایران انتخاب کنند.
سعید حجاریان یکی از تئوریسینهای اصلاحطلبان در یکی از مصاحبههای خود با بیان اینکه اصلاحطلبان حامی و ستون فقرات برنامههای روحانی هستند، مدعی شده است اگر اصلاحطلبان بشکنند روحانی هم شکسته است چرا که وی با حمایت هاشمی و خاتمی و همچنین کنارهگیری عارف و بسیج اصلاحطلبان رای آورد. پس در صورت عدم حضور اصلاحطلبان جریان راست، روحانی را به ورطه شکست میبرند.
همچنین صادق زیباکلام معتقد است كه پیروزی روحانی در انتخابات ۹۲ مدیون و مرهون حمایت بدنه اجتماعی اصلاحطلبان است .
اصلاحطلبان چه برنامهای برای جریان اعتدال دارند؟
اصلاحطلبان در مصاحبهها و مواضع خود، دولت یازدهم را فاقد گفتمان مستقل میدانند و اعتدال را به مثابه روشی معرفی میکنند که باید ذیل گفتمان دیگری تعریف شود.
غالب شخصیتهای اصلاحطلب، خاستگاه روحانی را متعلق به جریان اصلاحطلبی نمیدانند و برای همین دولت روحانی را در بلند مدت دولت مطلوب خود نمیدانند؛ بلکه دولت یازدهم را دولت گذاری میدانند که شرایط را برای روی کار آمدن دولت مطلوب آنها که دولتی با خاستگاه اصلاحطلبی است فراهم میکند.
بر مبنای همین نظر، تئوری "رحم اجارهای" اصلاحطلبان مطرح میشود. بر این اساس دولت یازدهم به مثابه یک رحم اجارهای در اختیار اصلاحطلبان قرار می گیرد تا در نهایت منجر به تولد دولتی با خاستگاه اصلاحطلبی شود.
حجاریان نیز در یکی از مصاحبههای خود بعد از صحبت از مدل اصلاحات روحانی و تفاوت وی با اصلاح طلبان و در جواب این سئوال که " یعنی معتقدید که آقای روحانی شرایط کلی را تغییر می دهد اما نهایتاً نمیتواند کارگزار تغییر به شرایط بعدی باشد؟" می گوید: "احتمالاً نه! فعلاً آتش را خاموش کند و ریل بگذارد کافی است."
اشاره حجاریان به وظیفه "ریل گذاری" دولت یازدهم گویای برنامه و استراتژی اصلاحطلبان برای استفاده از دولت روحانی برای رسیدن به دولت مطلوب است.
برنامه اصلاحطلبان
اما برای اینکه دولت جدید شرایط و فضای لازم برای تولد دولتی با خاستگاه اصلاحطلبی را فراهم کند در سه سطح اقدامات لازم در دستور کار اصلاحطلبان قراردارد : اين گروه در ابتداي امر راي روحاني را به نفع جريان اصلاح طلب مصادره مي كند.
اصلاحطلبان در اولین قدم از اقدامات خود رأی به روحانی و پیروزی او را به واسطه حمایت اصلاحطلبان از وی معرفی میکنند به گونهای که اگر حمایت اصلاحطلبان نبود روحانی هرگز موفق به پیروزی در انتخابات نمیشد.
فائزه هاشمی در مصاحبه با هفته نامه گذار می گوید: «در این انتخابات عوامل متعددی سبب پیروزی آقای روحانی شد از جمله صحبتهای خود ایشان. اما مهمترین عامل به نظر من آقای هاشمی بود. ثبت نام ایشان و سپس رد صلاحیت ایشان و حمایت ایشان از آقای روحانی شاه کلید این پیروزی بود.»
اصلاح طلبان در دومين قدم تلاش مي كنند كه دولت يازدهم را فاقد گفتمان مستقل معرفي كرده و اعتدال را به مثابه روشی معرفی میکنند که باید ذیل گفتمان دیگری تعریف شود.
به عنوان مثال محمدرضا خاتمی در مصاحبهای در جواب اینکه آیا اعتدال گفتمان است یا نه میگوید: «اعتدال اصلا نمیتواند یک گفتمان باشد. اعتدال یک روش یا حداکثر استراتژی، خط مشی و راه است. وقتی یک برنامهای را مینویسیم، باید هدف، رسالت، استراتژی و خط مشی و تاکتیکهایی که کار را عملیاتی میکند داشته باشد. گفتمان باید هدف را تعیین کند که به کجا میخواهد برسد. ما گفتمان اصلاحات داریم، تقریبا روشن است اهدافش چیست. ما گفتمان اصولگرایی داریم و تا حدودی مشخص است که هدف و رسالتش در جامعه ما چیست. از این رو من اعتدال را به عنوان یک مشی قبول دارم؛ یعنی میانهروی.»
موسوی لاری یکی از اعضای مجمع روحانیون مبارز و وزیر کشور دوران اصلاحات نیز میگوید: «من گفتمان اعتدال را یک روش و نه یک گفتمان سوم میدانم چرا که معتقدم در جامعه ما دو گفتمان اصولگرایی و اصلاحطلبی مطرح است که هر دوی این گفتمانها میتوانند با روش افراط و تفریط مطرح شوند اما در ۲۴ خرداد مردم اعلام کردند که خواستار و طرفدار اندیشه اصلاحی از طریق روشهای اعتدالگرایانه هستند.»
به این ترتیب اصلاحطلبان با تعریف دولت به عنوان مجموعهای فاقد گفتمان، به دنبال القا و تحمیل گفتمان اصلاحطلبی به دولت یازدهم هستند؛ در حقیقت دولت را ناگزیر از تعریف خود ذیل گفتمان اصلاحطلبی قرار میدهند.
سعید حجاریان در این زمینه میگوید: پروژه اصلاح طلبان ، پروژه فشار افکار عمومی و مطبوعات و احزاب درجهت چانه زنی در بالا برای باز کردن فضای سیاسی است. آقای خاتمی و هاشمی این نگاه را داشتند."
جريان اصلاح طلب بر این باور است که دولت یازدهم می کوشد تا با تعریف خود به عنوان جریان سوم و قرار دادن خود در مرکز سیاسی کشور حائل دو جناح چپ و راست در هنگامه انتخابات از بدنه اجتماعی دو جناح جذب نماید لذا این جریان ضمن تلاش برای نفی جریان سوم می کوشد تا اعتدال را تابعی از جریان اصلاحات تعریف نماید تا زمینههای دست اندازی به پایگاه اجتماعی آن حداقل با یک مراوده حساب شده صورت گیرد. در همین راستا عبدالله ناصری از اعضای شورای مشورتی سید محمد خاتمی در گفت وگویی با نشریه صدا ضمن بیان محور مزبور به اصلاح طلبان گفت:«بعد از انقلاب که ۳۵ سال از عمر آن می گذرد جز این ساختار دو قطبی که در واقع ساختار سیاسی، اجتماعی کشور محسوب می شود، هیچ قسم سومی وجود نداشته است.اسامی و عناوین متفاوت بوده اما دو جریان راست و چپ تاریخی، قدم به قدم با هم جلو آمده اند و امروز به نام اصولگرا و اصلاح طلب شناخته می شوند.اصلاح طلبان باید حواسشان باشد که در این دام گرفتار نشوند که جریان سومی وجود دارد.همان کاری که آقای احمدی نژاد قصد داشت انجام دهد و بخشی از مخالفان احمدی نژاد بدشان نمی آمد رخ دهد.
اما در گام سوم اصلاح طلبان ادامه حيات دولت را به حمايت اصلاح طلبان گره مي زند و موفقیت آن را منوط به حمایت جریانهای اصلاحطلب معرفی کنند که در صورت عدم حمایت و همراهی اصلاحطلبان پروژه دولت با شکست مواجه خواهد شد.
بنابراين اصلاحطلبان به وسیله این سه شیوه قصد دارند تا فضای فعالیتهای خود برای ریاست جمهوری بعدی را فراهم آورده و در فرصت مقتضی دست از حمایتهای مصلحتی خود از روحانی برداشته و فرد مورد نظر خود را در مسند ریاست جمهوری قرار دهند.
منبع: سیاست روز