به گزارش خبرنگارشهدای ایران به نقل از مهر، در متن این یادداشت آمده است:
نمیتوان و نباید ساخته شدن حدود ۱۳ فیلم در رابطه با خیانت خانوادگی از نوع مرد به زنش و بالاخص زن به مردش را طی یکسال با مجوزهای قانونی متولی اصلی سینما را تصادفی بدانم و اگر این موضوع را بپذیرم که حاصل یک اتفاق "سهوی" بوده است، دیگر به عقلم باید بطور جدی شک کنم!
دولتی که با شعار عدالت و مهرورزی و براساس پررنگ کردن آموزههای دینی بر راس کار آمد و بیشترین تعداد "رای"ش را نیز از جامعه متدین اخذ کرد، در سال سوم دولتش مواجه شده است با این تعداد فیلم و نباید هم زیاد تعجب کنیم که چطور به این مرحله رسیدهایم؟ عرض میکنم خدمتتان: یادتان است که زمانی که جناب شمقدری در مقام مشاور هنری رئیس جمهور بودند در مصاحبهای فرمودند: اگر سینما هم نداشتیم، مسئلهای نیست و این همه کشورها فاقد سینما هستند و توانستهاند از طریق تلویزیون منویات فرهنگیشان را دنبال کنند! ( نقل به مضمون)
خیلی نباید به ذهن فشار آورد که برای رسیدن به این سخنان (سهوی و عمدی این اجرای این فرآیند را تاریخ اثبات میکند!) نیاز به مواد منفجره و غیره نیست تا سینما را "بفرستیم به ناکجا آباد" و فقط کافی است که طی سناریوو فرآیندی اول جامعه سینما را رودروی هم قرار دهیم "که دادند" و سپس با هوشیاری مشروعیت سینمای اخلاقی ایران اسلامی را در بین جامعه متدین به پایین ترین میزان ۳۳ سال گذشته برسانند "که رساندند" و در ادامه با چراغ سبز خود به فیلمسازانی که داعیه کار اجتماعی دارند (البته با الصاق این مضمون به فیلمهایی که حوزه هنری نمیخواهد نمایش دهد مشکل دارم) برای تولید فیلمهایی با مضامین حساسیت برانگیز جامعه متدین اسلامی نه یکی و دوتا و سه تا بلکه بیش از ۱۰ فیلم مجوز صادر میکند "صادر کردند" و سپس این فیلمسازان را در مقابل نهادها و مراجع دینی و فرهنگی قرار دهند.
هتاکیهای شبه بیانیهای عید و بعد از آنرا فراموش نکردهایم و سپس باپروژههای از قبیل توزیع غیرقانونی گشت ارشاد! تولید میلیاردی لاله توسط یک مونتاژ کار فیلمهای مستهجن و… اساس سینما را نه تنها در این نهادهای مذهبی بلکه در نهادهای قانونگزاری نیز زیر سوال ببرد "که زیر سوال بردند"! اعتراض فیلمسازان برای عدم نمایش فیلمهایشان در سینماهای حوزه هنری حق طبیعی ایشان است و میتوانند براساس مصالح خودشان با رعایت ادبیات یک فعال فرهنگی موضع حوزه هنری را نقد منصفانه کنند و از فیلمهایشان نیز بدرستی دفاع کنند، اما جلسه روز شنبه این عزیزان نشان داد که رفتار و گفتارشان با برچسب فیلمسازان اجتماعی همخوانی ندارد!
نمیخواهم به مجموع مذاکرات این عزیزان در جلسات با مدیران حوزه در رابطه با فیلمهایشان اشاره کنم که بیان گفتههای این جلسات بنا بر قول و قراری که با فیلمسازان گذاشته بودیم دور از اخلاق است و تعجب خودم را از عدم ورود به شاخصههایی که فیلمهایشان را در راستای حفظ حریم خانواده میدانند را متوجه نشدم. حداقل انتظارم این بود که خود این عزیزان با روایت داستان فیلمهایشان از فیلمهای خود دفاع میکردند و از بحثهای ژورنالیستی و احساسی فراتر میرفتند و متوجه این نکته نیز نشدم که در زمانی که سینمای اخلاقی ایران(که در تمام دنیا با این صفت شناخته میشود و بعد از انقلاب به آن مباهات میکردیم و همچنان نیز مباهات میکنیم) به پایینترین میزان مشروعیتش در بین جامعه متدین در زمان حال رسیدهاست و هر روز یکی از منسوبین جعلی به سینما در اقصی نقاط جهان و حتی ایران اتهامی را متوجه جامعه سینمایی نجیب ایران میکنند ( یکی برهنه میشود، یکی فیلم آنچنانی در فلان کشور میسازد و یکی از روی احساس و ندانم کاری…)
چه اصراری دارند این فیلمها که به گفته خودشان اجتماعی هستند و به زعم اینجانب بخش خیلی خیلی کوچکی از اجتماع نه همه آن، میخواهند به اکران درآورند و هرکس با هرگرایشی (بنا به اذعان این عزیزان مخالفان متهماند به: مک کارتیسم، فئودالیزم، فاشیسم، مصادرهای، ناکاربلد، دروغگو و…!!) باید سرکوب شود تا این فیلمها در این شرایط نابسامان با چراغ سبز وزارتی که نام فرهنگ و ارشاد اسلامی را دنباله خود دارد به اکران سینمایی درآیند!
میگویند فیلمسازان باید نقش "مصلح اجتماعی" را در جامعه ایفا کنند و حال این که هیچکدام از فیلمهای این عزیزان (نه خود این فیلمسازان) این نقش را نمیتوانند با این فیلمها اجرا کنند، نهایتاً نسخهای که این فیلمها برای جامعه دینی ایرانیان میپیچند تئوریزه کردن تفکر خیانت زن به مردش، نشان دادن غیرواقعی مادران و زنان محجبه در میان خانوادههای ایرانی، ترویج بذر تفکر نهیلیسم و… فارغ از تفکرات سیاسی حاکم بر این نگرشها است و این مبتلایات اجتماع را (که قطعاًدر جامعه این نوع تفکر نیز وجود دارد اما با چه گستردگیای!)
باید به نام سینمای اجتماعی (که معنایش جز سینمای متعهد به آسیبهای اجتماعی و با زبان فاخر سینما نباید باشد) با هر ضرب و زوری است بپذیری و اگر هم نپذیری میشوی دشمن سینما و هزار و یک اتهام دیگر در جلسهای که حضور نداری(اگر اخلاق این را میگوید که در جلسهای که فرد برای دفاع از خود حضور ندارد باید به او اتهام بزنی، ببخشید سینماگر عزیز و همیشه معترض: من به این اخلاق شخصی شما اعتقادی ندارم!) متوجهات میشود و خب عقل سلیم نیز میگوید بهترین راه در این "فتنه رسانهای" سکوت است و گویا از بروز تفکر دیگر براساس "حق انتخاب" و همچنان که فیلمساز حق طبیعیاش ساخت فیلم است تو هم گویا حق طبیعیات نمایش یا عدم نمایش فیلم در یک یا چند سینما یا تحلیل فیلمها نیست و باید لاجرم و به اجبار فیلم را نه تنها به نمایش درآوری و هیچ اختیاری بنا بر مسئولیتت که بردوشت است نداری و "بیاختیاری و انفعال" بهترین واژه مناسب رفتار یک مدیر فرهنگی در وضعیت فعلی به زعم آقایان محترم این نشست است!
نمیخواهم بحث تکلیف و انجام وظیفه را بر زبان بیاورم و بنظرم "حق انتخاب و اعتقاد به نگاه فرهنگی" جز لاینفک زندگی امروز یک فعال فرهنگی است و چارهای نداری که در هرمرتبهای هست به انتخاب دست بزند و حال فیلمساز باشی به تولید یک اثر برای بخش کوچکی از جامعه و یا مدیرفرهنگی و انتخاب عدم نمایش همان اثر برای بخش بزرگتری از جامعه" فرقی نمیکند. سینماگران عزیز نگران نباشید فیلمهایتان در تیراژ چند صدهزار نسخهای با چراغ سبز صاحبان مجوز میتوانند رسمی و غیررسمی به خانههای مردم بروند و هر دو مخیریم به انتخاب و این انتخاب محترم است و هر دو با زبان تحلیل و منطق میتوانیم فیلم و سیاستهای طرفین را به چالش منطقی درآوریم و به سمت کشاندن بحثها به مسایل شخصی و پیش پا افتاده و بالاخص ژورنالیستی درنیاوریم!
اکثر عزیزانی که در نشست روز شنبه حضور داشتند، طی ۳ سال گذشته که همکاران و جامعه سینمایی به بدترین شکل ممکن تحقیر و "تعطیل" شده و کیان سینما براساس تحلیل صدرالذکر این نوشته به تغییر بنیادین ریل مبتلا شد! و اکثر جامعه فعال و نجیب سینمای ایران خانهنشین شدند توسط سیاستگزاران سینمایی خود شیفته، نمیدانم این روحیه سلحشورانهشان را کجا جا گذاشته بودند که امروز که نه توسط حوزه هنری (که بنا بررسالت دینی، تشکیلاتی، اداری، سلیقهای و… خود نمیخواهد فیلمها را نمایش دهد و بیش از ۶۰ درصد دیگر سینماهای کشور میتوانند این فیلمها را به نمایش درآورند) بلکه توسط فرآیندی طراحی شده توسط متولیان زیرپوستی سینما در حال تیشه به ریشه زدن سینما هستند فریاد واسفا برآوردهاند.
و دور نیست که این عزیزان فیلمساز با اصرار بر نمایش این نوع فیلمها که مطمئناً جامعه متدین و اخلاقمدار را بیشتر به سینما بدبین میکند، ناخواسته میخواهند راه تنفس سینما را به هوای "تنفس سینمای مستقل "بند بیاورند (معنای سینمای مستقل از نگاه این عزیزان هزینه بخش خصوصی برای ساخت فیلم است، اما معنای واقعی سینمای مستقل را میتوان فراتر از هزینه کردن بخش خصوصی برای فیلم معنا کرد، بیشتر بحث استقلال فیلمساز در وهله اول در حوزه تفکر است بعد هزینه و نه بالعکس!)
و این "تله"ای که توسط بدخواهان سینمای نجیب دارد پاگیر سینماگرانی میشود که دچار احساسات مقطعی شدهاند ضمن احترام به پیشه سینمایشان اما فیلمهایشان در این شرایط هر کدام ضربه دیگری بر پیکر نحیف سینمای نجیب ایران است و اگر سینمای ایران را دوست دارند که "دارند"، باید با تدبیر و دور از هیجانهای کاذب، صلاح اصلی سینمای اخلاقی ایران را خود تشخیص دهند و چه بهتر که خود که جزئی از سینما هستند بهخاطر کلیت سینما، اکران فیلمهایشان را منتفی کنند(به سراغ ارشاد روند و از بودجه فیلمهایی که به تازگی توقیف هستند و توسط ارشاد خریداری شدهاند ، استفاده کنند) و اسیر این "تله" سیاسی نشوند تا سینما از این مهلکه جان سالم بدر برد!
مقام معظم رهبری فرمودند که سینما "ضرورت "جامعه امروز ایران است و عزیزان این "ضرورت " را با اصرار به نمایش فیلمهای ملتهب ضد خانواده و مصالح فرهنگی کشور، با نمایش فیلمها دچار"ضرر" کنند تا آیندگان از شما به بعنوان سینماگرانی یاد کنند که از خود گذشتند تا به سینما حیات دوباره ببخشند.این درخواست زیادی نیست سینماگران محترم!
در پایان مجبورم به گفتوگو با یکی از اعضای محترم این نشست اشاره کنم که قبل از برگزاری این جلسه به ایشان عرض کردم: "اخوی برگزاری این نشست چه دستاوردی برای شما خواهد داشت؟" او خیلی صادقانه جواب داد: "حداقل این سر و صدا و دستاورد واقعی آن از برگزاری این نوع جلسات "بالارفتن فروش فیلمها" در اکران بدون سینماهای حوزه هنری است!" با بیان این جمله از این فعال محترم سینمای ایران با تمام وجود بهمعنای "سینمای اجتماعی" پیبردم!