شهدای ایران: یکی از ضرورت های مهم امروز در بازار نشر ارزش های دفاع مقدس، توجه به واقعیت های موجود در آن دوران و انتقال عینی و مستند این واقعیت ها بدور از هرگونه بلوف و بزرگ نمایی است ولی، اخیرا به دلیل نبود مرکزی برای بررسی مطالب مرتبط با حوزه دفاع مقدس و نظارت بر این مطالب قبل از چاپ اثرکتابی با عنوان هوبره منتشر و به بازار عرضه دشه است که انتقادهای شدیدی بسیاری از فعالان و منتقدان ادبی را در مورد خود بر انگیخته است.
کتاب هوبره نوشته علی عچرش است در 220 صفحه است که در آن، خاطرات جنگ و مهاجرت جنگ زده های خوزستان را به صورت خاطره به تصویر می کشد که توسط انتشارات دارخوین به بازار کتاب عرضه شده است.
نقش ارتش در جنگ تحریف شده است
کتاب هوبره که اینک به چاپ چهارم رسیده و به گفته ناشرش از پرفروش ترین کتاب های این روزهای انتشارات دارخوئین محسوب می شود با انتقادهای تند و تیز منتقدان رو به رو شده به گونه ای که آنان این کتاب و مظالب آن را تحریف تاریخ جنگ دانسته و حتی تهدید کرده اند که از آن به دادگاه شکایت خواهند کرد.
اخیرا، نشستی در خانه کتاب به منظور نقد این کتاب برگزار و در آن، چند تن از منتقدان ادبی و فعالان حوزه دفاع مقدس که در مقاطع مورد اشاره کتاب هوبره در صحنه حضور داشته اند این کتاب و نوشته های آن را به چالشی جدی کشیده اند.
منتقد ادبی وفعال حوزه دفاع مقدس با تاکید براهمیت نقد و بررسی کتابهایی که در حوزه دفاع مقدس چاپ و نشر میشوند، گفت: دراین کتاب تضادهای بسیار زیادی وجود دارد که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد.
وی بااشاره به تحریفهای زیادی که درکتاب «هوبره» صورت گرفته است،افزود: درجایی ازکتاب نویسنده در مورد نقش ارتش درجنگ صحبت میکند و با تحلیلی که ارائه می کند، سعی دارد نقش ارتش را در جنگ کم رنگ نشان دهد، در حالی که وی در زمان جنگ یک نوجوان بوده و هیچ مسئولیتی نیز نداشته است.
دست اندرکار دیگر حوزه فرهنگی نیزضمن تاکید بر حفظ حرمت کسانی که در هشت سال دفاع مقدس برای این مملکت جنگیدند و زحمت کشیدند، گفت: نگاهی که نویسنده به زنان جنگ و کسانی که به عنوان امدادگر در جنگ حضور داشتند بسیار زشت و ناپسند است و تنها کاری کهاز من برمیآید این است که از طرف شهید جهانآرا از این خانمهای محترم عذرخواهی کنم.
80 درصد اطلاعات کتاب هوبره تحریف تاریخ است
نصرت الله محمود زاده با تاکید بر اینکه80 درصد از اطلاعاتی که در این کتاب وجود دارد تحریف تاریخ و کاملا غلط است، خاطرنشان کرد: نویسنده دربخشی از این کتاب آقای رجایی را رئیس جمهور معرفی میکند و در جای دیگر میگوید که وی نخستوزیر است. در جای دیگری نویسنده میگوید یک کامیون که وسایل چند خانه را بار زده است سر چهار راه80 نفر را نیز سوار میکند! واقعا کدام کامیونی است که میتواند هم وسایل چند خانه را بار بزند و هم80 نفر را سوار کند؟
وی با انتقاد ازناشر این کتاب تصریح کرد: شتابزدگی بسیار زیادی در نگارش کتاب به چشم میخورد، ای کاش دوستان برای چاپ کتاب عجله نمیکردند و چاپ آن را به تعویق میانداختند و کار بیشتری روی کتاب میکردند.
از هوبره به مراجع قضایی شکایت می کنیم
سیده زهرا حسینی، نویسنده کتاب "دا"با بیارزش خواندن محتوای کتاب«هوبره»اظهار کرد: به عنوان شاهدی که در جنگ حضور داشتم میگویم که بسیاری از مطالبی که در این کتاب آورده شده هیچ ربطی به جنگ ندارد و تحریف تاریخ و جنگ است.
وی با تاکید بر اهمیت نقش بنیاد حفظ آثارونشرارزشهای دفاع مقدس در جلوگیری از چاپ و نشر کتابهایی که واقعیتهای جنگ را تحریف میکنند، افزود: پیش ازحضور نویسنده کتاب «هوبره»، ابتدا به عنوان امدادگر به درمانگاه شهید صباغان ماهشهر آمدم و سپس علی عچرش (نویسنده) آمد، در مدت کوتاهی که او در این درمانگاه حضور داشت همه پرسنل او را به نام «عزیز» میشناختند. کل حضور او در کمپ B دو ماه بود و دراین مدت هیچ مسئولیتی نداشت، مسئولیت داروخانه کمپ هم بر عهده شخص دیگری بود.
وی ادامه داد: نویسنده از تشابه اسمیای که بین خودش و پسر عمویش حاج علی عچرش بزرگ که انسانی بسیار مؤمن، مقید، متدین، متعهد و ازنظرفیزیکی نیز قد بلند است، سوءاستفاده کرده و خودش را در بخشهایی از کتاب جای ایشان گذاشته است.
حسینی با اشاره به بخشهایی از کتاب «هوبره» در مورد درگیریهای ادعایی که در کمپ B اتفاق افتاده است، گفت: چون رفت و آمد افراد منافق و گروهکها در کمپ زیاد بود چند نفر از نوجوانان بسیجی مواظب بودند تا رفت و آمدها را کنترل کنند و تحرکات افراد مشکوک را گزارش بدهند، اما نویسنده با سیاه نمایی در کتاب عنوان کرده که بین بسیجیان داخل کمپ درگیری بوجود آمده است.
حسینی با اظهار تأسف نسبت به چاپ و انتشار چنین کتاب هایی گفت: من حق دارم به دلیل تهمتهایی که در این کتاب به ما امدادگران زده شده ازمراجع قانونی درخواست رسیدگی و از آقای عچرش (نویسنده هوبره) شکایت کنم، چون خواهران امدادگر در این قضیه مظلوم واقع شدهاند.
پاسخ نویسنده به اظهارات منتقدان
در این میان نویسنده هوبره نیز در مقابل منتقدان واکنشی تندتر از خود نشان داد و آن ها را به باند بازی و جریان سازی برای حذف کتاب پر فروشش از جامعه متهم کرد.
وی در نامه ای به رسانه ها که ایسنا آن را بازتاب داد، آورده است: این خانم کتاب را ازشخصی که جزو باندشان است و بنده طبق ادب و احترام که نامشان را در کتاب بردهام به صورت هدیه فرستادم دریافت نمودند و حتی به خودشان زحمت نگاه کردن به پشت جلد را ندادهاند تا عکس نویسنده و قسمتی از متن کتاب را ببینید. شاید هم دیدهاند ولی بهانهای بر بهانهها میخواستند اضافه کنند و اینگونه قلمفرسائی در مورد سوء استفاده از نام را بزرگ کنند؛ اگرچه طبق اظهاراتش در جاهایی از کتاب بنده نام "عزیز" که برای جلوگیری از تشابه با نام پسر عمویم بوده را هم عنوان کردهام پس من بوده و هستم که مورد سوء استفاده اسمی و فامیلی قرار گرفتهام. هرکس کتاب را خریده یا به صِرف جبهه و جنگ خریده و یا شخص نویسنده را میشناخته و یا حداکثر دوطرف را میشناخته و بالطبع تمایز و فرق افراد را دیده و میدانسته چون نه شخص مورد نظر ایشان هم سن و سال بنده است نه هم قد و قواره بنده و نه هم قیافه بنده، نه کارمند بانک و نه... هستند. خانم رامهرمزی خیلی خودتان را گم کردهاید. فکر میکنید مردم آنقدر شماها را میشناسند که به خاطر یک اسم بیایند و کتابی را بخرند؟!
این خانم و باندش جهت تخریب دست به چه کاریهایی زدهاند و تا کجای جهنم رفتهاند الله واکبر!. حتی زرتم المقابر(تکاثر -2). مگر بنده گفتهام بیهوش ابدی شدهام؟یا بابت مجروحیتم مثل شماها از کسی مطالبه حق و حقوقی کردهام؟ و یا برای حضور و خواهر شهید بودنم به استخدام جایی درآمدم ؟! خب الحمدلله اصل ماجرای شهادت آن بندههای خدا که صحت داشت وهمگی در همان هفته اول جنگ با اختلاف چند ساعت مجروح وسپس به لقاء الهی پیوستند و گرنه معلوم نبود چه میشود. اصلآ به مخیلِه اینها هم نیامده چرا اسامی این شهدا را من بایستی ببرم چرا اسم برادر شما را نبردم؟
چرا اسم شهید دیگری نیامده؟ از کجا اینها را می شناسم ؟ چه نفعی برای من داشته و دارد؟حقارت و کوچکی انسان را به کجا میبرد؟ اگر میتوانستند این شهدای عزیز را زنده عنوان میکردند تا بگویند بنده اصلآ بدنیا نیامدم تا بیمهابا از نجابتم سوء استفاده کرده و برای چندمین بار دروغگو خطابم کنند. آدم یاد آیه شریفهای در مورد جهنم میافتد که میفرماید "هل من مزید" (ق- 30). آیا بازهم هست!یعنی عدم سیرایی همانند طبع اینگونه افراد در تمام زمینهها که چشمهایشان را میبندند و دهانشان را باز میکنند روز به روز بیشتر در عمق جحیم فرو میروند.
کجای کتاب بنده گفتهام بین بچههای بسیج درگیری شده؟آیا این تشویش اذهان عموم نیست؟ من خودم را یک بسیجی میدانم .ثانیأ:همگی شماها بهر حال وجود درگیری را به شکلهای مختلف با مردم در نوشتههایتان به ایسنا تأیید کردهاید فقط نوع و شدت را مورد تشکیک قراردادهاید. خب دیگر این جانماز آب کشیدن چه معنا و مفهومی دارد؟بایستی اشتباه را پذیرفت واقدام به اصلاح کرد نه اینکه اصل مسئله را منکر و در جهل مرکب خودمان بمانیم و از دشمنانمان به خاطر اینگونه کتمانها بعد از افشا، ضربه حقوق بشری بخوریم. لطفأ دیدگاههای تحجرتان را حداقل امروزی کنید.
در این میان آنچه مسلم است این نکته است که در انتشار چنین کتاب هایی باید به گونه ای عمل شود که مجادله ای میان فعالان این دوران دفاع مقدس ایجاد نشود و مردم بتوانند سره را از ناسره با کمترین هزینه ای تشخیص دهند.