شهدای ایران shohadayeiran.com

کتاب «آن روزهای حماسه» مروری بر خاطرات سرتیپ ۲ جانباز رضا صبوری‌زاده است که مدت ۱۲۳ ماه در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل به دفاع از کیان اسلامی پرداخته است.
 به گزارش شهداي ايران به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس؛ کتاب «آن روزهای حماسه» دوران هشت سال دفاع مقدس در حقیقت بیان رشادت‌ها و جانفشانی‌های مردانی است که با با عزت، شرافت و سربلندی در راه حریت، آزادی و عقیده الهی خود آگاهانه و شجاعانه جنگیدند و جان ارزشمند خود را تقدیم انقلاب کردند.

در سال‌های دفاع مقدس، کرانه‌های نیلگون و مواج دریا، زمین‌های سرد و گرم صعب العبور و بلندای سپهر، جولانگاه جان بر کفان ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که با آتش عشق ولایت در راه پاسداری از مرزهای نظام مقدس و همیشه سرفراز جمهوری اسلامی ایران شعله خشم امت انقلابی ایران را در قالب بمب‌ها و گلوله‌های آتشین بر سر دشمن زبون فرو ریختند و سنگرهای کفر را در هم نوردیدند.

در بخش نخستین این کتاب آمده است:
**عبور از آتش

اوایل تابستان سال شصت و یک بود و یگان ما در منطقه عمومی بستان و تنگه چزابه استقرار داشت. هر روز که می‌گذشت هوا گرم‌تر می‌شد، گرمایی که در آن سرزمین تفتیده بسیار سخت و آزار دهنده بود؛ ناگهان به ما دستور دادند که هر چه سریع‌تر به منطقه کوشک عزیمت کنیم، تنها بیست و چهار ساعت فرصت داشتیم تا در محل جدید مستقر شویم...
 
در بخش دیگری از این کتاب آمده است:
 
** تاکتیک مناسب

پاییز سال شصت و دو در راه بود. کم کم از شدت گرمای مناطق جنوب کشور کاسته می‌شد تا جای خود را به هوایی معتدل‌تر بدهد. در همین هنگام به یگان تحت امرم ماموریت داده شد تا هر چه زود‌تر به مناطق عملیاتی شمال غرب کشور عزیمت کنیم.

طولی نکشید که بار و بنه را جمع کرده راهی محل ماموریت جدید شدیم. همزمان با ورود یگان ما به منطقه شمال غرب، زمزمه قرب الوقوع بودن یک عملیات گسترده نیز به گوش می‌رسید و همه چیز نشان از شروع این عملیات بزرگ می‌داد. ما نیز همانند سایر یگان‌های در خط برابر دستورهای صادره خود را برای شرکت در عملیات احتمالی آماده می‌کردیم...
 
در قسمتی دیگر از این کتاب می‌خوانیم:
 
در تیر ماه سال هزار و سیصد و شصت و پنج، گردان ما در منطقه «کانی شیخ» سومار و در خطوط پدافندی مستقر و به منظور جلوگیری از حملات احتمالی دشمن، برای هر یک از گروهان‌ها محدوده‌ای جهت پاسداری تعیین شد.

وضعیت استقرار گروهان‌ها بدین گونه بود که گروهان اول در سمت چپ و گروهان سوم در سمت راست و گروهان دوم با کمی فاصله جلو‌تر از دو گروهان دیگر مستقر بود.

برای پوشش هر چه بهتر فواصل بین گروهان‌ها هم چاره‌ای اندیشیدیم و کلیه معبرهایی که در فواصل بین یگان‌ها قرار داشت، مین گذاری و برای هر مسیری نیز سد آتش پیش بینی شد؛ بعد هم کلیه معبرهای مین گذاری شده و سدهای آتش پیش بینی شده را شماره گذاری کردیم و به کلیه پرسنل گردان نیز آموزش‌های لازم را دادیم تا در مواقع لزوم بتوانند از سد آتش استفاده کنند.
 
در بخش دیگری از این کتاب آمده است:

 **جاده مرگ

در منطقه عمومی سومار، دو ارتفاع مهم مرزی، به نام‌های «سلمان کشته» و «۴۰۲»، آن چنان در برابر هم قد علم کرده بودند که در طول جنگ اهمیت هر یک کمتر از دیگری نبود.

نیروهای دشمن بر بالای ارتفاع «سلمان کشته» و نیروهای خودی بر فراز ارتفاع «۴۰۲» مستقر بودند.
دره «سامواپا» که میان دو رشته کوه قرار داشت، مرز جدایی بین این دو ارتفاع حساس محسوب می‌شد.

گاهی برای تردد در منطقه ناچار بودیم از جاده‌ای استفاده کنیم که در کف دره احداث شده بود و مسیر آن از کنار ارتفاع «سلمان کشته» یعنی درست از مقابل دید مستقیم دشمن می‌گذشت. اینجاده به علت خطر حمله و تیراندازی نیروهای بعثی به جاده مرگ معروف شده بود.

پلی نیز بر روی اینجاده وجود داشت که حساسترین نقطه خطر به شمار می‌رفت. این پل هم پل مرگ لقب یافت، زیرا هر خودرو یا فرد پیاده که قصد داشت از آنجا عبور کند مورد حمله دشمن قرار می‌گرفت و رگبارهای گلوله بود که به سویش روانه می‌شد...
 
و در بخش پایانی کتاب می‌خوانیم:
 
نفت شهر مظلوم!

چندی پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و اعلام آتش بس به تیپ تحت فرماندهی من ماموریت داده شد تا مسئولیت پدافند از نفت شهر را به عهده بگیرم. بعد از ابلاغ ماموریت، یگان‌ها را آماده کردیم و به سوی نفت شهر به راه افتادیم.
 
اینک به سوی شهری می‌رفتیم که از ابتدای جنگ تا زمان آتش بس در اشغال نیروهای بعثی بود. در واقع پس از اشغال شهر توسط دشمن این اولین بار بود که وارد آن شهر می‌شدیم. همین که به منطقه عمومی شهر رسیدیم به صحنه‌هایی عجیب برخوردیم که دل هر بیننده را به درد می‌آورد. صحنه‌هایی که از هر گوشه‌اش بوی وحشی گری‌های دشمن به مشام می‌رسید و روح انسان را می‌آزرد.

صحنه‌هایی که از مظلومیت نفت شهر سخن می‌گفت، شهری که اگر جای جای آن زبان می‌گشود به یقین می‌توانست قصه‌های دردناک از جنایات دشمن برایمان بازگو کند.....

علاقه‌مندان برای دریافت این کتاب می‌توانند با نشانی تهران، خیابان پیروزی، ستاد نیروی هوایی، انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش مراجعه کرده و یا با تلفن ۳۴۷۰۸۹ تماس بگیرند.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار