که با آنچه در توان دارند برای فراغ خیال و سبک کردن دینشان و شاید حاجت روا شدنشان؛ خیرات میدهند به نام شهدا به کام فراموش کردگان.
اینک به دنبال پیدا کردن دلدادهای! نه زخمی یک حسرت عمیق، یک آه بر سینه مانده، قصد آن دارم به اندیشههای ژرف زوایای خانواده شهیدی بروم و پرده از جنایتی بردارم که رد پنجههای شوم منافقین یا همان مجاهدین خلق بر آن هویداست.
مقصد، منزل پاسدار شهید «طالب طاهری» است؛ او که پس از شکنجههای وحشیانه منافقین در مرداد ماه ۶۱ به همراه پاسداران «محسن میرجلیلی» و «شاهرخ طهماسبی» مظلومانه و بدون آنکه کسی از سرنوشتشان خبری داشته باشد، در خون خود غلتیدند.
با فشردن زنگ خانه، انتظار به پایان میرسد. پدری ۷۷ ساله با مهربانی و خوشرویی یک معلم پذیرایم شد. به نظرم در عمق چشمانش عشقی نهفته دارد که بازتاب آن در گرما و گیرایی کلماتش مشخص است. کلماتی عارفانه که به دل مینشیند و هوش را از دنیای مادی به دنیایی فراتر از آنچه چشم سر میبیند، میکشاند.
حسین طاهری پدر شهید «طالب طاهری» با اشاره به عشق و ارادت فرزندش نسبت به انقلاب اسلامی میگوید: انقلاب که پیروز شد، طالب درس میخواند؛ سال دوم نظری را میگذراند که جنگ شروع شد و طالب با عضویت در کمیته مرکزی تهران ۳ بار به جبهه اعزام شد.
وی در ادامه یادآور شد: هنوز عملیات «فتحالمبین» به اتمام نرسیده بود که از ناحیه کمر مجروح و مدتی را در بیمارستانهای تهران بستری شد؛ به دلیل اینکه جراحی برای او خطرناک بود و ممکن بود با وجود ترکشها بعد از عمل قطع نخاع شود، با تجویز پزشک برای استراحت به خانه آمد اما استراحتش بیش از ۲ هفته طول نکشید و هنوز کاملاً خوب نشده بود که دوباره به کمیته مرکزی رفت.
* «اسدالله لاجوردی» خبر شهادت فرزندم را به من داد
این پدر شهید با بیان آخرین دیدارش با شهید طاهری و نحوه به اسارت درآمدن فرزندش توسط منافقین گفت: او برای رفتن به جببه مهیا میشد و قرار بود در اعزام جدیدش من نیز برای انجام کارهای جوشکاری مورد نیاز جبههها به همراه او به منطقه بروم؛ بعد از موافقت من، برای اعزام به جبهه به ترمینال رفت تا بلیط تهیه کند و این آخرین دیدار من با طالب بود.
این رزمنده دفاع مقدس خاطرنشان کرد: مدتی گذشت و از طالب خبری نداشتیم؛ با محل کار او تماس گرفتم و نیروهای کمیته که ربوده شدن طالب و دوستانش را میدانستند به ما گفتند او به مأموریت رفته است. ۲ هفته بعد، از کمیته با منزل تماس گرفتند و شهید «اسدالله لاجوردی» به من گفت «آقای طاهری میدانم که شما دل شیر داری؛ میخواهم خبر شهادت طالب را به شما میدهم؛ برای شناسایی او به کمیته بیایید».
* منافقین پوست بدن طالب را کنده و چشمهایش را از حدقه درآورده بودند
طاهری در ادامه افزود: وقتی به کمیته انقلاب رفتم، پیکر ۳ شهید را دیدم. پاسداران از من خواستند تا فرزندم را از میان این سه شهید شناسایی کنم؛ اما به دلیل رفتارهای غیر انسانی و شکنجههای وحشیانه منافقین فرزندم قابل شناسایی نبود.
برای شناسایی طالب عاجز شده بودم که به یاد جای ترکشی که در کمر داشت، افتادم؛ از پاسداران خواستم تا پیکرها را به پشت برگردانند تا مگر از روی ترکش بدنش شناسایی شود.
سوره «والعصر» را زیر لب زمزمه میکردم که شهدا را به پشت برگرداندند؛ یک دفعه چشمم به جای سوختگی “اتوی برقی ” افتاد که دقیقاً در جای ترکش بر پشت کمر فرزندم گذاشته بودند؛ با دیدن این صحنه دیگر چیزی متوجه نشدم و تنها از خدا خواستم که در آن لحظه به من صبوری عطا کند. منافقین پوست سر و صورت طالب را کنده بودند، دندانهایش را کشیده بودند و چشمهایش را از حدقه درآورده و بینیاش را بریده بودند.
طاهری تصریح کرد: پس از شهادت طالب و دوستانس، اسنادی از شکنجه منافقین و نحوه شهادت این جوانان جمعآوری کردم و برای شکایت در سال ۶۴ به سازمان ملل در ژنو رفتم.
در آن زمان، هیئتی از دولت وقت برای نشان دادن جنایات منافقین که از سوی غرب مورد حمایت بود و اعاده حقوق ملت ایران عازم مقر سازمان ملل در ژنو میشود که پدر شهید طاهری نیز در این سفر که ۴۰ روز طول کشید، گروه را همراهی کرد.
وی خاطر نشان کرد: با تشکیل پرونده نزد قضات سازمان ملل مظلومیت شهدای این حادثه و جنایتپیشه بودن منافقین را در برابر دیدگانشان قرار دادیم.
پدر شهید طاهری در پاسخ به این سؤال که آیا جنایات منافقین در آن دوران در رسانههای دنیا واکنشی داشته است، گفت: در بدو ورود به سازمان ملل، موج ضد ایرانی علیه ما به راه افتاد و منافقین در رسانههای خود ما را به عنوان مزدور ایرانی معرفی و حتی ما را تهدید به ترور کردند که انتشار این خبر در رسانهها مدرکی دیگر شد تا بهتر بتوانیم تروریست بودن آنها را ثابت کنیم.
* امام خمینی (ره): این منافقین کاری میکنند که تخته پشت انسان به لرزه در میآید
وی که بعد از شهادت فرزندش به دیدار امام خمینی (ره) میرود، اظهار داشت: امام (ره) در همان روزهای نخست که تصاویر شهدا را از طریق رسانهها دیده بودند به دلیل عمق فاجعه از خانوادههای این شهیدان دعوت کردند تا به خدمتشان برویم؛ در این دیدار ایشان فرمودند «این منافقین کاری میکنند که تخته پشت انسان به لرزه در میآید.»
این پدر شهید در ادامه افزود: اکنون بیش از ۳۰ سال است که حقوق ما بر جای خود باقی است و گروه تروریستی منافقین و به خصوص شخص رجوی به انتهای رذالت خود رسیدهاند.
طاهری با اشاره به ادامه جنایات منافقین در ایران و همچنین عراق عنوان کرد: سازمان مجاهدین خلق (منافقین) امروز دیگر نه تنها در عراق بلکه در اروپا یا آمریکا جایی ندارد بلکه ظرفهای یکبار مصرفی شدهاند که به زودی دور انداخته میشوند.
* منافقین داخلی بسی خطرناکتر از منافقین خارج از کشور هستند
وی با بیان اینکه فتنه سال ۸۸ به دلیل برخی خیانتها بار دیگر فضای جولاندهی را برای منافقین باز کرد، گفت: همه باید هوشیار باشیم تا ابتدا منافقین داخلی را بشناسیم و بعد به دنبال دیگر عناصر و دشمنان خارجی باشیم.
طاهری با اشاره به نقش رسانهها انعکاس فرهنگ ایثار و شهادت اظهار داشت: امروز وظیفه رسانهها بسیار سنگین است چرا که خانواده شهدا با تقدیم فرزندان و عزیزانشان و حضور همیشه در صحنه خود، تلاش کردهاند تا انقلاب اسلامی را پا برجا بماند و اینک وظیفه رسانههاست که اجازه ندهند خون شهدا پایمال شود.
به گزارش «توانا» شهیدان «طالب طاهری، محسن میر جلیلی و شاهرخ طهماسبی» از نیروهای کمیته انقلاب اسلامی بودند که اوایل مردادماه ۱۳۶۱ توسط منافقین ربوده شدند و در اثر شکنجههای وحشیانه و دهشتناک منافقین ۲۴ مرداد ۱۳۶۱ در حالی که در خون خود غلطیدند، سرور و سالار شهیدان را زیارت کردند.