به گزارش شهدای ایران، این روزنامه در گفتوگویی که با عنوان «دور دوم بیخردی در واشنگتن» منتشر شده، از قول کارشناس خود نوشت: ترامپ دوره ریاستجمهوری خود را با یک رویکرد بسیار بیخردانه آغاز کرده است.
شیوه مذاکراتی او بر این اصل استوار است که ابتدا حداکثر فشار را بر طرف مقابل اعمال کند و سپس پیشنهاد گفتوگو دهد. همین شیوه را -بدون هیچ دلیل توجیهکنندهای– با کانادا و مکزیک پیش گرفت. سپس فشار مشابهی به دولت کلمبیا وارد کرد. امروز هم اردن و مصر را تهدید کرده که اگر به زیادهخواهیهایش درمورد غزه تن ندهند، آنها را نیز جهت پذیرش توافق بر سر سرنوشت مردم غزه تحت فشار قرار خواهد داد.
ترامپ قصد دارد همین شیوه را با چین و اتحادیه اروپا نیز برای بازنگری در توافقات تجاری پیش بگیرد. اما دنیای روابط بینالملل، دنیای ساختوساز و معاملات ملکی در شهر نیویورک نیست و کشورها در تعاملات خود با یکدیگر ملاحظات و اصول فراتری دارند. ایران نیز بارها تأکید کرده تحت فشار مذاکره نمیکند. موضع ایران هم کاملاً مبتنی بر حقوق بینالملل است.
ماده ۵۲ کنوانسیون وین درباره حقوق معاهدات تصریح میکند که «هر توافقی که در نتیجه تهدید و اجبار منعقد شده باشد، باطل است». در این ماده آمده است: «معاهدهای که نتیجه آن از طریق تهدید یا استفاده از زور، برخلاف اصول حقوق بینالملل مندرج در منشور سازمان ملل متحد حاصل شده باشد، باطل است». به عبارت دیگر، برخلاف ادعای لابیها و رسانههای مخالف که تلاش میکنند موضع ایران در قبال مذاکره را ایدئولوژیک جلوه دهند یا به تعبیر لابیهای اسرائیلی آن را «گروکشی هستهای» معرفی کنند، این موضع کاملاً بر مبانی حقوق بینالملل استوار و قابل توجیه است.
در واقع اگر واقعاً ترامپ قصد داشته باشد در چارچوب اصول و قوانین بینالمللی یک معاهده با ایران منعقد کند، میبایست به نحوی رفتار میکرد که آغاز و فرآیند مذاکره مبتنی بر اصول حقوق بینالملل باشد. به عنوان مثال، او میتوانست بهجای صدور یادداشت امنیت ملی برای اجرای سختگیرانهتر تحریمها، در اولین اقدام یک گام عملی در جهت رفع تحریمها بردارد. حتی اگر ترامپ به یک اقدام سیاسی معنادار مانند خروج سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجه یا لغو تحریمهای شخصیتهای حقوقی سیاسی ایران مبادرت میکرد، ممکن بود شاهد واکنش متفاوتی از سوی ایران باشد. یعنی میبایست دستکم نشان میداد که فضای حاکم بر مذاکرات، فضای تهدید و فشار نیست، بلکه فضای احترام و گفتوگو بر پایه برابری است.
دوم اینکه آنچه در سند یادداشت امنیت ملی آمریکا آمده، شروط مذاکراتی نیست. بلکه اقداماتی است که در جهت اجرای سختگیرانه تحریمهای گذشته مقرر شده است. آنچه فعلاً شخص ترامپ به عنوان «موضوع مذاکره» به آن اشاره کرده، صرفاً بحث عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای است. در دور اول ریاستجمهوری او چنین نبود. بلافاصله بعد از امضای سند خروج او از برجام در سال ۲۰۱۸، وزیر خارجه وقت آمریکا، مایک پومپئو، 12 شرط برای مبادرت به مذاکره با ایران مطرح کرد. این بار، چنین فهرستی ارائه نشده، اما ابتدا مشتی به سمت ایران پرتاب کردهاند و سپس پیشنهاد توافق دادهاند!
کارشناس شرق افزود: مشکل ایران «مذاکره» نیست، مشکل ایران «مذاکره در شرایط برابر است». زمانی میشد بحث از انداختن توپ در زمین ایران کرد که ترامپ پیش از صدور یادداشت امنیت ملی، ایران را دعوت به مذاکره میکرد. امروز هم اگر یادداشت امنیت ملیاش را تعلیق کند، ممکن است از سوی ایران پاسخ مثبتتری برای گفتوگو دریافت کند.
شرق همچنین در یادداشتی به قلم محسن هاشمی رئیس شورای اجرائی کارگزاران، مذاکره با ترامپ را «سراب» توصیف کرد.