بازنشر؛
از شهدای هشت سال جنگ تحمیلی تا شهدای علم و شهدای مدافع حرم، فرقی نمیکند، هرکدام به طریقی موجب این آرامش شدهاند، چون هدف مشترک بوده است ولی گویا هدف را فراموش کردهایم و یا شاید هم هدف را تغییر دادهایم آنطور که به نفعمان باشد!
سرویس فرهنگی شهدای ایران :همیشه قلم زدن و نوشتن در رابطه با شهیدان کار سختی بوده و هست، کاری که نه من توان و جسارتش را دارم و نه تمام هم نسلهای من و نه هیچکس دیگری.
صفحات مجازیمان با هشتگ "شهدا شرمندهایم"، پر شدهاند اما دریغ از فهم این جمله.
آیا واقعاً به عمق این شرمندگی پی بردهایم؟
آیا واقعاً دلیل این شرمندگی را دانستهایم؟
ابداً ! ما صرفاً در لفاظیها غرق شدهایم و بدون هیچ درکی از آن لفظ و در این میان، حتی به لفظ مقدس "شهید" رحم نکردهایم!
شهیدی که برای ما تنها خلاصه شده در تاریخی در تقویم روزانهمان، بدون اینکه توجه داشته باشیم هرروز که صبح از خواب بیدار میشویم و در کمال آسایش و امنیت مشغول کار، تحصیل و بهطور کلی زندگی میشویم، هرروزمان روز شهدا و بزرگداشت آنهاست و هرروز باید قدردان آنها باشیم.
عجیب است که شهدا در جامعه ما تنها به چند روز خاص در سال محدود شدهاند!
عجیبتر آن است که امروزه خون شهدا وسیلهای شده برای اثبات حقانیت یا عدم حقانیت افراد و ابزاری در میدان بازیهای سیاسی و جناحی.
به وضوح میبینیم جایی که منفعتشان باشد دم از شهدا میزنند، از آنها مایه میگذارند و در جایی که منفعتی نباشد آن را به راحتی لگدمال میکنند.
عجیبتر از همه این است که هیچ قانونی بر علیه اهانت به این قهرمانان شهید وجود ندارد!
در هیچ کجای دنیا نمیبینیم که به قهرمانان ملی و جنگی خود اهانت کنند، بلکه همیشه برایشان نوعی تقدس قائلاند.
متاسفانه در کشورمان مکرر شاهد این امر مخصوصاً از جانب اقشار برجسته کشور جامعه هستیم، اقشاری که بهنوعی الگوی مردم به حساب میآیند.
گمان میکنم این افراد قبل از هر اظهار نظری باید به خودشان رجوع کنند.
ابتدا باید نگاهی به خود بیاندازند و نگاهی به محیط زندگیشان.
اگر امروز آنها سالم و در محیطی با آرامش زندگی میکنند به دلیل ایثار و فداکاری همین افراد است.
اگر به راحتی زبان به توهین و زیرسوال بردن آنها میگشایند و اظهار نظر میکنند به دلیل رشادت این افراد است.
همین افرادی که نحوه شهادتشان را مورد بحث میدانند!
از شهدای هشت سال جنگ تحمیلی تا شهدای علم و شهدای مدافع حرم، فرقی نمیکند، هرکدام به طریقی موجب این آرامش شدهاند، چون هدف مشترک بوده است ولی گویا هدف را فراموش کردهایم و یا شاید هم هدف را تغییر دادهایم آنطور که به نفعمان باشد!
چیزی که مورد بحث است نحوه شهادت این انسانها نیست، بلکه هدف و تفکر این قشر بهاصطلاح برجسته کشور است!
این هنرمندان و مسئولینی که اینجا نان میخورند و برای دیگری کار میکنند!
اگر امروز در کشور مشکلی هست، فساد و ابتذالی وجود دارد، ربطی به اسلام و شهدای اسلام ندارد.
این غیرمنطقیترین نگاه ممکن است چرا که اگر خوب نگاه کنیم میبینیم، دلیلش عمل نکردن به اسلام و ادامه ندادن راه شهدا و آرمانهایشان است.
از یک آرمان و راه منحرف شده توقع نتیجه درست را نمیشود داشت!
مشکل اینجاست که در رساندن پیام خون شهدا کم کاری کردهایم و مسئولان غایب همیشگی در این عرصه هستند.
عدم ابلاغ و رساندن پیام شهدا به مردم مانند این است که پیام کربلا، در کربلا میماند اگر زینب نبود و این پیامرسانی وظیفه است.
آن وقت چه کسی واقعه عظیم عاشورا را درک میکرد؟
وظیفه آنهایی که ماندهاند رساندن این پیام است و کوتاهی در این زمینه اولاً ضربه به خود و بعد به امت اسلامی و اسلام است.
کمی فکرکنید که چطور میتوان پاسخگوی شهدا و خانوادههایشان بود با این فساد و ابتذالات در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی؟
چه حرفی میتوان زد؟
آیا مسئولین پاسخی و حتی توجیهی در قبال این موضوع دارند؟
مسئولین این معضلات را جدی بگیرند و بدانند اگر امروز جایگاهی در کشور دارند از همین شهداست. پس ابتدا آنها دین خود را ادا کنند و این صرفاً با حرف ممکن نیست که حتماً باید با عمل همراه باشد.
آقایان مسئول بدانید این مقام و جایگاهتان یک آزمون است.
صفحات مجازیمان با هشتگ "شهدا شرمندهایم"، پر شدهاند اما دریغ از فهم این جمله.
آیا واقعاً به عمق این شرمندگی پی بردهایم؟
آیا واقعاً دلیل این شرمندگی را دانستهایم؟
ابداً ! ما صرفاً در لفاظیها غرق شدهایم و بدون هیچ درکی از آن لفظ و در این میان، حتی به لفظ مقدس "شهید" رحم نکردهایم!
شهیدی که برای ما تنها خلاصه شده در تاریخی در تقویم روزانهمان، بدون اینکه توجه داشته باشیم هرروز که صبح از خواب بیدار میشویم و در کمال آسایش و امنیت مشغول کار، تحصیل و بهطور کلی زندگی میشویم، هرروزمان روز شهدا و بزرگداشت آنهاست و هرروز باید قدردان آنها باشیم.
عجیب است که شهدا در جامعه ما تنها به چند روز خاص در سال محدود شدهاند!
عجیبتر آن است که امروزه خون شهدا وسیلهای شده برای اثبات حقانیت یا عدم حقانیت افراد و ابزاری در میدان بازیهای سیاسی و جناحی.
به وضوح میبینیم جایی که منفعتشان باشد دم از شهدا میزنند، از آنها مایه میگذارند و در جایی که منفعتی نباشد آن را به راحتی لگدمال میکنند.
عجیبتر از همه این است که هیچ قانونی بر علیه اهانت به این قهرمانان شهید وجود ندارد!
در هیچ کجای دنیا نمیبینیم که به قهرمانان ملی و جنگی خود اهانت کنند، بلکه همیشه برایشان نوعی تقدس قائلاند.
متاسفانه در کشورمان مکرر شاهد این امر مخصوصاً از جانب اقشار برجسته کشور جامعه هستیم، اقشاری که بهنوعی الگوی مردم به حساب میآیند.
گمان میکنم این افراد قبل از هر اظهار نظری باید به خودشان رجوع کنند.
ابتدا باید نگاهی به خود بیاندازند و نگاهی به محیط زندگیشان.
اگر امروز آنها سالم و در محیطی با آرامش زندگی میکنند به دلیل ایثار و فداکاری همین افراد است.
اگر به راحتی زبان به توهین و زیرسوال بردن آنها میگشایند و اظهار نظر میکنند به دلیل رشادت این افراد است.
همین افرادی که نحوه شهادتشان را مورد بحث میدانند!
از شهدای هشت سال جنگ تحمیلی تا شهدای علم و شهدای مدافع حرم، فرقی نمیکند، هرکدام به طریقی موجب این آرامش شدهاند، چون هدف مشترک بوده است ولی گویا هدف را فراموش کردهایم و یا شاید هم هدف را تغییر دادهایم آنطور که به نفعمان باشد!
چیزی که مورد بحث است نحوه شهادت این انسانها نیست، بلکه هدف و تفکر این قشر بهاصطلاح برجسته کشور است!
این هنرمندان و مسئولینی که اینجا نان میخورند و برای دیگری کار میکنند!
اگر امروز در کشور مشکلی هست، فساد و ابتذالی وجود دارد، ربطی به اسلام و شهدای اسلام ندارد.
این غیرمنطقیترین نگاه ممکن است چرا که اگر خوب نگاه کنیم میبینیم، دلیلش عمل نکردن به اسلام و ادامه ندادن راه شهدا و آرمانهایشان است.
از یک آرمان و راه منحرف شده توقع نتیجه درست را نمیشود داشت!
مشکل اینجاست که در رساندن پیام خون شهدا کم کاری کردهایم و مسئولان غایب همیشگی در این عرصه هستند.
عدم ابلاغ و رساندن پیام شهدا به مردم مانند این است که پیام کربلا، در کربلا میماند اگر زینب نبود و این پیامرسانی وظیفه است.
آن وقت چه کسی واقعه عظیم عاشورا را درک میکرد؟
وظیفه آنهایی که ماندهاند رساندن این پیام است و کوتاهی در این زمینه اولاً ضربه به خود و بعد به امت اسلامی و اسلام است.
کمی فکرکنید که چطور میتوان پاسخگوی شهدا و خانوادههایشان بود با این فساد و ابتذالات در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی؟
چه حرفی میتوان زد؟
آیا مسئولین پاسخی و حتی توجیهی در قبال این موضوع دارند؟
مسئولین این معضلات را جدی بگیرند و بدانند اگر امروز جایگاهی در کشور دارند از همین شهداست. پس ابتدا آنها دین خود را ادا کنند و این صرفاً با حرف ممکن نیست که حتماً باید با عمل همراه باشد.
آقایان مسئول بدانید این مقام و جایگاهتان یک آزمون است.